روش خواندن داستانهای کوتاه انگلیسی کانال کدینگ 504
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
💡روش خواندن هر داستان به چند بخش تقسیم میشود که ترجیحاً هر بخش را در یک روز انجام دهید. البته با توجه به سطح زبانتان میتوانید بعضی بخشها را باهم انجام دهید و یا حتی بعضی بخشها را انجام ندهید.
1⃣ گوش دادن کلی داستان کوتاه: ابتدا داستان را یک دور با آرامش خاطر بخوانید و سعی کنید که با کلیات آن آشنا شوید. اگر احساس میکنید که داستان کوتاه تا حدودی برای شما سخت است، از متن فارسی برای درک داستان استفاده کنید. اما برای دفعات بعدی از متن انگلیسی استفاده کنید.
🔺 @coding_504 🔻
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
💡روش خواندن هر داستان به چند بخش تقسیم میشود که ترجیحاً هر بخش را در یک روز انجام دهید. البته با توجه به سطح زبانتان میتوانید بعضی بخشها را باهم انجام دهید و یا حتی بعضی بخشها را انجام ندهید.
1⃣ گوش دادن کلی داستان کوتاه: ابتدا داستان را یک دور با آرامش خاطر بخوانید و سعی کنید که با کلیات آن آشنا شوید. اگر احساس میکنید که داستان کوتاه تا حدودی برای شما سخت است، از متن فارسی برای درک داستان استفاده کنید. اما برای دفعات بعدی از متن انگلیسی استفاده کنید.
🔺 @coding_504 🔻
405. #Untidy ən'taɪdi
Not neat; not in order
آشفته، نامرتب
a. The bachelors quarters were most untidy.
محل زندگي مرد مجرد، بسيار نامرتب بود.
b. We must start a cleanup campaign to keep the campus from being so untidy.
بايد يک جنبش پاکسازي ايجاد کنيم تا از نامرتب بودن محوطه ي دانشگاه جلوگيري کنيم
c. Finding the house in such an untidy condition baffled us.
ديدن خانه در چنين وضعيت نامرتبي ما را مبهوت کرد.
☘ @coding_504 ☘
Not neat; not in order
آشفته، نامرتب
a. The bachelors quarters were most untidy.
محل زندگي مرد مجرد، بسيار نامرتب بود.
b. We must start a cleanup campaign to keep the campus from being so untidy.
بايد يک جنبش پاکسازي ايجاد کنيم تا از نامرتب بودن محوطه ي دانشگاه جلوگيري کنيم
c. Finding the house in such an untidy condition baffled us.
ديدن خانه در چنين وضعيت نامرتبي ما را مبهوت کرد.
☘ @coding_504 ☘
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
2⃣ گوش دادن داستان به همراه متن انگلیسی: در این بخش میخواهید که با رویکردی آموزشی خواندن و شنیدن داستان را آغاز کنید. بنابراین فایل متن داستان انگلیسی را بازکرده و دوباره از اول درحالیکه دارید داستان را میشنوید، متن آن را نیز به همراه گوینده مطالعه نمایید. هر لغتی را که نمیدانستید در گوشهای یادداشت کنید. در پایان داستان، یک دور تمامی لغتها را با استفاده از دیکشنری و یا متن فارسی داستان استخراج نموده و بازبینی کنید. توجه نمایید که لازم نیست لغاتی که نمیدانید را حفظ بکنید. فقط کافی است که آن را بازبینی کنید. همین. پسازاینکه یک دور لغتها را بازبینی کردید. دوباره از اول به همین ترتیب یکبار دیگر به صدای گوینده گوش دهید و متن را بخوانید و درنهایت لغاتی که نمیدانید را بازبینی کنید. این فرایند را تا جایی که دوست داشتید و احساس کردید که داستان انگلیسی را بهخوبی فهمیدهاید ادامه دهید.
