#soothe
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم که آرومش کنم ولی اون سوسه اومد
☘ @coding_504 ☘
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم که آرومش کنم ولی اون سوسه اومد
☘ @coding_504 ☘
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
3⃣ گوش دادن داستان بدون نگاه کردن متن: این بار بدون اینکه به متن داستان نگاهی بکنید تنها به گویندهی داستان گوش دهید. در این مرحله احتمالاً بهخوبی متوجه میشوید که گوینده چه میگوید. اما شاید تعدادی از لغتهای جدید را فراموش کرده باشید. هیچ اشکالی ندارد. وقتیکه داستان تمام شد دوباره لغتهای جدید را مور کنید و این بخش را نیز چند بار تکرار کنید.
🔺 @coding_504 🔻
3⃣ گوش دادن داستان بدون نگاه کردن متن: این بار بدون اینکه به متن داستان نگاهی بکنید تنها به گویندهی داستان گوش دهید. در این مرحله احتمالاً بهخوبی متوجه میشوید که گوینده چه میگوید. اما شاید تعدادی از لغتهای جدید را فراموش کرده باشید. هیچ اشکالی ندارد. وقتیکه داستان تمام شد دوباره لغتهای جدید را مور کنید و این بخش را نیز چند بار تکرار کنید.
🔺 @coding_504 🔻
Superhero High School
دبیرستان قهرمانان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
“This is my cousin’s new school. It’s called Superhero High. This morning she’ll show us around.”
پسر: اینجا مدرسه جدید دخترعموی من است. اسمش دبیرستان ابرقهرمان است. امروز او اینجا را به ما نشان میدهد.
“First, I’ll put my uniform on. This is our headmaster, Mr Kent’s, office.”
دختر: اول اونیفورمم را میپوشم. اینجا دفتر مدیر مدرسه ما آقای کنت است.
“Hello, have you seen my pen?”
آقای کنت: سلام. خودکار من را ندیدید؟
“He’s very strong.”
پسر: او خیلی قوی است.
“Let’s go to my first class. This is the ‘How to get dressed and undressed in a telephone box’ class.”
دختر: بیا به اولین کلاسمان برویم. این کلاس «چطور در کیوسک تلفن عمومی لباسهایمان را در آوریم و بپوشیم» است.
“Try again Peter.”
معلم: بازهم سعی کن پیتر.
“Wow, and I thought maths was difficult.”
پسر: فکر میکردم ریاضی سخت است.
“Quick the next class is starting.”
دختر: عجله کن. کلاس بعدی الآن شروع میشود.
“Which class is it?”
پسر: چه کلاسی است؟
“It’s the ‘How to see through walls’ class.”
دختر: کلاسِ «چطور آنطرف دیوار را ببینیم»
“Okay Rania. How many pens is Brad holding?”
معلم: بسیار خوب رانیا. براد چند مداد در دست دارد؟
“Seven?”
رانیا: هفتتا؟
“No.”
معلم: نه.
“I can’t see any pens.”
رانیا: من هیچ مدادی نمیبینم.
“Try these special glasses.”
معلم: این عینک مخصوص را امتحان کن.
How many pens is Brad holding?
معلم: براد چند مداد در دست دارد؟
“Three?”
رانیا: سه تا؟
“Well done. That’s correct”
معلم: آفرین. درسته.
“This is my favourite class. We learn how to fly in here”
دختر: این کلاس محبوب من است. ما یاد میگیریم پرواز کنیم.
“It’s lunch time. Let’s eat.
دختر: وقت ناهار است. بیا باهم غذا بخوریم.
“You really have a great school. Everything is super!”
پسر: مدرسه شما واقعاً درجه یک است!
“Not everything is great. Wait until you taste the food.”
دختر: همه چیز درجه یک نیست. صبر کن تا مزه ی غذا رو بچشی!
“Mmm. I think you need a super chef too!”
پسر: فکر کنم به یک سرآشپز درجه یک هم احتیاج دارید!
#Short_story_46
👩🏼🏫 @coding_504 👨🏻🏫
دبیرستان قهرمانان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
“This is my cousin’s new school. It’s called Superhero High. This morning she’ll show us around.”
پسر: اینجا مدرسه جدید دخترعموی من است. اسمش دبیرستان ابرقهرمان است. امروز او اینجا را به ما نشان میدهد.
“First, I’ll put my uniform on. This is our headmaster, Mr Kent’s, office.”
دختر: اول اونیفورمم را میپوشم. اینجا دفتر مدیر مدرسه ما آقای کنت است.
