آهنگ بسیار زیبای We Are Never Ever Getting Back Together از Taylor swift همراه با ترجمه فارسی
امیدوارم از شنیدن این اهنگ لذت ببرید🌹
متن وترجمه👇👇👇
telegram.me/coding_504/1974
👇👇👇
امیدوارم از شنیدن این اهنگ لذت ببرید🌹
متن وترجمه👇👇👇
telegram.me/coding_504/1974
👇👇👇
248. #Detour ˌdɪˈtʊr
A roundabout way
یک مسیر انحرافی
a. Pop was uneasy about taking the detour in this strange town.
«پاپ» درباره عبور از جاده فرعی در این شهر غریب نگران بود.
b. In order to evade city traffic, Anthony took a detour.
«آنتونی» برای فرار از ترافیک شهر، از جاده فرعی رفت.
c. The detour took us ten miles off our course.
جاده فرعی، مسیر ما را ده مایل کوتاه تر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
A roundabout way
یک مسیر انحرافی
a. Pop was uneasy about taking the detour in this strange town.
«پاپ» درباره عبور از جاده فرعی در این شهر غریب نگران بود.
b. In order to evade city traffic, Anthony took a detour.
«آنتونی» برای فرار از ترافیک شهر، از جاده فرعی رفت.
c. The detour took us ten miles off our course.
جاده فرعی، مسیر ما را ده مایل کوتاه تر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
249. #Merit ˈmerət
Goodness; worth; value
خوبی، ارزش
a. There is little merit in lying to those you love.
خوبیت ندارد به کسانی که دوستشان دارید دروغ بگویید
b. My brother was promoted because of merit, not because of friendship.
برادرم بخاطر شایستگی ترفیع گرفت نه بخاطر رفاقت
c. I can't see any merit in your proposal.
من در پیشنهاد شما هیچ نکته ی مثبت و خوبی نمیبینم.
🌹 @coding_504 🌹
Goodness; worth; value
خوبی، ارزش
a. There is little merit in lying to those you love.
خوبیت ندارد به کسانی که دوستشان دارید دروغ بگویید
b. My brother was promoted because of merit, not because of friendship.
برادرم بخاطر شایستگی ترفیع گرفت نه بخاطر رفاقت
c. I can't see any merit in your proposal.
من در پیشنهاد شما هیچ نکته ی مثبت و خوبی نمیبینم.
🌹 @coding_504 🌹
250. #Transmit trænzˈmɪt
Send over; pass on; pass along; let through
فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن، ارسال کردن
a. Garcia's message was transmitted to the appropriate people.
پیام «گارسیا» به افراد مربوط ارسال شد.
b. Scientists can now transmit messages from space vessels to earth.
اکنون دانشمندان می توانند پیام های سفینه های فضائی را به زمین ارسال کنند.
c. Our local radio station does not transmit broadcasts after midnight.
ایستگاه رادیو محلی ما پس از نیمه شب برنامه ای پخش نمی کند.
🌹 @coding_504 🌹
Send over; pass on; pass along; let through
فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن، ارسال کردن
a. Garcia's message was transmitted to the appropriate people.
پیام «گارسیا» به افراد مربوط ارسال شد.
b. Scientists can now transmit messages from space vessels to earth.
اکنون دانشمندان می توانند پیام های سفینه های فضائی را به زمین ارسال کنند.
c. Our local radio station does not transmit broadcasts after midnight.
ایستگاه رادیو محلی ما پس از نیمه شب برنامه ای پخش نمی کند.
🌹 @coding_504 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅سوال عجیب و جواب جالب آقای دکتر ظریف
🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به جمع ما بپیوندید👇
🌹 @coding_504 🌹
🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به جمع ما بپیوندید👇
🌹 @coding_504 🌹
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
✅سوال عجیب و جواب جالب آقای دکتر ظریف 🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به جمع ما بپیوندید👇 🌹 @coding_504 🌹
جناب آقای دکتر ظریف از اولین لغت ۵۰۴ واژه
"abandon"👆
در این سخنرانی استفاده کردند و این یعنی ایرانی ۵۰۴ مهمه بخدا ضروریه.
کانال ما در خدمت شما عزیزان در یادگیری ۵۰۴ واژه ی ضروری انگلیسی.
مخلص ایرانی در هر جای دنیا. ایرانی خواستن توانستنه ما هستیم تا آخر ۵۰۴ ، ما رو به دوستان خود معرفی کنید.
"abandon"👆
در این سخنرانی استفاده کردند و این یعنی ایرانی ۵۰۴ مهمه بخدا ضروریه.
کانال ما در خدمت شما عزیزان در یادگیری ۵۰۴ واژه ی ضروری انگلیسی.
مخلص ایرانی در هر جای دنیا. ایرانی خواستن توانستنه ما هستیم تا آخر ۵۰۴ ، ما رو به دوستان خود معرفی کنید.
251. #Relieve rəˈliːv
Make less; make easier; reduce the pain of; replace; release; free
کاستن، تسکین دادن، جایگزین کردن، آسوده و رها کردن، آزاد کردن
a. The pills relieved the pain from the wound I received in the conflict.
قرص ها درد ناشی از جراحتی را که در درگیری نصیبم شده بود، تسکین دادند.
b. A majority of the population wanted to relieve the mayor of his duty.
اکثریت مردم می خواستند شهردار را از سمت خود برکنار کنند.
c. The peace agreement relieved us of the threat of an attack.
قرارداد صلح، ما را از تهدید حمله، آسوده خاطر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
Make less; make easier; reduce the pain of; replace; release; free
کاستن، تسکین دادن، جایگزین کردن، آسوده و رها کردن، آزاد کردن
a. The pills relieved the pain from the wound I received in the conflict.
قرص ها درد ناشی از جراحتی را که در درگیری نصیبم شده بود، تسکین دادند.
b. A majority of the population wanted to relieve the mayor of his duty.
اکثریت مردم می خواستند شهردار را از سمت خود برکنار کنند.
c. The peace agreement relieved us of the threat of an attack.
قرارداد صلح، ما را از تهدید حمله، آسوده خاطر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
252. #Baffle ˈbæfl̩
Be too hard to understand or solve
درک یا حل آن بسیار دشوار است، مبهوت کردن
a. How so mediocre a player earned so much money baffled me.
اینکه چگونه چنین بازیکن متوسطی این همه پول بدست آورد، مرا متحیر ساخت.
b. The topic of relativity is a baffling one.
مبحث نسبیت موضوع گیج کننده ای است.
c. Sherlock Holmes would undoubtedly have been baffled by the was crime was committed.
«شرلوک هلمز» بی شک از نحوه ی ارتکاب جنایت گیج شده بود.
🌹 @coding_504 🌹
Be too hard to understand or solve
درک یا حل آن بسیار دشوار است، مبهوت کردن
a. How so mediocre a player earned so much money baffled me.
اینکه چگونه چنین بازیکن متوسطی این همه پول بدست آورد، مرا متحیر ساخت.
b. The topic of relativity is a baffling one.
مبحث نسبیت موضوع گیج کننده ای است.
c. Sherlock Holmes would undoubtedly have been baffled by the was crime was committed.
«شرلوک هلمز» بی شک از نحوه ی ارتکاب جنایت گیج شده بود.
🌹 @coding_504 🌹
متن درس 21 رو هم میتونید بخونید همراه با ترجمه
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