چیستایثربی کانال رسمی
6.39K subscribers
6.06K photos
1.29K videos
56 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
@chista_yasrebi اینجا...من و مهسا...یزد..........#چیستایثربی
@chista_yasrebi سال هفتادو شش بود که با همکاری دو تن از دوستانم ترجمه مجموعه قصه های جزیره راشروع کردیم.سال هفتادوهشت اولین کتاب آن به بازار آمد.اکنون جز کتب نایاب است که خودمان هم نداریم/چیستایثربی
@chista_yasrebi تلویزیون را خاموش کن! جهان راهم خاموش کن ! فیلم وحشتناک ؛ دیگر نمیخواهم....چیستایثربی
دیگر نگو دوستت دارم
دیگر هیچ نگو!
میشنوند
میایند
میکشند
میروند...


دیگر هیچ نگو!
تنها در آغوشم بگیر
تا بدانم
هنوز هستی
هنوز هستم
هنوز عاشقیم
و عشق
از مرگ قوی تر است


کاش خدا جهانی دیگر میساخت
باهم به آنجا هجرت میکردیم...


جهان ما دیگر ؛ جای امنی نیست!

#چیستا_یثربی
#لعیا_متین_پارسا


Don't say "I love you" any more
Don't say anything
They 'll hear
They'll come
They'll kill
And leave.....

Don't say anything
Just embrace me
To know
You are still here
I am still here
We are still in love
And love
Is more powerful than death

I wish God would make another world
To immigrate with each other
Our world is not safe anymore!

@chista_yasrebi
#laiya #matinparsa
@chista_yasrebi

دوستان عزیز

خیلی از افراد با استفاده از نام من یا #پستچی ؛ یا #پیشوند و
#پسوندی از #نام من ؛ پیج و کانال زده اند ! که خب حتما بیمارند...شکی نیست...نام انها را نمیاورم که تبلیغشان نشود!

من فقط در این
#چهار_کانال هستم و بقیه ؛ حتی اگر نام و عکس مرا داشته باشند ؛ جعلی هستند و افراد سوء استفاده گر ؛ آن را اداره میکنند و تبلیغات هم ؛ میگذارند....خواستم بدانید...مثل اقای #حسین_دستاویز که احتمالا
#بیمار است!

و من حتی انقدر بیمار میدانمش ؛ که زحمت شکایت هم نمیکشم!

گرچه ؛ قبلا هم چند بار اعلام کرده بودم ؛ ولی ظاهرا باز ؛ برخی از دوستان نمیدانند ! و پیامهای آن کانالهای فیک را برای من ؛ فوردارد میکنند ! ....

ضمنا من هیچ
#کانال_خصوصی_ندارم که افرادی را خودم اد کرده باشم !...

اگر با اسم من به کانالی اد شدید ؛ بدانید کلاه برداریست !



#دو پیج #اینستاگرام هم ؛ بیشتر ندارم ؛ که هر دو را خودم ؛ اداره میکنم ؛ یکی قصه ها در آن است و یکی خصوصی تر است و هر کسی را نمیپذیرم...

با #فن_پیج ؛ کاملا مخالفم ؛ و آن فن پیج اینستاگرام تقلبیست ؛ و از من اجازه گرفته نشده ! و پستی هم ؛ که نگذاشته است !

لطفا هر کانال یا پیجی را که به اسم من میبینید ؛ به خاطر لطفتان به من ؛ فالو نفرمایید!...دست کم در اینستاگرامم ؛ کامنت بگذارید و از من بپرسید!...

#ممنونم !
تنها


#کانالهای_من
#چیستایثربی اینها هستند


@chista_yasrebi
@chista_1
@chista_2
@maryppopins

که هر کدام اهدافی جدا دارند....

هر کانالی به جز این #چهار کانال ؛ تقلبی و فیک است و متعلق به من نیست....حتی اگر
#نام_مرا داشته باشد!

از توجهتان سپاسگزارم ! و ممنون میشوم در صفحه ها ؛ کانالها و گروهایتان ؛ این پست را منتشر فرمایید...