“Hello, have you seen my pen?”
آقای کنت: سلام. خودکار من را ندیدید؟
“He’s very strong.”
پسر: او خیلی قوی است.
“Let’s go to my first class. This is the ‘How to get dressed and undressed in a telephone box’ class.”
دختر: بیا به اولین کلاسمان برویم. این کلاس «چطور در کیوسک تلفن عمومی لباسهایمان را در آوریم و بپوشیم» است.
“Try again Peter.”
معلم: بازهم سعی کن پیتر.
“Wow, and I thought maths was difficult.”
پسر: فکر میکردم ریاضی سخت است.
“Quick the next class is starting.”
دختر: عجله کن. کلاس بعدی الآن شروع میشود.
“Which class is it?”
پسر: چه کلاسی است؟
“It’s the ‘How to see through walls’ class.”
دختر: کلاسِ «چطور آنطرف دیوار را ببینیم»
“Okay Rania. How many pens is Brad holding?”
معلم: بسیار خوب رانیا. براد چند مداد در دست دارد؟
“Seven?”
رانیا: هفتتا؟
“No.”
معلم: نه.
“I can’t see any pens.”
رانیا: من هیچ مدادی نمیبینم.
“Try these special glasses.”
معلم: این عینک مخصوص را امتحان کن.
How many pens is Brad holding?
معلم: براد چند مداد در دست دارد؟
“Three?”
رانیا: سه تا؟
“Well done. That’s correct”
معلم: آفرین. درسته.
“This is my favourite class. We learn how to fly in here”
دختر: این کلاس محبوب من است. ما یاد میگیریم پرواز کنیم.
“It’s lunch time. Let’s eat.
دختر: وقت ناهار است. بیا باهم غذا بخوریم.
“You really have a great school. Everything is super!”
پسر: مدرسه شما واقعاً درجه یک است!
“Not everything is great. Wait until you taste the food.”
دختر: همه چیز درجه یک نیست. صبر کن تا مزه ی غذا رو بچشی!
“Mmm. I think you need a super chef too!”
پسر: فکر کنم به یک سرآشپز درجه یک هم احتیاج دارید!
#Short_story_46
👩🏼🏫 @coding_504 👨🏻🏫
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
🎧 Fairytale 🎧
🎼Alexander rybak 🎙
Years ago, when I was younger
I kinda liked, a girl I knew
She was mine, and we were sweethearts
That was then, but then it’s true
سالها پيش وقتي که جوون تر بودم
عاشق کسي بودم که خوب ميشناختمش
اون مال من بود و ما معشوقه هاي همديگه بوديم
اين مال اون موقعهاست , اما حقيقت داره !
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم . . .
Everyday, we started fighting
Every night, we fell in love
No one else, could make me sadder
But no one else, could lift me high above
هرروز دعوا ميکرديم ولي هر شب عاشق هم ميشديم
هيچ کس ديگه نميتونست بيشتر از اون منو ناراحت کنه
اما هيچ کس ديگه هم مثل اون نميتونست من و تا اين اندازه به اوج ببره
I don’t know, what I was doing
When suddenly, we fell apart
Nowadays, I cannot find her
But when I do, we’ll get a brand new start
من نمي دونستم دارم چيکار ميکنم تا موقعي که ناگهان ……
“از هم جدا شديم”
اين روزا نميتونم پريم رو پيدا کنم
اما اگه بتونم پيداش کنم, دوباره از نو شروع ميکنيم
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم
She’s a fairytale, yeah
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
بله اون یه پریه ...
حتی اگه این اثر بدی روم بذاره
چون اگه حتی دیوونه هم بشم برام مهم نیست
من از قبل نفرین شدم ...
🎶 @coding_504 🎶
🎼Alexander rybak 🎙
Years ago, when I was younger
I kinda liked, a girl I knew
She was mine, and we were sweethearts
That was then, but then it’s true
سالها پيش وقتي که جوون تر بودم
عاشق کسي بودم که خوب ميشناختمش
اون مال من بود و ما معشوقه هاي همديگه بوديم
اين مال اون موقعهاست , اما حقيقت داره !
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم . . .
