قابل توجه کانالهای
#سارق_ادبی
که به قول خودشان:
قصه را میدزدند و برای زدن نام نویسنده ؛ #وجهی میخواهند ! و هر چقدر اصرار کنیم ما نمیخواهیم در کانال
#نازل شما ؛ قصه ی ما چاپ شود ؛
برای ادمینان محترم من #استیکر مسخره میفرستند و به خیال خودشان برنده اند...!
#دوستان_من :
#طرفداران_کلمه_و_مظلومیت_نویسنده در دست دلالان ؛ در این کشور :
هر جا داستان
#او_یکزن را بی نام نویسنده
#چیستایثربی دیدید ؛ لطفا ؛ آن کانال را #ریپورت و از آن خارج شوید و بالاخره
#خبر_خوب_برای_کانالهای_سارق و بی مایه :
امروز با ناشر #او_یکزن ؛ صحبت میکردم . به دلیل عمل غیر اخلاقی این کانالها که فعلا یکی از آنها را خوب میشناسید ؛ و سابقه ی چنین عمل زشت ناشیانه ای را دارد که دسترنج نویسنده ای را ؛ وقیحانه ؛ به نام خودش جا بزند ؛ یک سورپرایز داریم :
کتاب "او_یکزن" ؛ زودتر از پایان نسخه ی مجازی اش ؛ منتشر و وارد بازار کتاب ؛ خواهد شد!
شما هم دیگر مجبور نیستید هر شب ؛
#تکه_تکه بخوانید و به قول خودتان حرص بخورید.
کل کتاب ؛ با شابک در اختیار شما خواهد بود..... روی میزتان ؛ کنار رختخوابتان و در دستتان.....
و آنوقت ببینیم ؛ میتوانند کتاب چاپ شده را بدون اسم بزنند؟ و اگر زدند سرو کارشان با ارشاد و ناشر ؛ تماشایی است.....زندان و جریمه ی نقدی!...و دست کم ؛ از دست دادن اعضایشان....
هیچ انسان عاقل و درستکاری ؛ در #کانال_سارق باقی نمیماند....میدانم و یقین دارم که مردم ما شریفند....
این اولین باریست که قصد دارم نسخه ی چاپ شده و #مکتوب رمان را زودتر از پایان نسخه ی مجازی آن ؛ وارد بازار کنم !...
#قطعا قیافه ی سارقان ؛ که قصه را بی نام #نویسنده زدند ؛ تماشایی خواهد بود ! ...
وقتی همه ی مردم ؛ کتاب را میخوانند ؛ نام نویسنده را میبیند و دیگر وقتی کتاب را دارند ؛ چرا نسخه ی ناقص مجازی را دنبال کنند ؟! و اگر هم بکنند ....به هر حال کتاب کامل دیگر در آمده و پایان داستان ؛ لو رفته است !
ادامه ی داستان را ؛ کماکان در اینستاگرام و تلگرام رسمی من میخوانید ! اما بزودی با چاپ کل کتاب ؛ غافلگیر میشوید !... و میشوند!...
کل کتاب قبل از #پایان نسخه ی مجازی چاپ میشود...
ممنون از ناشرم ؛ ممنون از بخش تخلفات ارشاد و ممنون از ادراک و صبوری شما عزیزانم ؛ در این هفتاد و چند شب .....
که کنار هم بودیم و قصه #او_یکزن را خواندیم ؛
لطفا این پیام را هرجا که میتوانید ؛ در تمام کانالها و گروههایتان ؛ انعکاس دهید ....
#چیستایثربی
#او_یکزن
#رمان
#کتاب
#چاپ_شده
#بزودی
#کانالهای_سارق_ادبی
@chista_yasrebi
#سارق_ادبی
که به قول خودشان:
قصه را میدزدند و برای زدن نام نویسنده ؛ #وجهی میخواهند ! و هر چقدر اصرار کنیم ما نمیخواهیم در کانال
#نازل شما ؛ قصه ی ما چاپ شود ؛
برای ادمینان محترم من #استیکر مسخره میفرستند و به خیال خودشان برنده اند...!
#دوستان_من :
#طرفداران_کلمه_و_مظلومیت_نویسنده در دست دلالان ؛ در این کشور :
هر جا داستان
#او_یکزن را بی نام نویسنده
#چیستایثربی دیدید ؛ لطفا ؛ آن کانال را #ریپورت و از آن خارج شوید و بالاخره
#خبر_خوب_برای_کانالهای_سارق و بی مایه :
امروز با ناشر #او_یکزن ؛ صحبت میکردم . به دلیل عمل غیر اخلاقی این کانالها که فعلا یکی از آنها را خوب میشناسید ؛ و سابقه ی چنین عمل زشت ناشیانه ای را دارد که دسترنج نویسنده ای را ؛ وقیحانه ؛ به نام خودش جا بزند ؛ یک سورپرایز داریم :
کتاب "او_یکزن" ؛ زودتر از پایان نسخه ی مجازی اش ؛ منتشر و وارد بازار کتاب ؛ خواهد شد!
