گزارش تصویری نشست هماندیشی جامعه روانپزشکی با اهالی رسانه
عکاس: محمد تقیپور
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
عکاس: محمد تقیپور
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
. رسانهها پای طالبان را به افغانستان باز کردند!
در شماره سوم ماهنامه مدیریت ارتباطات که در سال 1389 منتشر شد گفتوگویی با محمدجواد محسنی، مدیر شبكه تلویزیونی تمدن افغانستان داشتهایم. او در این گفتوگو از دلایلش برای تاسیس شبکه تلوزیونی گفته و عنوان کرده است بعد از رفتن طالبان و آمدن نیروهای آمریکایی به افغانستان فضای رسانهها تا حد زیادی باز شد و در این فضای باز فرهنگ دینستیزی، افغان ستیزی در رسانهها و تبلیغات آنها هژمونی داشت همچنین او معتقد بود طالبان با استناد به وضعیت این شبکهها مردم را به جهاد علیه دولت دعوت میکنند لذا برای پاسخگویی به نیازهای دینی مردم افغانستان این شبکه را راه اندازی کردهاند. محسنی معتقد بود سانسور به شکل رایج خود در افغانستان وجود ندارد اما با بمباران اطلاعاتی، آنطور كه باب میل خودشان است و همچنین استفاده از روشهایی نظیر مصاحبههای مقامات غربی و افغان با تعداد خاصی از شبکهها بر اذاهان مردم تاثیر میگذارند. او در پایان ضمن تاکید بر بنیادگرا بودن خودش عنوان کرد استبداد را بر دین ستیزی فعلی ترجیح و سانسور را برای جلوگیری از لگدمالی دین اسلام لازم میدانست. امروز و با شرایط فعلی خواندن این گفتوگو خالی از لطف نیست.
از متن
▪️در افغانستان بعد از فروپاشی طالبان یك آزادی بیان نسبی به وجود آمد، یعنی غربیها با خودشان یك دموكراسی به كشور وارد كردند ولی چیزی كه اهمیت دارد این است كه از این دموكراسی و آزادی بیشتر در راستای منافع غرب در افغانستان استفاده شد.
▪️یك خطر پیش رو برای جامعه و دولت افغانستان نام برد، این است كه یكی از دلایل عمدهای كه امروز طالبان و القاعده و مخالفین دولت توانستهاند در بین مردم نفوذ كنند، وجود و نحوه كاركرد نادرست بسیاری از رسانههاست. یعنی طالبان به استناد برنامههای مبتذلی كه از این تلویزیونها پخش میشود، مردم را به جهاد علیه دولت دعوت میكنند. آنها به مردم میگویند كه ارزشها همه در حال از بین رفتنند، دیگر چیزی دین باقی نمانده است، همه چیز در حال از بین رفتن است و بدین روش خیلیها را با خود همراه میكنند.
▪️استنباط من این است اتخاذ این سیاست دو گانه در افغانستان توسط غربیها كه از طرفی از نفوذ روزافزون طالبان در بین مردم مینالند و از طرف دیگر خود با حمایتهایشان از رسانههایی كه اشاره كردم، زمینه این نفوذ را فراهم میكنند، یا ناشی از این است كه تاكنون به شعور لازم جهت شناخت افغانستان نرسیدهاند و بیگدار به آب میزنند یا ناشی از این است كه واقعاً برای آنها مهم نیست كه مردم به طالبان گرایش پیدا كنند یا با آنها بجنگند، یعنی شاید هدفشان اساساً چیز دیگری است.
▪️حمایت از رسانهها روشهای مختلفی در افغانستان دارد كه اگر كسی به اندازه كافی از مناسبات رسانهها در افغانستان مطلع نباشد، به راحتی نمیتواند بگوید كه مثلاً این رسانه به فلانجا وصل است. اولین روشی كه اینها به كار میبرند، طبعاً حمایت مالی و فنی است. روش دوم این است كه تبلیغات در افغانستان انحصاراً در دست نیروهای آمریكایی است.
▪️رسانههای آزاد قوه چهارم هر نظام دموكراتیك هستند، یعنی بعد از قوه مقننه، قضائیه و مجریه، رسانهها قوه چهارم هستند. در افغانستان رسانهها قوه اول هستند. موارد زیادی اتفاق افتاده است كه بر اساس اعتراضهای مردمی و علما و جاهای دیگر، به وزارت اطلاعات و فرهنگ فشار وارده شده است كه مثلاً فلان سریال یا برنامه تلویزیونی نباید پخش شود. متأسفانه در جواب این اعتراضات بارها شده است كه مقامات دولتی از ناتوان بودن در كنترل پخش برنامهها توسط رسانهها اظهار عجز نمودهاند.
▪️ آن قبحزدایی از مسائل ضد ارزشی و منافی عفت در سطح بسیار بالایی در افغانستان در جریان است. دینستیزی جامعه ما را به قهقرا خواهد برد. امروز خطر كمرنگ شدن شعائر اسلامی و فرهنگزدایی بسیار بسیار خطر مهمتری است.
▪️ اینكه شکلی از آزادی بیان علیرغم تمام مسائلی كه گفتم در كشور به وجود آمده، اینكه رسانهها میتوانند بر كار دولت نظارت كنند و میتوانند از نظر سیاسی به دولت انتقاد كنند، همه و همه از نكات مثبت فضای رسانهای نوین افغانستان هستند كه در زمان طالبان به هیچ وجه میسر نبودند
🗞 نسخه چاپی ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا و نسخه الکترونیک را از مگیران و اپلیکیشن طاقچه دریافت کنید. برای تهیه آرشیو مجله با شماره 02188356436 تماس بگیرید
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
در شماره سوم ماهنامه مدیریت ارتباطات که در سال 1389 منتشر شد گفتوگویی با محمدجواد محسنی، مدیر شبكه تلویزیونی تمدن افغانستان داشتهایم. او در این گفتوگو از دلایلش برای تاسیس شبکه تلوزیونی گفته و عنوان کرده است بعد از رفتن طالبان و آمدن نیروهای آمریکایی به افغانستان فضای رسانهها تا حد زیادی باز شد و در این فضای باز فرهنگ دینستیزی، افغان ستیزی در رسانهها و تبلیغات آنها هژمونی داشت همچنین او معتقد بود طالبان با استناد به وضعیت این شبکهها مردم را به جهاد علیه دولت دعوت میکنند لذا برای پاسخگویی به نیازهای دینی مردم افغانستان این شبکه را راه اندازی کردهاند. محسنی معتقد بود سانسور به شکل رایج خود در افغانستان وجود ندارد اما با بمباران اطلاعاتی، آنطور كه باب میل خودشان است و همچنین استفاده از روشهایی نظیر مصاحبههای مقامات غربی و افغان با تعداد خاصی از شبکهها بر اذاهان مردم تاثیر میگذارند. او در پایان ضمن تاکید بر بنیادگرا بودن خودش عنوان کرد استبداد را بر دین ستیزی فعلی ترجیح و سانسور را برای جلوگیری از لگدمالی دین اسلام لازم میدانست. امروز و با شرایط فعلی خواندن این گفتوگو خالی از لطف نیست.
از متن
▪️در افغانستان بعد از فروپاشی طالبان یك آزادی بیان نسبی به وجود آمد، یعنی غربیها با خودشان یك دموكراسی به كشور وارد كردند ولی چیزی كه اهمیت دارد این است كه از این دموكراسی و آزادی بیشتر در راستای منافع غرب در افغانستان استفاده شد.
▪️یك خطر پیش رو برای جامعه و دولت افغانستان نام برد، این است كه یكی از دلایل عمدهای كه امروز طالبان و القاعده و مخالفین دولت توانستهاند در بین مردم نفوذ كنند، وجود و نحوه كاركرد نادرست بسیاری از رسانههاست. یعنی طالبان به استناد برنامههای مبتذلی كه از این تلویزیونها پخش میشود، مردم را به جهاد علیه دولت دعوت میكنند. آنها به مردم میگویند كه ارزشها همه در حال از بین رفتنند، دیگر چیزی دین باقی نمانده است، همه چیز در حال از بین رفتن است و بدین روش خیلیها را با خود همراه میكنند.
▪️استنباط من این است اتخاذ این سیاست دو گانه در افغانستان توسط غربیها كه از طرفی از نفوذ روزافزون طالبان در بین مردم مینالند و از طرف دیگر خود با حمایتهایشان از رسانههایی كه اشاره كردم، زمینه این نفوذ را فراهم میكنند، یا ناشی از این است كه تاكنون به شعور لازم جهت شناخت افغانستان نرسیدهاند و بیگدار به آب میزنند یا ناشی از این است كه واقعاً برای آنها مهم نیست كه مردم به طالبان گرایش پیدا كنند یا با آنها بجنگند، یعنی شاید هدفشان اساساً چیز دیگری است.
▪️حمایت از رسانهها روشهای مختلفی در افغانستان دارد كه اگر كسی به اندازه كافی از مناسبات رسانهها در افغانستان مطلع نباشد، به راحتی نمیتواند بگوید كه مثلاً این رسانه به فلانجا وصل است. اولین روشی كه اینها به كار میبرند، طبعاً حمایت مالی و فنی است. روش دوم این است كه تبلیغات در افغانستان انحصاراً در دست نیروهای آمریكایی است.
