Chista Yasrebi:
#الهه_گان_انتقام
در
#اساطیر_یونان_باستان
خون اورانوس زمانی که کرونوس اختهاش کرد، به روی گایا (زمین) ریخت و ائومنیدس به وجود آمدند.
ایومنیدس ؛ سه تن بودند،
آلکتو، مگایرا و تیسوفه.
آنها #مجرمین و مخصوصاً
#قاتلان را #تعقیب و #مجازات میکردند. الهههای انتقام به شکل موجوداتی وحشتناک، نه به طور کامل #زنانه با ویژگیهای از قبیل نفسی سوزان، بالهایی به شکل خفاش، سری که مارها بر روی آن حلقه بسته بودند و خونی آغشته به سم از چشمانشان سرازیر میشد، توصیف میشوند. یونانیان از سر ترس یا شوخی آنها را ائومنیدس (به معنی مهربانان) مینامیدند. در اساطیر روم با #دیرای مطابقت دارد.
#الهههای_انتقام که به یونانی؛
#مهربانان
نامیده میشوند، در اساطیر یونانی
#ایزدبانوان_انتقام بودند.
#اسطوره
#افسانه
#انتقام
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#الهه_گان_انتقام
در
#اساطیر_یونان_باستان
خون اورانوس زمانی که کرونوس اختهاش کرد، به روی گایا (زمین) ریخت و ائومنیدس به وجود آمدند.
ایومنیدس ؛ سه تن بودند،
آلکتو، مگایرا و تیسوفه.
آنها #مجرمین و مخصوصاً
#قاتلان را #تعقیب و #مجازات میکردند. الهههای انتقام به شکل موجوداتی وحشتناک، نه به طور کامل #زنانه با ویژگیهای از قبیل نفسی سوزان، بالهایی به شکل خفاش، سری که مارها بر روی آن حلقه بسته بودند و خونی آغشته به سم از چشمانشان سرازیر میشد، توصیف میشوند. یونانیان از سر ترس یا شوخی آنها را ائومنیدس (به معنی مهربانان) مینامیدند. در اساطیر روم با #دیرای مطابقت دارد.
#الهههای_انتقام که به یونانی؛
#مهربانان
نامیده میشوند، در اساطیر یونانی
#ایزدبانوان_انتقام بودند.
#اسطوره
#افسانه
#انتقام
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
@Chista_Yasrebi دوستان این پیج دوم؛یا خصوصی تر من است.من فقط
#دو پیج در اینستاگرام دارم و بقیه جعلی است.دراین پیج قصه نیست؛اما عکس پست آخرم که درباره #علی نوشته ام؛برای خیلیها باز نشد..اینجا آوردمش.
#دو پیج در اینستاگرام دارم و بقیه جعلی است.دراین پیج قصه نیست؛اما عکس پست آخرم که درباره #علی نوشته ام؛برای خیلیها باز نشد..اینجا آوردمش.
@chista_yasrebi دوستداران رمان
#او_یکزن!
قسمت
#صدودوم از دیشب؛روی پیج اصلی اینستاگرام من است...آدرس پیج را هم که بالای صفحه میبینید!هنوز فرصت نکرده ام کامل آن را برای کانال؛ادیت کنم.تابرسم خانه حتما!
#او_یکزن!
قسمت
#صدودوم از دیشب؛روی پیج اصلی اینستاگرام من است...آدرس پیج را هم که بالای صفحه میبینید!هنوز فرصت نکرده ام کامل آن را برای کانال؛ادیت کنم.تابرسم خانه حتما!
#شعر_اجتماعی_سیاسی از:
#ارنستو_چگوارا
همراه با میکس تصاویر فیلم
#استیون_سودربرگ
#کارگردان_امریکایی
متولد:1963
جایزه ی
#بهترین_کارگردانی برای فیلم
#قاچاق 2000
#چه
#یک_قهرمان
شعر متن از خود چگواراست که من با کلماتی دیگر ؛ قبلا در یکی از پستهایم ؛ ترجمه کرده بودم
#چیستایثربی
#مبارزان
#قهرمانان
#کلمه
#کلمه_ی_نجات
مردمم ؛ ترانه ای از این دست میطلبند...
