پسری که نتونه بات درست ور بره که خیس شی با بادمجون فرقی نداره

هولت بدم رو تخت زبونمو بکشم وسط قفسه‌ی سینه‌ ات

با یه لرزش کوچولو یهو آه عمیق بکشه و ارضا شه

در حالی که رو شکمش بوسه های ریز و کوچولو میزنی هی با موهات بازی کنه

بخاری فقط حرارتِ بدنت وقتی دستمو کردم لای پات

همیشه حق باتوعه چون تو فقط بلدی ارضام کنی

‏از همه بهتر اینه وسط سکـ.س بری آروم در گوشش بگی دیدی بالاخره کردمت

همونجا که سفت تو بغلش میگیرت لباشو میچسبونه به لبات

یکی بیاد بشه اون دلیلی که بخاطرش زعفرون دم کرده بخورم

روزی که نکوست از کبودی و بدن درد دیشبش پیداست

نوک سینه اشو به دندون بگیری هی گاز کوچولو بزنی

آسانسور ساختن که توش لب بگیری و ساک بزنی، وگرنه چهارتا پله ارزش این همه هزینه رو نداشت..

همه ی دلتنگیای یک مرد با یک ساک پرتف دارکوبی رفع میشه

توی وان حموم بدنامون بچسبه بهم زل بزنی تو چشمام و من لباتو آروم بخورم