‌ 11) #disruptive (adj)
causing confusion and interruption

v. disrupt
n. disruption
adv. disruptively

Syn. disturbing

معنی :مختل کننده

کدینگ: کلوپ دیس راپ تیو نظم عمومی رو مختل کرده

a. Frequent questions during lectures can be disruptive.
b. The storm caused a disruption in bus service.
🔶 @coding_TOEFL 🔶

#disruptive (adj)
معنی :مختل کننده

کدینگ: میتونی بپزی یه دیس رب تیپت بهم نخوره
🔶 @coding_TOEFL 🔶

#disruptive (adj)
معنی :مختل کننده،برهم زننده

کدینگ: میتونی بپزی یه دیس رب که این پختن disruptivel عمل نکنه و اون تیپو قیافت بهم نخوره
🔶 @coding_TOEFL 🔶

🔻نظر زبان آموزان دوره ها🔻الهام

دوره ↙️
پکیج جامع آموزش تلگرامی لغات 504 با کدینگ


نتیجه کار زبان آموزان↙️
🆔 @Yekta_YET_PRACTICE
نظرات اعضا ↙️
🆔 @coding_comments
دوره های آموزشی↙️
🆔 @en_courses

Kitchen 🍽🔪🍳

آشپزخانه (قسمت 74)
Add new vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504

آموزش لغات در مورد آشپزخانه در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝

‍ ‌ 12) #haphazardly (adv)
having no order or pattern, by chance

adj. haphazard
n. haphazardness

Syn. arbitrarily, carelessly

معنی :اتفاقی، تصادفی

کدینگ: به صورت اتفاقی هفت هزار دل رو دیدم برام جذاب بود.

a. It was obvious that the house was built haphazardly.
b. Susan completed the assignment in a haphazard way.

#haphazardly (adv)
معنی :اتفاقی، تصادفی

کدینگ: با بی نظمی خرج کردی که ففط هفت تا هزار ریالی پس انداز کردی
🔸 @coding_toefl 🔸

lesson_17

lesson_18

Kitchen 🍽🔪🍳

آشپزخانه (قسمت 75)
Add new vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504

آموزش لغات در مورد آشپزخانه در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝

‍ 13) #ideal (adj)
having no flaw or mistake, excellent

adv. ideally
n. ideal

Syn. perfect

معنی :ایده آل ، دلخواه

کدینگ: اسم دیگه ایده آل ، دلخواهه هه

a. The beach is an ideal place to relax.
b. Candidates for the job should ideally have five years experience in similar positions.

🍂 @coding_toefl 🍂