#چگوارا
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#ارنستو_چگوارا
همراه با میکس تصاویر فیلم
#استیون_سودربرگ
#کارگردان_امریکایی
متولد:1963
جایزه ی
#بهترین_کارگردانی برای فیلم
#قاچاق 2000
#چه
#یک_قهرمان
شعر متن از خود چگواراست که من با کلماتی دیگر ؛ قبلا در یکی از پستهایم ؛ ترجمه کرده بودم
#چیستایثربی
#مبارزان
#قهرمانان
#کلمه
#کلمه_ی_نجات
مردمم ؛ ترانه ای از این دست میطلبند...
#چگوارا
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
@Chista_Yasrebi جهان ؛ صبح که میشود میخندد___مرا یاد خنده ی دیشبت میاندازد....میدانی تو با جهان ؛ دست به یکی کرده ای ؛ که مرا عاشق خنده هایتان کنید تا زنده بمانم؟!
#چیستایثربی
#چیستایثربی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#شکار
#خواننده : #ابی
#شاعر : #محمد_علی_شیرازی
#آهنگساز : #حسن_شماعی_زاده
#آلبوم : #خلیج
#چیستایثربی
تنها ترانه ای که مرا یاد زمستان
#او_یکزن
می اندازد.....
@chista_yasrebi
#خواننده : #ابی
#شاعر : #محمد_علی_شیرازی
#آهنگساز : #حسن_شماعی_زاده
#آلبوم : #خلیج
#چیستایثربی
تنها ترانه ای که مرا یاد زمستان
#او_یکزن
می اندازد.....
@chista_yasrebi
دوستان خوبم ؛ خوانندگان داستان دنباله دار
#او_یکزن
102 شب باهم بودیم و فقط 5 شب مانده.....که پشت هم قصه نخواهیم داشت....و دلایلی هم دارد که از لحاظ روانشناختی مهم است.
دوم : میتوانید داستان را از
#کانال_خاص_خودش که فقط در آن قصه ی #او_یکزن است ؛ دنبال کنید.
@Chista_2
روی آدرس فوق کلیک کنید.
سوما ؛ شما آدمهایی را شاید ندیده باشید که رنج زیادی کشیده اند ؛ و همه چیز خود را در راه آرمانهایشان از دست داده اند و آخر هم به هدف خود نرسیده اند ! این آدمها شاید با خانواده ی خود مهربان باشند ؛ ولی برای کسانی که دشمن می انگارند ؛ هیچ رحمی ندارند!
#هیچ_رحمی
و چهارم و مهم تر از همه :
چون داستان در #کانال کاملتر است و مجبورم بالاخره این قصه را تا #آخر در کانال هم بگذارم ؛ به تمام خانواده ها هشدار میدهم ؛ قسمت بعدی ؛ مثل زندگی واقعی برخی از ما ؛ خشن است....خواهش میکنم فرزندانتان ؛ آن رانخوانند !
...چون من نمیتوانم داستان را به خاطر عده ای ابتر بیان کنم...
دختر من نخواهد خواند ! پس شما هم اگر خشونتی را که من لمسش کرده ام ؛ دوست ندارید ؛ نخوانید و حتما فرزندانتان نخوانند....
با سپاس فراوان.
#چیستایثربی
#نویسنده_داستان_او_یکزن
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#او_یکزن
102 شب باهم بودیم و فقط 5 شب مانده.....که پشت هم قصه نخواهیم داشت....و دلایلی هم دارد که از لحاظ روانشناختی مهم است.
دوم : میتوانید داستان را از
#کانال_خاص_خودش که فقط در آن قصه ی #او_یکزن است ؛ دنبال کنید.
@Chista_2
روی آدرس فوق کلیک کنید.
