نیم ساعته کل فامیل دنبال این میگردن که دلیل لکه های روی دستم چیه، مامانم میگه جای سرمه چیزی نیست.
حالا آخرین سرمی که زدم کی بوده؟ ۲۶ اسفندِ ۴۰۲:)
حالا آخرین سرمی که زدم کی بوده؟ ۲۶ اسفندِ ۴۰۲:)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر فیلم و عکسی تو جمع دوستام از ۳ سالگیم به بعد ازم وجود داره من توش عروس شدم=)))
شاید کلیشهای بهنظر برسه، ولی من واقعاً خیلی وقتها با دیدن افرادی که علاقه ندارم شبیه به اونها بشم از نظر شخصی پیشرفت کردم.
هیچی دختره حرف نزد که حرکتی بزنیم روش
اون تموم نشده یه داستان بزرگ و پیچیده دیگه داره باز میشه
اون تموم نشده یه داستان بزرگ و پیچیده دیگه داره باز میشه
چرا انقدر واسه بامزه به نظر رسیدن دارید دست و پا میزنید؟ واسه بامزهها وامی چیزی تعلق میگیره؟
پایان دوستی بینِ ما به این معنی نیست که من از شما متنفرم، من برایِ شما بهترینها را آرزو میکنم، اما نه در زندگیام.
به دکترایی که تا زنگ میزنی نوبت بگیری میگن پسفردا بیا هم اعتماد ندارم، دکتر خوب باید بعد کلی التماس نوبت شیش ماه دیگه رو بهت بده.
اره خواب میدیدم اوضاع مالیم خیلی خرابه تو یه عمارت مشغول به کار شدم یه عمارت خیلی بزرگ که همه کارکناش دختر و زنهای سن بالاس
یه مرد لاغر کت شلواری صاحب اونجاس یه دختر مو بلند فرفری لاغر هم نزدیکترین آدم به اون شخصه
یه روز یه لیست داد به ما گفت علاقهمندیاتون رو بنویسید و فلان تو یه اتاق که جمع شده بودیم دیدم اون دختر فرفریه اومد یه دختره رو برد گفت نوبت توعه فضولیم گرفت رفتم دنبالشون دیدم یه سری میله های عجیب و غریب وجود داره که برق بهشون وصله این دخترارو با اون میله ها شکنجه میکنن تا این صحنه رو دیدم حالم بد شد فرار کردم از اونجا
دختر موفرفری اومد دوباره یه دختر دیگه رو ببره به منم گفت توام بیا قشنگ ریده بودم افتادم دنبالشون اون دختری که برده بود رو با اون میلهها از سرش انقدر برق داد بهشون تا دختره همونجا تموم کرد بهم گفت اسمشو بنویس با نوع شکنجهای که شد.
هرکاری میکردم از اون خراب شده فرار کنم دوباره همون جای اولی بودم. یه دختره که اونجا کار میکرد با داداش کوچیکش بود دختر موفرفری اومد داداش دختره رو برد هرچی اصرار کرد نبر و از این جور حرفا دختره بهش توجه نکرد.
بعد چند روز دختر موفرفری بهم گفت بیا یه چیزی نشونت بدم تو گوشیش فیلمای برادر اون دختره بود که بهش چند نفری تجاوز میکردن.
۳بار وسط خواب پریدم دوباره خوابیدم هی ادامهاش رو میدیدم به قدری برام واقعی بود که سردردش هنوزم اذیتم میکنه انگار همه دخترای اونجا میدونستن که آخر سرنوشتشون چیه و میدونستن چرا اونجان ولی من هرچی از هرکی میپرسیدم هیچی نمیگفتن مثل کسایی که راضیان به این چیزا رفتار میکردن.
جالبیش برام اینجاست که مکان اون عمارت جایی بود که مدرسه دوره راهنماییم بود.
یه مرد لاغر کت شلواری صاحب اونجاس یه دختر مو بلند فرفری لاغر هم نزدیکترین آدم به اون شخصه
یه روز یه لیست داد به ما گفت علاقهمندیاتون رو بنویسید و فلان تو یه اتاق که جمع شده بودیم دیدم اون دختر فرفریه اومد یه دختره رو برد گفت نوبت توعه فضولیم گرفت رفتم دنبالشون دیدم یه سری میله های عجیب و غریب وجود داره که برق بهشون وصله این دخترارو با اون میله ها شکنجه میکنن تا این صحنه رو دیدم حالم بد شد فرار کردم از اونجا
دختر موفرفری اومد دوباره یه دختر دیگه رو ببره به منم گفت توام بیا قشنگ ریده بودم افتادم دنبالشون اون دختری که برده بود رو با اون میلهها از سرش انقدر برق داد بهشون تا دختره همونجا تموم کرد بهم گفت اسمشو بنویس با نوع شکنجهای که شد.
هرکاری میکردم از اون خراب شده فرار کنم دوباره همون جای اولی بودم. یه دختره که اونجا کار میکرد با داداش کوچیکش بود دختر موفرفری اومد داداش دختره رو برد هرچی اصرار کرد نبر و از این جور حرفا دختره بهش توجه نکرد.
بعد چند روز دختر موفرفری بهم گفت بیا یه چیزی نشونت بدم تو گوشیش فیلمای برادر اون دختره بود که بهش چند نفری تجاوز میکردن.
۳بار وسط خواب پریدم دوباره خوابیدم هی ادامهاش رو میدیدم به قدری برام واقعی بود که سردردش هنوزم اذیتم میکنه انگار همه دخترای اونجا میدونستن که آخر سرنوشتشون چیه و میدونستن چرا اونجان ولی من هرچی از هرکی میپرسیدم هیچی نمیگفتن مثل کسایی که راضیان به این چیزا رفتار میکردن.
جالبیش برام اینجاست که مکان اون عمارت جایی بود که مدرسه دوره راهنماییم بود.