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from Love
@maryppopins حس میکنم این روزها همه چیز بازیست و من اهل بازی نیستم! یک شبه کودتا میشود و فردا حل میشود!کارگردانی بت میشود؛فردا خودخواه و بیمار میشود!بازیگری را میپرستند؛ از ایران میرود!بازی تمام!
@chista_yasrebi


خیلی هم نگران من نباش !
چند روزی حرف من است ؛
کسی خواهد گریست
وحیده از مراسم ؛
عکس خواهد انداخت...
و پیش از یکهفته ؛ از یادها میروم....



نگران خودت باش !
این همه آشپزخانه ات را زیبا کردی ،
این همه دکتر رفتی ؛
این همه ؛ تنت را جوان کردی ؛
این همه سعی کردی که دل بشکنی !
تو هم میمیری !
وحیده هم نداری ؛
و حتی وارثی برای آشپزخانه ی عروسکی ؛

که حلوا دهد....


من دلم زیر خاک ؛ آرام است ؛
نیایش ؛ وحیده و یکتا ؛ گاهی یادم میکنند ....
نمازی میخوانند....

یکتا امامزاده هم میرود ؛
وحیده به مردم کمک میکند ؛
و نیایش ؛ لبخندش شبیه من است....



هر روز با شوق ؛ منتظر خبر نباش ؛
من با دل شکستنی ؛ میمیرم !



و آسوده ام....



تو چطور ؟

#چیستایثربی
Chista Yasrebi:
#او_یکزن
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستایثربی

صبح ظاهرا همه چیز ؛ آرام بود. انگار دیشب اصلا ؛ اتفاقی نیفتاده بود! همه در سکوت ؛ دور سفره ی حاج آقا ؛ صبحانه خوردیم . علیرضا هم آمده بود.حرفی از گریز شبانه ی من نزد!

شاید مرا از پنجره دیده بود ؛ شاید زنگ زده بود ؛ شاید خودش هم ؛ اگر جای من بود ؛ مثل من میرفت ؛ زن حاجی به حاج آقا گفت: صبحونه ی خانم جانو ببرم بالا ؟ به علیرضا نگاه کردم ؛ کمی بیقرار شد. پس خانم جان ؛ که در طبقه ی بالای خانه ی حاجی زندگی میکرد ؛ همان شبنم بود؟!

چقدر دلم میخواست ببینمش ! چیستا فقط کمی چای نوشید. ساکت بود. بعد از صبحانه ؛ ساکش را برداشت و با همه ؛ خداحافظی کرد. شهرام گفت: صبر کن! تا ایستگاه میرسونمت...

چیستا گفت: تا بری ماشینتو بیاری و با یه دست ، رانندگی کنی ؛ من رسیدم ؛ راهی نیست که!

من گفتم: من باش میرم ؛ چیستا دم پنجره ی خانه ی حاج اقا ایستاد ؛ و چند لحظه به پنجره ی طبقه دوم ؛ نگاه کرد؛ گفتم : منتظر کسی هستی؟

حس کردم پرده ی تیره ی پنجره ی اتاقی ؛ در طبقه دوم ؛ تکانی خورد. چیستا گفت: بریم !

در راه ؛ قدم زنان ؛ ساکت بودیم ؛ حس میکردم چیستا ؛ سخت غمگین است؛ و نمیدانستم چرا !...


گفتم: من یه معلم آلمانی داشتم که میگفت : هیچوقت غصه هاتونو ؛ تو دلتون نریزید!
چیستا به زور لبخندی زد و گفت : وقتی شبنمو دیدم ؛ یکی دو سال از تو بزرگتر بودم ؛ کارآموز بیمارستان... واحدای عملی.... تو بخش ایزوله بود. هیچ ملاقاتی ؛ حق دیدنشو نداشت ؛ اونم همینو میخواست. پرستار مخصوص خودشو داشت؛ یه روز؛ رو کنجکاوی از جلوی در اتاقش رد میشدم! پرستارش داشت ؛ ملافه ی تختشو عوض میکرد ؛ شبنم منو دید . راجع بش زیاد شنیده بودم ؛ بش خیره شدم ؛ انگار جلوم دریا میدیدم ؛ دریای کف آلودی که منو سمت خودش میکشید !

