15. #dismal :
dark and depressing
تاریک و دلگیر
a. When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
وقتی هوا بسیار غم انگیز است، گاهی تمام اوقات روز در رختخواب میمانم
b. I am unaccustomed to this dismal climate.
به این آب و هوای دلگیر و غم انگیز، عادت ندارم
c. As the dismal reports of the election came in, the senator's friends tactfully made no mention of them.
با وجود گزارشات ناامید کننده ای که از انتخابات میرسد، دوستان سناتور با تدبیر هیچ توجهی به آن نکردند
🍂 @coding_504 🍂
dark and depressing
تاریک و دلگیر
a. When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
وقتی هوا بسیار غم انگیز است، گاهی تمام اوقات روز در رختخواب میمانم
b. I am unaccustomed to this dismal climate.
به این آب و هوای دلگیر و غم انگیز، عادت ندارم
c. As the dismal reports of the election came in, the senator's friends tactfully made no mention of them.
با وجود گزارشات ناامید کننده ای که از انتخابات میرسد، دوستان سناتور با تدبیر هیچ توجهی به آن نکردند
🍂 @coding_504 🍂
#dismal
معنی: تیره و تاریک، گرفته، غم انگیز، دلتنگ کننده
کدینگ: بچه فیلم غم انگیز میبینه و میگه دیسمال بدین گریه کنم
🍂 @coding_504 🍂
معنی: تیره و تاریک، گرفته، غم انگیز، دلتنگ کننده
کدینگ: بچه فیلم غم انگیز میبینه و میگه دیسمال بدین گریه کنم
🍂 @coding_504 🍂
16. #frigid :
very cold
خیلی سرد
a. It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge.
برای افرادی که در یخبندان زمستان از دره "فورگ" جان به در بردند، شرایط بسیار سخت بود
b. The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his girlfriend.
دوست دختر مرد مجرد و حسود، با سردی با او رفتار کرد
c. Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.
داخل فریز قصابی، دما بسیار سرد بود
🍂 @coding_504 🍂
very cold
خیلی سرد
a. It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge.
برای افرادی که در یخبندان زمستان از دره "فورگ" جان به در بردند، شرایط بسیار سخت بود
b. The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his girlfriend.
دوست دختر مرد مجرد و حسود، با سردی با او رفتار کرد
c. Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.
داخل فریز قصابی، دما بسیار سرد بود
🍂 @coding_504 🍂
17. #inhabit : ˌɪnˈhæbət
live in
اقامت داشتن در
a. Eskimos inhabit the frigid part of Alaska.
اسکیمو ها در بخش بسیار سرد آلاسکا ساکن هستند
b. Because Sidney qualified,
he was allowed to inhabit the vacant apartment.
به خاطر واجد شرایط بودن به سیدنی اجازه داده شد تا در آپارتمان خالی ساکن شود
c. Many crimes are committed each year against those who inhabit the slum area of our city.
آن هایی که در محله های فقیرنشین شهر ما زندگی می کنند، هرساله قربانی جنایات بسیاری میشوند.
🍂 @coding_504 🍂
live in
اقامت داشتن در
a. Eskimos inhabit the frigid part of Alaska.
اسکیمو ها در بخش بسیار سرد آلاسکا ساکن هستند
b. Because Sidney qualified,
he was allowed to inhabit the vacant apartment.
به خاطر واجد شرایط بودن به سیدنی اجازه داده شد تا در آپارتمان خالی ساکن شود
c. Many crimes are committed each year against those who inhabit the slum area of our city.
آن هایی که در محله های فقیرنشین شهر ما زندگی می کنند، هرساله قربانی جنایات بسیاری میشوند.
🍂 @coding_504 🍂