#gallant
گلنت (gallant)
آدم شجاع، آدم مودب ، کسی که برای خانم ها احساس احترام و ادب میکنه
کدینگ: آدم شجاع، آدم گلنت، مبادی آداب، کفش گالش هم بپوشه، مؤدبه.
🍂 @coding_504 🍂
گلنت (gallant)
آدم شجاع، آدم مودب ، کسی که برای خانم ها احساس احترام و ادب میکنه
کدینگ: آدم شجاع، آدم گلنت، مبادی آداب، کفش گالش هم بپوشه، مؤدبه.
🍂 @coding_504 🍂
#gallant
گلنت (gallant)
آدم شجاع، آدم مودب ، کسی که برای خانم ها احساس احترام و ادب میکنه
🍂 @coding_504 🍂
گلنت (gallant)
آدم شجاع، آدم مودب ، کسی که برای خانم ها احساس احترام و ادب میکنه
🍂 @coding_504 🍂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترامپ خیال باطل در سرش داره
ما با ۵۰۴ واژه نشون میدیم که حال اون خوب نیست ببینید چند تا از لغات ۵۰۴ رو تو حرفهای این سیاستمدار بی کله پیدا می کنیم!!!
@Coding_504
ما با ۵۰۴ واژه نشون میدیم که حال اون خوب نیست ببینید چند تا از لغات ۵۰۴ رو تو حرفهای این سیاستمدار بی کله پیدا می کنیم!!!
@Coding_504
9. #data :
facts, information
حقایق، اطلاعات
a. The data about the bank robbery were given to the FBI.
اطلاعات درباره سرقت بانک به اف.بی.آی داده شد
b. After studying the data, we were able to finish our report.
پس از مطالعه داده ها، توانستیم گزارشمان را تمام کنیم
c. Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
شما نمیتوانید این مسئله ریاضی را حل کنید، مگر اینکه تمام اطلاعات به شما داده شود
🍂 @coding_504 🍂
facts, information
حقایق، اطلاعات
a. The data about the bank robbery were given to the FBI.
اطلاعات درباره سرقت بانک به اف.بی.آی داده شد
b. After studying the data, we were able to finish our report.
پس از مطالعه داده ها، توانستیم گزارشمان را تمام کنیم
c. Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
شما نمیتوانید این مسئله ریاضی را حل کنید، مگر اینکه تمام اطلاعات به شما داده شود
🍂 @coding_504 🍂
10. #Unaccustomed :
not used to something
به چیزی عادت نداشتن، نامانوس
a. Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida's heat.
"کلود" که اهل آلاسکا بود به گرمای فلوریدا عادت نداشت.
b. The king was unaccustomed to having people disobey him.
شاه عادت نداشت که مردم از فرامین او سرپیچی کنند
c. Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.
"ویک" چون به ورزش عادت نداشت به سرعت خسته شد
🍂 @coding_504 🍂
not used to something
به چیزی عادت نداشتن، نامانوس
a. Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida's heat.
"کلود" که اهل آلاسکا بود به گرمای فلوریدا عادت نداشت.
b. The king was unaccustomed to having people disobey him.
شاه عادت نداشت که مردم از فرامین او سرپیچی کنند
c. Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.
"ویک" چون به ورزش عادت نداشت به سرعت خسته شد
🍂 @coding_504 🍂