246. #Anticipate ænˈtɪsəˌpet
Look forward to; expect
چشم انتظار بودن، انتظار داشتن
a. We anticipate a panic if the news is revealed to the public.
ما پیش بینی می کنیم اگر خبر برای مردم فاش شود ،دلهره و هراس ایجاد می کند.
b. Harriet anticipated the approach of the mailman with fright.
«هاریت» با وحشت انتظار نزدیک شدن پستچی را می کشید.
c. With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone.
«لونی» با قدرت های عجیب خود می توانست زنگ زدن تلفن را پیش بینی کند.
🌹 @coding_504 🌹
Look forward to; expect
چشم انتظار بودن، انتظار داشتن
a. We anticipate a panic if the news is revealed to the public.
ما پیش بینی می کنیم اگر خبر برای مردم فاش شود ،دلهره و هراس ایجاد می کند.
b. Harriet anticipated the approach of the mailman with fright.
«هاریت» با وحشت انتظار نزدیک شدن پستچی را می کشید.
c. With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone.
«لونی» با قدرت های عجیب خود می توانست زنگ زدن تلفن را پیش بینی کند.
🌹 @coding_504 🌹
247. #Dilemma dəˈlemə
Situation requiring a choice between two evils; a difficult choice
موقعیتی که نیازمند انتخاب بین دو چیز بد است، یک انتخاب دشوار
a. It is sensible not to panic in the face of a dilemma.
عاقلانه این است که در رویارویی با یک معضل نترسیم.
b. Lottie faced the dilemma of whether to approve of the operation or not.
«لتی» بر سر دو راهی قبول یا عدم قبول عمل جراحی قرار گرفت.
c. In the 'Lady or the Tiger,' the hero had the dilemma of which door to open.
در داستان «بانو یا ببر» قهرمان داستان در این مخمصه بود که کدام در را باز کند.
🌹 @coding_504 🌹
Situation requiring a choice between two evils; a difficult choice
موقعیتی که نیازمند انتخاب بین دو چیز بد است، یک انتخاب دشوار
a. It is sensible not to panic in the face of a dilemma.
عاقلانه این است که در رویارویی با یک معضل نترسیم.
b. Lottie faced the dilemma of whether to approve of the operation or not.
«لتی» بر سر دو راهی قبول یا عدم قبول عمل جراحی قرار گرفت.
c. In the 'Lady or the Tiger,' the hero had the dilemma of which door to open.
در داستان «بانو یا ببر» قهرمان داستان در این مخمصه بود که کدام در را باز کند.
🌹 @coding_504 🌹
آهنگ بسیار زیبای We Are Never Ever Getting Back Together از Taylor swift همراه با ترجمه فارسی
امیدوارم از شنیدن این اهنگ لذت ببرید🌹
متن وترجمه👇👇👇
telegram.me/coding_504/1974
👇👇👇
امیدوارم از شنیدن این اهنگ لذت ببرید🌹
متن وترجمه👇👇👇
telegram.me/coding_504/1974
👇👇👇
248. #Detour ˌdɪˈtʊr
A roundabout way
یک مسیر انحرافی
a. Pop was uneasy about taking the detour in this strange town.
«پاپ» درباره عبور از جاده فرعی در این شهر غریب نگران بود.
b. In order to evade city traffic, Anthony took a detour.
«آنتونی» برای فرار از ترافیک شهر، از جاده فرعی رفت.
c. The detour took us ten miles off our course.
جاده فرعی، مسیر ما را ده مایل کوتاه تر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
A roundabout way
یک مسیر انحرافی
a. Pop was uneasy about taking the detour in this strange town.
«پاپ» درباره عبور از جاده فرعی در این شهر غریب نگران بود.
b. In order to evade city traffic, Anthony took a detour.
«آنتونی» برای فرار از ترافیک شهر، از جاده فرعی رفت.
c. The detour took us ten miles off our course.
جاده فرعی، مسیر ما را ده مایل کوتاه تر کرد.
🌹 @coding_504 🌹
249. #Merit ˈmerət
Goodness; worth; value
خوبی، ارزش
a. There is little merit in lying to those you love.
خوبیت ندارد به کسانی که دوستشان دارید دروغ بگویید
b. My brother was promoted because of merit, not because of friendship.
برادرم بخاطر شایستگی ترفیع گرفت نه بخاطر رفاقت
c. I can't see any merit in your proposal.
من در پیشنهاد شما هیچ نکته ی مثبت و خوبی نمیبینم.
🌹 @coding_504 🌹
Goodness; worth; value
خوبی، ارزش
a. There is little merit in lying to those you love.
خوبیت ندارد به کسانی که دوستشان دارید دروغ بگویید
b. My brother was promoted because of merit, not because of friendship.
برادرم بخاطر شایستگی ترفیع گرفت نه بخاطر رفاقت
c. I can't see any merit in your proposal.
من در پیشنهاد شما هیچ نکته ی مثبت و خوبی نمیبینم.
🌹 @coding_504 🌹
250. #Transmit trænzˈmɪt
Send over; pass on; pass along; let through
فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن، ارسال کردن
a. Garcia's message was transmitted to the appropriate people.
پیام «گارسیا» به افراد مربوط ارسال شد.
b. Scientists can now transmit messages from space vessels to earth.
اکنون دانشمندان می توانند پیام های سفینه های فضائی را به زمین ارسال کنند.
c. Our local radio station does not transmit broadcasts after midnight.
ایستگاه رادیو محلی ما پس از نیمه شب برنامه ای پخش نمی کند.
🌹 @coding_504 🌹
Send over; pass on; pass along; let through
فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن، ارسال کردن
a. Garcia's message was transmitted to the appropriate people.
پیام «گارسیا» به افراد مربوط ارسال شد.
b. Scientists can now transmit messages from space vessels to earth.
اکنون دانشمندان می توانند پیام های سفینه های فضائی را به زمین ارسال کنند.
c. Our local radio station does not transmit broadcasts after midnight.
ایستگاه رادیو محلی ما پس از نیمه شب برنامه ای پخش نمی کند.
🌹 @coding_504 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅سوال عجیب و جواب جالب آقای دکتر ظریف
🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به جمع ما بپیوندید👇
🌹 @coding_504 🌹
🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به جمع ما بپیوندید👇
🌹 @coding_504 🌹
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
✅سوال عجیب و جواب جالب آقای دکتر ظریف 🔶"همراه با زیرنویس فارسی"🔶 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به جمع ما بپیوندید👇 🌹 @coding_504 🌹
جناب آقای دکتر ظریف از اولین لغت ۵۰۴ واژه
"abandon"👆
در این سخنرانی استفاده کردند و این یعنی ایرانی ۵۰۴ مهمه بخدا ضروریه.
کانال ما در خدمت شما عزیزان در یادگیری ۵۰۴ واژه ی ضروری انگلیسی.
مخلص ایرانی در هر جای دنیا. ایرانی خواستن توانستنه ما هستیم تا آخر ۵۰۴ ، ما رو به دوستان خود معرفی کنید.
"abandon"👆
در این سخنرانی استفاده کردند و این یعنی ایرانی ۵۰۴ مهمه بخدا ضروریه.
کانال ما در خدمت شما عزیزان در یادگیری ۵۰۴ واژه ی ضروری انگلیسی.
مخلص ایرانی در هر جای دنیا. ایرانی خواستن توانستنه ما هستیم تا آخر ۵۰۴ ، ما رو به دوستان خود معرفی کنید.