چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#خواب_گل_سرخ
#فسمت_پانزدهم
#چیستایثربی


عسل را بغل کردم و گفتم : باشه پس میجنگیم!


به راه پله ی طبقه ی سوم که رسیدم ؛ گفتم ؛ ببخشید آقا حامد ؛ من کاری برام پیش اومده ؛ باید برم بیرون!
میشه حواستون به عسل باشه؟!

حامد که دربرابر عمل انجام شده قرارگرفته بود ؛ گفت : من الان حواسم به کارگراست !....


بار میارن ؛ میبرن ؛ یه وقت بلایی سر بچه میاد؛ نمیشه یه کم بمونین؟

مریم زنگ زد ؛ گفت تو راهن....

گفتم : دلم میخواد ؛ ولی باور کنید استادم احضارم کرده !
اگه نرم ؛ این دو واحدو افتادم ؛ آخه من دارم یه کتاب برای استاد ترجمه میکنم ؛ البته با اسم ایشون ؛ قراره چاپ شه ؛ ولی خب... من پولشو میگیرم... و البته نمره مو !

امروزم باید...

حامد حواسش پرت شد ؛ گفت : عسل جان ؛ اون دوچرخه میفته روت! دست نزن بش ! مال ما نیست !
گفتم :میخوای دوچرخه بازی کنی عزیزم ؟ بیا سوارشو !

بغلش کردم و سوار دوچرخه اش کردم و محکم نگهش داشتم ؛

عسل گفت : آخ جون ... عاشق دوچرخه ام عمو !
راستی دیگه نباید بت بگم دایی؟! مثل همیشه بگم عمو؟ حامد گفت: آره عزیزم ؛ راحت باش....همون عمو حامدتم !

محسن با کارتون بزرگی در دست رسید ؛ تا عسل را روی دوچرخه اش دید ؛ گفت : این دوچرخه ؛ پوسیده ؛ یادگاری بابامه ؛ الان میشکنه ! بیا پایین دخترم!

گفتم : وا؟! مگه مومه با وزن یه بچه وا بره؟ حالا یه کم زنگ زده ! میشه روغنکاریش کرد ؛ داد عسل بازی کنه ؛ یه کم براش بزرگه ....

اما خودم ؛ یادش میدم ؛ همیشه توی دوچرخه سواری اول بودم !

محسن گفت : لطفا بیارش پایین ؛ من از این دوچرخه ؛ خاطره دارم ؛ روش حساسیت دارم !

گفتم؛: حالا مگه میخوایم بخوریمش؟

این کارتون چیه دستت؟! بده من بابا ؛ داری وا میری ؛ سنگین نیست که!

من بار سنگین زیاد بلند کردم...آخ جون آلبوم !

گفت: دست نزن لطفا !... آلبومای خانوادگیه....

گفتم : چه حرف بیخودی آقا !خب همه ی آلبوما یه جور آلبوم خانوادگین ! یه نگاه کوچولو ؛ که کسی رو نمی کشه!

اوا ! ... این بچه لاغر زردنبو ؛ شما بودی؟! طفلکی! مثل مریضا بودین که!


گفت : دست نزن خانم ؛ شاید من نخوام شما عکسای خصوصی منو ببینی! چه گیری افتادیما !
گفتم : پس قوانین این ساختمونو نمیدونی !

ما اینجا ؛ هیچ چیز خصوصی نداریم ! هرچیز خصوصی ؛ عمومیه! حتی ممکنه سیاسی تعبیر شه!


الان خانم طبقه پایینی هم ؛ مطمین باش داره چکت میکنه ؛ حتی شاید این عکسا رو هم دیده !

زن طبقه پایین ؛ از لای در خانه شان فریاد زد : هذیون میگی دختر؟!

درجعبه ؛ بسته بود ! من چطوری ببینم ؟!
فقط اون دوچرخه ی ما قبل تاریخو دیدم ؛ با اون اتوی مسافرتی فکستنی ؛ که ممکنه کل سیمکشی خونه رو ؛ آتیش بزنه!

عکسا رو دیدی ؛ بده منم ببینم !

گفتم : نگفتم ؟! بفرما ؛ تحویل بگیر ! الان رنگ تمام جورابای شما رو هم میدونه !

گفتم که ! ما تو این ساختمون ؛ هیچ چیز خصوصی نداریم ! آلبوم را ورق زدم ...
آخی ایشون پدرتن ؟! دارن بهت دوچرخه سواری یاد میدن ؟! چه وحشتی کردی ! مگه سفینه هوا میکردی؟!

خانم پایینی گفت : جوونای امروزن دیگه ! فقط اطوارشون زیاده ؛ راه عادیشونو بلد نیستن برن ؛ اسکیت سوار میشن !
دو ساعته صد تا ابزار و کفش اسکیتو برد بالا ! نمیدونم ؛ این جوون ؛ معلم اسکیته یا مکانیک؟!

اینجام کاروانسرا دیگه....هر کی سرشو میندازه پایین ؛ میاد خونه ی اون یکی میمونه ! انگار نه انگار ؛ صاحبخونه ای دارین ؛ مقرراتی هست...



این اسکیتا و جعبه ابزارا ؛ که آقا وارد این خونه کرده ؛ فلزه ! از جنس سلاحه !