▪️رسانههای آزاد قوه چهارم هر نظام دموكراتیك هستند، یعنی بعد از قوه مقننه، قضائیه و مجریه، رسانهها قوه چهارم هستند. در افغانستان رسانهها قوه اول هستند. موارد زیادی اتفاق افتاده است كه بر اساس اعتراضهای مردمی و علما و جاهای دیگر، به وزارت اطلاعات و فرهنگ فشار وارده شده است كه مثلاً فلان سریال یا برنامه تلویزیونی نباید پخش شود. متأسفانه در جواب این اعتراضات بارها شده است كه مقامات دولتی از ناتوان بودن در كنترل پخش برنامهها توسط رسانهها اظهار عجز نمودهاند.
▪️ آن قبحزدایی از مسائل ضد ارزشی و منافی عفت در سطح بسیار بالایی در افغانستان در جریان است. دینستیزی جامعه ما را به قهقرا خواهد برد. امروز خطر كمرنگ شدن شعائر اسلامی و فرهنگزدایی بسیار بسیار خطر مهمتری است.
▪️ اینكه شکلی از آزادی بیان علیرغم تمام مسائلی كه گفتم در كشور به وجود آمده، اینكه رسانهها میتوانند بر كار دولت نظارت كنند و میتوانند از نظر سیاسی به دولت انتقاد كنند، همه و همه از نكات مثبت فضای رسانهای نوین افغانستان هستند كه در زمان طالبان به هیچ وجه میسر نبودند
🗞 نسخه چاپی ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا و نسخه الکترونیک را از مگیران و اپلیکیشن طاقچه دریافت کنید. برای تهیه آرشیو مجله با شماره 02188356436 تماس بگیرید
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
◾◾◾
با خبر شدیم پدر بزرگوار جناب دکتر سعیدرضا عاملی دار فانی را وداع گفتهاند، به ایشان تسلیت میگوئیم و برایشان آرزوی صبر میکنیم.
ماهنامه مدیریت ارتباطات
◾◾◾
با خبر شدیم پدر بزرگوار جناب دکتر سعیدرضا عاملی دار فانی را وداع گفتهاند، به ایشان تسلیت میگوئیم و برایشان آرزوی صبر میکنیم.
ماهنامه مدیریت ارتباطات
◾◾◾
. شماره صدوسیششم «مدیریت ارتباطات» منتشر شد
شماره صدوسیوشش ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شد و بهصورت فیزیکی و دیجیتال در دسترس است. در شماره جدید، مطالبی درباره اسلکتیویسم یا مبارزه از زیر لحاف، حفظ حریم بیمار در مباحث مربوط به پزشکی، وضعیت رسانهها در افغانستان و...برای شما تدارک دیدهایم.
▪️پرونده ویژه مبارزه کلیکها و هشتگها
▫️پرونده ویژه شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات درباره «اسلکتیویسم» است که مبارزه زیر پتو ترجمه شده است. در روزگار ما بسیاری از شهروندان که همزمان کاربران اینترنت هم هستند، فضای مجازی را ابزاری برای رساندن صدای اعتراض خود در نظر گرفتهاند. اینکه اینترنت میتواند کمک به آگاهی بخشی کند یا صرفا فعالیتی است درون درفضای غیر واقعی که اثری هم ندارد مسئلهای است که در این پرونده آن را مورد واکاوی قرار دادهایم. از جمله مطالب این شماره ترجمه مقالهای از ایلونا لودویکس است که به بررسی معنای مبارزه از زیر لحاف، چرایی انتقاد از این نوع کنشگری و ارزشمند بودن آن با جود همه انتقادها پرداخته است. در گفتوگویی با محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی و مترجم کتاب «آشفتگی سیاسی» به مسئله کنشگری آنلاین در عصر اینترنت نگاهی داشتیم. مسعود سپهر، جامعه شناس سیاسی، در یادداشتی با عنوان « خنثی شدن صداها در هیاهو» به تبعات فضای مجازی در عرصه عمومی پرداخته است و فعالیت از زیر پتو را سوپاپی برای تداوم حضور صاحبان زور و تزویر میداند. محسن آزموده در یادداشت خود از زاویه دیگر به موضوع اسلکتیویسم نگاه میکند و کاربرد منفی اسلکتیویسم را نقد میکند. علی ورامینی، سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات نیز در یادداشت خود اسلکتیویسم خواندن یا یک کنشگری واقعی دانستن، فعالیت مجازی را منوط بر شناخت ابعاد و جنس میداند و نوشته: « باید به اینها بیندیشیم و ببینیم هر کنشی که انجام میدهیم، چه لایک کردن و نکردن، چه امضا کردن یک کارزار و چه هرچیز دیگری، آیا برآمده از نوعی آگاهی و اندیشه است یا پیرو رفتاری گلهای است بیهیچ تفکری. از این منظر شاید منصفانهتر بتوان ظرفیتهای فضای مجازی برای کنشگری را واکاوی کرد».
▪️هفت یادآوری برای مدیران جدید روابطعمومی
▫️امیرعباس تقیپور، مدیرمسئول نشریه، در سرمقاله خود ضمن اشاره به تغییر دولت و به تبع آن تغییر مدیران روابط عمومی در سازمانها و وزارتخانهها، هفت توصیه را جهت یادآوری به مدیران جدید مطرح کرده و در آخرین توصیه خود نوشته: اگر اهمیت بهبود و افزایش کیفیت ارتباطات درونسازمانی بیشتر از ارتباطات برونسازمانی نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مسائل متعددی که مهمترین آنها اقتصاد، شیوع کرونا و کاهش امید و اعتماد به سیستمهای دولتی است، بر رفتار کارکنان سازمانها نیز اثرات منفی گذاشتهاند.
▪️پرونده پزشک محرم است، دیگران چه؟
▫️پرونده دیگر این شماره به موضوع حریم خصوصی بیماران در اخلاق پزشکی اختصاص داده شده است. در این پرونده دکتر امیرحسین جلالی، روانپزشک و استاد دانشگاه در مصاحبه با ما از شرایط بازگویی تجربۀ پزشک و بیمار در فضای مجازی میگوید. در پایان دکتر سیما مشایخی مسئله ضرورت تقویت بُعد غیرمادی ارتباط پزشک و بیمار مطرح کرده است.
▪️از برند شخصی ایران درودی تا افغانستان و طالبان
▫️اما نگاهی داشته باشیم به دیگر مطالب این شماره؛ نیوشا طبیبی در ادامه سلسله یادداشتهای خود برای صفحه «زیبایی شناسی غذا» به اهمیت داستان سرآشپزها پرداخته است و عنوان میکند آنچه که میخوریم ما را شکل میدهد. حسین گنجی روزنامه نگار و منتقد هنری در سلسله یادداشتهای خود درباره برند شخصی به سراغ «ایران درودی»، نقاش و استاد دانشگاه رفته است. در این شماره مصاحبهای با وحید پیمان، سردبیر روزنامۀ «هشت صبح» هرات درباره وضعیت رسانه قبل و پس از طالبان داشته ایم. جز این مطالب این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات مطالب خواندنی کم ندارد، کاوه بهبهانی، شاهو صبار، حسین حسنی، مریم سلیمی و ... دیگر نویسندگان این شماره هستند. به همۀ علاقهمندان به حوزههای ارتباطات، روابطعمومی و رسانه خواندن این شماره توصیه میشود.
▪️▪️▪️
▪️مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
▫️سردبیر: علی ورامینی
▪️تحریریه: حسن نمکدوست تهرانی، مسعود شاهحسینی، فاطمه مهدوی، محسن آزموده، ابوالفضل رجبی، بهار سرلک، آرمین هاشمی و با تشکر از حسین گنجی.
▫️ رئیس شورای سیاستگذاری: سید غلامرضا کاظمیدینان
▪️مدیر اجرایی و هماهنگی: بهنام تقیپور
▫️ طراح جلد: وند/ حامد شجاعی
▪️مدیر هنری: یوسف فروتن
▫️ دیگر همکاران ماهنامه مدیریت ارتباطات: بهروز تقیپور، روشن مهدوی، سمیرا کیانی، آزاده آخوندی.
☎️علاقمندان جهت خرید یا دریافت اشتراک سالیانه میتوانند با شماره ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرند.
شماره صدوسیوشش ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شد و بهصورت فیزیکی و دیجیتال در دسترس است. در شماره جدید، مطالبی درباره اسلکتیویسم یا مبارزه از زیر لحاف، حفظ حریم بیمار در مباحث مربوط به پزشکی، وضعیت رسانهها در افغانستان و...برای شما تدارک دیدهایم.
▪️پرونده ویژه مبارزه کلیکها و هشتگها
▫️پرونده ویژه شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات درباره «اسلکتیویسم» است که مبارزه زیر پتو ترجمه شده است. در روزگار ما بسیاری از شهروندان که همزمان کاربران اینترنت هم هستند، فضای مجازی را ابزاری برای رساندن صدای اعتراض خود در نظر گرفتهاند. اینکه اینترنت میتواند کمک به آگاهی بخشی کند یا صرفا فعالیتی است درون درفضای غیر واقعی که اثری هم ندارد مسئلهای است که در این پرونده آن را مورد واکاوی قرار دادهایم. از جمله مطالب این شماره ترجمه مقالهای از ایلونا لودویکس است که به بررسی معنای مبارزه از زیر لحاف، چرایی انتقاد از این نوع کنشگری و ارزشمند بودن آن با جود همه انتقادها پرداخته است. در گفتوگویی با محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی و مترجم کتاب «آشفتگی سیاسی» به مسئله کنشگری آنلاین در عصر اینترنت نگاهی داشتیم. مسعود سپهر، جامعه شناس سیاسی، در یادداشتی با عنوان « خنثی شدن صداها در هیاهو» به تبعات فضای مجازی در عرصه عمومی پرداخته است و فعالیت از زیر پتو را سوپاپی برای تداوم حضور صاحبان زور و تزویر میداند. محسن آزموده در یادداشت خود از زاویه دیگر به موضوع اسلکتیویسم نگاه میکند و کاربرد منفی اسلکتیویسم را نقد میکند. علی ورامینی، سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات نیز در یادداشت خود اسلکتیویسم خواندن یا یک کنشگری واقعی دانستن، فعالیت مجازی را منوط بر شناخت ابعاد و جنس میداند و نوشته: « باید به اینها بیندیشیم و ببینیم هر کنشی که انجام میدهیم، چه لایک کردن و نکردن، چه امضا کردن یک کارزار و چه هرچیز دیگری، آیا برآمده از نوعی آگاهی و اندیشه است یا پیرو رفتاری گلهای است بیهیچ تفکری. از این منظر شاید منصفانهتر بتوان ظرفیتهای فضای مجازی برای کنشگری را واکاوی کرد».
