چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
وقتی می میریم ؛ شوخی ندارد ؛ واقعا میمیریم ؛ چرا وقتی زنده هستیم ؛ شوخی میگیریم ؛ و زندگی نمیکنیم ؟....

ما سالهای بسیار طولانی را مرده خواهیم بود و سالهای کمی زنده هستیم....چرا همین سالهای کم را ؛ شوخی میگیریم ؟...

#زندگی_کنیم !
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#تاسف برای کشته شدن سه
#محیط_بان_ایرانی
در ماه اخیر

در حین
#ماموریت




پرویز هرمزی 54 ساله،محمد دهقانی 35 ساله،دو محیط بانی هستند که ظهر پنجشنبه سوم تیرماه در حین
#گشت_زنی در منطقه تنگه گچ و سیاتک ( منطقه حفاظت شده ) در حین تعقیب و گریز شکارچیان متخلف به ضرب #گلوله_آتشین آنها از پای درآمدند،شکارچیان ناجوانمردی که #قلب و #سر این دو محیط بان شریف را نشانه می روند تا آنها را قربانی امیال پست و غیر انسانی خود سازند.

خبر شهادت دو محیط بان در حالی در لابه لای سطور رسانه ها جای می گرفت که ناگهان خبر آمد محیط بان دیگری نیز با نام منوچهر شجاعی در منطقه ای از استان فارس قربانی #شکارچیان_غیر_قانونی شده است...

@chista_yasrebi

#چیستایثربی
@chista_yasrebiسه محیط بان ایرانی که در حال انجام وظیفه و حفظ محیط زیست ؛ توسط شکارچیان بیرحم از پای درآمدند
@chista_yasrebi

تو بی دفاع تری ؛
یا آن بچه آهو که از او دفاع میکنی؟

گمانم تو بی دفاعتری....
او مادرش را دارد ؛
و دویدن در جنگل بلد است ؛

تو فقط دستهای خالی ات را داری....
با قاصدکی بر شانه ؛

برای کشتن نیامدی ؛
برای دوست داشتن آمدی...

آهو در دشت گم میشود ؛
گلوله ای ؛ چون گل سرخ ؛

به قلب تو شلیک مشود؛

ببین ! تمام آهوان دشت ؛ عزادارند !......



در سوگ
#محیط_بانان بی دفاع
که توسط شکارچیان ؛ به آنها شلیک شد و همگی کشته شدند...

#یادشان_طبیعت


#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from Love
گاهی ؛ وقتی جلوی کسی بلند میشوی ؛ نشانه ی احترام است ؛ گاهی ؛ نشانه ی اعتراض...

کاش همه یاد بگیریم معنای بلند شدن و ایستادن در برابر دیگری ؛ همیشه احترام نیست ؛ همیشه هم اعتراض نیست!...کاش زبان بدن را دریابیم ؛ که گاهی از زبان کلامی ؛ رساتر است.__چیستایثربی

#چیستایثربی
@maryppopins
@chista_yasrebi

#پست_روانشناسی

به کجا میرویم ؟ به سمت جامعه ای که آینه هایی در برابرمان میگذارد که واقعا ؛ خودمان نیستیم ؟ خودپنداره ...یعنی تصور انسان از خود...و عمیقا محصولی اجتماعی ست....محصول
#چگونگی_نگرش_دیگران_به_ماست...

ما طی یک روز میتوانیم ؛ بسته به مکانی که خود را در آن مییابیم ؛ احساس با هوشی ؛ کودنی ؛ زیبایی ؛ زشتی؛ اعتماد به نفس یا کمرویی کنیم....خود پنداره ی ما را جامعه شکل میدهد....با برچسب زدن و خود پنداره های منفی ؛ عقب ننشینیم!


آدمهای سالم هرگز به دیگران صفات منفی نسبت نمیدهند ؛ مگر خود از کمبودی رنج ببرند.

