🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
58K subscribers
5.25K photos
2.81K videos
367 files
5.4K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی

2⃣ گوش دادن داستان به همراه متن انگلیسی: در این بخش می‌خواهید که با رویکردی آموزشی خواندن و شنیدن داستان را آغاز کنید. بنابراین فایل متن داستان انگلیسی را بازکرده و دوباره از اول درحالی‌که دارید داستان را می‌شنوید، متن آن را نیز به همراه گوینده مطالعه نمایید. هر لغتی را که نمی‌دانستید در گوشه‌ای یادداشت کنید. در پایان داستان، یک دور تمامی لغت‌ها را با استفاده از دیکشنری و یا متن فارسی داستان استخراج نموده و بازبینی کنید. توجه نمایید که لازم نیست لغاتی که نمی‌دانید را حفظ بکنید. فقط کافی است که آن را بازبینی کنید. همین. پس‌ازاینکه یک دور لغت‌ها را بازبینی کردید. دوباره از اول به همین ترتیب یک‌بار دیگر به صدای گوینده گوش دهید و متن را بخوانید و درنهایت لغاتی که نمی‌دانید را بازبینی کنید. این فرایند را تا جایی که دوست داشتید و احساس کردید که داستان انگلیسی را به‌خوبی فهمیده‌اید ادامه دهید.

🔺 @coding_504 🔻
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 #موزیک_ویدیو

🎙 #الکساندر_ریباک

🎼 Roll with the wind

همراه با زیرنویس فارسی


🎵 @coding_504 🎵
Hamlet
شاهزاده هملت
#داستان_کوتاه_انگلیسی

Many years ago in Denmark there was a prince called Hamlet.
سال‌ها پیش در دانمارک شاهزاده‌ای به نام هملت زندگی می‌کرد.

One day Hamlet’s father, the king, dies suddenly and Hamlet is very sad.
روزی از روزها پدر هملت که پادشاه دانمارک بود ناگهان می‌میرد و هملت خیلی ناراحت می‌شود.

After this Hamlet’s mother, Gertrude, gets married again very quickly. She marries her husband’s brother, Claudius, and Claudius is now the king!
بعدازآن گرترود مادر هملت خیلی زود با کلادیوس برادر شوهرش ازدواج می‌کند و حالا کلادیوس پادشاه است!

“Aargh! How could you do this to me!”
هملت با خودش می‌گوید: «چطور توانستی این کار را با من بکنی!»

One night Hamlet’s friend, Horatio, tells him that there is a ghost in the castle. It is the ghost of Hamlet’s father!
شبی هوراشیو دوست هملت به او می‌گوید که شبحی در قصر است. آن شَبَح پدر هملت بود!

“Claudius killed me with poison! Hamlet, you must punish Claudius for me!”
شبح به هملت می‌گوید: «کلادیوس مرا با زهر مسموم کرد! هملت، تو باید به خاطر من کلادیوس را به سزای کارش برسانی.

Hamlet is confused. He doesn’t know if he believes the ghost and he doesn’t know what to do.
هملت گیج می‌شود. نمی‌داند که باید حرف‌های آن شبه را گوش کند یا نه و نمی‌داند چه کند.

Hamlet now acts very strangely. He is mean and angry, and he upsets his girlfriend, Ophelia.
حالا هملت کارهای عجیبی می‌کند. بدجنس و عصبانی است و نامزدش اوفیلیا را می‌رنجاند.

“Go away! Leave me alone!”
هملت به اوفیلیا می‌گوید: «از من دور شو! تنهایم بگذار!»

“Oh, he is so mean!”
اوفیلیا می‌گوید: «آه، چقدر بدجنس شده است!»

One day a group of actors come to the castle and Hamlet makes a plan. He asks the actors to change their play. The new play will show a king poisoned like Hamlet’s father.
یک روز یک گروه هنرپیشه وارد قصر می‌شوند و هملت نقشه‌ای می‌کشد. او از هنرپیشه‌ها می‌خواهد نقش‌هایشان را عوض کنند. نمایشنامه جدید ماجرای پادشاهی است که مثل پدر هملت مسموم شده است.

