271. #Precaution priˈkɒʃn̩
Measures taken beforehand; foresight
اقدام احتیاطی، دور اندیشی
a. Detectives used precaution before entering the bomb’s vicinity.
کارآگاهان پیش از ورود به محوطه ی بمب، جانب احتیاط بکار بردند.
b. We must take every precaution not to pollute the air.
باید هرگونه اقدام پیشگیرانه را بکار ببندیم تا هوا را آلوده نکنیم.
c. Before igniting the fire, the hunters took unusual precaution.
شکارچیان قبل از روشن کردن آتش بسیار احتیاط کردند.
🌹 @coding_504 🌹
Measures taken beforehand; foresight
اقدام احتیاطی، دور اندیشی
a. Detectives used precaution before entering the bomb’s vicinity.
کارآگاهان پیش از ورود به محوطه ی بمب، جانب احتیاط بکار بردند.
b. We must take every precaution not to pollute the air.
باید هرگونه اقدام پیشگیرانه را بکار ببندیم تا هوا را آلوده نکنیم.
c. Before igniting the fire, the hunters took unusual precaution.
شکارچیان قبل از روشن کردن آتش بسیار احتیاط کردند.
🌹 @coding_504 🌹
Audio
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شانس در میزنه
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
✍پنج استراتژی برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی💡
#استراتژی_مکالمه
⭐️استراتژی سوم: روخوانی
🎗استراتژی سوم، روخوانی از روی متن انگلیسی است. این تمرین کاملاً بدون فایل صوتی انجام میشود. قبل از اینکه متنی را روخوانی بکنید، بسیار مهم است که به مطلب صوتی بهاندازهی کافی گوش داده باشید و تکنیک سایه را پیادهسازی کرده باشید. بنابراین با فرض اینکه مراحل قبلی را روی مطلب صوتی انجام دادهاید، در این مرحله ریتم داستان کاملاً دستتان است و میدانید چگونه آن را بخوانید و تلفظ کنید و مطالب آن را منتقل کنید. بنابراین تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که متن مطلب صوتی را داشته باشید و از روی آن به همان صورتی که در مراحل قبلی یاد گرفتهاید، بخوانید. این کار چیزی شبیه به فایل ویدئویی زیر میشود:
🔺 @coding_504 🔻
#استراتژی_مکالمه
⭐️استراتژی سوم: روخوانی
🎗استراتژی سوم، روخوانی از روی متن انگلیسی است. این تمرین کاملاً بدون فایل صوتی انجام میشود. قبل از اینکه متنی را روخوانی بکنید، بسیار مهم است که به مطلب صوتی بهاندازهی کافی گوش داده باشید و تکنیک سایه را پیادهسازی کرده باشید. بنابراین با فرض اینکه مراحل قبلی را روی مطلب صوتی انجام دادهاید، در این مرحله ریتم داستان کاملاً دستتان است و میدانید چگونه آن را بخوانید و تلفظ کنید و مطالب آن را منتقل کنید. بنابراین تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که متن مطلب صوتی را داشته باشید و از روی آن به همان صورتی که در مراحل قبلی یاد گرفتهاید، بخوانید. این کار چیزی شبیه به فایل ویدئویی زیر میشود:
🔺 @coding_504 🔻
❗️❓استاد یکتا کیست؟
زبان انگلیسی و روشهای یادگیری🔴🔴
💯آموزش هایی عجیب در این کانال در جریان است❗️❗️
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
زبان انگلیسی و روشهای یادگیری🔴🔴
💯آموزش هایی عجیب در این کانال در جریان است❗️❗️
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
The Grumpy Tree
درخت بدخلق
#داستان_کوتاه_انگلیسی
There was once a grumpy tree. It was the biggest tree in the forest, and it didn’t need its shadow for anything. However, the tree would never share its shadow with any of the animals, and wouldn’t let them come anywhere near.
روزی روزگاری درخت بدخلقی وجود داشت. او، بزرگترین درخت جنگل بود. و سایهاش را برای هیچچیزی نیاز نداشت. اما این درخت هیچوقت سایهاش را با حیوانات دیگر تقسیم نمیکرد. و اجازه نمیداد که آنها حتی نزدیکش بشوند.
One year, the autumn and winter were terrible, and the tree, without its leaves, was going to die of cold. A little girl, who went to live with her grandma that winter, found the tree shivering, so she went to get a great big scarf to warm the tree up. The Spirit of the Forest appeared and told the little girl why that tree was so solitary, and why no one would help him. Even so, the girl decided to put the scarf on the tree.
یک سال، پاییز و زمستان بسیار وحشتناک بود. و درخت، بدون برگهایش داشت از سرما میمرد.یک دختر کوچک که آن زمستان رفته بود که با مادربزرگش زندگی کند، آن درخت را در حال لرزید نیافت. برای همین رفت کهیک شال به دست بیاورد که درخت را گرم کند. روح جنگل پدیدار شد و به آن دختر گفت که چرا آن درخت آنقدر تنها بود؛ و چرا هیچکسی کمکش نمیکرد. بااینحال، دختر تصمیم گرفت که شال را روی درخت بیندازد.
The next springtime, the tree had learned from the girl’s generosity, and when she sat next to the trunk the tree bent down to shade her from the sun. The Spirit of the Forest saw this and went to tell all the animals. He told them that from then on they would be able to shade themselves well, because the tree had learned that having kind and generous beings around makes the world a much better place to live in.
