45. #circulate : ˈsɜːrkjəˌlet
go around, go from place to place or person to person
پخش شدن، از مکانی به مکانی یا از شخصی به شخصی رفتن
a. A fan may circulate the air in summer, but it doesn't cool it.
پنکه میتواند هوا را در تابستان به جریان بیندازد اما آن را خنک نمیکند
b. My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
پدر من در میان میهمانان در میهمانی میچرخید و باعث میشد که آن ها احساس راحتی کنند
c. Hot water circulates through the pipes in the building, keeping the room warm.
آب داغ از داخل لوله های ساختمان عبور میکند و اتاق را گرم نگه میدارد
🍂 @coding_504 🍂
go around, go from place to place or person to person
پخش شدن، از مکانی به مکانی یا از شخصی به شخصی رفتن
a. A fan may circulate the air in summer, but it doesn't cool it.
پنکه میتواند هوا را در تابستان به جریان بیندازد اما آن را خنک نمیکند
b. My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
پدر من در میان میهمانان در میهمانی میچرخید و باعث میشد که آن ها احساس راحتی کنند
c. Hot water circulates through the pipes in the building, keeping the room warm.
آب داغ از داخل لوله های ساختمان عبور میکند و اتاق را گرم نگه میدارد
🍂 @coding_504 🍂
#circulate
چرخیدن، پخش شدن، منتشر شدن، جریان داشتن
کدینگ: بچه از سرو کولت بالا میره میخواد که تو بچرخی
🍂 @coding_504 🍂
چرخیدن، پخش شدن، منتشر شدن، جریان داشتن
کدینگ: بچه از سرو کولت بالا میره میخواد که تو بچرخی
🍂 @coding_504 🍂
#circulate
چرخیدن، پخش شدن، منتشر شدن، جریان داشتن
کدینگ: سر و کله ات رو ببین خون پخش شده روی صورتت
🍂 @coding_504 🍂
چرخیدن، پخش شدن، منتشر شدن، جریان داشتن
کدینگ: سر و کله ات رو ببین خون پخش شده روی صورتت
🍂 @coding_504 🍂
46. #enormous : əˈnɔːrməs
extremely large, huge
بی نهایت بزرگ، عظیم
a. The enormous crab moved across the ocean floor in search of food.
خرچنگ عظیم الجثه برای یافتن غذا کف اقیانوس را پیمود
b. Public hangings once drew enormous crowds.
در گذشته اعدام در ملا عام، جمعیت عظیمی را به سوی خود جلب میکرد
c. The gallant knight drew and killed the enormous dragon.
شوالیه شجاع، شمشیر خود را کشید و اژدهای عظیم الجثه را کشت
🍂 @coding_504 🍂
extremely large, huge
بی نهایت بزرگ، عظیم
a. The enormous crab moved across the ocean floor in search of food.
خرچنگ عظیم الجثه برای یافتن غذا کف اقیانوس را پیمود
b. Public hangings once drew enormous crowds.
در گذشته اعدام در ملا عام، جمعیت عظیمی را به سوی خود جلب میکرد
c. The gallant knight drew and killed the enormous dragon.
شوالیه شجاع، شمشیر خود را کشید و اژدهای عظیم الجثه را کشت
🍂 @coding_504 🍂
#enormous
بسیار عظیم
کدینگ: فرض کنید یه مورچه انارو موز میبینه و میگه: وای چه انار موزه بزرگی!
🍂 @coding_504 🍂
بسیار عظیم
کدینگ: فرض کنید یه مورچه انارو موز میبینه و میگه: وای چه انار موزه بزرگی!
🍂 @coding_504 🍂