اصلا از ما اجازه گرفته ؟!

گفتم : راست میگه دیگه آقا محسن !.....چرا سلاح میاری تو خونه ی مردم ؟!

الان به پلیس صد و ده زنگ بزنه ؛ چی میگین؟!

محسن داشت خودش را کنترل میکرد که مرا از بالای پله ها ؛ پایین پرت نکند...



#خواب_گل_سرخ
#قسمت_پانزدهم
#چیستایثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هر گونه برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر نام #نویسنده است.


کانال قصه :

@chista_2

@chista_yasrebi
#کانال
#نمایش
#شب
نویسنده و کارگردان
#چیستایثربی

بازی
#محمد_حاتمی
#چیستا_یثربی

به کانال ما بپیوندید.عکسهای تمرینهای هر روز ؛ شکل گیری روند اجرا و فیلمهای پشت صحنه در
#کانال_شب
لینک کانال شب
برای تعقیب اخبار ؛ عکسها ؛ و فیلمهای پشت صحنه نمایش ما
#شب
#فقط
ده شب
خیلی علاقه ندارم برای کسانی که به خودم یا آثارم ؛ علاقه ای ندارند ؛ وقت بگذارم.زندگی؛ هر چه باشد ؛ فقط یکبار است....
فقط #دوستان ؛ کافی هستند.
#چیستایثربی
دوستانتان را هر چند وقت یکبار ؛ بیازمایید و تجدید نظر کنید.
شان شما بالاتر از وقت گذرانی و پرسه گردی در هزارتوی دنیای دروغهاست....
#چیستایثربی
Forwarded from Shab
@chista_yasrebiهیچکس نمیدونه شب راجع به چیه! جز من...
من #شب رو زندگی کردم
#شب
Forwarded from Shab
@chista_yasrebi

من حتی با شالم ؛ میتونم خودمو دار بزنم ؛ تو چه جوری میخوای بمیری؟! تا حالا لنگه کفش تو صورتت پرت کردن؟ کفش کثیف خودشونو؟..فقط چون چشم دیدن آدمی مثل تو رو ندارن؟
#شب
@chista_yasrebi
بسه! به اون مرد فکر نکن ! چون اون اصلا به تو فکر نمیکنه !

#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شانزدهم
#امشب
یک کلمه بگو سلام ؛ یک عمر خاطره ی خوب ؛ بجا بگذار.....

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
تو گم نشدی!
خانه گم نشد ؛
پدر گم نشد ؛
جوانی ام گم نشد ؛
فقط عینکم گم شده ؛ که دیگر نمیبینمتان!
یک مهربان برایم عینک بیاورد....

#چیستایثربی
#لیان_شامپو
محل اختفا و اقامت عاصیان و مبارزان با ظلم و ستم فرمانروایان
در سریال
#جنگجویان_کوهستان
#سریال_ژاپنی

#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi


#جنگجویان_کوهستان
و
#لیان_شامپو

منبع:#همشهری


افسانه‌ای که نشان می‌داد عده‌ای از افراد با ویژگی‌های منحصر‌به‌ فرد، در #لیان‌شامپو دور هم جمع می‌شوند تا علیه حکومت بجنگند .... پخش دوباره آن از شبکه
#تماشا ؛ بهانه خوبی است تا سراغ این سریال برویم.


جنگجویان کوهستان درست 40 سال قبل ساخته شد (1973 میلادی / 1352 شمسی)، یک مینی سریال که تلویزیون ان‌اچ‌کی ژاپن در 2 فصل 13 قسمتی آن را ساخت. نام اصلی سریال لبه آب - Water Margin است و براساس یکی از چهار شاهکار ادبیات کلاسیک چین سر و شکل گرفته. چهار شاهکاری که یکی از آنها را به صورت عروسی به نام «افسانه سه برادر» در برنامه کودک همان سال‌ها هم دیدیم.
به‌نظر می‌رسید ژاپنی‌ها تلاش می‌کردند تا با فرآیند سریال‌سازی، روابطشان را با چین کمونیست بهتر شود. بازیگران و عوامل
#ژاپنی به
#چین رفتند تا تجربه ساخت این سریال، اولین تجربه حضور در یک گروه فیلم‌برداری خارجی غیرکمونیستی در چین باشد. البته رمان «لبه‌آب» آنقدر برای چینی‌ها مهم بود که سال قبلش در هنگ‌کنگ، فیلمی به همین نام ساخته بودند و 15 سال بعد هم مجدداً سریالی به همین نام را این بار در 45 قسمت جلوی دوربین بردند که البته معروفیت جهانی هیچ‌کدامشان به پای سریالی که ما این شب‌ها می‌بینیم، نرسید.

#چیستایثربی
#جنگجویان_کوهستان
#لینچان
#لیان_شامپو
مربوط به
#داستان_پاورقی
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شانزدهم
هم اکنون پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی

Yasrebi_chistaاینستاگرام رسمی من




https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@chista_yasrebi خانه بود /در نبود /خانه در باد وباران /مثل خواب گل سرخ / در زمستان

#چیستایثربی
#امروز
#تمرین_نمایش_شب
شعر برای
#خواب_گل_سرخ
#تاتر
من به همراه محمد حاتمی و لیلی سلیمانی
#تاتر_شب