“With this play I will catch the king.”
هملت با خود می‌گوید: «من با این نمایشنامه پادشاه را گیر می‌اندازم.»

When Claudius watches the play he looks very worried and runs away. Hamlet sees him and he knows the truth.
وقتی کلادیوس نمایش را تماشا می‌کند بسیار نگران شده و فرار می‌کند. هملت او را می‌بیند و حقیقت را می‌داند.

Claudius is very worried about Hamlet now and makes a plan with Ophelia’s brother, Laertes.
حالا کلادیوس نگران خطری است که هملت برایش دارد و با لرتیز برادر اوفیلیا نقشه‌ای می‌کشد.

“You will fight him and we will put poison on the sword and in his drink too.”
کلادیوس می‌گوید: «تو با هملت مسابقه شمشیرزنی می‌دهی و ما شمشیر را زهرآلود می‌کنیم و در جام نوشیدنی‌اش هم زهر می‌ریزیم.»

Laertes and Hamlet fight. Laertes cuts Hamlet, but in the fight Hamlet takes Laertes’ sword and cuts him with it too!
لرتیز و هملت می‌جنگند. لرتیز هملت را خونی می‌کند اما در حین جنگ، هملت شمشیر لرتیز را می‌گیرد و با آن، لرتیز را هم خونی می‌کند.

“Here, Hamlet, drink this.”
گرترود به هملت می‌گوید:«این رو بگیر و بنوش هملت.»

“No, thank you, Mother. I’m not thirsty.”
هملت می‌گوید:« نه ممنون مادر. من تشنه نیستم.»

“No, don’t!”
کلادیوس فریاد می‌زند: «نه نخورش!»

“It was him! He poisoned us all!”
«خودشه! اون همه ما رو مسموم کرد!»

Finally, Hamlet knows he must stop Claudius.
سرانجام هملت می‌فهمد که باید کلادیوس را به سزایش برساند.

“Aargh! Have this and this!”
هملت به‌سوی کلادیوس حمله کرده و او را می‌کشد: «بگیر که اومد! این هم نوش جانت!»

All the royal family are now poisoned and Hamlet tells his friend that there must be a new king.
حالا تمام اعضای خانواده سلطنتی مسموم شده‌اند و هملت به دوستش می‌گوید باید کسی پادشاه شود.

“Goodbye, my prince.”
دوست هملت با او وداع می‌کند: «شاهزاده من بدرود و خداحافظ.»

#Short_story_45
🛡 @coding_504
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.

سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:

۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ

🗣 @coding_504 🗣
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
425. #Soothe ˈsuːð
Quiet; calm; comfort
آرام کردن، ساکت کردن، آرامش دادن

a. With an embrace, the mother soothed the hurt child.
مادر با در آغوش گرفتن کودک رنجيده، او را آرام کرد.
b. Heat soothes some aches; cold soothes others.
بعضي از دردها را گرما و بعضي ديگر را سرما تسکين مي دهد.
c. Rosalie's nerves were soothed by the soft music.
اعصاب «روزالي» با يک موسيقي آرام تسکين يافت.
@coding_504
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:

برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021

کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
#soothe
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم ولی اون سوسه اومد
@coding_504
#soothe
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم که آرومش کنم ولی اون سوسه اومد
@coding_504
#soothe
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم ولی اون سوسه اومد
@coding_504
چالش های تلخ و شیرین دوران مدرسه، یادش بخیر
🎊 @Coding_504 🎊😳
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی

3⃣ گوش دادن داستان بدون نگاه کردن متن: این بار بدون اینکه به متن داستان نگاهی بکنید تنها به گوینده‌ی داستان گوش دهید. در این مرحله احتمالاً به‌خوبی متوجه می‌شوید که گوینده چه می‌گوید. اما شاید تعدادی از لغت‌های جدید را فراموش کرده باشید. هیچ اشکالی ندارد. وقتی‌که داستان تمام شد دوباره لغت‌های جدید را مور کنید و این بخش را نیز چند بار تکرار کنید.

🔺 @coding_504 🔻
Superhero High School
دبیرستان قهرمانان
#داستان_کوتاه_انگلیسی

“This is my cousin’s new school. It’s called Superhero High. This morning she’ll show us around.”
پسر: اینجا مدرسه جدید دخترعموی من است. اسمش دبیرستان ابرقهرمان است. امروز او اینجا را به ما نشان می‌دهد.