▪️هفت یادآوری برای مدیران جدید روابطعمومی
▫️امیرعباس تقیپور، مدیرمسئول نشریه، در سرمقاله خود ضمن اشاره به تغییر دولت و به تبع آن تغییر مدیران روابط عمومی در سازمانها و وزارتخانهها، هفت توصیه را جهت یادآوری به مدیران جدید مطرح کرده و در آخرین توصیه خود نوشته: اگر اهمیت بهبود و افزایش کیفیت ارتباطات درونسازمانی بیشتر از ارتباطات برونسازمانی نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مسائل متعددی که مهمترین آنها اقتصاد، شیوع کرونا و کاهش امید و اعتماد به سیستمهای دولتی است، بر رفتار کارکنان سازمانها نیز اثرات منفی گذاشتهاند.
▪️پرونده پزشک محرم است، دیگران چه؟
▫️پرونده دیگر این شماره به موضوع حریم خصوصی بیماران در اخلاق پزشکی اختصاص داده شده است. در این پرونده دکتر امیرحسین جلالی، روانپزشک و استاد دانشگاه در مصاحبه با ما از شرایط بازگویی تجربۀ پزشک و بیمار در فضای مجازی میگوید. در پایان دکتر سیما مشایخی مسئله ضرورت تقویت بُعد غیرمادی ارتباط پزشک و بیمار مطرح کرده است.
▪️از برند شخصی ایران درودی تا افغانستان و طالبان
▫️اما نگاهی داشته باشیم به دیگر مطالب این شماره؛ نیوشا طبیبی در ادامه سلسله یادداشتهای خود برای صفحه «زیبایی شناسی غذا» به اهمیت داستان سرآشپزها پرداخته است و عنوان میکند آنچه که میخوریم ما را شکل میدهد. حسین گنجی روزنامه نگار و منتقد هنری در سلسله یادداشتهای خود درباره برند شخصی به سراغ «ایران درودی»، نقاش و استاد دانشگاه رفته است. در این شماره مصاحبهای با وحید پیمان، سردبیر روزنامۀ «هشت صبح» هرات درباره وضعیت رسانه قبل و پس از طالبان داشته ایم. جز این مطالب این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات مطالب خواندنی کم ندارد، کاوه بهبهانی، شاهو صبار، حسین حسنی، مریم سلیمی و ... دیگر نویسندگان این شماره هستند. به همۀ علاقهمندان به حوزههای ارتباطات، روابطعمومی و رسانه خواندن این شماره توصیه میشود.
▪️▪️▪️
▪️مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
▫️سردبیر: علی ورامینی
▪️تحریریه: حسن نمکدوست تهرانی، مسعود شاهحسینی، فاطمه مهدوی، محسن آزموده، ابوالفضل رجبی، بهار سرلک، آرمین هاشمی و با تشکر از حسین گنجی.
▫️ رئیس شورای سیاستگذاری: سید غلامرضا کاظمیدینان
▪️مدیر اجرایی و هماهنگی: بهنام تقیپور
▫️ طراح جلد: وند/ حامد شجاعی
▪️مدیر هنری: یوسف فروتن
▫️ دیگر همکاران ماهنامه مدیریت ارتباطات: بهروز تقیپور، روشن مهدوی، سمیرا کیانی، آزاده آخوندی.
☎️علاقمندان جهت خرید یا دریافت اشتراک سالیانه میتوانند با شماره ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرند.
#سرمقاله_شماره_۱۳۶
هفت یادآوری برای مدیران جدید روابطعمومی
✍🏽امیرعباس تقیپور / مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات
طبیعی است با تغییر دولتها و استقرار وزیران جدید، ترکیب مدیران روابطعمومی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و عمومی نیز دستخوش تغییرات شود. اگر انتصاب مدیران جدید بر مبنای اصول و ویژگیهای حرفهای رقم بخورد، بهطور حتم این تغییرات به نفع سازمان، مردم و ارتقای روابطعمومی تمام خواهد شد و مدیران تازهنفس و دارای انگیزه قوی قادر به برنامهریزی و اجرای برنامههای خود خواهند شد. با تبریک و آرزوی موفقیت برای مدیران جدید روابطعمومی، هفت توصیه یادآوری میشود، شاید مفید واقع شود.
۱ - تمام مدیران قبل از ما با هدف بهبود کیفیت و اثربخشی بیشتر، مسئولیت پذیرفته بودند. از آنها بخواهیم تجربههایشان را در اختیارمان قرار دهند. سعی نکنیم همهچیز را از ابتدا خودمان تجربه کنیم. به اقداماتی که مستند کردهاند رجوع کنیم و به مستند کردن اقدامات خود در طول دوران مسئولیتمان وفادار باشیم.
۲- روابطعمومی بخش بسیار مهمی از سازمان است اما همه سازمان نیست. تلاش نکنیم بار مسئولیت تمام واحدهای سازمانی را به دوش بکشیم. با این کار فقط بار مسئولیت روابطعمومی را سنگینتر و حرکتش را کُندتر میکنیم. این موضوع با همکاری و هماهنگی با سایر واحدها در منافات نیست.
۳ - بسیار گفته و شنیده میشود که مدیران ارشد به روابطعمومی اهمیت نمیدهند. به نظر میرسد این گزاره، پرتکرار و تا حدی خستهکننده شده است، آن هم در زمانهای که روابطعمومی و ارتباطات نقش پررنگشان در دستیابی به اهداف سازمانی را هر روز بیش از گذشته به رخ میکشند. روابطعمومی حرفهای با مجموعهای از توانمندیهای علمی و عملی، قادر به جلب نظر مدیران ارشد برای پیشبرد برنامههای حرفهای خود خواهد بود.
۴- مراقب باشیم به ورطه روزمرگی نیفتیم. گستردگی کار و مسئولیت روابطعمومیها از یک طرف و گذشت سریع زمان، باعث بیتوجهی به برخی از کارهای ضروری و نیازمند به مطالعه و وقتگذاری بیشتر میشود. اولویتبندی و تعهد به انجام دو یا سه کار بنیادین را در طول مدت مدیریت خود فراموش نکنیم.
۵ - به دلایل مختلف، از جمله سرعت تغییرات تکنولوژیکی، عدم انگیزه کافی و کیفیت بخشی از نیروهای شاغل در روابطعمومیها و ساختار بوروکراسی و عمدتاً مسئلهدار سازمانها، انجام همه امور و پاسخ به تمام توقعات ذینفعان، از عهده ما خارج است. برونسپاری بخشی از کارها ضروری و غیرقابلاجتناب است.
۶ – تا جای ممکن خود و همکارانمان و حتی مدیران ارشدمان را از طریق آموزشهای مستمر، بهروز نگه داریم. کسب و ارتقای مهارت و افزایش شناخت و آگاهی در خصوص مسائل جدید و یافتن راهحلها با آموزش مداوم نسبت مستقیم دارند.
۷ - اگر اهمیت بهبود و افزایش کیفیت ارتباطات درونسازمانی بیشتر از ارتباطات برونسازمانی نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مسائل متعددی که مهمترین آنها اقتصاد، شیوع کرونا و کاهش امید و اعتماد به سیستمهای دولتی است، بر رفتار کارکنان سازمانها نیز اثرات منفی گذاشتهاند. برنامهریزی و اقدام برای دستیابی به سطح مناسبی از ارتباطات درونسازمانی را موردتوجه قرار دهیم.
▪️شماره ۱۳۶ماهنامهمدیریت ارتباطات را میتوانید از فروشگاه دیجیکالا سفارش دهید یا نسخه الکترونیک آن را از طاقچه و مگیران خریداری کنید.
هفت یادآوری برای مدیران جدید روابطعمومی
✍🏽امیرعباس تقیپور / مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات
طبیعی است با تغییر دولتها و استقرار وزیران جدید، ترکیب مدیران روابطعمومی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و عمومی نیز دستخوش تغییرات شود. اگر انتصاب مدیران جدید بر مبنای اصول و ویژگیهای حرفهای رقم بخورد، بهطور حتم این تغییرات به نفع سازمان، مردم و ارتقای روابطعمومی تمام خواهد شد و مدیران تازهنفس و دارای انگیزه قوی قادر به برنامهریزی و اجرای برنامههای خود خواهند شد. با تبریک و آرزوی موفقیت برای مدیران جدید روابطعمومی، هفت توصیه یادآوری میشود، شاید مفید واقع شود.
