233. #Crafty ˈkræfti
Skillful in deceiving others; sly; tricky
ماهر در فریب دادن دیگران، رند، حقه باز
a. His crafty mind prepared a comprehensive plan to defraud
his partners.
ذهن زیرک او، برنامه ی جامعی را برای کلاهبرداری از شریک هایش آماده کرد.
b. Leo didn't use brutal strength against his opponents, but he used his crafty bag of tricks to beat them.
« لئو » از قدرت وحشیانه اش بر علیه دشمنانش استفاده نکرد بلکه برای شکست آن ها از حقه های ماهرانه زیادی استفاده کرد.
c. The indians did not fail for the crafty ambush
سرخپوستان در کمین زیرکانه گیر نیفتادند.
🌹 @coding_504 🌹
Skillful in deceiving others; sly; tricky
ماهر در فریب دادن دیگران، رند، حقه باز
a. His crafty mind prepared a comprehensive plan to defraud
his partners.
ذهن زیرک او، برنامه ی جامعی را برای کلاهبرداری از شریک هایش آماده کرد.
b. Leo didn't use brutal strength against his opponents, but he used his crafty bag of tricks to beat them.
« لئو » از قدرت وحشیانه اش بر علیه دشمنانش استفاده نکرد بلکه برای شکست آن ها از حقه های ماهرانه زیادی استفاده کرد.
c. The indians did not fail for the crafty ambush
سرخپوستان در کمین زیرکانه گیر نیفتادند.
🌹 @coding_504 🌹
Forwarded from 🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
234. #Defiant dəˈfaɪənt
Openly resisting; challenging
کسی که آشکارا مقاومت می کند، مبارزه طلب، جسور، گستاخ ، بی پروا
a. 'I refuse to be manipulated,' the defiant young woman told her father.
زن جوان جسور به پدرش گفت: "من نمی گذارم مورد سوء استفاده قرار بگیرم".
b. Professor Carlyle was defiant of any attempt to disprove his theory.
پروفسور «کارلیایل» در برابر هر تلاشی برای تکذیب فرضیه اش مقاومت می کرد.
c. Defiant of everyone, the addict refused to be helped.
شخص معتاد سرسختانه از این که به او کمک شود، ممانعت کرد.
🌹 @coding_504 🌹
Openly resisting; challenging
کسی که آشکارا مقاومت می کند، مبارزه طلب، جسور، گستاخ ، بی پروا
a. 'I refuse to be manipulated,' the defiant young woman told her father.
زن جوان جسور به پدرش گفت: "من نمی گذارم مورد سوء استفاده قرار بگیرم".
b. Professor Carlyle was defiant of any attempt to disprove his theory.
پروفسور «کارلیایل» در برابر هر تلاشی برای تکذیب فرضیه اش مقاومت می کرد.
c. Defiant of everyone, the addict refused to be helped.
شخص معتاد سرسختانه از این که به او کمک شود، ممانعت کرد.
🌹 @coding_504 🌹
🤔دیدی یه عده تو جمع جوری انگلیسی حرف میزنن که همه عاشقشون میشن😳
اینجا جملاتی هست که کوه رو میشکافه 😉👇
https://telegram.me/joinchat/DZ-uUD-bj3DSzXirsRsTBQ
🔴منبعی برای گذاشتن پست تو گروه های زبانی👆
اینجا جملاتی هست که کوه رو میشکافه 😉👇
https://telegram.me/joinchat/DZ-uUD-bj3DSzXirsRsTBQ
🔴منبعی برای گذاشتن پست تو گروه های زبانی👆
235. #Vigor ˈvɪɡər
Active strength or force
نیرو یا قدرت فعال
a. Having a great deal of vigor, Jason was able to excel in all sports.
چون «جاسون» قدرت زیادی داشت توانست در تمامی ورزش ها برتری یابد.
b. Tom Thumb made up for size by having more vigor than most people.
«تام ثامب» با داشتن قدرت بدنی برتر نسبت به اکثر افراد، اندام کوچکش را جبران کرد.
c. Putting all her vigor into the argument, patsy persuaded me to let her drive.
«پاتسی» با قراردادن تمام نیروش در بحث، مرا متقاعد کرد که اجازه دهم رانندگی کند.
🌹 @coding_504 🌹
Active strength or force
نیرو یا قدرت فعال
a. Having a great deal of vigor, Jason was able to excel in all sports.
چون «جاسون» قدرت زیادی داشت توانست در تمامی ورزش ها برتری یابد.
b. Tom Thumb made up for size by having more vigor than most people.
«تام ثامب» با داشتن قدرت بدنی برتر نسبت به اکثر افراد، اندام کوچکش را جبران کرد.
c. Putting all her vigor into the argument, patsy persuaded me to let her drive.
«پاتسی» با قراردادن تمام نیروش در بحث، مرا متقاعد کرد که اجازه دهم رانندگی کند.