شما هم دیگر مجبور نیستید هر شب ؛
#تکه_تکه بخوانید و به قول خودتان حرص بخورید.
کل کتاب ؛ با شابک در اختیار شما خواهد بود..... روی میزتان ؛ کنار رختخوابتان و در دستتان.....
و آنوقت ببینیم ؛ میتوانند کتاب چاپ شده را بدون اسم بزنند؟ و اگر زدند سرو کارشان با ارشاد و ناشر ؛ تماشایی است.....زندان و جریمه ی نقدی!...و دست کم ؛ از دست دادن اعضایشان....
هیچ انسان عاقل و درستکاری ؛ در #کانال_سارق باقی نمیماند....میدانم و یقین دارم که مردم ما شریفند....
این اولین باریست که قصد دارم نسخه ی چاپ شده و #مکتوب رمان را زودتر از پایان نسخه ی مجازی آن ؛ وارد بازار کنم !...
#قطعا قیافه ی سارقان ؛ که قصه را بی نام #نویسنده زدند ؛ تماشایی خواهد بود ! ...
وقتی همه ی مردم ؛ کتاب را میخوانند ؛ نام نویسنده را میبیند و دیگر وقتی کتاب را دارند ؛ چرا نسخه ی ناقص مجازی را دنبال کنند ؟! و اگر هم بکنند ....به هر حال کتاب کامل دیگر در آمده و پایان داستان ؛ لو رفته است !
ادامه ی داستان را ؛ کماکان در اینستاگرام و تلگرام رسمی من میخوانید ! اما بزودی با چاپ کل کتاب ؛ غافلگیر میشوید !... و میشوند!...
کل کتاب قبل از #پایان نسخه ی مجازی چاپ میشود...
ممنون از ناشرم ؛ ممنون از بخش تخلفات ارشاد و ممنون از ادراک و صبوری شما عزیزانم ؛ در این هفتاد و چند شب .....
که کنار هم بودیم و قصه #او_یکزن را خواندیم ؛
لطفا این پیام را هرجا که میتوانید ؛ در تمام کانالها و گروههایتان ؛ انعکاس دهید ....
#چیستایثربی
#او_یکزن
#رمان
#کتاب
#چاپ_شده
#بزودی
#کانالهای_سارق_ادبی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi چه افتخاریست #تگ شدن توسط شما دوستان...وقتی که پایان قسمت صدودوم
#او_یکزن ؛ چنین بر دلتان نشسته است.حالا خودم هم بیشتر دوستش دارم.
#چیستایثربی
#او_یکزن
#پایان_بندی_قسمت_102
#او_یکزن ؛ چنین بر دلتان نشسته است.حالا خودم هم بیشتر دوستش دارم.
#چیستایثربی
#او_یکزن
#پایان_بندی_قسمت_102
دوستان عزیزم
#طرفداران داستان
#او_یکزن
امشب باید شب پایانی ؛ یا
#شب_سرنوشت و درواقع قسمت
#صدو_هفتم او یکزن باشد ؛ گرچه قسمت صدو شش ؛ هنوز روی کانال نیامده است.اما در اینستاگرام من موجود است و با قسمت 107 با هم روی کانال می آید.....
فقط ذکر یک نکته :
قسمت پایانی در تلگرام یک قسمت و چند خط شد.تقریبا -#سه_پست_اینستاگرام
میشود.یعنی برای الکن نشدن قسمت پایانی ؛ مجبورم ؛ بین قسمتها وقفه ای چند دقیقه ای بیندازم و قسمت بعدی را روی صفحه بیاورم ؛ پس لطفا ؛ برای جلوگیری از گیج شدن به شماره ی قسمتها ؛ در بالای هر صفحه دقت کنیم....
من امشب دیر به خانه رسیدم ؛ حتی در تاتری ؛ که عکسهایش ؛ اکنون در کانال موجود است ؛ تب شدید داشتم...
بزودی درباره ی آن تاتر و یک تاتر دیگر خواهم نوشت....
107 شب باهم بودیم....در این آخرین شب ؛ همیاری شما را خواهانم.
بدیهی است که جواب همه ی پرسشهایتان را در این 107 قسمت اینستاگرامی ؛در قسمت آخر یا #امشب پیدا نکنید.طبیعی است که یک رمان درست ؛ فقط در کتاب ؛ جامعیت و انسجام کلی خود را داراست...پس امشب نسخه ی مجازی
#او_یکزن تمام میشود و دیدار ما درباره ی این رمان ؛ در کتاب و با خواندن کتابش ؛ که امیدوارم قریب الوقوع باشد ؛ تازه خواهد شد....