۱ - تمام مدیران قبل از ما با هدف بهبود کیفیت و اثربخشی بیشتر، مسئولیت پذیرفته بودند. از آنها بخواهیم تجربههایشان را در اختیارمان قرار دهند. سعی نکنیم همهچیز را از ابتدا خودمان تجربه کنیم. به اقداماتی که مستند کردهاند رجوع کنیم و به مستند کردن اقدامات خود در طول دوران مسئولیتمان وفادار باشیم.
۲- روابطعمومی بخش بسیار مهمی از سازمان است اما همه سازمان نیست. تلاش نکنیم بار مسئولیت تمام واحدهای سازمانی را به دوش بکشیم. با این کار فقط بار مسئولیت روابطعمومی را سنگینتر و حرکتش را کُندتر میکنیم. این موضوع با همکاری و هماهنگی با سایر واحدها در منافات نیست.
۳ - بسیار گفته و شنیده میشود که مدیران ارشد به روابطعمومی اهمیت نمیدهند. به نظر میرسد این گزاره، پرتکرار و تا حدی خستهکننده شده است، آن هم در زمانهای که روابطعمومی و ارتباطات نقش پررنگشان در دستیابی به اهداف سازمانی را هر روز بیش از گذشته به رخ میکشند. روابطعمومی حرفهای با مجموعهای از توانمندیهای علمی و عملی، قادر به جلب نظر مدیران ارشد برای پیشبرد برنامههای حرفهای خود خواهد بود.
۴- مراقب باشیم به ورطه روزمرگی نیفتیم. گستردگی کار و مسئولیت روابطعمومیها از یک طرف و گذشت سریع زمان، باعث بیتوجهی به برخی از کارهای ضروری و نیازمند به مطالعه و وقتگذاری بیشتر میشود. اولویتبندی و تعهد به انجام دو یا سه کار بنیادین را در طول مدت مدیریت خود فراموش نکنیم.
۵ - به دلایل مختلف، از جمله سرعت تغییرات تکنولوژیکی، عدم انگیزه کافی و کیفیت بخشی از نیروهای شاغل در روابطعمومیها و ساختار بوروکراسی و عمدتاً مسئلهدار سازمانها، انجام همه امور و پاسخ به تمام توقعات ذینفعان، از عهده ما خارج است. برونسپاری بخشی از کارها ضروری و غیرقابلاجتناب است.
۶ – تا جای ممکن خود و همکارانمان و حتی مدیران ارشدمان را از طریق آموزشهای مستمر، بهروز نگه داریم. کسب و ارتقای مهارت و افزایش شناخت و آگاهی در خصوص مسائل جدید و یافتن راهحلها با آموزش مداوم نسبت مستقیم دارند.
۷ - اگر اهمیت بهبود و افزایش کیفیت ارتباطات درونسازمانی بیشتر از ارتباطات برونسازمانی نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مسائل متعددی که مهمترین آنها اقتصاد، شیوع کرونا و کاهش امید و اعتماد به سیستمهای دولتی است، بر رفتار کارکنان سازمانها نیز اثرات منفی گذاشتهاند. برنامهریزی و اقدام برای دستیابی به سطح مناسبی از ارتباطات درونسازمانی را موردتوجه قرار دهیم.
▪️شماره ۱۳۶ماهنامهمدیریت ارتباطات را میتوانید از فروشگاه دیجیکالا سفارش دهید یا نسخه الکترونیک آن را از طاقچه و مگیران خریداری کنید.
ماهنامه مديريت ارتباطات pinned «. شماره صدوسیششم «مدیریت ارتباطات» منتشر شد شماره صدوسیوشش ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شد و بهصورت فیزیکی و دیجیتال در دسترس است. در شماره جدید، مطالبی درباره اسلکتیویسم یا مبارزه از زیر لحاف، حفظ حریم بیمار در مباحث مربوط به پزشکی، وضعیت رسانهها در…»
https://www.clubhouse.com/club/%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D8%AA
عرض ادب و احترام
همراهان گرامی مدیریت ارتباطات، کلاب ماهنامه در کلابهاوس تأسیس شد و قرار است از مهرماه برنامههای ویژهای که در واقع امتداد همان نشستهای حضوری پیش از کروناست در این پلتفرم داشته باشیم. در این کلاب عضو شوید که بتوانیم از نظرات شما هم استفاده کنیم.
ارادتمند
عرض ادب و احترام
همراهان گرامی مدیریت ارتباطات، کلاب ماهنامه در کلابهاوس تأسیس شد و قرار است از مهرماه برنامههای ویژهای که در واقع امتداد همان نشستهای حضوری پیش از کروناست در این پلتفرم داشته باشیم. در این کلاب عضو شوید که بتوانیم از نظرات شما هم استفاده کنیم.
ارادتمند
Clubhouse
ماهنامه مدیریت ارتباطات
◾ماهنامه مدیریت ارتباطات از سال ۱۳۸۹ به صورت مستمر با شعار «سلامت ما در گرو سلامت ارتباطات ما است» منتشر میشود.
◾تمرکز این نشریه به ارتباطات، رسانه، روزنامهنگاری، روابطعمومی و فضای مجازی است.
◽مدیر مسئول: امیرعباس تقیپور
◽سردبیر: علی ورامینی
◾تمرکز این نشریه به ارتباطات، رسانه، روزنامهنگاری، روابطعمومی و فضای مجازی است.
◽مدیر مسئول: امیرعباس تقیپور
◽سردبیر: علی ورامینی
. توقیف فلهای مطبوعات در افغانستان
▪️پیشینۀ رسانهای در افغانستان به 145 سال پیش یعنی سال 1873 برمیگردد. وضعیت رسانهها تا قبل از روی کار آمدن طالبان با فرازونشیب همراه بود، اما بعد از طالبان رسانهها بهصورت کامل تحت نظارت دولت قرار گرفتند و برنامههای تلویزیون دولتی نیز متوقف شدند، چراکه تلویزیون و عکس طبق عقیدۀ طالبان از نظر دینی مردود بودند و کسی حق نداشت از آنها استفاده کند.
▪️بعد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان، مبالغ هنگفتی سرمایهگذاری خارجی جهت بازسازی کشور هزینه شد که این امر باعث گسترش مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیز شد، چراکه گسترش آزادی بیان و حمایت از آن، بهعنوان یکی از شروط اساسی جامعۀ جهانی در قبال کمکهای مالی و نظامی به افغانستان و حکومت کرزی بود.
▪️پس از گذشت نوزده سال جمهوریت در افغانستان، طالبان دوباره قدرت را در درست گرفته است. در ابتدا کار، طالبان سلفیگریها و تنگنظریهای گذشته را نشان نداده بود و حتی اینترنت افغانستان، بهاستثنا «پنجشیر»، را قطع نکرده و برای حضور زنان در شبکههای خصوصی تلوزیون نیز ممنوعیتی وضع نکرده بود.
▪️اکنون اما طبق اعلام فدراسیون بینالمللی خبرنگاران، آیافجی، از زمان ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان در افغانستان، حداقل ۱۵۳ رسانه در این کشور ناچار شدهاند فعالیت خود را متوقف کنند.
▪️بنا بر گزارش آیافجی، بیش از ۷ هزار نفر از کارکنان رسانهها تحت تاثیر این تغییرات قرار گرفتهاند و بسیاری از آنها شغل خود را از دست دادهاند و نگران جان خود و خانوادههایشان هستند.
▪️این نهاد همچنین در مورد ممنوعیت فعالیت روزنامهنگاران زن، قطعی اینترنت و تهدیدهای امنیتی علیه روزنامهنگاران افغان اظهار نگرانی کرده و «حملات روزافزون طالبان علیه آزادی رسانهها» را محکوم کرده است.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
▪️پیشینۀ رسانهای در افغانستان به 145 سال پیش یعنی سال 1873 برمیگردد. وضعیت رسانهها تا قبل از روی کار آمدن طالبان با فرازونشیب همراه بود، اما بعد از طالبان رسانهها بهصورت کامل تحت نظارت دولت قرار گرفتند و برنامههای تلویزیون دولتی نیز متوقف شدند، چراکه تلویزیون و عکس طبق عقیدۀ طالبان از نظر دینی مردود بودند و کسی حق نداشت از آنها استفاده کند.
▪️بعد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان، مبالغ هنگفتی سرمایهگذاری خارجی جهت بازسازی کشور هزینه شد که این امر باعث گسترش مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیز شد، چراکه گسترش آزادی بیان و حمایت از آن، بهعنوان یکی از شروط اساسی جامعۀ جهانی در قبال کمکهای مالی و نظامی به افغانستان و حکومت کرزی بود.
▪️پس از گذشت نوزده سال جمهوریت در افغانستان، طالبان دوباره قدرت را در درست گرفته است. در ابتدا کار، طالبان سلفیگریها و تنگنظریهای گذشته را نشان نداده بود و حتی اینترنت افغانستان، بهاستثنا «پنجشیر»، را قطع نکرده و برای حضور زنان در شبکههای خصوصی تلوزیون نیز ممنوعیتی وضع نکرده بود.
▪️اکنون اما طبق اعلام فدراسیون بینالمللی خبرنگاران، آیافجی، از زمان ایجاد امارت اسلامی توسط طالبان در افغانستان، حداقل ۱۵۳ رسانه در این کشور ناچار شدهاند فعالیت خود را متوقف کنند.
▪️بنا بر گزارش آیافجی، بیش از ۷ هزار نفر از کارکنان رسانهها تحت تاثیر این تغییرات قرار گرفتهاند و بسیاری از آنها شغل خود را از دست دادهاند و نگران جان خود و خانوادههایشان هستند.
