ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
#ده_ترفند_یادگیری_زبان_انگلیسی
8⃣ روشهای جالبی را برای یادگیری کلمات جدید پیدا کنید
اگر به خواندن علاقه دارید، کلماتی را از آهنگ انگلیسی مورد علاقهی خود پیدا کنید. اگر میخواهید چیزی که میبینید را به خاطر داشته باشید، کلمات جدید را در یادداشتی با عنوان «برای ارسال» یادداشت کنید و هر جایی از خانه بچسبانید.
👌جملات جالبی را به عنوان نمونه بنویسید یا تصاویر کوچکی را در کنار کلمات جدید اضافه کنید تا به یادآوری آنها کمک کند.
🔺 @coding_504 🔻
8⃣ روشهای جالبی را برای یادگیری کلمات جدید پیدا کنید
اگر به خواندن علاقه دارید، کلماتی را از آهنگ انگلیسی مورد علاقهی خود پیدا کنید. اگر میخواهید چیزی که میبینید را به خاطر داشته باشید، کلمات جدید را در یادداشتی با عنوان «برای ارسال» یادداشت کنید و هر جایی از خانه بچسبانید.
👌جملات جالبی را به عنوان نمونه بنویسید یا تصاویر کوچکی را در کنار کلمات جدید اضافه کنید تا به یادآوری آنها کمک کند.
🔺 @coding_504 🔻
384. #Loyalty ˌlɔɪəlti
Faithfulness to a person, government, idea, custom, or the like
وفاداري به يک شخص، دولت، انديشه، رسم و غيره
a. The monarch referred to his knights loyalty with pride.
پادشاه با افتخار به وفاداري شواليه هايش اشاره نمود.
b. Nothing is so important to transmit to the youth as the sacredness of loyalty to one's country.
هيچ چيز به اندازه ي انتقال قداست وفاداري به کشور خود به جوانان مهم نيست.
c. Out of a sense of loyalty to his friends, Michael was willing to suffer torments, and he therefore refused to identify his colleagues in the plot.
«مايکل» از روي حس وفاداري به دوستانش، مايل بود که شکجه را تحمل کند و از اين رو در شناسايي همکارانش در توطئه امتناع ورزيد.
☘ @coding_504 ☘
Faithfulness to a person, government, idea, custom, or the like
وفاداري به يک شخص، دولت، انديشه، رسم و غيره
a. The monarch referred to his knights loyalty with pride.
پادشاه با افتخار به وفاداري شواليه هايش اشاره نمود.
b. Nothing is so important to transmit to the youth as the sacredness of loyalty to one's country.
هيچ چيز به اندازه ي انتقال قداست وفاداري به کشور خود به جوانان مهم نيست.
c. Out of a sense of loyalty to his friends, Michael was willing to suffer torments, and he therefore refused to identify his colleagues in the plot.
«مايکل» از روي حس وفاداري به دوستانش، مايل بود که شکجه را تحمل کند و از اين رو در شناسايي همکارانش در توطئه امتناع ورزيد.
☘ @coding_504 ☘
#ده_ترفند_یادگیری_زبان_انگلیسی
9⃣ دربارهی فرهنگ بیشتر یاد بگیرید
سعی کنید دربارهی مردم و فرهنگ کشورهای انگلیسی زبان بیشتر بیاموزید. یادگیری زبان انگلیسیفقط دربارهی دستور زبان و کلمات جدید نیست. یادگیری زبان یعنی برقراری ارتباط با مردمی که روش های مختلفی برای فکر کردن دارند؛ به همان اندازه که روشهای متفاوتی برای صحبت کردن وجود دارد.
🔺 @coding_504 🔻
9⃣ دربارهی فرهنگ بیشتر یاد بگیرید
سعی کنید دربارهی مردم و فرهنگ کشورهای انگلیسی زبان بیشتر بیاموزید. یادگیری زبان انگلیسیفقط دربارهی دستور زبان و کلمات جدید نیست. یادگیری زبان یعنی برقراری ارتباط با مردمی که روش های مختلفی برای فکر کردن دارند؛ به همان اندازه که روشهای متفاوتی برای صحبت کردن وجود دارد.
🔺 @coding_504 🔻
Little Red Riding Hood
شنل قرمزی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.
شنل قرمزی به همراه مادرش در جنگلی زندگی میکرد. یک روز شنل قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. او یک کیک خیلی خوب در سبد داشت.