اولین تابستانی بود که من از ترس #نداشتن_نت برای ادامه ی داستان ؛ هیچ سفر شخصی با دخترم نرفتم....
منتی بر کسی نیست....آنها که آزار دادند ؛ آنها که رنجاندند ؛ آنها که در کانالهایشان داستان را عوض کردند ؛ و فکر کردند خیلی زرنگند .....بدانند همه چیز میگذرد و پاسخشان نخست ؛ در همین جهان داده خواهد داشت... در محضری بسیار بزرگتر از فضای تنگ مجازی... منتظر آن روزم....
من رمان #او_یکزن را فقط و فقط ؛ به شوق و عشق دوستداران آثار و فالورهایم در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم و صفحه ی من ؛ به یاری و مشارکت شما ؛ این راه را سلحشورانه و سرسختانه ادامه داده و خواهد داد. به یاری حق.....
بهترین پستها را برای شما در نظر دارم....
یادم نمیرود برای گسترش فرهنگ #خواندن به دنیای مجازی آمدم و مفتخرم ؛ داستانهایم در این فضای محدود و گاه پر حب و بغض ؛ اگر بهترین نیستند ؛ در عوض ؛ فالورهای نازنینم؛ صبورترین ؛ مودب ترین ؛ فرهنگی ترین و صمیمی ترین افراد کتابخوان در جامعه ی اینستاگرام ایران هستند. خداوند متعال را از این جهت شکر میکنم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
#امشب
#پایان
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#طرفداران داستان
#او_یکزن
امشب باید شب پایانی ؛ یا
#شب_سرنوشت و درواقع قسمت
#صدو_هفتم او یکزن باشد ؛ گرچه قسمت صدو شش ؛ هنوز روی کانال نیامده است.اما در اینستاگرام من موجود است و با قسمت 107 با هم روی کانال می آید.....
فقط ذکر یک نکته :
قسمت پایانی در تلگرام یک قسمت و چند خط شد.تقریبا -#سه_پست_اینستاگرام
میشود.یعنی برای الکن نشدن قسمت پایانی ؛ مجبورم ؛ بین قسمتها وقفه ای چند دقیقه ای بیندازم و قسمت بعدی را روی صفحه بیاورم ؛ پس لطفا ؛ برای جلوگیری از گیج شدن به شماره ی قسمتها ؛ در بالای هر صفحه دقت کنیم....
من امشب دیر به خانه رسیدم ؛ حتی در تاتری ؛ که عکسهایش ؛ اکنون در کانال موجود است ؛ تب شدید داشتم...
بزودی درباره ی آن تاتر و یک تاتر دیگر خواهم نوشت....
107 شب باهم بودیم....در این آخرین شب ؛ همیاری شما را خواهانم.
بدیهی است که جواب همه ی پرسشهایتان را در این 107 قسمت اینستاگرامی ؛در قسمت آخر یا #امشب پیدا نکنید.طبیعی است که یک رمان درست ؛ فقط در کتاب ؛ جامعیت و انسجام کلی خود را داراست...پس امشب نسخه ی مجازی
#او_یکزن تمام میشود و دیدار ما درباره ی این رمان ؛ در کتاب و با خواندن کتابش ؛ که امیدوارم قریب الوقوع باشد ؛ تازه خواهد شد....
اولین تابستانی بود که من از ترس #نداشتن_نت برای ادامه ی داستان ؛ هیچ سفر شخصی با دخترم نرفتم....
منتی بر کسی نیست....آنها که آزار دادند ؛ آنها که رنجاندند ؛ آنها که در کانالهایشان داستان را عوض کردند ؛ و فکر کردند خیلی زرنگند .....بدانند همه چیز میگذرد و پاسخشان نخست ؛ در همین جهان داده خواهد داشت... در محضری بسیار بزرگتر از فضای تنگ مجازی... منتظر آن روزم....
من رمان #او_یکزن را فقط و فقط ؛ به شوق و عشق دوستداران آثار و فالورهایم در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم و صفحه ی من ؛ به یاری و مشارکت شما ؛ این راه را سلحشورانه و سرسختانه ادامه داده و خواهد داد. به یاری حق.....
بهترین پستها را برای شما در نظر دارم....
یادم نمیرود برای گسترش فرهنگ #خواندن به دنیای مجازی آمدم و مفتخرم ؛ داستانهایم در این فضای محدود و گاه پر حب و بغض ؛ اگر بهترین نیستند ؛ در عوض ؛ فالورهای نازنینم؛ صبورترین ؛ مودب ترین ؛ فرهنگی ترین و صمیمی ترین افراد کتابخوان در جامعه ی اینستاگرام ایران هستند. خداوند متعال را از این جهت شکر میکنم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
#امشب
#پایان
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