▪️این نهاد همچنین در مورد ممنوعیت فعالیت روزنامهنگاران زن، قطعی اینترنت و تهدیدهای امنیتی علیه روزنامهنگاران افغان اظهار نگرانی کرده و «حملات روزافزون طالبان علیه آزادی رسانهها» را محکوم کرده است.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
«مجله مدیریت ارتباطات ـ شماره ۱۳۶ ـ شهریور ۱۴۰۰» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/106969
https://taaghche.com/book/106969
آیا کمکهای خیریهای میتواند عدالت آموزش آنلاین را برقرار کند؟
در شماره 127 ماهنامه مدیریت ارتباطات (آذرماه سال 99)، #فاطمه_باباخانی، در یادداشتی با عنوان « شاد تنها به اسم شاد است» به بررسی آموزش آنلاین کشور پرداخته است. او با اشاره به وضعیت اینترنت در نواحی محروم و نداشتن بضاعت برای تهیه گوشی هوشمند، جهت استفاده از برنامه شاد، توسط تعداد زیادی از خانوادهها، خودکشیهای سریالی دانش آموزان را مطرح کرده و معتقد است کمکهای خیریهای هر چند به تعداد زیادی از کودکان برای بهرمندی از آموزش عمومی کمک کرده است اما برای رسیدن به عدالت آموزشی کافی نیست و نیازمند ورود دولت به این عرصه است.
از متن:
▪️بچهها بهجای مدرسه، مرجعشان همکلاسیهایشان شد تا با گوشیهای موبایل بتوانند درس و مشقها را بگیرند و بنویسند. اما همۀ بچهها مثل بچههای رضاآباد آنقدر خوششــانس نیستند که در این یکیدوساله بلاخره سیگنالهای اینترنت به روستایشان رسیده باشد.
▪️زمانــی کــه از محروم شــدن از حق صحبــت میکنیم، گرچه حتــی برای یک نفــر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر یــا ده هزار نفر هم زیاد اســت، آمار درباره محرومان از تحصیل بسیار بیش از اینهاست. فقط در استان فارس، استانی که هیچگاه بهعنوان استان محروم شناخته نشده و نمیشود، 216 روستا زیر پوشش رایگان اینترنت نیستند. این بدان معناســت که حتی به فرض بودن شاد و دسترســی خانوادهها به تلفن هوشمند، باز هم در این روســتاها امکانی برای دانشآموزان وجود ندارد که بتوانند به آموزش دسترســی داشــته باشند
▪️گرچه بیعدالتی در عرصۀ آموزش وجود دارد، سهم دختران از این بیعدالتی بیشتر است. آنها بهناچار در محیطهای روستایی با مواردی مانند سختگیریهای بیشتر و تعصبات قومی و فرهنگی باید دستوپنجه نرم کنند و در شرایط کرونا گاهی خانوادهها از خریدن تلفن هوشمند برایشان ابا دارند، همانگونه که مدیر آموزشوپرورش در رامهرمز در مصاحبهاش به این موضوع اشــاره کرده و گفته بود دلیل خودکشــی یکی از دانشآموزان دختر مخالفت خانوادهاش با تهیۀ تلفن همراه و عدم امکان ادامۀ تحصیلش بوده است.
▪️در شــبکههای اجتماعی بســیار دیدهایم که خیرین به اشــکال مختلف تلاش میکنند وســایل و تجهیزات آموزشــی را برای دانشآموزان فراهم کنند. پســتهایی که ساعتبهســاعت بهروزرسانی میشــوند و در هر ســاعت خبر میدهند که بخش دیگری از هزینهها فراهم شده تا دانشآموزی از تحصیل بازنماند. با این حال آمار بازماندگان از تحصیل چنان بالاست که چنین اقداماتی تنها میتواند اندکی از پیامدهای فاجعهای بزرگ را کاهش دهد.
#آموزش_آنلاین
#عدالت_آموزشی
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
در شماره 127 ماهنامه مدیریت ارتباطات (آذرماه سال 99)، #فاطمه_باباخانی، در یادداشتی با عنوان « شاد تنها به اسم شاد است» به بررسی آموزش آنلاین کشور پرداخته است. او با اشاره به وضعیت اینترنت در نواحی محروم و نداشتن بضاعت برای تهیه گوشی هوشمند، جهت استفاده از برنامه شاد، توسط تعداد زیادی از خانوادهها، خودکشیهای سریالی دانش آموزان را مطرح کرده و معتقد است کمکهای خیریهای هر چند به تعداد زیادی از کودکان برای بهرمندی از آموزش عمومی کمک کرده است اما برای رسیدن به عدالت آموزشی کافی نیست و نیازمند ورود دولت به این عرصه است.
از متن:
▪️بچهها بهجای مدرسه، مرجعشان همکلاسیهایشان شد تا با گوشیهای موبایل بتوانند درس و مشقها را بگیرند و بنویسند. اما همۀ بچهها مثل بچههای رضاآباد آنقدر خوششــانس نیستند که در این یکیدوساله بلاخره سیگنالهای اینترنت به روستایشان رسیده باشد.
▪️زمانــی کــه از محروم شــدن از حق صحبــت میکنیم، گرچه حتــی برای یک نفــر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر یــا ده هزار نفر هم زیاد اســت، آمار درباره محرومان از تحصیل بسیار بیش از اینهاست. فقط در استان فارس، استانی که هیچگاه بهعنوان استان محروم شناخته نشده و نمیشود، 216 روستا زیر پوشش رایگان اینترنت نیستند. این بدان معناســت که حتی به فرض بودن شاد و دسترســی خانوادهها به تلفن هوشمند، باز هم در این روســتاها امکانی برای دانشآموزان وجود ندارد که بتوانند به آموزش دسترســی داشــته باشند
▪️گرچه بیعدالتی در عرصۀ آموزش وجود دارد، سهم دختران از این بیعدالتی بیشتر است. آنها بهناچار در محیطهای روستایی با مواردی مانند سختگیریهای بیشتر و تعصبات قومی و فرهنگی باید دستوپنجه نرم کنند و در شرایط کرونا گاهی خانوادهها از خریدن تلفن هوشمند برایشان ابا دارند، همانگونه که مدیر آموزشوپرورش در رامهرمز در مصاحبهاش به این موضوع اشــاره کرده و گفته بود دلیل خودکشــی یکی از دانشآموزان دختر مخالفت خانوادهاش با تهیۀ تلفن همراه و عدم امکان ادامۀ تحصیلش بوده است.
▪️در شــبکههای اجتماعی بســیار دیدهایم که خیرین به اشــکال مختلف تلاش میکنند وســایل و تجهیزات آموزشــی را برای دانشآموزان فراهم کنند. پســتهایی که ساعتبهســاعت بهروزرسانی میشــوند و در هر ســاعت خبر میدهند که بخش دیگری از هزینهها فراهم شده تا دانشآموزی از تحصیل بازنماند. با این حال آمار بازماندگان از تحصیل چنان بالاست که چنین اقداماتی تنها میتواند اندکی از پیامدهای فاجعهای بزرگ را کاهش دهد.
#آموزش_آنلاین
#عدالت_آموزشی
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
Telegram
جامعۀ مدنی مجازی
✍🏽 علی ورامینی، سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات/
به گمانم ما دهۀ شصتیها آخرین نفراتی بودیم که فعالیت حزبی به معنای کلاسیک را در ایران درک کردیم، آنهم در قواره تاریخ کار حزبی در ایران. پیشتر که هنوز فناوریهای ارتباطاتی چنین فراگیر نشده بود، با یارن موافق، بهوسیله تلفنهای ثابت در سر چهارراهی یا جلو در مغازهای برای ساعتی مشخص قرار میگذاشتیم و قدم زنان و صحبتکنان به محفلهای سیاسی میرفتیم. بعضی جلسات هفتگی بود و بعضی ماهانه. در جلسات هفتگی کتابی دورهم میخواندیم. کسی که به آن حوزه مسلطتر بود، مدیریت بحث را به عهده میگرفت.
همانجا شیفتۀ قلم حسین بشیریه شدم و سروش و شبستری را شناختم و بعدتر با نگاه آبراهامیان به تاریخ ایران آشنا شدم. نام بهاالدین خرمشاهی را اولین بار در همان محفل شنیدم، دقیق خاطرم هست آن روز را. گاف بزرگی دادم و جناب خرمشاهی را مرتبط با جنبشی گمان کردم که صدسال قبلترش رخداده بود. دوستان باسوادتر تصحیحم میکردند.
ما در کار حزبی خود را عضوی از یک حزب سیاسی میدانستیم، اما جلسات ماهانه با دیگر احزاب داشتیم، جلساتی مشترک برای هماندیشی. هم ما از برنامههای آنان استقبال میکردیم هم آنان از ما. این روند در دو سال اول دولت احمدینژاد هم ادامه داشت. کمکم عرصه تنگ شد و جلسات شفاف دور همخوانی به مذاق بعضی خوش نیامد و رفتهرفته یاران موافق همه پراکنده شدند. آنان که کماکان امکان قانونی کار کردن را داشتند، آنقدر فاصله طولانیای با مطالبات ما داشتند که ذوقی برای همآوایی نمیماند.
چند باری هم که در آن محافل شرکت کردیم، گویی صحبتهای مدیر دولتی را میشنویم، نه نقدی، نه میل به آگاهی. برای من و بسیاری دیگر این وضعیت انسداد ادامه داشت. تجربه انتخابات 88 یک نابهنگام در این میان بود. دوباره شوری دمیده شد که آنهم بهزودی همان شد که میدانیم و این بار انسداد مضاعفتری به فضای سیاسی برگشت. این انسداد رفتهرفته با تحولات ارتباطاتی هم همراه شد. کتابها و جزوههایی که به معنای واقعی با جان کندن پیدا میکردیم با ایمیل و سیدی قابلدسترستر شد.