“First, I’ll put my uniform on. This is our headmaster, Mr Kent’s, office.”
دختر: اول اونیفورمم را می‌پوشم. اینجا دفتر مدیر مدرسه ما آقای کنت است.

“Hello, have you seen my pen?”
آقای کنت: سلام. خودکار من را ندیدید؟

“He’s very strong.”
پسر: او خیلی قوی است.

“Let’s go to my first class. This is the ‘How to get dressed and undressed in a telephone box’ class.”
دختر: بیا به اولین کلاسمان برویم. این کلاس «چطور در کیوسک تلفن عمومی لباس‌هایمان را در آوریم و بپوشیم» است.

“Try again Peter.”
معلم: بازهم سعی کن پیتر.

“Wow, and I thought maths was difficult.”
پسر: فکر می‌کردم ریاضی سخت است.

“Quick the next class is starting.”
دختر: عجله کن. کلاس بعدی الآن شروع می‌شود.

“Which class is it?”
پسر: چه کلاسی است؟

“It’s the ‘How to see through walls’ class.”
دختر: کلاسِ «چطور آن‌طرف دیوار را ببینیم»

“Okay Rania. How many pens is Brad holding?”
معلم: بسیار خوب رانیا. براد چند مداد در دست دارد؟

“Seven?”
رانیا: هفت‌تا؟

“No.”
معلم: نه.

“I can’t see any pens.”
رانیا: من هیچ مدادی نمی‌بینم.

“Try these special glasses.”
معلم: این عینک مخصوص را امتحان کن.

How many pens is Brad holding?
معلم: براد چند مداد در دست دارد؟

“Three?”
رانیا: سه تا؟

“Well done. That’s correct”
معلم: آفرین. درسته.

“This is my favourite class. We learn how to fly in here”
دختر: این کلاس محبوب من است. ما یاد می‌گیریم پرواز کنیم.

“It’s lunch time. Let’s eat.
دختر: وقت ناهار است. بیا باهم غذا بخوریم.

“You really have a great school. Everything is super!”
پسر: مدرسه شما واقعاً درجه یک است!

“Not everything is great. Wait until you taste the food.”
دختر: همه چیز درجه یک نیست. صبر کن تا مزه ی غذا رو بچشی!

“Mmm. I think you need a super chef too!”
پسر: فکر کنم به یک سرآشپز درجه یک هم احتیاج دارید!

#Short_story_46
👩🏼‍🏫 @coding_504 👨🏻‍🏫
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.

سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:

۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ

🗣 @coding_504 🗣
🎧 Fairytale 🎧
🎼Alexander rybak 🎙

Years ago, when I was younger
I kinda liked, a girl I knew
She was mine, and we were sweethearts
That was then, but then it’s true
سالها پيش وقتي که جوون تر بودم
عاشق کسي بودم که خوب ميشناختمش
اون مال من بود و ما معشوقه هاي همديگه بوديم
اين مال اون موقعهاست , اما حقيقت داره !

I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم . . .

Everyday, we started fighting
Every night, we fell in love
No one else, could make me sadder
But no one else, could lift me high above
هرروز دعوا ميکرديم ولي هر شب عاشق هم ميشديم
هيچ کس ديگه نميتونست بيشتر از اون منو ناراحت کنه
اما هيچ کس ديگه هم مثل اون نميتونست من و تا اين اندازه به اوج ببره

I don’t know, what I was doing
When suddenly, we fell apart
Nowadays, I cannot find her
But when I do, we’ll get a brand new start
من نمي دونستم دارم چيکار ميکنم تا موقعي که ناگهان ……
“از هم جدا شديم”
اين روزا نميتونم پريم رو پيدا کنم
اما اگه بتونم پيداش کنم, دوباره از نو شروع ميکنيم

I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم

She’s a fairytale, yeah
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
بله اون یه پریه ...
حتی اگه این اثر بدی روم بذاره
چون اگه حتی دیوونه هم بشم برام مهم نیست
من از قبل نفرین شدم ...

🎶 @coding_504 🎶