🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
57.4K subscribers
5.27K photos
2.82K videos
367 files
5.43K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
#caution
معنی: هشدار دادن، اخطار دادن
کدینگ:دارم بهت اخطار میدم، تو جاده ی کاشان احتیاط کن، خطرناکه.
🔸 @coding_toefl 🔸
Kevin's Car

#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)

Kevin likes cars. He reads about cars in magazines and he watches shows about cars on TV. His head is full of cars!
کوین ماشین ها را دوست دارد. او در مورد ماشین ها در مجله می خواند و برنامه هایی در مورد ماشین ها در تلویزیون می بیند. سر او پر از ماشین هاست!

He tells his parents, “Please, please, please, could you buy me a car?”
او به والدینش می گوید، “لطفا، لطفا، لطفا، میتوانید برای من یک ماشین بخرید؟”

“No,” says Kevin’s mom, “You are too young to drive a car. This is dangerous.”
“نه” مادر کوین می گوید، “تو بیش از حد جوانی که یک ماشین را برانی. این خطرناک است.”

“No,” says Kevin’s dad, “A car is very expensive. We can’t buy you a car now.”
“نه” پدر کوین می گوید، “یک ماشین خیلی گران است.، ما نمی توانیم حالا برای تو یک ماشین بخریم.”

Kevin is very sad. He wants a car. He wants a fast red sports car!
کوین خیلی غمگین است. او یک ماشین می خواهد. او یک ماشین قرمز سریع مسابقه ای می خواهد.

He decides to build one! He buys books and reads about the subject. He hangs around at the garage and watches the mechanics fix the cars. It is very interesting for him and he has a lot of fun.
او تصمیم می گیرد یکی درست کند! او کتاب هایی در مورد این موضوع می خرد. او در اطراف گاراژ می چرخد و مکانیک ها را که ماشین ها را تعمیر می کنند تماشا می کند. این برای او بسیار جالب است و به او خیلی خوش می گذرد.

Finally, he starts building his own car! He tells his parents about it. His father doesn’t believe him. He says it’s too difficult. His mother says she is worried. She doesn’t want him to do anything dangerous.
سر انجام، او شروع به ساختن ماشین خودش می کند! او به والدینش در این مورد می گوید. پدرش او را باور نمی کند. او می گوید این خیلی مشکل است. مادرش می گوید که او نگران است. او نمی خواهد که کویل کار خطرناکی بکند.

After two months, Kevin invites his parents to see his creation. His parents are surprised! It is beautiful! It is red! It is shiny! It is a big toy sports car! Kevin can sit inside it and drive!
بعد از دو ماه، کویل والدینش را دعوت می کند تا ساخته او را ببینند. والدینش متعجب هستند! این قشنگ است! این قرمز است! این درخشان است! این یک ماشین اسباب بازی بزرگ مسابقه ایست! کوین می تواند داخلش بنشیند و رانندگی کند!

Kevin’s parents are very happy and proud. Kevin’s dad says: “I was sure you can do it!”
والدین کوین خیلی خوشحال و سرافراز هستند. پدر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که تو می توانی این را انجام دهی!”

Kevin’s mom says: “I was sure it was not dangerous!”
مادر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که این خطرناک نیست.”

Kevin smiles and drives away.
کوین لبخند می زند و با ماشین دور می شود.

[#Short_story_7
👶 @coding_504 👶
 

The start of every year takes you a step closer to the attainment of your dreams. Hope this year is the breakthrough one and your dreams finally turn into reality.

 

Dear friend, on this joyous occasion of New Year, cherish our memories and feel the warmth of my wishes. Happy New Year!

 

If the previous year hasn’t given you something to be happy and proud of, don’t fret. If the 31st of December signifies the end of a year, the 1st of January signifies the beginning. You have life; you have hope, go out there and accomplish all that you want.

 

To put an end to something old, we have to start a thing new, wishing you with a joy-filled heart though the words here are few. A very happy new year!


 
@Coding_504
@Coding_toefl
@OfficialEnglishTwitter
Happy New Year
با آرزوی بهترین ها برای اعضای گرامی و همراهان همیشگی و صمیمی ما در کانال کدینگ 504، سال نوی میلادی بر شما مبارک، امیدواریم شاهد موفقیت های روز افزون شما در سال2018 باشیم
@Coding_504 🎊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیست کلمات #درس1 کتاب 504
🍂1) Abandon ترک کردن ، رها کردن
🍂2) Keen تیز ، زیرک،مشتاق
🍂3)Jealous حسود
🍂4)Tact تدبیر
🍂5) Oath قسم ، سوگند
🍂6) Vacant خالی
🍂7) Hardship سختی ،مشقت
🍂8) Gallant دلیر، مبادی آداب،شجاع
🍂9) Data اطلاعات ، داده
🍂10) Unaccustomed غیرعادی،نامانوس
🍂11) Bachelor مرد مجرد، لیسانسه
🍂12) Qualify واجد شرایط شدن/بودن
🍂 @coding_504 🍂
👍1
حتما گوش کنید👆

مطالب کانال را به اشتراک بگذارید👇
🍂 @coding_504 🍂
اگر افراد سعی می کنند شما را پایین بیاورند، این فقط یک معنی دارد اینکه؛
شما بالاتر از آنها هستید!