آمدن فیسبوک نقطه تحولی بود. انحصار رسانهها شکسته شد. چه بسیار نویسندگان بااستعدادی که آنجا فرصت بروز پیدا کردند و البته با کمرنگ شدن فیسبوک در ایران آنها هم کمرنگ شدند. انقلاب شبکههای اجتماعی با آمدن گوشیهای هوشمند و فوران دادهها، فضا را بهکلی دگرگون کرد. فضای سیاسی مرادم است. دیگر بهسان سابق کمتر کسی حوصله گوش کردن به سخنرانیهای طولانی داشت، آنهم صحبتهایی دربارۀ دموکراسی، نسبت حزب و توسعه سیاسی و مباحثی ازایندست. خیلی از آنهایی هم که حوصله داشتند کمکم ترجیح دادند که بهجای رنج طی کردن مسیر و مسافت فایل صوتی سخنرانی و محفلی را در گوشیهایشان بشنوند. همه اینها باعث شد دیگر تمرین شنیدن نکنیم، منتظر تصحیح شدن نباشیم و خود را برای گفتوگو پرورش ندهیم.
این مقدمه طولانی را گفتم که نگاهی به وضعیت امروز جامعۀ مدنیمان داشته باشیم. جامعه مدنی که به دلیل انسداد و گسترش فضای مجازی به مجازستان کوچ کرد. جامعه مدنی مجازی اگر هزاران سود داشته همین یک عیبش برای بیاثر شدن بس که امکان گفتوگو را از ما گرفته است.
وقتی صحبت از گفتوگو میکنم مرادم وضعیتی است که فرد نه در یقین که در تردید است، گمان نمیکند آنچه میپندارد حق مطلق است، برای دیگری هم این را قائل است که صاحب حق باشد. پس نسبت به تغییرِ عقیده گشوده است، اگر استدلالهای قویتر بشنود و اگر استدلالهایش بتواند منطقاً رد شود. آنچه فضای مجازی برای ما داشته است، جزیرههای جدا از یکدیگر است، جزیرههایی که هرکدام با جهانبینی صلب خود حول یک مراد جمع شدهایم و مشغول تائید یکدیگریم. اگر هم خداینکرده غریبهای وارد محفل شد و سخنی مخالف گفت با شمشیر سخن و کلام به جانش میافتیم.
کلابهاوس که دیگر اوج این داستان بود، اول همه ذوقزده بودند که از همه طیفها در اتاقی جمع میشوند و گفتوگو میکنند. هرچه گذشت و به هر اتاق که سر زدیم دیدیم همان جماعت انتخابشده از طیفهای گوناگون یا مشغول پرسش از کاندیداها هستند یا پسا مناظره با یکدیگر مشغول تبادلنظر، نه کسی از سخنوران کم میشد نه اضافه.
حاصل این دنیای مدنی مجازی را در انتخابات اخیر دیدیم. درست است، نارضایتیهای عمیق خشم انباشت شدهای را به وجود آورده است، اما فضای مجازی و انتقال جامعه مدنی به آن نتوانسته ما را برای تساهل و مدارا بهعنوان اصلیترین هدف و البته مهمترین ابزار زیستی مسالمتآمیز تربیت کند. فقدان گفتوگو و وضعیت منتج از آن باعث صحنههایی شد که اکثر مردمی که نیت اصلیشان بهبود وضعیت است در یک قطببندی دشمن/دوست قرار بگیرند. این وضعیت بیش از هر نتیجهای که در انتخابات حاصل شد یا میشد به زیان جامعه مدنی ایرانی است.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
✍🏽 علی ورامینی، سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات/
به گمانم ما دهۀ شصتیها آخرین نفراتی بودیم که فعالیت حزبی به معنای کلاسیک را در ایران درک کردیم، آنهم در قواره تاریخ کار حزبی در ایران. پیشتر که هنوز فناوریهای ارتباطاتی چنین فراگیر نشده بود، با یارن موافق، بهوسیله تلفنهای ثابت در سر چهارراهی یا جلو در مغازهای برای ساعتی مشخص قرار میگذاشتیم و قدم زنان و صحبتکنان به محفلهای سیاسی میرفتیم. بعضی جلسات هفتگی بود و بعضی ماهانه. در جلسات هفتگی کتابی دورهم میخواندیم. کسی که به آن حوزه مسلطتر بود، مدیریت بحث را به عهده میگرفت.
همانجا شیفتۀ قلم حسین بشیریه شدم و سروش و شبستری را شناختم و بعدتر با نگاه آبراهامیان به تاریخ ایران آشنا شدم. نام بهاالدین خرمشاهی را اولین بار در همان محفل شنیدم، دقیق خاطرم هست آن روز را. گاف بزرگی دادم و جناب خرمشاهی را مرتبط با جنبشی گمان کردم که صدسال قبلترش رخداده بود. دوستان باسوادتر تصحیحم میکردند.
ما در کار حزبی خود را عضوی از یک حزب سیاسی میدانستیم، اما جلسات ماهانه با دیگر احزاب داشتیم، جلساتی مشترک برای هماندیشی. هم ما از برنامههای آنان استقبال میکردیم هم آنان از ما. این روند در دو سال اول دولت احمدینژاد هم ادامه داشت. کمکم عرصه تنگ شد و جلسات شفاف دور همخوانی به مذاق بعضی خوش نیامد و رفتهرفته یاران موافق همه پراکنده شدند. آنان که کماکان امکان قانونی کار کردن را داشتند، آنقدر فاصله طولانیای با مطالبات ما داشتند که ذوقی برای همآوایی نمیماند.
چند باری هم که در آن محافل شرکت کردیم، گویی صحبتهای مدیر دولتی را میشنویم، نه نقدی، نه میل به آگاهی. برای من و بسیاری دیگر این وضعیت انسداد ادامه داشت. تجربه انتخابات 88 یک نابهنگام در این میان بود. دوباره شوری دمیده شد که آنهم بهزودی همان شد که میدانیم و این بار انسداد مضاعفتری به فضای سیاسی برگشت. این انسداد رفتهرفته با تحولات ارتباطاتی هم همراه شد. کتابها و جزوههایی که به معنای واقعی با جان کندن پیدا میکردیم با ایمیل و سیدی قابلدسترستر شد.
آمدن فیسبوک نقطه تحولی بود. انحصار رسانهها شکسته شد. چه بسیار نویسندگان بااستعدادی که آنجا فرصت بروز پیدا کردند و البته با کمرنگ شدن فیسبوک در ایران آنها هم کمرنگ شدند. انقلاب شبکههای اجتماعی با آمدن گوشیهای هوشمند و فوران دادهها، فضا را بهکلی دگرگون کرد. فضای سیاسی مرادم است. دیگر بهسان سابق کمتر کسی حوصله گوش کردن به سخنرانیهای طولانی داشت، آنهم صحبتهایی دربارۀ دموکراسی، نسبت حزب و توسعه سیاسی و مباحثی ازایندست. خیلی از آنهایی هم که حوصله داشتند کمکم ترجیح دادند که بهجای رنج طی کردن مسیر و مسافت فایل صوتی سخنرانی و محفلی را در گوشیهایشان بشنوند. همه اینها باعث شد دیگر تمرین شنیدن نکنیم، منتظر تصحیح شدن نباشیم و خود را برای گفتوگو پرورش ندهیم.
این مقدمه طولانی را گفتم که نگاهی به وضعیت امروز جامعۀ مدنیمان داشته باشیم. جامعه مدنی که به دلیل انسداد و گسترش فضای مجازی به مجازستان کوچ کرد. جامعه مدنی مجازی اگر هزاران سود داشته همین یک عیبش برای بیاثر شدن بس که امکان گفتوگو را از ما گرفته است.
وقتی صحبت از گفتوگو میکنم مرادم وضعیتی است که فرد نه در یقین که در تردید است، گمان نمیکند آنچه میپندارد حق مطلق است، برای دیگری هم این را قائل است که صاحب حق باشد. پس نسبت به تغییرِ عقیده گشوده است، اگر استدلالهای قویتر بشنود و اگر استدلالهایش بتواند منطقاً رد شود. آنچه فضای مجازی برای ما داشته است، جزیرههای جدا از یکدیگر است، جزیرههایی که هرکدام با جهانبینی صلب خود حول یک مراد جمع شدهایم و مشغول تائید یکدیگریم. اگر هم خداینکرده غریبهای وارد محفل شد و سخنی مخالف گفت با شمشیر سخن و کلام به جانش میافتیم.
کلابهاوس که دیگر اوج این داستان بود، اول همه ذوقزده بودند که از همه طیفها در اتاقی جمع میشوند و گفتوگو میکنند. هرچه گذشت و به هر اتاق که سر زدیم دیدیم همان جماعت انتخابشده از طیفهای گوناگون یا مشغول پرسش از کاندیداها هستند یا پسا مناظره با یکدیگر مشغول تبادلنظر، نه کسی از سخنوران کم میشد نه اضافه.