🔺 @coding_504 🔻
2⃣ گوش دادن داستان به همراه متن انگلیسی: در این بخش میخواهید که با رویکردی آموزشی خواندن و شنیدن داستان را آغاز کنید. بنابراین فایل متن داستان انگلیسی را بازکرده و دوباره از اول درحالیکه دارید داستان را میشنوید، متن آن را نیز به همراه گوینده مطالعه نمایید. هر لغتی را که نمیدانستید در گوشهای یادداشت کنید. در پایان داستان، یک دور تمامی لغتها را با استفاده از دیکشنری و یا متن فارسی داستان استخراج نموده و بازبینی کنید. توجه نمایید که لازم نیست لغاتی که نمیدانید را حفظ بکنید. فقط کافی است که آن را بازبینی کنید. همین. پسازاینکه یک دور لغتها را بازبینی کردید. دوباره از اول به همین ترتیب یکبار دیگر به صدای گوینده گوش دهید و متن را بخوانید و درنهایت لغاتی که نمیدانید را بازبینی کنید. این فرایند را تا جایی که دوست داشتید و احساس کردید که داستان انگلیسی را بهخوبی فهمیدهاید ادامه دهید.
🔺 @coding_504 🔻
Hamlet
شاهزاده هملت
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Many years ago in Denmark there was a prince called Hamlet.
سالها پیش در دانمارک شاهزادهای به نام هملت زندگی میکرد.
One day Hamlet’s father, the king, dies suddenly and Hamlet is very sad.
روزی از روزها پدر هملت که پادشاه دانمارک بود ناگهان میمیرد و هملت خیلی ناراحت میشود.
After this Hamlet’s mother, Gertrude, gets married again very quickly. She marries her husband’s brother, Claudius, and Claudius is now the king!
بعدازآن گرترود مادر هملت خیلی زود با کلادیوس برادر شوهرش ازدواج میکند و حالا کلادیوس پادشاه است!
“Aargh! How could you do this to me!”
هملت با خودش میگوید: «چطور توانستی این کار را با من بکنی!»
One night Hamlet’s friend, Horatio, tells him that there is a ghost in the castle. It is the ghost of Hamlet’s father!
شبی هوراشیو دوست هملت به او میگوید که شبحی در قصر است. آن شَبَح پدر هملت بود!
“Claudius killed me with poison! Hamlet, you must punish Claudius for me!”
شبح به هملت میگوید: «کلادیوس مرا با زهر مسموم کرد! هملت، تو باید به خاطر من کلادیوس را به سزای کارش برسانی.
Hamlet is confused. He doesn’t know if he believes the ghost and he doesn’t know what to do.
هملت گیج میشود. نمیداند که باید حرفهای آن شبه را گوش کند یا نه و نمیداند چه کند.
Hamlet now acts very strangely. He is mean and angry, and he upsets his girlfriend, Ophelia.
حالا هملت کارهای عجیبی میکند. بدجنس و عصبانی است و نامزدش اوفیلیا را میرنجاند.
“Go away! Leave me alone!”
هملت به اوفیلیا میگوید: «از من دور شو! تنهایم بگذار!»
“Oh, he is so mean!”
اوفیلیا میگوید: «آه، چقدر بدجنس شده است!»
One day a group of actors come to the castle and Hamlet makes a plan. He asks the actors to change their play. The new play will show a king poisoned like Hamlet’s father.
یک روز یک گروه هنرپیشه وارد قصر میشوند و هملت نقشهای میکشد. او از هنرپیشهها میخواهد نقشهایشان را عوض کنند. نمایشنامه جدید ماجرای پادشاهی است که مثل پدر هملت مسموم شده است.
“With this play I will catch the king.”
هملت با خود میگوید: «من با این نمایشنامه پادشاه را گیر میاندازم.»
When Claudius watches the play he looks very worried and runs away. Hamlet sees him and he knows the truth.
وقتی کلادیوس نمایش را تماشا میکند بسیار نگران شده و فرار میکند. هملت او را میبیند و حقیقت را میداند.
Claudius is very worried about Hamlet now and makes a plan with Ophelia’s brother, Laertes.
