لیست کلمات #درس10 کتاب 504
❄️1)Excel بهتربودن از،برتری داشتن
❄️2)Feminine زنانه
❄️3)Mount سوار شدن ، بالا رفتن
❄️4)Compete
رقابت کردن،مسابقه دادن
❄️5)Dread
هراس ،ترس، وحشت،ترسیدن از،ترساندن
❄️6)Masculine مردانه
❄️7)Menace تهدید ، خطر
❄️8)Tendency تمایل ، گرایش
❄️9)Underestimate
کمتراز حد برآورد کردن، دست کم گرفتن
❄️10)Victorious فاتح ،پیروزمندانه,برنده
❄️11)Numerous بیشمار، متعدد،زیاد
❄️12)Flexible انعطاف پذیر،تاشو
❄️ @coding_504 ❄️
❄️1)Excel بهتربودن از،برتری داشتن
❄️2)Feminine زنانه
❄️3)Mount سوار شدن ، بالا رفتن
❄️4)Compete
رقابت کردن،مسابقه دادن
❄️5)Dread
هراس ،ترس، وحشت،ترسیدن از،ترساندن
❄️6)Masculine مردانه
❄️7)Menace تهدید ، خطر
❄️8)Tendency تمایل ، گرایش
❄️9)Underestimate
کمتراز حد برآورد کردن، دست کم گرفتن
❄️10)Victorious فاتح ،پیروزمندانه,برنده
❄️11)Numerous بیشمار، متعدد،زیاد
❄️12)Flexible انعطاف پذیر،تاشو
❄️ @coding_504 ❄️
109. #excel :
be better than; do better than
بهترين بودن، ممتاز بودن
a. Because he was so small,Larry could not excel in sports.
'لارى' چون به لحاظ جثه ،خيلى كوچك بود ، نتوانست در ورزش از همه بهتر باشد یا برتری پیدا کند.
b. At least Hannah had the security of knowing that she excelled in swimming.
'هانا' حداقل اين اطمينان را داشت(خاطرش جمع بود) مى دانست که در شنا از همه بهتر است.
c. Clarence Darraw wanted to become a prominent lawyer, but he felt that he must first excel in history.
' كلارنس دارو' مى خواست وكيل سرشناسى شود ، اما احساس كرد كه ابتدا بايستى در مطالعه تاريخ بهترين باشد.
❄️ @coding_504 ❄️
be better than; do better than
بهترين بودن، ممتاز بودن
a. Because he was so small,Larry could not excel in sports.
'لارى' چون به لحاظ جثه ،خيلى كوچك بود ، نتوانست در ورزش از همه بهتر باشد یا برتری پیدا کند.
b. At least Hannah had the security of knowing that she excelled in swimming.
'هانا' حداقل اين اطمينان را داشت(خاطرش جمع بود) مى دانست که در شنا از همه بهتر است.
c. Clarence Darraw wanted to become a prominent lawyer, but he felt that he must first excel in history.
' كلارنس دارو' مى خواست وكيل سرشناسى شود ، اما احساس كرد كه ابتدا بايستى در مطالعه تاريخ بهترين باشد.
❄️ @coding_504 ❄️
110. #feminine :
of women or girls
زنانه، مونث
a. When my sister wants to look feminine, she changes from dungarees into a dress.
وقتی خواهر من میخواهد زنانه به نظر برسد، شلوار پیش بند دار را با پیراهن عوض میکند.
b. some men cannot resist staring when they see a woman who is especially feminine.
بعضی از مرد ها وقتی زنی را می بینند که فوق العاده زنانه است نمیتوانند از خیره شدن خودداری کنند.
b. Aunt Sarah can always be counted on to give the feminine viewpoint.
همواره میتوان برای ارائه ی نقطه نظرات زنانه، روی عمه سارا حساب کرد.
c. My brother is ashamed to cry at a sad movie because people might think he is behaving in a feminine manner.
برادر من از گریه کردن برای یک فیلم غمگین شرمنده می شود زیرا مردم ممکن است فکر کنند که او رفتار های زنانه دارد
❄️ @coding_504 ❄️
of women or girls
زنانه، مونث
a. When my sister wants to look feminine, she changes from dungarees into a dress.
وقتی خواهر من میخواهد زنانه به نظر برسد، شلوار پیش بند دار را با پیراهن عوض میکند.
b. some men cannot resist staring when they see a woman who is especially feminine.
بعضی از مرد ها وقتی زنی را می بینند که فوق العاده زنانه است نمیتوانند از خیره شدن خودداری کنند.
b. Aunt Sarah can always be counted on to give the feminine viewpoint.
همواره میتوان برای ارائه ی نقطه نظرات زنانه، روی عمه سارا حساب کرد.
c. My brother is ashamed to cry at a sad movie because people might think he is behaving in a feminine manner.
برادر من از گریه کردن برای یک فیلم غمگین شرمنده می شود زیرا مردم ممکن است فکر کنند که او رفتار های زنانه دارد
❄️ @coding_504 ❄️
111. #mount :
get up on
سوار شدن، بالا رفتن از
a. Congressman Jones mounted the platform to make his speech.