سوما ؛ شما آدمهایی را شاید ندیده باشید که رنج زیادی کشیده اند ؛ و همه چیز خود را در راه آرمانهایشان از دست داده اند و آخر هم به هدف خود نرسیده اند ! این آدمها شاید با خانواده ی خود مهربان باشند ؛ ولی برای کسانی که دشمن می انگارند ؛ هیچ رحمی ندارند!
#هیچ_رحمی
و چهارم و مهم تر از همه :
چون داستان در #کانال کاملتر است و مجبورم بالاخره این قصه را تا #آخر در کانال هم بگذارم ؛ به تمام خانواده ها هشدار میدهم ؛ قسمت بعدی ؛ مثل زندگی واقعی برخی از ما ؛ خشن است....خواهش میکنم فرزندانتان ؛ آن رانخوانند !
...چون من نمیتوانم داستان را به خاطر عده ای ابتر بیان کنم...
دختر من نخواهد خواند ! پس شما هم اگر خشونتی را که من لمسش کرده ام ؛ دوست ندارید ؛ نخوانید و حتما فرزندانتان نخوانند....
با سپاس فراوان.
#چیستایثربی
#نویسنده_داستان_او_یکزن
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
@Chista_Yasrebi
دوستان اگر به
#آثار_من علاقه دارید ؛ برخی از آنها در بازار کتاب موجود نیست ؛ اما در اپلیکیشن
#طاقچه موجود است.لیست کتب
#چیستایثربی را در طاقچه ؛ جستجو کنید و انتخاب کنید ؛ آدرس سایت و تلگرام طاقچه در پایین همین پست آمده است.
#اول_تو_بگو
#نمایشنامه_روانشناسی_اجتماعی
#چیستایثربی
#خلاصه_داستان
اگر خلبانی به دلیلی ؛ ترس از پرواز پیدا کند و برای مدتی خود را در اتاق روی پشت بام خانه اش حبس کند که همه فکر کنند خارج است تا شغلش را از دست ندهد ، همسرش در طبقه ی پایین ؛ باید به زندگی عادی ادامه دهد و به مردم دروغ بگوید که شوهرش خارج است...در حالی که میداند همسرش درست ؛ بالای سرش است ! حالا این دو نفر که فقط ؛ ده پله تفاوت دارند ؛ اگر گیر یک گروه بیکار ؛ دروغباف و متوهم بیفتند که به هردو نسبتهای ناروایی چون خیانت وارد میکنند ؛ چه باید بکنند ؟!...
زن میداند که شوهرش طبقه بالا در اتاقکی ؛ خودش را حبس کرده و با زنی فرار نکرده ! و مرد هم میداند که زنش طبقه پایین به کار و زندگی اش مشغول است ؛ و با مردی دوست نشده و به او خیانت نکرده و......اما گروه دروغبافان بیکار و بیمار ؛ انقدر از این دو میگویند و آنقدر در همه ی محل و حتی محل کار آنها ؛ شایعه میپراکنند که کم کم ؛ این دو نفر که تاکنون عاشق هم بوده اند!!!!...
#اول_تو_بگو
#برنده_اول_متن
#اولین_جشنواره_تاتر_بانوان
#نویسنده:
#چیستایثربی
برنده ی بهترین متن
#اجتماعی در مرکز
#گفتگوی_تمدنها
#چاپ_اول:پارمیدا
#چیستایثربی
فایل و نسخه ی دانلود فعلی:
#طاقچه
یا دانلود از اپلیکیشن
#طاقچه
سوال بیشتر :
#تلگرام طاقچه
@taaghche_supportکانال طاقچه برای ارتباط
@chista_yasrebiکانال تلگرام رسمی
yasrebi_chista اینستاگرام اصلی
Www.taaghche.ir
دوستان اگر به
#آثار_من علاقه دارید ؛ برخی از آنها در بازار کتاب موجود نیست ؛ اما در اپلیکیشن
#طاقچه موجود است.لیست کتب
#چیستایثربی را در طاقچه ؛ جستجو کنید و انتخاب کنید ؛ آدرس سایت و تلگرام طاقچه در پایین همین پست آمده است.