حالا کلادیوس نگران خطری است که هملت برایش دارد و با لرتیز برادر اوفیلیا نقشهای میکشد.
“You will fight him and we will put poison on the sword and in his drink too.”
کلادیوس میگوید: «تو با هملت مسابقه شمشیرزنی میدهی و ما شمشیر را زهرآلود میکنیم و در جام نوشیدنیاش هم زهر میریزیم.»
Laertes and Hamlet fight. Laertes cuts Hamlet, but in the fight Hamlet takes Laertes’ sword and cuts him with it too!
لرتیز و هملت میجنگند. لرتیز هملت را خونی میکند اما در حین جنگ، هملت شمشیر لرتیز را میگیرد و با آن، لرتیز را هم خونی میکند.
“Here, Hamlet, drink this.”
گرترود به هملت میگوید:«این رو بگیر و بنوش هملت.»
“No, thank you, Mother. I’m not thirsty.”
هملت میگوید:« نه ممنون مادر. من تشنه نیستم.»
“No, don’t!”
کلادیوس فریاد میزند: «نه نخورش!»
“It was him! He poisoned us all!”
«خودشه! اون همه ما رو مسموم کرد!»
Finally, Hamlet knows he must stop Claudius.
سرانجام هملت میفهمد که باید کلادیوس را به سزایش برساند.
“Aargh! Have this and this!”
هملت بهسوی کلادیوس حمله کرده و او را میکشد: «بگیر که اومد! این هم نوش جانت!»
All the royal family are now poisoned and Hamlet tells his friend that there must be a new king.
حالا تمام اعضای خانواده سلطنتی مسموم شدهاند و هملت به دوستش میگوید باید کسی پادشاه شود.
“Goodbye, my prince.”
دوست هملت با او وداع میکند: «شاهزاده من بدرود و خداحافظ.»
#Short_story_45
🛡 @coding_504 ⚔
شاهزاده هملت
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Many years ago in Denmark there was a prince called Hamlet.
سالها پیش در دانمارک شاهزادهای به نام هملت زندگی میکرد.
One day Hamlet’s father, the king, dies suddenly and Hamlet is very sad.
روزی از روزها پدر هملت که پادشاه دانمارک بود ناگهان میمیرد و هملت خیلی ناراحت میشود.
After this Hamlet’s mother, Gertrude, gets married again very quickly. She marries her husband’s brother, Claudius, and Claudius is now the king!
بعدازآن گرترود مادر هملت خیلی زود با کلادیوس برادر شوهرش ازدواج میکند و حالا کلادیوس پادشاه است!
“Aargh! How could you do this to me!”
هملت با خودش میگوید: «چطور توانستی این کار را با من بکنی!»
One night Hamlet’s friend, Horatio, tells him that there is a ghost in the castle. It is the ghost of Hamlet’s father!
شبی هوراشیو دوست هملت به او میگوید که شبحی در قصر است. آن شَبَح پدر هملت بود!
“Claudius killed me with poison! Hamlet, you must punish Claudius for me!”
شبح به هملت میگوید: «کلادیوس مرا با زهر مسموم کرد! هملت، تو باید به خاطر من کلادیوس را به سزای کارش برسانی.
Hamlet is confused. He doesn’t know if he believes the ghost and he doesn’t know what to do.
هملت گیج میشود. نمیداند که باید حرفهای آن شبه را گوش کند یا نه و نمیداند چه کند.
Hamlet now acts very strangely. He is mean and angry, and he upsets his girlfriend, Ophelia.
حالا هملت کارهای عجیبی میکند. بدجنس و عصبانی است و نامزدش اوفیلیا را میرنجاند.
“Go away! Leave me alone!”
هملت به اوفیلیا میگوید: «از من دور شو! تنهایم بگذار!»
“Oh, he is so mean!”
اوفیلیا میگوید: «آه، چقدر بدجنس شده است!»
One day a group of actors come to the castle and Hamlet makes a plan. He asks the actors to change their play. The new play will show a king poisoned like Hamlet’s father.