اون موقع هنوز ؛ مهتابو نمیشناختم ؛ شهرامم همینطور!

این دریا ؛ با نگاهی قاطع ؛ منو برانداز کرد.
گفتم : حالتون خوبه ؟ گفت:من آره ! ولی تو نه ! ....

جا خوردم ! سالهایی بود که از علی خبری نبود.سالهای سخت...از کجا فهمید حالم بده ؟!
ظاهرمو همیشه سرحال نشون میدادم ؛ دوست شدیم ؛ پرسیدم : چه جور آدمیه شبنم؟

چیستا سکوت کرد؛ میدانستم نمیخواهد بیشتر حرف بزند ؛
گفتم : یه سوال چیستا جان!
تو اولاش از شهرام ؛ خوشت نمیامد؛ یا من اینجوری حس میکردم.... حتی با داد و فریاد اومدی ؛ گفتی اون زن داره ! و ما نباید ازدواج میکردیم !

با ازدواج منم با اون ؛ مخالف بودی...عدد هفت و اون هفت روز معطلی ؛ یادته ؟

اما من ؛ هر وقت ؛ شما دو تا رو ؛ تنهایی می بینم ؛ حس میکنم خیلی به هم نزدیکید!

جریان چیه؟

گفت: خب ؛ ما دوست بودیم و همکار....شایدم یه جاهایی همراز....

باید زنی به سن من باشی ؛ تا بفهمی هر دوستی ؛ بین زن و مرد ؛ یه معنی رو نمیده!


شهرام واسه ی من ؛ برادری بود که هیچوقت نداشتم ؛ دوستی که هیچوقت نبود ؛ پسری که همیشه آرزوی مادریشو داشتم ؛ گرچه نمیشد جای پسرم باشه ؛
ولی حسم بش ؛ همون بود!

گفتم : و بش علاقه داشتی؟

گفت : ببین ! دو بار به خاطر من ؛ گرفته بودنش ! اگه یه بارش علی نبود ؛ معلوم نبود ؛ شهرام الان کجا بود !

علاقه؟! معلومه! ولی تا علاقه رو ؛ چی معنی کنیم !

اما الان ؛ مساله ؛ اصلا شهرام نیست
..در مورد اون بعدا حرف میزنیم...من نگران توام!

گفتم :چرا؟! گفت: مادرتو میشناختم !

#او_یک_زن
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستایثربی


#داستان
#داستان_بلند
#رمان
#ادبیات

#پاورقی_اینستاگرامی

برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی

#اشتراک_گذاری داستان به هر شکل بدون
#نام_نویسنده
#ممنوع است.

این کتاب ؛ تحت حمایت قانون کپی رایت است.


#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi


#کانال_داستان_او_یکزن

@chista_2
@chista_yasrebi تو مثل تمام رفتن ها هستی که برمیگردی/و من مثل تمام برگشتنها ؛ اینجا منتظرت میمانم /چیستایثربی__شعر عاشقانه
@chista_yasrebi چه خوب است که همه دوستانت در پیجها همراهت هستند! ممنون از عزیزانی که خبرها را میفرستند؛ و این هم با افتخار: لیست پرفروشهای این هفته که فرستادند؛ اول: #پستچی و چهارم #معلم_پیانو یثربی
دوستان عزیز
طرح #تخفیف_تابستانی کلیه ی کتابها مدتی است از سوی ارشاد راه افتاده است ! برای همه ی کتابها ؛ نه فقط کتب من !

در این ایام ؛ هر کتابی بخرید ؛ بیست درصد تخفیف دارد. شهر کتابها ؛ در همه ی شهرها ؛ کتابهای مرا دارند.
اما تلفن
#قطره و
#کوله_پشتی را هم مینویسم که #آنلاین هم میفروشند...

و البته توصیه میکنم ؛
#چاپ_چهارم
#اخرین_پری_کوچک_دریایی
مرا از نشر
#قطره بخوانید.

به قول اساتیدم ؛ یکی از
#بهترینهای من است...

سپاس
88973351 قطره
66961628 کوله پشتی
09125249700کوله پشتی

#چیستایثربی
@chista_yasrebi