هیچ کس کامل نیست....اما تصویر غلط دادن به افراد ؛ نشانه ی یک بیماری اجتماعی ست...و ناشی از ناکامیها و سرخوردگیهای دوران کودکی!


چون همه چیز نسبیست....

حق نداریم با برچسب کودن ؛ سیاسی و اجتماعی ؛

#خود_پنداره یا تصویر فرد را از خود ویران کنیم....

#خودمان_باشیم

#خودپنداره ی ما آرزوها و اعمالمان باشد ؛ نه قضاوتهای دیگران...

#چیستایثربی
#روانشناسی_اجتماعی

@chista_yasrebi
همه ی ما به رفتارها و اعمال و عاداتی معتادیم.
مهم
#ترک_کردن و
#شروع_دوباره است

محمد ثقفی صاحب کارخانه تشک و مبل‌سازی که سال‌ها درگیر اعتیاد بوده، یکی از بهبودیافتگان #کار_آفرین است. این کارخانه‌دار موفق که از 12سالگی تریاک مصرف کرده و از ‌سال 80 درگیر مصرف شیشه شده، 6‌سال‌ونیم است که مواد را ترک کرده و برای خودش و خیلی‌ها که داستان زندگی‌شان شبیه او بود، شرایط کار فراهم کرده است. او پس از ترک مواد با کمک برادرش کارگاه کوچک‌شان را گسترش دادند و روزبه‌روز پیشرفت کردند. حالا 150نفر از کارکنان کارخانه‌اش معتادان بهبودیافته‌ای هستند که چرخ کارخانه تشک‌سازی‌اش را می‌چرخانند. ثقفی درباره استخدام معتادان بهبودیافته در کارخانه‌اش به
#شهروند می‌گوید:
«می‌خواستم برای دوستان همدردم که اصلی‌ترین مشکل‌شان بعد از ترک‌ کردن مواد، اشتغال بود، فرصت کار فراهم کنم. من به واسطه سال‌ها اعتیاد، نگاهم به این افراد فرق می‌کند، من معتادان را از نزدیک دیده‌ام و جنس‌شان را می‌شناسم. نگاه من از نگاهی که مردم جامعه به آنها دارند، جداست. معتادها، آدم‌های با غیرتی هستند که به‌ خاطر شرایطشان نمی‌توانند در جامعه خیلی پررنگ باشند. همین هم عاملی شد که من این کارگاه را با آنها و برای انها ؛ راه بیندازم که خرج خود رادرآورند و تحقیر نشنوند..معتادانی که با زحمت خود یا پزشکان ؛ اعتیاد خود را کنار گذاشته اند...


#چیستایثربی
@chista_yasrebi
میدونی تو این شبای قدر ؛ از خدا چی میخوام؟
به حال و روز من بندازدت...
همین......

#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
دوستان عزیز تلگرام

چون این قسمت قصه در اینستاگرام ؛ نصفه تمام شد ؛ و حق مطلب ادا نشد ؛ و راه را ؛ بر کج فهمی و قضاوت زود هنگام باز میگذارد ؛ دو قسمت هفتاد و یک و هفتاد و دو باهم روی
#کانال_های_من می آید.

پیشاپیش از صبوری شما سپاسگزارم.
#چیستایثربی
#او_یکزن
#بزودی
#هفتادویک و
#هفتادودو با هم...

#کانال_رسمی
#کانال_داستان_او_یکزن

@chista_yasrebi

@chista_2
سه کلمه ی جادویی که اگر هر لحظه با خود بگویید ؛ حالتان بهتر میشود :

#میبخشم
#دارم_میبخشم
#بخشیده_شدم

وقتی این سه کلمه را میگویید ؛ ارتباط خود را با خالق و منبع انرژی درونتان بیشتر میکنید
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
@chista_yasrebi/خیلی ساده است...اگر عشق میخواهید؛ عشق بدهید...../چیستایثربی
Forwarded from Love
@chista_yasrebi /دوستان ترانه مرجان فرساد و ترانه هیفا وهبی/با من برقص/ را در کانال مشترک خودم و دوستم ؛ کانال" عشق" گذاشتم@maryppopins
@maryppopins

کانال
#عشق
فقط برای افرادی که جنبه ی عاشقی را دارند...