حاصل این دنیای مدنی مجازی را در انتخابات اخیر دیدیم. درست است، نارضایتیهای عمیق خشم انباشت شدهای را به وجود آورده است، اما فضای مجازی و انتقال جامعه مدنی به آن نتوانسته ما را برای تساهل و مدارا بهعنوان اصلیترین هدف و البته مهمترین ابزار زیستی مسالمتآمیز تربیت کند. فقدان گفتوگو و وضعیت منتج از آن باعث صحنههایی شد که اکثر مردمی که نیت اصلیشان بهبود وضعیت است در یک قطببندی دشمن/دوست قرار بگیرند. این وضعیت بیش از هر نتیجهای که در انتخابات حاصل شد یا میشد به زیان جامعه مدنی ایرانی است.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
شرمسار کردن عمومی
در سالهای اخیر در فضای مجازی محاکمات مردمی باب شده است، یعنی مردم بهطور گسترده نسبت حرکت نهاد یا فردی واکنش نشان میدهند و بعضاً این واکنشها بهدلیل ماهیت و گستردگی که فضای مجازی دارد، حیات اجتماعی، آن نهاد یا فرد را دچار چالش میکند. کاوه بهبهانی، پژوهشگر و مترجم فلسفه، در شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات این موضوع را از منظر فلسفه اخلاق بررسی کرده است.
◼️ پارهای از متن:
خانمی به اسم «جاستین سَکو» در سال 2014 تصمیم میگیرد برای تعطیلات به مسافرت برود. او در شبکۀ اجتماعی توییتر فعال بود. قبل از سفرش به آفریقای جنوبی توییتی نوشت که جنجالبرانگیز شد. توییت او این بود که «به آفریقا میروم، امیدوارم ایذر نگیرم. شوخی میکنم من سفیدپوستم.» اینطور به نظر میرسد که این توییت نژادستیزانه است چراکه به این تلقی نادرست رایج دامن میزند که فقط سیاهپوستان و میمونها ایذر میگیرند.
در حالی که سَکو داشت دکمۀ ارسال را برای توییت آخرش فشار میداد زیرلب میخندید. بعد از آن، یک ساعت و نیمی اطراف فرودگاه بینالمللی هیترو پرسه زد و گاهی هم گوشیاش را چک میکرد. هر جوابی که میخواند او را شگفتزده میکرد. او فقط 170 نفر فالوور در توییتر داشت. سوار هواپیما شد، پرواز یازده ساعت طول کشید و برای همین گرفت خوابید. هواپیما که فرود آمد و داشت روی باند پرواز حرکت میکرد تلفنش را روشن کرد. یکی از دوستانش، به اسم لوسی که از دورۀ دبیرستان تا آن روز با هم حرف نزده بودند، پیامی داده بود. او نوشته بود: «از وضعی که پیشآمده متأسفم.» سَکو ماتومبهوت به پیامها نگاه کرد. پیام بعدی از طرف بهترین دوستش هانا بود که گفته بود: «زود باش به من زنگ بزن!». بعد دید که تلفن دارد از فرط پیامها و زنگها منفجر میشود. هانا به او زنگ زد و گفت: «الان تو ترِند شمارۀ یک توییتری.»
سَکو بعد از این ماجرا با خیل عظیمی از بدوبیراهها و ناسزاها و درخواست اخراج از کار روبهرو شد. حتی از کارش اخراج شد. کارگران و کارمندانِ هتلی که او قرار بود در آفریقای جنوبی در آن اقامت کند اعتصاب کردند که اگر این خانم وارد هتل شود ما استعفا میدهیم و او را به هتل راه ندادند. خانوادهاش بیآبرو شدند و طردش کردند. زندگی سَکو با این اتفاق زیرورو شد.
اما آیا این رفتار از منظر فلسفۀ اخلاق درست است؟
مضرات و فواید چنین رفتارهایی برای جامعه و زیست اخلاقی چیست؟
آیا فضای مجازی به اخلاقی جدید نیاز دارد؟
▫️▫️▫️
https://t.me/cm_magazine
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید. طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
در سالهای اخیر در فضای مجازی محاکمات مردمی باب شده است، یعنی مردم بهطور گسترده نسبت حرکت نهاد یا فردی واکنش نشان میدهند و بعضاً این واکنشها بهدلیل ماهیت و گستردگی که فضای مجازی دارد، حیات اجتماعی، آن نهاد یا فرد را دچار چالش میکند. کاوه بهبهانی، پژوهشگر و مترجم فلسفه، در شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات این موضوع را از منظر فلسفه اخلاق بررسی کرده است.
◼️ پارهای از متن:
خانمی به اسم «جاستین سَکو» در سال 2014 تصمیم میگیرد برای تعطیلات به مسافرت برود. او در شبکۀ اجتماعی توییتر فعال بود. قبل از سفرش به آفریقای جنوبی توییتی نوشت که جنجالبرانگیز شد. توییت او این بود که «به آفریقا میروم، امیدوارم ایذر نگیرم. شوخی میکنم من سفیدپوستم.» اینطور به نظر میرسد که این توییت نژادستیزانه است چراکه به این تلقی نادرست رایج دامن میزند که فقط سیاهپوستان و میمونها ایذر میگیرند.
در حالی که سَکو داشت دکمۀ ارسال را برای توییت آخرش فشار میداد زیرلب میخندید. بعد از آن، یک ساعت و نیمی اطراف فرودگاه بینالمللی هیترو پرسه زد و گاهی هم گوشیاش را چک میکرد. هر جوابی که میخواند او را شگفتزده میکرد. او فقط 170 نفر فالوور در توییتر داشت. سوار هواپیما شد، پرواز یازده ساعت طول کشید و برای همین گرفت خوابید. هواپیما که فرود آمد و داشت روی باند پرواز حرکت میکرد تلفنش را روشن کرد. یکی از دوستانش، به اسم لوسی که از دورۀ دبیرستان تا آن روز با هم حرف نزده بودند، پیامی داده بود. او نوشته بود: «از وضعی که پیشآمده متأسفم.» سَکو ماتومبهوت به پیامها نگاه کرد. پیام بعدی از طرف بهترین دوستش هانا بود که گفته بود: «زود باش به من زنگ بزن!». بعد دید که تلفن دارد از فرط پیامها و زنگها منفجر میشود. هانا به او زنگ زد و گفت: «الان تو ترِند شمارۀ یک توییتری.»
سَکو بعد از این ماجرا با خیل عظیمی از بدوبیراهها و ناسزاها و درخواست اخراج از کار روبهرو شد. حتی از کارش اخراج شد. کارگران و کارمندانِ هتلی که او قرار بود در آفریقای جنوبی در آن اقامت کند اعتصاب کردند که اگر این خانم وارد هتل شود ما استعفا میدهیم و او را به هتل راه ندادند. خانوادهاش بیآبرو شدند و طردش کردند. زندگی سَکو با این اتفاق زیرورو شد.
اما آیا این رفتار از منظر فلسفۀ اخلاق درست است؟
مضرات و فواید چنین رفتارهایی برای جامعه و زیست اخلاقی چیست؟
آیا فضای مجازی به اخلاقی جدید نیاز دارد؟
▫️▫️▫️
https://t.me/cm_magazine
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید. طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◼️ نگاهی به شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات
🎵 موسیقی: سرزمین فیروزه، کاری از گروهِ
"Axiom Of Choice"
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
🎵 موسیقی: سرزمین فیروزه، کاری از گروهِ
"Axiom Of Choice"
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
مبارزه هشتگها و کلیکها
نشست مجازی دربارۀ «اسلکتیویسم» یا «مبارزۀ از زیر لحاف» در کلابِ ماهنامه مدیریت ارتباطات
با حضور:
حسن نمکدوست تهرانی: استاد ارتباطات
دکتر امیرحسین جلالی: روانپزشک اجتماعی
کاوه بهبهانی: پژوهشگر فلسفه اخلاق
محمد رهبری: پژوهشگر شبکههای اجتماعی
فرهاد محرابی: پژوهشگر فلسفه سیاسی
به میزبانی: علی ورامینی/ سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات
زمان: یکشنبه، 11 مهرماه/ ساعت 20 / کلابهاوس؛ کلاب ماهنامه مدیریت ارتباطات
لینک:
https://www.clubhouse.com/club/%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D8%AA
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
نشست مجازی دربارۀ «اسلکتیویسم» یا «مبارزۀ از زیر لحاف» در کلابِ ماهنامه مدیریت ارتباطات
با حضور:
حسن نمکدوست تهرانی: استاد ارتباطات
دکتر امیرحسین جلالی: روانپزشک اجتماعی
کاوه بهبهانی: پژوهشگر فلسفه اخلاق
محمد رهبری: پژوهشگر شبکههای اجتماعی
فرهاد محرابی: پژوهشگر فلسفه سیاسی
به میزبانی: علی ورامینی/ سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات
زمان: یکشنبه، 11 مهرماه/ ساعت 20 / کلابهاوس؛ کلاب ماهنامه مدیریت ارتباطات
لینک:
https://www.clubhouse.com/club/%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D8%AA
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
. تکرار تاریخ در قامت «پادکست»
شتاب تحولات جدید و به وجود آمدن مدیومهای تازه آنقدر زیاد است که بهمحض اینکه با ابزار جدیدی آشنا میشوید و از آن استفاده میکنید، به نوستالژی تبدیل میشود. مثلا بسیاری تا آمدند پولی جمع و گوشیهای جدید اپل را تهیه کنند، این گوشی هوشمند آنچنان پیشرفت کرد که نسل اول آن در برابر نسل دهمش «نوستالژی» شد. از سوی دیگر، اندیشمندانی وعده داده اند که تاریخ دائما در چهرههای مختلف بازتولید میشود. شاید در بحث تکنولوژی رسانهای این سخن تا چند وقت پیش گزاف و ناصحیح بود اما امروز نه! اگر زمانی رادیو بهعنوان یکی از مدیومهای محبوب و قدیمی پا به عرصه گذاشت و بعد از آن با فراگیر شدن تلویزیون و دیگر رسانههای تصویری رو به افول رفت، امروزه این مدیوم در قامتی دیگر و البته دموکراتیکتر و فراگیرترشده، دوباره ظهور کرده است، قامتی که نام آن را «پادکست» نهادهاند.