فصل بهار بعدی، درخت از سخاوت دختریاد گرفت. و وقتیکه او کنار تنهی درخت نشست، درخت خم شد و روی دختر سایه انداخت. (نکتهی انحرافی: هر چه فکر کردم نتوانستم معادل فارسی خوبی برای جملهی shade her from the sun پیدا کنم!). روح جنگل این موضوع را دید و رفت که به بقیهی حیوانات بگوید. او به آنها گفت که از این به بعد میتوانند از سایهی درخت استفاده کنند. زیرا درختیاد گرفته بود که داشتن موجوداتی سخاوتمند و مهربان دوروبر خود دنیا را جای بهتری برای زندگی میکند.
👌لغات مهم داستان:
Grumpy: بدخلق
Forest: جنگل
Shadow: سایه
Share: تقسیم کردن
Terrible: وحشتناک
Leaves: برگها Leaf: برگ
Shivering: لرزیدن
Scarf: شال
Spirit: روح
Appear: پدیدار شدن
Solitary: تنها
Even so: بااینحال
Springtime: فصل بهار
Generosity: سخاوت
Trunk: تنه
#Short_story_33
🌲 @coding_504 🌳
درخت بدخلق
#داستان_کوتاه_انگلیسی
There was once a grumpy tree. It was the biggest tree in the forest, and it didn’t need its shadow for anything. However, the tree would never share its shadow with any of the animals, and wouldn’t let them come anywhere near.
روزی روزگاری درخت بدخلقی وجود داشت. او، بزرگترین درخت جنگل بود. و سایهاش را برای هیچچیزی نیاز نداشت. اما این درخت هیچوقت سایهاش را با حیوانات دیگر تقسیم نمیکرد. و اجازه نمیداد که آنها حتی نزدیکش بشوند.
One year, the autumn and winter were terrible, and the tree, without its leaves, was going to die of cold. A little girl, who went to live with her grandma that winter, found the tree shivering, so she went to get a great big scarf to warm the tree up. The Spirit of the Forest appeared and told the little girl why that tree was so solitary, and why no one would help him. Even so, the girl decided to put the scarf on the tree.
یک سال، پاییز و زمستان بسیار وحشتناک بود. و درخت، بدون برگهایش داشت از سرما میمرد.یک دختر کوچک که آن زمستان رفته بود که با مادربزرگش زندگی کند، آن درخت را در حال لرزید نیافت. برای همین رفت کهیک شال به دست بیاورد که درخت را گرم کند. روح جنگل پدیدار شد و به آن دختر گفت که چرا آن درخت آنقدر تنها بود؛ و چرا هیچکسی کمکش نمیکرد. بااینحال، دختر تصمیم گرفت که شال را روی درخت بیندازد.
The next springtime, the tree had learned from the girl’s generosity, and when she sat next to the trunk the tree bent down to shade her from the sun. The Spirit of the Forest saw this and went to tell all the animals. He told them that from then on they would be able to shade themselves well, because the tree had learned that having kind and generous beings around makes the world a much better place to live in.
فصل بهار بعدی، درخت از سخاوت دختریاد گرفت. و وقتیکه او کنار تنهی درخت نشست، درخت خم شد و روی دختر سایه انداخت. (نکتهی انحرافی: هر چه فکر کردم نتوانستم معادل فارسی خوبی برای جملهی shade her from the sun پیدا کنم!). روح جنگل این موضوع را دید و رفت که به بقیهی حیوانات بگوید. او به آنها گفت که از این به بعد میتوانند از سایهی درخت استفاده کنند. زیرا درختیاد گرفته بود که داشتن موجوداتی سخاوتمند و مهربان دوروبر خود دنیا را جای بهتری برای زندگی میکند.
👌لغات مهم داستان:
Grumpy: بدخلق
Forest: جنگل
Shadow: سایه
Share: تقسیم کردن
Terrible: وحشتناک
Leaves: برگها Leaf: برگ
Shivering: لرزیدن
Scarf: شال
Spirit: روح
Appear: پدیدار شدن
Solitary: تنها
Even so: بااینحال
Springtime: فصل بهار
Generosity: سخاوت
Trunk: تنه
#Short_story_33
🌲 @coding_504 🌳
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
282. #Consider kən'sɪdər
Think about in order to decide
فکر کردن برای تصمیم گرفتن، ملاحظه کردن، اندیشیدن
a. Jon considered whether a comprehensive report was necessary.
«جون» روی اینکه آیا گزارش جامعی لازم است، فکر کرد.
b. Do you consider that dress to be a bargain at the wholesale price?
آیا فکر می کنی آن لباس به قیمت عمده فروشی خرید ارزانی است؟
c. The wrestler was always considered to be the underdog in every match.
کشتی گیر همیشه در همه ی مسابقات بازنده به حساب می آمد.
🌹 @coding_504 🌹
Think about in order to decide
فکر کردن برای تصمیم گرفتن، ملاحظه کردن، اندیشیدن
a. Jon considered whether a comprehensive report was necessary.
«جون» روی اینکه آیا گزارش جامعی لازم است، فکر کرد.
b. Do you consider that dress to be a bargain at the wholesale price?
آیا فکر می کنی آن لباس به قیمت عمده فروشی خرید ارزانی است؟
c. The wrestler was always considered to be the underdog in every match.
کشتی گیر همیشه در همه ی مسابقات بازنده به حساب می آمد.
🌹 @coding_504 🌹
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
#consider
ملاحظه کردن/تفکرکردن، تصور
کدینگ: تصور کن رفته بودم کارخانه هود کن ، سی در داشت
🌹 @coding_504 🌹
ملاحظه کردن/تفکرکردن، تصور
کدینگ: تصور کن رفته بودم کارخانه هود کن ، سی در داشت
🌹 @coding_504 🌹