#اول_تو_بگو
#نمایشنامه_روانشناسی_اجتماعی
#چیستایثربی
#خلاصه_داستان
اگر خلبانی به دلیلی ؛ ترس از پرواز پیدا کند و برای مدتی خود را در اتاق روی پشت بام خانه اش حبس کند که همه فکر کنند خارج است تا شغلش را از دست ندهد ، همسرش در طبقه ی پایین ؛ باید به زندگی عادی ادامه دهد و به مردم دروغ بگوید که شوهرش خارج است...در حالی که میداند همسرش درست ؛ بالای سرش است ! حالا این دو نفر که فقط ؛ ده پله تفاوت دارند ؛ اگر گیر یک گروه بیکار ؛ دروغباف و متوهم بیفتند که به هردو نسبتهای ناروایی چون خیانت وارد میکنند ؛ چه باید بکنند ؟!...
زن میداند که شوهرش طبقه بالا در اتاقکی ؛ خودش را حبس کرده و با زنی فرار نکرده ! و مرد هم میداند که زنش طبقه پایین به کار و زندگی اش مشغول است ؛ و با مردی دوست نشده و به او خیانت نکرده و......اما گروه دروغبافان بیکار و بیمار ؛ انقدر از این دو میگویند و آنقدر در همه ی محل و حتی محل کار آنها ؛ شایعه میپراکنند که کم کم ؛ این دو نفر که تاکنون عاشق هم بوده اند!!!!...
#اول_تو_بگو
#برنده_اول_متن
#اولین_جشنواره_تاتر_بانوان
#نویسنده:
#چیستایثربی
برنده ی بهترین متن
#اجتماعی در مرکز
#گفتگوی_تمدنها
#چاپ_اول:پارمیدا
#چیستایثربی
فایل و نسخه ی دانلود فعلی:
#طاقچه
یا دانلود از اپلیکیشن
#طاقچه
سوال بیشتر :
#تلگرام طاقچه
@taaghche_supportکانال طاقچه برای ارتباط
@chista_yasrebiکانال تلگرام رسمی
yasrebi_chista اینستاگرام اصلی
Www.taaghche.ir
طاقچه
دانلود و خرید کتاب و کتاب صوتی با طاقچه
در فروشگاه اینترنتی کتاب طاقچه میتوانید از خرید آنلاین کتاب با تخفیف تا ۹۰٪ و دانلود کتاب الکترونیکی و صوتی لذت ببرید و در اپلیکیشن رایگان، کتاب بخوانید و بشنوید.
@chista_yasrebi میتوانید برخی کتب غیر قابل دسترس مرا از طاقچه تهیه قرمایید.
Www.taaghche.ir
#چیستایثربی
#کتب_دانلودی
Www.taaghche.ir
#چیستایثربی
#کتب_دانلودی
#همکلاس
#خواننده : #وفا
#ترانه_سرا : #جهانبخش_پازوکی
#موسیقی : #جهانبخش_پازوکی
#تنظیم_کننده : #منوچهر_چشم_آذر
#چیستایثربی
این ترانه هم ؛ تقدیم به :
#دانشجویان و
#مدرسه_روها.....
یادم است فیلمش را در سالهای ابتدایی دبستان دیدم ....ماهم که همیشه #عاشق....چه شود !!!
امید من به پاییزه.....
که دیدار تو آسونه !
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#خواننده : #وفا
#ترانه_سرا : #جهانبخش_پازوکی
#موسیقی : #جهانبخش_پازوکی
#تنظیم_کننده : #منوچهر_چشم_آذر
#چیستایثربی
این ترانه هم ؛ تقدیم به :
#دانشجویان و
#مدرسه_روها.....
یادم است فیلمش را در سالهای ابتدایی دبستان دیدم ....ماهم که همیشه #عاشق....چه شود !!!
امید من به پاییزه.....
که دیدار تو آسونه !