امروز روز جهانی پادکست است، ما در شماره 104 پرونده مفصلی درباره این مدیوم کار کردیم. مدیومی که با شتابی نه چندان تند، در حال باز کردن جای خود در بستر فارسی زبانان است. در شماره مذبور گفتار و نوشتارهایی از علی بندری، کاوه بهبانی، مسعود سپهر منتشر شده است.
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
شتاب تحولات جدید و به وجود آمدن مدیومهای تازه آنقدر زیاد است که بهمحض اینکه با ابزار جدیدی آشنا میشوید و از آن استفاده میکنید، به نوستالژی تبدیل میشود. مثلا بسیاری تا آمدند پولی جمع و گوشیهای جدید اپل را تهیه کنند، این گوشی هوشمند آنچنان پیشرفت کرد که نسل اول آن در برابر نسل دهمش «نوستالژی» شد. از سوی دیگر، اندیشمندانی وعده داده اند که تاریخ دائما در چهرههای مختلف بازتولید میشود. شاید در بحث تکنولوژی رسانهای این سخن تا چند وقت پیش گزاف و ناصحیح بود اما امروز نه! اگر زمانی رادیو بهعنوان یکی از مدیومهای محبوب و قدیمی پا به عرصه گذاشت و بعد از آن با فراگیر شدن تلویزیون و دیگر رسانههای تصویری رو به افول رفت، امروزه این مدیوم در قامتی دیگر و البته دموکراتیکتر و فراگیرترشده، دوباره ظهور کرده است، قامتی که نام آن را «پادکست» نهادهاند.
امروز روز جهانی پادکست است، ما در شماره 104 پرونده مفصلی درباره این مدیوم کار کردیم. مدیومی که با شتابی نه چندان تند، در حال باز کردن جای خود در بستر فارسی زبانان است. در شماره مذبور گفتار و نوشتارهایی از علی بندری، کاوه بهبانی، مسعود سپهر منتشر شده است.
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
فهرست کانالهای تخصصی روابطعمومی و رسانهی مؤسسهی آیندهپژوهان مدیریت ارتباطات
۱- کانال ماهنامهی مدیریت ارتباطات:
گنجینهی محتوایی ارتباطات ایران
@cm_magazine
۲- کانال انتشارات سیمای شرق:
ناشر تخصصی کتابهای روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی با حدود ۱۰۰ عنوان از برترین استادان
@simayeshargh
۳- کانال شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران:
تولیدات ویدیوهای آموزشی با موضوعات روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی
@iranctv
۴- کانال کنفرانس روابطعمومی:
معرفی همایشها و کنفرانسهای تخصصی روابطعمومی در ایران
@prconference
۵- کانال بانک اطلاعات متخصصان روابطعمومی:
معرفی جامع فعالان روابطعمومی کشور
@publicrelations1398
از شما دعوت به عمل میآید با پیوستن و معرفی کانالهای اعلام شده به فعالان روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی در ارائهی پیشنهادات، انتقادات و سوژههای موردنظر به ما کمک کنید.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
۱- کانال ماهنامهی مدیریت ارتباطات:
گنجینهی محتوایی ارتباطات ایران
@cm_magazine
۲- کانال انتشارات سیمای شرق:
ناشر تخصصی کتابهای روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی با حدود ۱۰۰ عنوان از برترین استادان
@simayeshargh
۳- کانال شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران:
تولیدات ویدیوهای آموزشی با موضوعات روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی
@iranctv
۴- کانال کنفرانس روابطعمومی:
معرفی همایشها و کنفرانسهای تخصصی روابطعمومی در ایران
@prconference
۵- کانال بانک اطلاعات متخصصان روابطعمومی:
معرفی جامع فعالان روابطعمومی کشور
@publicrelations1398
از شما دعوت به عمل میآید با پیوستن و معرفی کانالهای اعلام شده به فعالان روابطعمومی، رسانه، تبلیغات، جامعهی اطلاعاتی و بازاریابی در ارائهی پیشنهادات، انتقادات و سوژههای موردنظر به ما کمک کنید.
▪️▪️▪️
https://t.me/cm_magazine
. مبارزۀ کلیکها و هشتگها
«فرد کلارک» و «دوایت اوزارد» اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۹۵ دو واژۀ «slacker» بهمعنی فرد تنبل و «Activism» بهمعنی فعالیت را با هم تلفیق کردند و اسلکتیویسم را در وصف جوانانی به کار بردند که در پی نشان دادن اعتراضشان با اقداماتی کوچک هستند، مثل کاشتن یک درخت در اعتراض به تخریب محیطزیست. استفادۀ کلارک و اوزارد از این کلمه بار معنایی مثبتی داشت. اما بهمرور و با فراگیر شدن اینترنت، کلمۀ اسلکتیویسم که در ایران با عنوان چریک زیر پتو یا مبارز زیر لحافی ترجمه شده است، بار معنایی منفی پیدا کرد. چراکه با گسترش فضای مجازی، کاربران در اقصانقاط دنیا به فکر افتادند با استفاده از قابلیتهای اینترنت صدای اعتراضشان را بلند کنند، تا جایی که طبق گفتۀ «مانوئل کاستلز» در بسیاری از جنبشهای خاورمیانه بهخصوص بهار عربی، اینترنت ابزار اصلی شروع بسیاری از اعتراضات بوده است. با وجود تأثیر اینترنت بر ایجاد آگاهی و همچنین شروع جنبشها و انقلابهای اخیر، عدهای معتقدند فعالیتهای مجازی جز در موارد اندک، تأثیری بر جهان واقعی ندارند. ویدئویی صدها هزار بار دیده میشود، صفحهای اعتراضی بارها به اشتراک گذاشته میشود و توییتی هزاران لایک میخورد، اما در جهان واقعی هیچ تغییری حاصل نمیشود. از سوی دیگر، هر روز تعداد فعالان مجازی که برای هدفی سیاسی یا اجتماعی در شبکههای اجتماعی کلیک میکنند و مطلب به اشتراک میگذارند، بیشتر میشود و به همان نسبت نیز انفعال و رخوت در فضای واقعی بیشتر میشود؛ مسئلهای که در ایران نیز بهشدت فراگیر شده است. در این فضا سؤال ما در پرونده ویژه شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات اینجاست که آیا اسلکتیویسم یا همان مبارزه از زیر لحاف منجر به آگاهی و تأثیر بر دنیای واقعی میشود یا نوعی فعالیت با تأثیری بسیار ناچیز است که فقط در فرد احساس رضایت کاذب ایجاد میکند.
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.
«فرد کلارک» و «دوایت اوزارد» اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۹۵ دو واژۀ «slacker» بهمعنی فرد تنبل و «Activism» بهمعنی فعالیت را با هم تلفیق کردند و اسلکتیویسم را در وصف جوانانی به کار بردند که در پی نشان دادن اعتراضشان با اقداماتی کوچک هستند، مثل کاشتن یک درخت در اعتراض به تخریب محیطزیست. استفادۀ کلارک و اوزارد از این کلمه بار معنایی مثبتی داشت. اما بهمرور و با فراگیر شدن اینترنت، کلمۀ اسلکتیویسم که در ایران با عنوان چریک زیر پتو یا مبارز زیر لحافی ترجمه شده است، بار معنایی منفی پیدا کرد. چراکه با گسترش فضای مجازی، کاربران در اقصانقاط دنیا به فکر افتادند با استفاده از قابلیتهای اینترنت صدای اعتراضشان را بلند کنند، تا جایی که طبق گفتۀ «مانوئل کاستلز» در بسیاری از جنبشهای خاورمیانه بهخصوص بهار عربی، اینترنت ابزار اصلی شروع بسیاری از اعتراضات بوده است. با وجود تأثیر اینترنت بر ایجاد آگاهی و همچنین شروع جنبشها و انقلابهای اخیر، عدهای معتقدند فعالیتهای مجازی جز در موارد اندک، تأثیری بر جهان واقعی ندارند. ویدئویی صدها هزار بار دیده میشود، صفحهای اعتراضی بارها به اشتراک گذاشته میشود و توییتی هزاران لایک میخورد، اما در جهان واقعی هیچ تغییری حاصل نمیشود. از سوی دیگر، هر روز تعداد فعالان مجازی که برای هدفی سیاسی یا اجتماعی در شبکههای اجتماعی کلیک میکنند و مطلب به اشتراک میگذارند، بیشتر میشود و به همان نسبت نیز انفعال و رخوت در فضای واقعی بیشتر میشود؛ مسئلهای که در ایران نیز بهشدت فراگیر شده است. در این فضا سؤال ما در پرونده ویژه شماره 136 ماهنامه مدیریت ارتباطات اینجاست که آیا اسلکتیویسم یا همان مبارزه از زیر لحاف منجر به آگاهی و تأثیر بر دنیای واقعی میشود یا نوعی فعالیت با تأثیری بسیار ناچیز است که فقط در فرد احساس رضایت کاذب ایجاد میکند.
▪️▪️▪️
🗞 ماهنامه مدیریت ارتباطات را از دیجیکالا تهیه کنید یا با بخش توزیع به شماره تلفن: ۸۸۳۵۶۴۳۶-۰۲۱ تماس بگیرید، طاقچه و مگیران، دیگر راههای خرید آنلاین این نشریه هستند.