یک روز یک گروه هنرپیشه وارد قصر میشوند و هملت نقشهای میکشد. او از هنرپیشهها میخواهد نقشهایشان را عوض کنند. نمایشنامه جدید ماجرای پادشاهی است که مثل پدر هملت مسموم شده است.
“With this play I will catch the king.”
هملت با خود میگوید: «من با این نمایشنامه پادشاه را گیر میاندازم.»
When Claudius watches the play he looks very worried and runs away. Hamlet sees him and he knows the truth.
وقتی کلادیوس نمایش را تماشا میکند بسیار نگران شده و فرار میکند. هملت او را میبیند و حقیقت را میداند.
Claudius is very worried about Hamlet now and makes a plan with Ophelia’s brother, Laertes.
حالا کلادیوس نگران خطری است که هملت برایش دارد و با لرتیز برادر اوفیلیا نقشهای میکشد.
“You will fight him and we will put poison on the sword and in his drink too.”
کلادیوس میگوید: «تو با هملت مسابقه شمشیرزنی میدهی و ما شمشیر را زهرآلود میکنیم و در جام نوشیدنیاش هم زهر میریزیم.»
Laertes and Hamlet fight. Laertes cuts Hamlet, but in the fight Hamlet takes Laertes’ sword and cuts him with it too!
لرتیز و هملت میجنگند. لرتیز هملت را خونی میکند اما در حین جنگ، هملت شمشیر لرتیز را میگیرد و با آن، لرتیز را هم خونی میکند.
“Here, Hamlet, drink this.”
گرترود به هملت میگوید:«این رو بگیر و بنوش هملت.»
“No, thank you, Mother. I’m not thirsty.”
هملت میگوید:« نه ممنون مادر. من تشنه نیستم.»
“No, don’t!”
کلادیوس فریاد میزند: «نه نخورش!»
“It was him! He poisoned us all!”
«خودشه! اون همه ما رو مسموم کرد!»
Finally, Hamlet knows he must stop Claudius.
سرانجام هملت میفهمد که باید کلادیوس را به سزایش برساند.
“Aargh! Have this and this!”
هملت بهسوی کلادیوس حمله کرده و او را میکشد: «بگیر که اومد! این هم نوش جانت!»
All the royal family are now poisoned and Hamlet tells his friend that there must be a new king.
حالا تمام اعضای خانواده سلطنتی مسموم شدهاند و هملت به دوستش میگوید باید کسی پادشاه شود.
“Goodbye, my prince.”
دوست هملت با او وداع میکند: «شاهزاده من بدرود و خداحافظ.»
#Short_story_45
🛡 @coding_504 ⚔
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
425. #Soothe ˈsuːð
Quiet; calm; comfort
آرام کردن، ساکت کردن، آرامش دادن
a. With an embrace, the mother soothed the hurt child.
مادر با در آغوش گرفتن کودک رنجيده، او را آرام کرد.
b. Heat soothes some aches; cold soothes others.
بعضي از دردها را گرما و بعضي ديگر را سرما تسکين مي دهد.
c. Rosalie's nerves were soothed by the soft music.
اعصاب «روزالي» با يک موسيقي آرام تسکين يافت.
☘ @coding_504 ☘
Quiet; calm; comfort
آرام کردن، ساکت کردن، آرامش دادن
a. With an embrace, the mother soothed the hurt child.
مادر با در آغوش گرفتن کودک رنجيده، او را آرام کرد.
b. Heat soothes some aches; cold soothes others.
بعضي از دردها را گرما و بعضي ديگر را سرما تسکين مي دهد.
c. Rosalie's nerves were soothed by the soft music.
اعصاب «روزالي» با يک موسيقي آرام تسکين يافت.
☘ @coding_504 ☘
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
#soothe
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم که آرومش کنم ولی اون سوسه اومد
☘ @coding_504 ☘
دلجویی کردن، آرام کردن.
کدینگ:من از کسی دلجویی کردم که آرومش کنم ولی اون سوسه اومد
☘ @coding_504 ☘