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
تقویم ؛ شرمسار هزاران نیامدن ؛
_یک بار آمدن ؛ و پس از آن ؛ نیامدن
این قصه مال توست ؛ بیا قهرمان من!
کاری بکن ؛ چه قدر به میدان نیامدن ؟
#محمد_سعید_میرزایی
#انتخاب_امشب
#چیستا_یثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#چیستایثربی
_یک بار آمدن ؛ و پس از آن ؛ نیامدن
این قصه مال توست ؛ بیا قهرمان من!
کاری بکن ؛ چه قدر به میدان نیامدن ؟
#محمد_سعید_میرزایی
#انتخاب_امشب
#چیستا_یثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#چیستایثربی
دروسعت قلب چهارده سالگی اش مانده
#نگاهی_به_رمان_پستچی_چیستایثربی
از پیچ
#ثریا_حسن_زاده
گاهی باید از یک جایی شروع کرد
همیشه برای من آغاز سخت بوده است ، به اتمام رساندن را خوب بلد شده ام ... اما بایداز جایی شروع میشد این آغاز دشوار ، این حرفها که مدام پشت سر هم به صف می ایستند و آنقدر زیادند و همه شان شیرین که نمی خواهم هیچ یک از قلم این گفتن بیفتد ... پس اینگونه جوهر را به رقص قلم در می آورم ،
به نام آفریدگارِ بانوی عشق و الهه صبر سرزمینم ؛ چیستا ... چه بسیار آدمهایی که زاییده شدند برای شکستن و چه بسیار آنها که زاده شدند برای ساختن و آفریدن
دخترکِ معصوم چهارده ساله
قاصدی آسمانی ،
و نامه هایی که برای دیدار نوشته میشدند
دیدار قاصدی که نخوانده نامه ها را به مقصد بازمیگرداند و بی خبر از نگاههای حرف های عاشقانه نامه ، فقط میگفت : چقدر نامه دارید ، خوش بحالتان ...!
جاودانه ترین جمله ناتمامِ تمام شده دنیا ، "چقدر نامه دارید ، خوش بحالتان" .
رنج از آنجایی متولد شد که در دیگران رحم به عشق مُرد ،
از آنجایی که ریحانه فقط به ارثی فکر میکرد که حقش بود و به تنها چیزی که جلوی چشمانش بود و نخواست ببیند و فکر کند حقِ عاشقی و به ارث رسیدن دو نفر به نام هم بود ...
قاصدِ آسمانی و
دخترک هجده ساله که به گمانم قدرت عشق قلب اورا در همان وسعت قلب چهارده سالگی هایش نگه داشته است ... رنج از آن جایی جوانه زد
که بوته های نو رَس مهر و انسانیت بین آدمها و جهان را تبرِ طمع و جاه قطع کرد ...
از آنجایی که صرب ها و بوسنیایی ها بر زمین خدا جنگ به پا کردند و تاوانشان را نامه های نوشته شده ای دادند که هیچ گاه به قاصد آسمانی نرسیدند ... رنج ؛
از آن جایی سربرآورد که شبِ قبلش
آسمان به اندازه تمام هجده سالگی های چیستای عاشق بارید
و تنها سقف بین راهِ ناتمام در آن بارانِ غم آسا که قاصد و دخترک قدم گذاشته بودند ، چترشان بود ... از آنجایی باران اندوه را گریست که دخترک در جواب دیررسیدن به امامزاده و محفل درددلها گفت : قیامت برسیم ، برو !
و دنیا هنوز هم نامه ها را از رسیدن به قاصد پنهان می کند
و قیامت ...
تمام شاید ها رنگِ "شدن" و حقیقت میگیرند
و نامه ها یکی پس از دیگری خوانده میشوند
و عشق
به آرامش و آسایش قلمش را به دست می گیرد
و از نگاهی مینویسد که نخستین بار او را در دنیای فانی
بین قاصد آسمانی و دخترکی چهارده ساله آفرید ... به نام عشق
و به نام آخرتی که چیستا و علی به نام هم خواهند خورد !
|ثریا حسن زاده|
چقدر سخت بود برای شما نوشتن ، اما بالاخره بعد از خوندن پستچی نتونستم جلوی نوشتن رو بگیرم ، ممنون که می نویسید ...