🌹 @coding_504 🌹
236. #Perish ˈperɪʃ
Be destroyed; die
نابود شدن، مردن
a. Unless the plant gets water for its roots to absorb, it will perish.
اگر گیاه از طریق ریشه هاش آب جذب نکند، می میرد.
b. Custer and all his men perished at the Little Big Horn.
«کاستر» و تمامی افرادش در«لیتل بیگ هورن» نابود شدند.
c. We are trying to make sure that the democracy will never perish form this earth.
در تلاشیم مطمئن شویم مردم سالاری هرگز از روی زمین محو نخواهد شد.
🌹 @coding_504 🌹
Be destroyed; die
نابود شدن، مردن
a. Unless the plant gets water for its roots to absorb, it will perish.
اگر گیاه از طریق ریشه هاش آب جذب نکند، می میرد.
b. Custer and all his men perished at the Little Big Horn.
«کاستر» و تمامی افرادش در«لیتل بیگ هورن» نابود شدند.
c. We are trying to make sure that the democracy will never perish form this earth.
در تلاشیم مطمئن شویم مردم سالاری هرگز از روی زمین محو نخواهد شد.
🌹 @coding_504 🌹
237. #Fragile ˈfrædʒəl
Easily broken, damaged, or destroyed; delicate
به راحتی شکسته می شود، آسیب می بیند یا از بین می رود، ظریف
a. The expensive glassware is very fragile.
ظروف شیشه ای گران قیمت، بسیار شکننده هستد.
b. Things made out of plywood have a tendency to be fragile.
تشخيص چیزهایی که از تخته چندلا ساخته می شوند، بسیار شکننده هستد.
c. On the box was a label that read, 'Fragile! handle with care !'
روی جعبه برچسبی بود که روی آن نوشته شده بود «شکستنی» با احتیاط حمل شود.
🌹 @coding_504 🌹
Easily broken, damaged, or destroyed; delicate
به راحتی شکسته می شود، آسیب می بیند یا از بین می رود، ظریف
a. The expensive glassware is very fragile.
ظروف شیشه ای گران قیمت، بسیار شکننده هستد.
b. Things made out of plywood have a tendency to be fragile.
تشخيص چیزهایی که از تخته چندلا ساخته می شوند، بسیار شکننده هستد.
c. On the box was a label that read, 'Fragile! handle with care !'
روی جعبه برچسبی بود که روی آن نوشته شده بود «شکستنی» با احتیاط حمل شود.
🌹 @coding_504 🌹
238. #Captive ˈkæptɪv
Prisoner
زندانی، اسیر
a. The major was grateful to be released after having been held captive for two years.
سروان از این که بعد از دو سال اسارت آزاد می شد، خوشحال بود.
b. Until the sheriff got them out, the two boys were held captive in the barn.
قبل از آن که کلانتر آن دو پسر را آزاد کند، آن ها در طویله زندانی بودند.
c. Placido can hold an audience captive with his marvelous singing voice.
«پلاسیدو دامینگو» قادر است با صدای آواز عالی اش، شنوندگان را شیفته خود کند.
🌹 @coding_504 🌹
Prisoner
زندانی، اسیر
a. The major was grateful to be released after having been held captive for two years.
سروان از این که بعد از دو سال اسارت آزاد می شد، خوشحال بود.
b. Until the sheriff got them out, the two boys were held captive in the barn.
قبل از آن که کلانتر آن دو پسر را آزاد کند، آن ها در طویله زندانی بودند.
c. Placido can hold an audience captive with his marvelous singing voice.
«پلاسیدو دامینگو» قادر است با صدای آواز عالی اش، شنوندگان را شیفته خود کند.
🌹 @coding_504 🌹
239. #Prosper ˈprɑːspər
Be successful; have good fortune
موفق بودن، اقبال خوب داشتن
a. Howard Hughes owned numerous businesses and most of them prospered.
«هوارد هوگز» موسسات تجاری متعددی داشت و بیشتر آن ها رونق داشتند.
b. No one should prosper from the misfortunes of his or her friends.
هیچ کس نباید با بدشانسی های دوستانش، پیشرفت کند.(آقا جون نردبان کردن افراد بده بد.)
c, The annual report showed that the new business was prospering.
گزارش سالانه نشان می داد که موسسه ی تجاری در حال رونق بود .
🌹 @coding_504 🌹
Be successful; have good fortune
موفق بودن، اقبال خوب داشتن
a. Howard Hughes owned numerous businesses and most of them prospered.
«هوارد هوگز» موسسات تجاری متعددی داشت و بیشتر آن ها رونق داشتند.
b. No one should prosper from the misfortunes of his or her friends.
هیچ کس نباید با بدشانسی های دوستانش، پیشرفت کند.(آقا جون نردبان کردن افراد بده بد.)
c, The annual report showed that the new business was prospering.
گزارش سالانه نشان می داد که موسسه ی تجاری در حال رونق بود .
🌹 @coding_504 🌹