On her way Little Red Riding Hood met a wolf. “Hello!” said the wolf. “Where are you going?”
در راه گرگی را دید. گرگ گفت: سلام! کجا میروی؟
“I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.”
شنل قرمزی: به دیدن مادربزرگم میروم. خانهاش پشت آن درختها است.
The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.
گرگ بهطرف خانه مادربزرگ دوید و او را خورد. بعد در رختخواب او خوابید. کمی بعد شنل قرمزی به آنجا رسید. او به گرگ نگاهی کرد.
“Granny, what big eyes you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه چشمهای بزرگی دارید!
“All the better to see you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر ببینم!
“Granny, what big ears you have!”
شنل قرمزی: شما چه گوشهای بزرگی دارید!
“All the better to hear you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه صدای تو را بهتر بشنوم!
“Granny, what a big nose you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه بینی بزرگی دارید!
“All the better to smell you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر بو کنم!
“Granny, what big teeth you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه دندانهای بزرگی دارید!
“All the better to eat you with!” shouted the wolf. A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.
گرگ فریاد زد: برای اینکه تو را بهتر بخورم. هیزمشکنی در جنگل بود. او صدای جیغ بلندی را شنید و بهطرف خانه دوید.
The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.
هیزمشکن ضربهای به سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و داد زد و مادربزرگ بیرون پرید. گرگ فرار کرد و شنل قرمزی دیگر هیچوقت او را ندید.
#Short_story_43
🌳 @coding_504 🌳
شنل قرمزی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.
شنل قرمزی به همراه مادرش در جنگلی زندگی میکرد. یک روز شنل قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. او یک کیک خیلی خوب در سبد داشت.
On her way Little Red Riding Hood met a wolf. “Hello!” said the wolf. “Where are you going?”
در راه گرگی را دید. گرگ گفت: سلام! کجا میروی؟
“I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.”
شنل قرمزی: به دیدن مادربزرگم میروم. خانهاش پشت آن درختها است.
The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.
گرگ بهطرف خانه مادربزرگ دوید و او را خورد. بعد در رختخواب او خوابید. کمی بعد شنل قرمزی به آنجا رسید. او به گرگ نگاهی کرد.
“Granny, what big eyes you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه چشمهای بزرگی دارید!
“All the better to see you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر ببینم!
“Granny, what big ears you have!”
شنل قرمزی: شما چه گوشهای بزرگی دارید!
“All the better to hear you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه صدای تو را بهتر بشنوم!
“Granny, what a big nose you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه بینی بزرگی دارید!
“All the better to smell you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر بو کنم!
“Granny, what big teeth you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه دندانهای بزرگی دارید!
“All the better to eat you with!” shouted the wolf. A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.
گرگ فریاد زد: برای اینکه تو را بهتر بخورم. هیزمشکنی در جنگل بود. او صدای جیغ بلندی را شنید و بهطرف خانه دوید.
The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.
هیزمشکن ضربهای به سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و داد زد و مادربزرگ بیرون پرید. گرگ فرار کرد و شنل قرمزی دیگر هیچوقت او را ندید.
#Short_story_43
🌳 @coding_504 🌳
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
#ده_ترفند_یادگیری_زبان_انگلیسی
🔟 از هر کاری که انجام میدهید، لذت ببرید
یادگیری زبان انگلیسی دقیقا مانند پیدا کردن کار است، اما هر چه بیشتر از آن لذت ببرید، بیشتر به آن نزدیک میشوید. بازی کنید، پازل و جدول حل کنید، آهنگ بخوانید، کمیک بخوانید و خیلی نسبت به اشتباههای زیادی خود که بهترین راه برای یادگیری هستند، نگران نباشید!
🔺 @coding_504 🔻
🔟 از هر کاری که انجام میدهید، لذت ببرید
یادگیری زبان انگلیسی دقیقا مانند پیدا کردن کار است، اما هر چه بیشتر از آن لذت ببرید، بیشتر به آن نزدیک میشوید. بازی کنید، پازل و جدول حل کنید، آهنگ بخوانید، کمیک بخوانید و خیلی نسبت به اشتباههای زیادی خود که بهترین راه برای یادگیری هستند، نگران نباشید!
🔺 @coding_504 🔻
392. #Abuse : əˈbjuːs
Make bad use of; use wrongly; treat badly; scold very severely; bad or wrong use; bad treatment
سوء استفاده کردن از، غلط بکار بردن، بدرفتاري کردن با، بسيار شديد سرزنش کردن، کاربرد يا استفاده ي بد، رفتار بد
a. Those who abuse the privileges of the honor system will be penalized.
آنان که از مزاياي سامانه ي افتخار سوء استفاده مي کنند مجازات خواهند شد.
b. The editor apologized for the abuse we had suffered as a result of his article.
ويراستار به خاطر بدرفتاري که به خاطر مقاله اش بر ما تحميل شد از ما پوزش خواست.
c. Brutal abuse of children in the orphanage was disclosed by the investigation.
تحقيق سوء استفاده ي وحشيانه از کودکان يتيم خانه را بر ملا ساخت.
☘ @coding_504 ☘
Make bad use of; use wrongly; treat badly; scold very severely; bad or wrong use; bad treatment
سوء استفاده کردن از، غلط بکار بردن، بدرفتاري کردن با، بسيار شديد سرزنش کردن، کاربرد يا استفاده ي بد، رفتار بد
a. Those who abuse the privileges of the honor system will be penalized.
آنان که از مزاياي سامانه ي افتخار سوء استفاده مي کنند مجازات خواهند شد.
b. The editor apologized for the abuse we had suffered as a result of his article.
ويراستار به خاطر بدرفتاري که به خاطر مقاله اش بر ما تحميل شد از ما پوزش خواست.
c. Brutal abuse of children in the orphanage was disclosed by the investigation.
تحقيق سوء استفاده ي وحشيانه از کودکان يتيم خانه را بر ملا ساخت.
☘ @coding_504 ☘
#Abuse
سوء استفاده کردن از
کدینگ:آب رو یوزپلنگ خورد و گفت کسی حق سوء استفاده کردن از این آب رو منو نداره
☘ @coding_504 ☘
سوء استفاده کردن از
کدینگ:آب رو یوزپلنگ خورد و گفت کسی حق سوء استفاده کردن از این آب رو منو نداره
☘ @coding_504 ☘
#Abuse
سوء استفاده کردن از
کدینگ:آب رو یوزپلنگ خورد و گفت کسی حق سوء استفاده کردن از این آب رو نداره
☘ @coding_504 ☘
سوء استفاده کردن از
کدینگ:آب رو یوزپلنگ خورد و گفت کسی حق سوء استفاده کردن از این آب رو نداره
☘ @coding_504 ☘
🔴🔊اخرین فرصت برای ثبت نام در دوره گرامر کاربردی زبان انگلیسی 🔊🔊
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
George and the dragon
جورج و اژدها
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.
روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج زندگی میکرد. جورج سوار بر اسبش از سرزمینهای زیادی عبور کرده و ماجراهای بسیاری داشت.
One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village.
روزی او به روستای کوچکی رسید و مردی را دید که در غاری نزدیک روستا زندگی میکرد.
The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day.
مرد غارنشین اتفاقات وحشتناکی که در آنجا افتاده بود برای شوالیه تعریف کرد. اژدهای وحشتناکی برای زندگی به دریاچه آمده بود و هرروز به روستا حمله میکرد.
The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.
مردم روستا نمیدانستند چه کنند. اول، همهی خوراکیها و غذاهایشان را به اژدها دادند اما اژدها غذاهایشان را خورد و باز هم به مردم روستا حمله میکرد.
So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.
سپس همه حیوانات مزرعههایشان را به اژدها دادند. اژدها همه حیوانات را خورد ولی باز هم به حملههایش به مردم روستا ادامه داد.
So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.
سپس مردم همه طلاها و جواهراتشان را به اژدها بخشیدند اما او باز هم راضی نشد.
The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.
پادشاه ارتش خود را برای گرفتن اژدها فرستاد اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیههای ارتش خیلی ترسیدند و فرار کردند.
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.
پادشاه که دیگر هیچچیزی نداشت که به اژدها بدهد برای حفاظت از مردم روستا به یکچیز فکر کرد. او تنها دخترش را به دریاچه فرستاد تا در انتظار اژدها بماند.
When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.
وقتی جورج اینها را شنید، با نهایت سرعت به سمت دریاچه تاخت. در همان لحظه بود که اژدها از دریاچه بیرون آمد تا شاهزاده را بخورد.
George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.
جورج به اژدها حمله کرد. او شجاعانه با اژدها جنگید و پیروز شد و اژدها را کشت. جورج و شاهزاده خانم به روستا برگشتند و همه از اینکه دیگر اژدها برایشان مشکل درست نمیکند خوشحال بودند.
Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of many countries.
امروزه همه داستان شجاعت جورج را به یاد دارند و جورج قدیس حامی بسیاری از کشورها است.
#Short_story_44
🐲 @coding_504 🐉
جورج و اژدها
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.
روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج زندگی میکرد. جورج سوار بر اسبش از سرزمینهای زیادی عبور کرده و ماجراهای بسیاری داشت.
One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village.
روزی او به روستای کوچکی رسید و مردی را دید که در غاری نزدیک روستا زندگی میکرد.
The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day.
مرد غارنشین اتفاقات وحشتناکی که در آنجا افتاده بود برای شوالیه تعریف کرد. اژدهای وحشتناکی برای زندگی به دریاچه آمده بود و هرروز به روستا حمله میکرد.
The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.
مردم روستا نمیدانستند چه کنند. اول، همهی خوراکیها و غذاهایشان را به اژدها دادند اما اژدها غذاهایشان را خورد و باز هم به مردم روستا حمله میکرد.
So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.
سپس همه حیوانات مزرعههایشان را به اژدها دادند. اژدها همه حیوانات را خورد ولی باز هم به حملههایش به مردم روستا ادامه داد.
So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.
سپس مردم همه طلاها و جواهراتشان را به اژدها بخشیدند اما او باز هم راضی نشد.
The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.
پادشاه ارتش خود را برای گرفتن اژدها فرستاد اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیههای ارتش خیلی ترسیدند و فرار کردند.
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.
پادشاه که دیگر هیچچیزی نداشت که به اژدها بدهد برای حفاظت از مردم روستا به یکچیز فکر کرد. او تنها دخترش را به دریاچه فرستاد تا در انتظار اژدها بماند.
When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.
وقتی جورج اینها را شنید، با نهایت سرعت به سمت دریاچه تاخت. در همان لحظه بود که اژدها از دریاچه بیرون آمد تا شاهزاده را بخورد.
George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.
جورج به اژدها حمله کرد. او شجاعانه با اژدها جنگید و پیروز شد و اژدها را کشت. جورج و شاهزاده خانم به روستا برگشتند و همه از اینکه دیگر اژدها برایشان مشکل درست نمیکند خوشحال بودند.
Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of many countries.
امروزه همه داستان شجاعت جورج را به یاد دارند و جورج قدیس حامی بسیاری از کشورها است.
#Short_story_44
🐲 @coding_504 🐉
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
روش خواندن داستانهای کوتاه انگلیسی کانال کدینگ 504
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
💡روش خواندن هر داستان به چند بخش تقسیم میشود که ترجیحاً هر بخش را در یک روز انجام دهید. البته با توجه به سطح زبانتان میتوانید بعضی بخشها را باهم انجام دهید و یا حتی بعضی بخشها را انجام ندهید.
1⃣ گوش دادن کلی داستان کوتاه: ابتدا داستان را یک دور با آرامش خاطر بخوانید و سعی کنید که با کلیات آن آشنا شوید. اگر احساس میکنید که داستان کوتاه تا حدودی برای شما سخت است، از متن فارسی برای درک داستان استفاده کنید. اما برای دفعات بعدی از متن انگلیسی استفاده کنید.
🔺 @coding_504 🔻
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
💡روش خواندن هر داستان به چند بخش تقسیم میشود که ترجیحاً هر بخش را در یک روز انجام دهید. البته با توجه به سطح زبانتان میتوانید بعضی بخشها را باهم انجام دهید و یا حتی بعضی بخشها را انجام ندهید.
1⃣ گوش دادن کلی داستان کوتاه: ابتدا داستان را یک دور با آرامش خاطر بخوانید و سعی کنید که با کلیات آن آشنا شوید. اگر احساس میکنید که داستان کوتاه تا حدودی برای شما سخت است، از متن فارسی برای درک داستان استفاده کنید. اما برای دفعات بعدی از متن انگلیسی استفاده کنید.
🔺 @coding_504 🔻