Everyday, we started fighting
Every night, we fell in love
No one else, could make me sadder
But no one else, could lift me high above
هرروز دعوا ميکرديم ولي هر شب عاشق هم ميشديم
هيچ کس ديگه نميتونست بيشتر از اون منو ناراحت کنه
اما هيچ کس ديگه هم مثل اون نميتونست من و تا اين اندازه به اوج ببره
I don’t know, what I was doing
When suddenly, we fell apart
Nowadays, I cannot find her
But when I do, we’ll get a brand new start
من نمي دونستم دارم چيکار ميکنم تا موقعي که ناگهان ……
“از هم جدا شديم”
اين روزا نميتونم پريم رو پيدا کنم
اما اگه بتونم پيداش کنم, دوباره از نو شروع ميکنيم
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم
She’s a fairytale, yeah
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
بله اون یه پریه ...
حتی اگه این اثر بدی روم بذاره
چون اگه حتی دیوونه هم بشم برام مهم نیست
من از قبل نفرین شدم ...
🎶 @coding_504 🎶
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
پادکستهای انگلیسی بازرگانی در کانال یکتا، مدرس کانال 504
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
پادکستهای انگلیسی بازرگانی در کانال یکتا، مدرس کانال 504
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
4⃣ تمرین تلفظ: وقتی به اینجا رسیدید احتمالاً همهچیز داستان انگلیسی را میدانید. زیرا چندین بار آن را با متن داستان و چندین بار بدون نگاه کردن به متن، داستان انگلیسی را شنیدهاید. لغتهای جدید را نیز چندین بار مرور کردهاید. بنابراین نوبت آن میرسد که از حالت گوش دادن منفعلانه دربیایید و فعالتر گوش کنید. برای این کار داستان را دوباره از اول گوش بدهید اما این بار هرچه که گوینده میگوید را تکرار کنید. یعنی ابتدا به صدای گوینده گوش دهید؛ آن را متوقف کنید؛ و هر چه گفته شد را تکرار کنید و به همین ترتیب تا آخر داستان. تنها به تکرار طوطیوار اکتفا نکنید بلکه حالتهای گوینده را نیز میتوانید تقلید کنید. مثلاً اگر گوینده در حال خنده است، شما نیز بخندید. این کار را نیز چندین بار تکرار کنید.
🔺 @coding_504 🔻
4⃣ تمرین تلفظ: وقتی به اینجا رسیدید احتمالاً همهچیز داستان انگلیسی را میدانید. زیرا چندین بار آن را با متن داستان و چندین بار بدون نگاه کردن به متن، داستان انگلیسی را شنیدهاید. لغتهای جدید را نیز چندین بار مرور کردهاید. بنابراین نوبت آن میرسد که از حالت گوش دادن منفعلانه دربیایید و فعالتر گوش کنید. برای این کار داستان را دوباره از اول گوش بدهید اما این بار هرچه که گوینده میگوید را تکرار کنید. یعنی ابتدا به صدای گوینده گوش دهید؛ آن را متوقف کنید؛ و هر چه گفته شد را تکرار کنید و به همین ترتیب تا آخر داستان. تنها به تکرار طوطیوار اکتفا نکنید بلکه حالتهای گوینده را نیز میتوانید تقلید کنید. مثلاً اگر گوینده در حال خنده است، شما نیز بخندید. این کار را نیز چندین بار تکرار کنید.
🔺 @coding_504 🔻
440. #Abide əˈbaɪd
Accept and follow out; remain faithful to; dwell; endure
پذيرفتن و دنبال کردن، وفادار ماندن به، اقامت داشتن، تحمل کردن
a. The team decided unanimously to abide by the captain's ruling.
اعضاء تيم، متفق القول به اين نتيجه رسيدند که به راي کاپيتان وفادار بمانند.
b. Senator Ervin abided by his promise not to allow demonstrations in the committee room.
سناتور «اِروين» به قول خود مبني بر اين که اجازه ندهد تظاهرات در اتاق کميته برگزار شود، پايبند ماند.
c. My mother cannot abide dirt and vermin.
مادرم نمي تواند کثيفي و حيوانات موذي را تحمل کند.
☘ @coding_504 ☘
Accept and follow out; remain faithful to; dwell; endure
پذيرفتن و دنبال کردن، وفادار ماندن به، اقامت داشتن، تحمل کردن
a. The team decided unanimously to abide by the captain's ruling.
اعضاء تيم، متفق القول به اين نتيجه رسيدند که به راي کاپيتان وفادار بمانند.
b. Senator Ervin abided by his promise not to allow demonstrations in the committee room.
سناتور «اِروين» به قول خود مبني بر اين که اجازه ندهد تظاهرات در اتاق کميته برگزار شود، پايبند ماند.
c. My mother cannot abide dirt and vermin.
مادرم نمي تواند کثيفي و حيوانات موذي را تحمل کند.
☘ @coding_504 ☘