98. #century :
100 years
یکصد سال، قرن
a. George Washington lived in the eighteenth century.
جرج واشینگتن در قرن هجدهم زندگی میکرد.
b. The United States is more than two centuries old.
ایالات متحده ،بیش از دو قرن قدمت دارد.
c. Many prominent men have been born in this century.
بسیاری از مردان مشهور در این قرن متولد شده اند.
🍂 @coding_504 🍂
100 years
یکصد سال، قرن
a. George Washington lived in the eighteenth century.
جرج واشینگتن در قرن هجدهم زندگی میکرد.
b. The United States is more than two centuries old.
ایالات متحده ،بیش از دو قرن قدمت دارد.
c. Many prominent men have been born in this century.
بسیاری از مردان مشهور در این قرن متولد شده اند.
🍂 @coding_504 🍂
video_2016-09-15_12-01-57.mov
9.1 MB
❤️ @coding_504 ❤️
Let's watch a movie together.
عزیزان فوروارد آزاد با نام کانال کدینگ، کپی ممنوع اخلاقا" و شرعا"
ممنون
کدینگ 504
😎 @coding_504 😎
Let's watch a movie together.
عزیزان فوروارد آزاد با نام کانال کدینگ، کپی ممنوع اخلاقا" و شرعا"
ممنون
کدینگ 504
😎 @coding_504 😎
99. #rage :
violent anger, something that arouses intense but brief enthusiasm
خشم شدید، غضب، چیزی که علاقه شدید اما مختصر بر می انگیزد
a. Joan's bad manners sent her mother into a rage.
رفتار های بد ژوآن مادرش را به خشم آورد.
b. In a fit of rage, Francine broke the valuable glass.
فرانکین در یک جنون آنی جام گران قیمت را شکست.
c. The mayor felt a sense of rage about the exaggerations in the press.
شهردار از گزافه گویی های مطبوعات خشمگین شد. (بزرگنمایی مطبوعات)
🍂 @coding_504 🍂
violent anger, something that arouses intense but brief enthusiasm
خشم شدید، غضب، چیزی که علاقه شدید اما مختصر بر می انگیزد
a. Joan's bad manners sent her mother into a rage.
رفتار های بد ژوآن مادرش را به خشم آورد.
b. In a fit of rage, Francine broke the valuable glass.
فرانکین در یک جنون آنی جام گران قیمت را شکست.
c. The mayor felt a sense of rage about the exaggerations in the press.
شهردار از گزافه گویی های مطبوعات خشمگین شد. (بزرگنمایی مطبوعات)
🍂 @coding_504 🍂
100. #document :
something handwritten or printed that gives information or proof of some fact
چیز دستنویس یا تایپ شده که درباره ی حقیقتی شواهد یا اطلاعات می دهد، سند ، مدرک، گواه
a. Newly discovered documents
showed that the prisoner was obviously innocent.
مدارکی که به تازگی بدست آمده نشان داد که زندانی واقعا بی گناه است.
b. The documents of ancient Rome have survived many centuries.
اسناد روم باستان قرن های زیادی، باقی مانده اند، بر جای مانده اند.
c. We were reluctant to destroy important documents.
مایل نبودیم تا مدارک مهم را از بین ببریم.
🍂 @coding_504 🍂
something handwritten or printed that gives information or proof of some fact
چیز دستنویس یا تایپ شده که درباره ی حقیقتی شواهد یا اطلاعات می دهد، سند ، مدرک، گواه
a. Newly discovered documents
showed that the prisoner was obviously innocent.
مدارکی که به تازگی بدست آمده نشان داد که زندانی واقعا بی گناه است.
b. The documents of ancient Rome have survived many centuries.
اسناد روم باستان قرن های زیادی، باقی مانده اند، بر جای مانده اند.
c. We were reluctant to destroy important documents.
مایل نبودیم تا مدارک مهم را از بین ببریم.