@OfficialEnglishTwitter
@Coding_toefl
@Coding_504
لیست کلمات #درس_17 کتاب لغات ضروری تافل
🔸1) agitate نگران کردن، آشفته ساختن
🔸2) comply
پذیرفتن، تن در دادن، اطاعت کردن
🔸3) confidential سرّی، محرمانه، مخفیانه
🔸4) delighted راضی، مشعوف، خرسند
🔸5) discreetly مودبانه ،محتاطانه، مدبرانه
🔸6) documented مستند، ثابت شده
🔸7) evoke
فراخواندن،به یاد آوردن، در خاطر زنده کردن
🔸8) gradually
بتدریج، پیوسته، به طور یکنواخت
🔸9) impartial بی طرف، بی غرض
🔸10) inordinate بیش از حد معمول
🔸11) instantly بلافاصله، فوراً، آناً
🔸12) intentionally عمداً
🔸13)intrinsic ذاتی، فطری، درونی
🔸14) inundate زیر آب بردن، مغلوب ساختن
🔸15) mindset ذهنیت، نگرش، دید
🔸16) nominal اسمی، ملایم، معتدل
🔸17) presumably ظاهراً، فرضاً، گویا


🔸 @coding_toefl 🔸
یکتا به درس هفده رسیده، اگه علاقمند به ثبت نام در دوره ی تافل وردز در کانال خصوصی و بدون تبلیغات هستین، که لغات تافلو با ما تموم کنین، برنامه ریزی کنید و ثبت نام کنین، همین امروز، فردا دیره، آینده بی خبر میاد و ممکنه اون موقع برای یادگیری زمان نداشته باشی، از امروزت استفاده کن.
@O2021
@silvermoon1000
ادمین های گروه

@Coding_toefl
@Coding_504
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴#تفکر_انتقادی چیست؟ چگونه رفتار می کند؟ و چطور می تواند شرایط بهتری را فراهم آورد؟

🌀تقویت انگلیسی با اطلاعات تخصصی روانشناسی با زیرنویس فارسی
در کانال کدینگ، روانت را به ما بسپار، زبانت راه میوفت
تنها راه انجام یه کار عالی و بزرگ میدونی چیه؟
اینه که به کاری که انجام میدی عشق بورزی.
@OfficialEnglishTwitter
Language Confusion

#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)

Laura is at the airport. She waits for her flight. Her flight is to Berlin, and it is 4 hours away. Laura walks around the airport and looks at the shops. She has a nice time.
لارا در فرودگاه است. او منتظر پروازش است. پرواز او به برلین است، و 4 ساعت فاصله دارد (4 ساعت به آن مانده). لارا به اطراف فرودگاه قدم می زند و به مغازه ها نگاه می کند. او اوقات خوبی دارد. (به او خوش می گذرد)

After an hour she wants to visit the bathroom. She searches for it, but she doesn’t find it.
بعد از یک ساعت او می خواهد به دستشویی برود. او به دنبال آن می گردد، اما او پیدایش نمی کند.

“Where is the bathroom?” she asks herself.
“دستشویی کجاست؟” او از خودش می پرسد.

She looks and looks but she can’t find it. She starts asking people where it is.
او می گردد و می گردد اما او نمی تواند پیدایش کند. او شروع می کند از مردم بپرس که آن کجاست.

Laura: “Excuse me sir, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا “ببخشید، می توانید لطفا به من بگویید که دستشویی کجاست؟”

Man: “You mean the restroom, right?”
مرد: “منظور شما مستراح است، درست است؟”
Laura: “No, I mean the bathroom.”
لارا: “نه، منظور من دستشویی است.”


Man: “Well, the restroom is over there.” He says and walks away.
مرد: “خب، مستراح آنجاست.” او می گوید و می رود.

Laura doesn’t understand. She asks a lady: “Excuse me madam, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا نمی فهمد. او از یک خانم می پرسد: “ببخشید خانم، می توانید لطفا به من بگویید دستشویی کجاست؟”

“The restroom is over there,” the lady answers and walks away.
“مستراح آنجاست” زن جواب می دهد و می رود.

Laura is confused. “What’s their problem? I need to use the bathroom and they send me to rest?! I don’t need a restroom, I need the bathroom!”
لارا گیج شده است. “مشکل آنها چیست؟ من می خواهم از دستشویی استفاده کنم و آنها من برای استراحت می فرستند؟ من به مستراح نیاز ندارد من به دستشویی نیاز دارم.”

After a while Laura gives up. She feels tired of all this walking and asking. She decides that maybe they are all right and she does need to rest.
بعد از مدتی لارا تسلیم می شود. او از قدم زدن و پرسیدن احساس خستگی می کند. پس او تصمیم می گیرد که شاید آنها همه درست می گویند و او نیاز به استراحت دارد.

She walks to the restroom. Now she is surprised. She realizes the restroom is actually the name for a public bathroom!
به سمت مستراح می رود. حالا او متعجب می شود. او می فهمد که مستراح در واقع یک اسم برای دستشویی عمومی است!

#Short_story_8
🛫🛩 @coding_504 ✈️