جونز، نماینده ی کنگره از سکو بالا رفت تا سخنرانی کند.برای ایراد سخنرانی اش از سکو بالا رفت.
b. The watchman mounted the tower to see if there were any people in the vicinity.
نگهبان از برج بالا رفت تا ببیند آیا کسی در اطراف هست یا نه.
c. My sister couldn't mount the horse so they gave her a pony instead.
خواهر من نتوانست سوار اسب شود، ازاینرو به او یک کره اسب دادند.
❄️ @coding_504 ❄️
get up on
سوار شدن، بالا رفتن از
a. Congressman Jones mounted the platform to make his speech.
جونز، نماینده ی کنگره از سکو بالا رفت تا سخنرانی کند.برای ایراد سخنرانی اش از سکو بالا رفت.
b. The watchman mounted the tower to see if there were any people in the vicinity.
نگهبان از برج بالا رفت تا ببیند آیا کسی در اطراف هست یا نه.
c. My sister couldn't mount the horse so they gave her a pony instead.
خواهر من نتوانست سوار اسب شود، ازاینرو به او یک کره اسب دادند.
❄️ @coding_504 ❄️
112. #compete :
try hard to get something wanted by others, be a rival
تلاش سخت برای به دست آوردن چیزی که دیگران هم خواهان آن هستند، رقابت کردن
a. Steffi Graf was challenged to compete for the tennis title.
"استفی گراف" در رقابت برای عنوان قهرمانی تنیس به مبارزه دعوت شد
b. The runner was reluctant to compete in front of his parents for the first time.
دونده تمایلی نداشت تا در مقابل والدینش برای اولین بار مسابقه بدهد
c. When the amateur became a pro he had to compete against better men.
وقتی که یک غیرحرفه ای به حرفه ای تبدیل شد، باید مقابل افراد بهتری مسابقه بدهد
❄️ @coding_504 ❄️
try hard to get something wanted by others, be a rival
تلاش سخت برای به دست آوردن چیزی که دیگران هم خواهان آن هستند، رقابت کردن
a. Steffi Graf was challenged to compete for the tennis title.
"استفی گراف" در رقابت برای عنوان قهرمانی تنیس به مبارزه دعوت شد
b. The runner was reluctant to compete in front of his parents for the first time.
دونده تمایلی نداشت تا در مقابل والدینش برای اولین بار مسابقه بدهد
c. When the amateur became a pro he had to compete against better men.
وقتی که یک غیرحرفه ای به حرفه ای تبدیل شد، باید مقابل افراد بهتری مسابقه بدهد
❄️ @coding_504 ❄️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Dear valuable members of us at coding_504,
Let's watch a piece of video to learn something.
Regards,
😎 @coding_504 😎😎
Let's watch a piece of video to learn something.
Regards,
😎 @coding_504 😎😎
113. #dread :
look forward to with fear. fear greatly, causing great fear
با ترس چشم انتظار چیزی بودن، خیلی ترسیدن، خیلی ترساندن
a. The poor student dreaded going to school each morning.
دانش اموز بیچاره هر روز صبح از رفتن به مدرسه وحشت میکرد
b. He had a dread feeling about the challenge he was about to face.
او از مبارزه ای که در پیش داشت احساس وحشت می کرد
c. I dread going into that deserted house.
من از رفتن به داخل آن خانه جن زده وحشت داشتم
❄️ @coding_504 ❄️
look forward to with fear. fear greatly, causing great fear
با ترس چشم انتظار چیزی بودن، خیلی ترسیدن، خیلی ترساندن
a. The poor student dreaded going to school each morning.
دانش اموز بیچاره هر روز صبح از رفتن به مدرسه وحشت میکرد
b. He had a dread feeling about the challenge he was about to face.
او از مبارزه ای که در پیش داشت احساس وحشت می کرد
c. I dread going into that deserted house.
من از رفتن به داخل آن خانه جن زده وحشت داشتم
❄️ @coding_504 ❄️
114. #masculine :
of man, male
مردانه، مذکر
a. The boy became more masculine as he got older.
پسر وقتی بزرگتر شد، بیشتر مردانه شده بود
b. It is undeniable that his beard makes him look masculine.
بی تردید ریش هایش او را شبیه مرد ها کرده بود
c. The girls liked Jerry because of his masculine ways.
دختران، "جری" را به خاطر رفتار مردانه اش دوست داشتند
❄️ @coding_504 ❄️
of man, male
مردانه، مذکر
a. The boy became more masculine as he got older.
پسر وقتی بزرگتر شد، بیشتر مردانه شده بود
b. It is undeniable that his beard makes him look masculine.
بی تردید ریش هایش او را شبیه مرد ها کرده بود
c. The girls liked Jerry because of his masculine ways.
دختران، "جری" را به خاطر رفتار مردانه اش دوست داشتند
❄️ @coding_504 ❄️