🍂 @coding_504 🍂
101. #conclude :
end, finish, decide
تمام کردن، به پایان رساندن، تصمیم گرفتن
a. Most people are happy when they conclude their work for the day.
اغلب مردم وقتی که کار روزانه شان را تمام میکنند، خوشحالند.
b. The gloomy day concluded with a thunderstorm.
روز دلگیر ابری، با یک طوفان و رعد و برق به پایان رسید.
c. Work on the building could not be concluded until the contract was signed.
کار روی ساختمان تا زمانی که قرارداد امضا نشد، به نتیجه نرسید یا انجام نشد.
🍂 @coding_504 🍂
end, finish, decide
تمام کردن، به پایان رساندن، تصمیم گرفتن
a. Most people are happy when they conclude their work for the day.
اغلب مردم وقتی که کار روزانه شان را تمام میکنند، خوشحالند.
b. The gloomy day concluded with a thunderstorm.
روز دلگیر ابری، با یک طوفان و رعد و برق به پایان رسید.
c. Work on the building could not be concluded until the contract was signed.
کار روی ساختمان تا زمانی که قرارداد امضا نشد، به نتیجه نرسید یا انجام نشد.
🍂 @coding_504 🍂
102. #undeniable :
not to be denied, can not be questioned
نمیتوان انکار کرد، نمیتوان زیر سوال برد، غیر قابل انکار،قطعی، مسلم
a. The jury concluded that the teenagers were undeniably guilty.
هیات منصفه به این نتیجه رسیدند که نوجوانان بدون تردید مقصر بودند.
b. It is undeniable that most professionals can beat any amateur.
این موضوعی غیر قابل انکار است، مسلم است، که اغلب حرفه ای ها میتوانند آماتور ها را شکست دهند
c. That Leon resented Rita's good marks in school was undeniable.
اینکه لئون از نمرات خوب ریتا در مدرسه آزرده میشد(تنفر داشت)، غیر قابل انکار بود.
🍂 @coding_504 🍂
not to be denied, can not be questioned
نمیتوان انکار کرد، نمیتوان زیر سوال برد، غیر قابل انکار،قطعی، مسلم
a. The jury concluded that the teenagers were undeniably guilty.
هیات منصفه به این نتیجه رسیدند که نوجوانان بدون تردید مقصر بودند.
b. It is undeniable that most professionals can beat any amateur.
این موضوعی غیر قابل انکار است، مسلم است، که اغلب حرفه ای ها میتوانند آماتور ها را شکست دهند
c. That Leon resented Rita's good marks in school was undeniable.
اینکه لئون از نمرات خوب ریتا در مدرسه آزرده میشد(تنفر داشت)، غیر قابل انکار بود.
🍂 @coding_504 🍂
103. #resist :
act against, strive against, oppose
عمل کردن برخلاف، مخالفت کردن با، مقاومت کردن
a. Totie could not resist eating the chocolate sundae.
توتی نمیتوانست در برابر خوردن معجون شکلاتی مقاومت کند
b. Tight security measures resisted Jimmy's entrance into the bank.
اقدامات امنیتی شدید از ورود جیمی به داخل بانک جلوگیری کرد، یا مانع ورود جیمی به بانک شد.
c. Harold resisted the opportunity to poke fun at the weird man.
هارولد در این مورد جلوی خودش را برای مسخره کردن مرد عجیب گرفت.
🍂 @coding_504 🍂
act against, strive against, oppose
عمل کردن برخلاف، مخالفت کردن با، مقاومت کردن
a. Totie could not resist eating the chocolate sundae.
توتی نمیتوانست در برابر خوردن معجون شکلاتی مقاومت کند
b. Tight security measures resisted Jimmy's entrance into the bank.
اقدامات امنیتی شدید از ورود جیمی به داخل بانک جلوگیری کرد، یا مانع ورود جیمی به بانک شد.
c. Harold resisted the opportunity to poke fun at the weird man.
هارولد در این مورد جلوی خودش را برای مسخره کردن مرد عجیب گرفت.
🍂 @coding_504 🍂