#ثریا_حسن_زاده
#یادداشتی_بر_پستچی
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#نگاهی_به_رمان_پستچی_چیستایثربی
از پیچ
#ثریا_حسن_زاده
گاهی باید از یک جایی شروع کرد
همیشه برای من آغاز سخت بوده است ، به اتمام رساندن را خوب بلد شده ام ... اما بایداز جایی شروع میشد این آغاز دشوار ، این حرفها که مدام پشت سر هم به صف می ایستند و آنقدر زیادند و همه شان شیرین که نمی خواهم هیچ یک از قلم این گفتن بیفتد ... پس اینگونه جوهر را به رقص قلم در می آورم ،
به نام آفریدگارِ بانوی عشق و الهه صبر سرزمینم ؛ چیستا ... چه بسیار آدمهایی که زاییده شدند برای شکستن و چه بسیار آنها که زاده شدند برای ساختن و آفریدن
دخترکِ معصوم چهارده ساله
قاصدی آسمانی ،
و نامه هایی که برای دیدار نوشته میشدند
دیدار قاصدی که نخوانده نامه ها را به مقصد بازمیگرداند و بی خبر از نگاههای حرف های عاشقانه نامه ، فقط میگفت : چقدر نامه دارید ، خوش بحالتان ...!
جاودانه ترین جمله ناتمامِ تمام شده دنیا ، "چقدر نامه دارید ، خوش بحالتان" .
رنج از آنجایی متولد شد که در دیگران رحم به عشق مُرد ،
از آنجایی که ریحانه فقط به ارثی فکر میکرد که حقش بود و به تنها چیزی که جلوی چشمانش بود و نخواست ببیند و فکر کند حقِ عاشقی و به ارث رسیدن دو نفر به نام هم بود ...
قاصدِ آسمانی و
دخترک هجده ساله که به گمانم قدرت عشق قلب اورا در همان وسعت قلب چهارده سالگی هایش نگه داشته است ... رنج از آن جایی جوانه زد
که بوته های نو رَس مهر و انسانیت بین آدمها و جهان را تبرِ طمع و جاه قطع کرد ...
از آنجایی که صرب ها و بوسنیایی ها بر زمین خدا جنگ به پا کردند و تاوانشان را نامه های نوشته شده ای دادند که هیچ گاه به قاصد آسمانی نرسیدند ... رنج ؛
از آن جایی سربرآورد که شبِ قبلش
آسمان به اندازه تمام هجده سالگی های چیستای عاشق بارید
و تنها سقف بین راهِ ناتمام در آن بارانِ غم آسا که قاصد و دخترک قدم گذاشته بودند ، چترشان بود ... از آنجایی باران اندوه را گریست که دخترک در جواب دیررسیدن به امامزاده و محفل درددلها گفت : قیامت برسیم ، برو !
و دنیا هنوز هم نامه ها را از رسیدن به قاصد پنهان می کند
و قیامت ...
تمام شاید ها رنگِ "شدن" و حقیقت میگیرند
و نامه ها یکی پس از دیگری خوانده میشوند
و عشق
به آرامش و آسایش قلمش را به دست می گیرد
و از نگاهی مینویسد که نخستین بار او را در دنیای فانی
بین قاصد آسمانی و دخترکی چهارده ساله آفرید ... به نام عشق
و به نام آخرتی که چیستا و علی به نام هم خواهند خورد !
|ثریا حسن زاده|
چقدر سخت بود برای شما نوشتن ، اما بالاخره بعد از خوندن پستچی نتونستم جلوی نوشتن رو بگیرم ، ممنون که می نویسید ...
#ثریا_حسن_زاده
#یادداشتی_بر_پستچی
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig