🎧 Diamond 🎧
🎼Rihanna🎙
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Find light in the beautiful sea, I choose to be happy
نور و روشنایی رو در دریایی زیبا پیدا کردم ، خوشحالی رو انتخاب کردم
You and I, you and I , we’re like diamonds in the sky
تو و من، تو و من؛ ما مثل الماس های توی آسمونیم
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
I knew that we’d become one right away
من میدونستم که ما سریع یکی میشیم
Oh, right away
خیلی سریع
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Palms rise to the universe, as we moonshine and molly
دستامونو به سمت جهان و کائنات بلند میکنیم،درحالی که شراب مینوشیم و اکستازی مصرف میکنیم
Feel the warmth, we’ll never die
گرما رو احساس کن، ما هیچوقت نمیمیریم
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی اسمان
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
💎 @coding_504 💎
🎼Rihanna🎙
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Find light in the beautiful sea, I choose to be happy
نور و روشنایی رو در دریایی زیبا پیدا کردم ، خوشحالی رو انتخاب کردم
You and I, you and I , we’re like diamonds in the sky
تو و من، تو و من؛ ما مثل الماس های توی آسمونیم
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
I knew that we’d become one right away
من میدونستم که ما سریع یکی میشیم
Oh, right away
خیلی سریع
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Palms rise to the universe, as we moonshine and molly
دستامونو به سمت جهان و کائنات بلند میکنیم،درحالی که شراب مینوشیم و اکستازی مصرف میکنیم
Feel the warmth, we’ll never die
گرما رو احساس کن، ما هیچوقت نمیمیریم
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی اسمان
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
💎 @coding_504 💎
The snowman
آدم برفی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
It was nearly Christmas. Katie woke up and found that the world was white and magical.
تقریباً کریسمس شده بود. کتی از خواب بیدار شد و دید که همهجا سفید و جادویی شده.
“Snow!” she shouted, “Snow for Christmas!”
او داد زد: برف اومده! برفِ کریسمس!
She ran outside and danced in the snow.
بیرون دوید و روی برفها رقص و پایکوبی کرد.
Her brother Eddie came out too. They made a big round snowball and a small one. They put them together and made a huge snowman.
برادرش اِدی هم بیرون آمد. آنها یک گلوله برفی بزرگ و یک گلولهی کوچکتر درست کردند. آنها را روی هم گذاشتند و یک آدمبرفی بزرگ درست کردند.
“Hello.” he said. “It’s Christmas. Would you like a present?”
آدمبرفی گفت: سلام. کریسمس شده. دوست دارید بهتون عیدی بدم؟
“Yes please!” they said.
آنها گفتند: بله، لطف میکنید.
The snowman waved his arms. Silver crystal snowflakes filled the sky. It was so beautiful.
آدمبرفی بازوهایش را تکان داد. دانههای بلوری نقرهایرنگ برف آسمان را پر کرد. خیلی قشنگ بود.
“We must give you a present too,” said Katie.
کتی گفت: ما هم باید به تو عیدی بدهیم
They gave the snowman a carrot for a nose, a scarf for his neck, and a hat for his head.
آنها هویجی برای بینیاش گذاشتند، شالگردنی به گردنش بستند و کلاهی بر سرش گذاشتند.
“Happy Christmas!” they said.
آنها گفتند: کریسمس مبارک
The snow stopped and the sun came out. The snowman started to melt.
برف بند آمد و آفتاب درآمد. آدمبرفی شروع به آب شدن کرد.
“Goodbye” he said. “Build me again next year!”
او گفت: سال دیگر دوباره من را درست کنید!
#Short_story_38
⛄️ @coding_504 ⛄️
آدم برفی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
It was nearly Christmas. Katie woke up and found that the world was white and magical.
تقریباً کریسمس شده بود. کتی از خواب بیدار شد و دید که همهجا سفید و جادویی شده.
“Snow!” she shouted, “Snow for Christmas!”
او داد زد: برف اومده! برفِ کریسمس!
She ran outside and danced in the snow.
بیرون دوید و روی برفها رقص و پایکوبی کرد.
Her brother Eddie came out too. They made a big round snowball and a small one. They put them together and made a huge snowman.
برادرش اِدی هم بیرون آمد. آنها یک گلوله برفی بزرگ و یک گلولهی کوچکتر درست کردند. آنها را روی هم گذاشتند و یک آدمبرفی بزرگ درست کردند.
“Hello.” he said. “It’s Christmas. Would you like a present?”
آدمبرفی گفت: سلام. کریسمس شده. دوست دارید بهتون عیدی بدم؟
“Yes please!” they said.
آنها گفتند: بله، لطف میکنید.
The snowman waved his arms. Silver crystal snowflakes filled the sky. It was so beautiful.
آدمبرفی بازوهایش را تکان داد. دانههای بلوری نقرهایرنگ برف آسمان را پر کرد. خیلی قشنگ بود.
“We must give you a present too,” said Katie.
کتی گفت: ما هم باید به تو عیدی بدهیم
They gave the snowman a carrot for a nose, a scarf for his neck, and a hat for his head.
آنها هویجی برای بینیاش گذاشتند، شالگردنی به گردنش بستند و کلاهی بر سرش گذاشتند.
“Happy Christmas!” they said.
آنها گفتند: کریسمس مبارک
The snow stopped and the sun came out. The snowman started to melt.
برف بند آمد و آفتاب درآمد. آدمبرفی شروع به آب شدن کرد.
“Goodbye” he said. “Build me again next year!”
او گفت: سال دیگر دوباره من را درست کنید!
#Short_story_38
⛄️ @coding_504 ⛄️
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
#ده_ترفند_یادگیری_زبان_انگلیسی
3⃣ برای مطالعه انگلیسی همراه داشته باشید
نه تنها برای یادگیری زبان انگلیسی، بلکه برای خیلی از کارها مانند ورزش کردن، داشتن یک همراه خوب میتواند کمک شایانی به شما بکند. لزوما نیازی نیست این فرد یک بومی انگلیسیزبان باشد و حتی میتوانید از بین دوستان یا همکلاسیهای خود فردی را انتخاب کنید و در خانه با او مشغول انگلیسی صحبت کردن شوید.
👌شما میتوانید با روشهای مختلف به یکدیگر انگیزه بدهید و به کمک همدیگر، نهتنها مشکلات خود را حل کنید، بلکه انگلیسی را بهتر یاد بگیرید.
🔺 @coding_504 🔻
3⃣ برای مطالعه انگلیسی همراه داشته باشید
نه تنها برای یادگیری زبان انگلیسی، بلکه برای خیلی از کارها مانند ورزش کردن، داشتن یک همراه خوب میتواند کمک شایانی به شما بکند. لزوما نیازی نیست این فرد یک بومی انگلیسیزبان باشد و حتی میتوانید از بین دوستان یا همکلاسیهای خود فردی را انتخاب کنید و در خانه با او مشغول انگلیسی صحبت کردن شوید.
👌شما میتوانید با روشهای مختلف به یکدیگر انگیزه بدهید و به کمک همدیگر، نهتنها مشکلات خود را حل کنید، بلکه انگلیسی را بهتر یاد بگیرید.
🔺 @coding_504 🔻
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید👆👆
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید👆👆
347. #Vain ˈveɪn
Having too much pride in ones ability, looks, etc.; of no use
به توانايي و چهره خود غرور زياد ورزيدن، بي فايده
a. Josephine is quite vain about her beauty.
«ژزفين» نسبت به زيبايي اش کاملاً مغرور است.
b. To be perfectly frank, I do not see what she has to be vain about.
راستش را بخواهيد من نمي فهمم چه چيزي دارد که بخاطر آن مغرور است.
c. Brian made numerous vain attempts to reach the doctor by telephone.
«برايان» تلاش هاي بيهوده زيادي انجام داد تا با دکتر تماس تلفني برقرار کند.
🌹 @coding_504 🌹
Having too much pride in ones ability, looks, etc.; of no use
به توانايي و چهره خود غرور زياد ورزيدن، بي فايده
a. Josephine is quite vain about her beauty.
«ژزفين» نسبت به زيبايي اش کاملاً مغرور است.
b. To be perfectly frank, I do not see what she has to be vain about.
راستش را بخواهيد من نمي فهمم چه چيزي دارد که بخاطر آن مغرور است.
c. Brian made numerous vain attempts to reach the doctor by telephone.
«برايان» تلاش هاي بيهوده زيادي انجام داد تا با دکتر تماس تلفني برقرار کند.
🌹 @coding_504 🌹
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
THE TRAGIC STORY OF HOW EINSTEIN’S BRAIN WAS STOLEN AND WASN’T EVEN SPECIAL
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Einstein's brain was stolen during his autopsy
آیا میدانستید مغز انیشتین در حین کالبدشکافی دزدیده شد…
#Short_story_39
🧠 @coding_504 🧠
💠ادامه داستان در⚡️instant view یا نمایش سریع قرار دارد.👇
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Einstein's brain was stolen during his autopsy
آیا میدانستید مغز انیشتین در حین کالبدشکافی دزدیده شد…
#Short_story_39
🧠 @coding_504 🧠
💠ادامه داستان در⚡️instant view یا نمایش سریع قرار دارد.👇
Telegraph
THE TRAGIC STORY OF HOW EINSTEIN’S BRAIN WAS STOLEN AND WASN’T EVEN SPECIAL
THE TRAGIC STORY OF HOW EINSTEIN’S BRAIN WAS STOLEN AND WASN’T EVEN SPECIAL My headline may be a bit misleading. Albert Einstein, the Nobel prize-winning physicist who gave the world the theory of relativity, E = mc2, and the law of the photoelectric effect…
#ده_ترفند_یادگیری_زبان_انگلیسی
4⃣ از ابزارهای موثق استفاده کنید
اینکه بخواهید فقط کتابهای انگلیسی بخوانید، بعد از مدتی خستهکننده خواهد بود. سعی کنید کتابهایی را بخوانید که یا برای انگلیسیها یا توسط انگلیسزبانها نوشته شده است. شاید این روش در ابتدا چالشبرانگیز باشد، اما با گذشت زمان میتواند جذاب به نظر برسد.
👌اگر نتوانستید کتاب یا مجلات انگلیسی پیدا کنید، برای خواندن اخبار انگلیسی، هر روز به اینترنت سر بزنید. منابع مختلف انگلیسیزبان مانند پرستیوی که بهصورت زنده اخبار را پخش میکنند، میتواند مفید باشد. بعد از این کار میتوانید با آزمونهای مختلف، سطح زبان انگلیسی و یادگیری خود را محک بزنید. البته استفاده از کتابهای الکترونیکی نیز میتواند کاربردی باشد.
🔺 @coding_504 🔻
4⃣ از ابزارهای موثق استفاده کنید
اینکه بخواهید فقط کتابهای انگلیسی بخوانید، بعد از مدتی خستهکننده خواهد بود. سعی کنید کتابهایی را بخوانید که یا برای انگلیسیها یا توسط انگلیسزبانها نوشته شده است. شاید این روش در ابتدا چالشبرانگیز باشد، اما با گذشت زمان میتواند جذاب به نظر برسد.
👌اگر نتوانستید کتاب یا مجلات انگلیسی پیدا کنید، برای خواندن اخبار انگلیسی، هر روز به اینترنت سر بزنید. منابع مختلف انگلیسیزبان مانند پرستیوی که بهصورت زنده اخبار را پخش میکنند، میتواند مفید باشد. بعد از این کار میتوانید با آزمونهای مختلف، سطح زبان انگلیسی و یادگیری خود را محک بزنید. البته استفاده از کتابهای الکترونیکی نیز میتواند کاربردی باشد.
🔺 @coding_504 🔻
The bird king
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