لطفا اگر فقط میخواهید مدرک و شات جمع کرده ؛ و یا ترور شخصیت کنید ؛ وارد نشوید! این کانال افراد اهل دل است... جنبه میخواهد.....

کانال
#عشق ؛ فقط مخصوص
#عاشقان است و توسط من و دوستم اداره میشود...

@maryppopins
@chista_yasrebi باشو ؛ غریبه ی کوچک ؛ هنوز غریبه است ؛اما بزرگ شد.زمان چه زود میگذرد ! درود بر سوسن تسلیمی عزیز و باشوی مهربان در فیلمی از بهرام بیضایی./چیستایثربی و دوستان کنار دکه ی باشو در اهواز
Forwarded from Love
@maryppopins حتی اگر خودت بروی ؛ جای دستهایت روی تمام زندگی ام ؛ باقی میماند....چیستایثربی
از کانال جدید من و دوستم
#کانال
#عشق

برای
#اهل_دلان

#فقط_درباره_عشق
همراه دست نوشته های شما ...

@maryppopins
#او_یکزن
#قسمت_هفتاد_و_یکم
#چیستایثربی

علیرضا گفت: من اونجا بودم ؛ ده سالم بود؛ رنج اون زنو دیدم ؛ اون هیولا رو هم دیدم...

بچه ی اون حرومزاده نباید به دنیا میامد! آقام مخالف سقط بود ؛ میگفت بچه ؛ چهارماهه که شد ؛ تازه مطمین شدیم مال اون مردکه ! گرچه خود مهتاب خانم ؛ بنده خدا از اول میگفت...ولی بچه الان دیگه روح داره ؛ کشتنش گناهه!

اما به نظر من ؛ گناه اینه بچه ای رو به دنیا بیاری که دوسش نداری ؛ که موقع شیر دادنش ؛ تنت بلرزه ؛ که هربار دلت بخواد بمیری ولی نبینیش ! من درو رو مهتاب باز کردم ؛ که اگه میخواد بچه رو خلاص کنه؛ بره؛ حتی اگه خودشم بمیره! مرگ به بعضی زندگیا ؛ شرف داره ؛ حالا چرا اینجوری نگام میکنی؟ از من میترسی؟
گفتم: تو خیلی بدبختی ! چرا باید ازت بترسم؟ تو چسبیدی به شهرام که بدبختیت یادت بره ! چون اون روی همه تاثیر میذاره و تو هیچی نیستی ! چسبیدی به اون که هویت بگیری ! حالا با افتخارم ؛ راجع به گذشته حرف میزنی! الان زندگی مهتاب ؛ با کشتن اون بچه ؛ خوبه؟ خیلی آرامش داره؟!

اصلا به تو چه؟ کی گفته تو جای خدا تصمیم بگیری؟ داد زد : خدا؟ کدوم خدا؟ خدایی که نمیتونه تصمیم بگیره بنده شو زن خلق کنه یا مرد؟!

مگه تقصیر من بود که اینجوری به دنیا آمدم؟ یه عمر از دو طرف تحقیر شدم ؛ زنا و مردا ! خدا ؛ وقتی اون هیولا ؛ روی مادر شهرام افتاده بود کجا بود؟ من اونجا بودم ؛ خدا کجا بود؟ من کمکش کردم لباس بپوشه ؛ خدا چیکار کرد؟ فقط نگاه کرد؟ خدا وقتی حکم پدر شهرام ؛ سه ساعته عوض شد و براش اعدام بریدن ؛ کجا بود؟ خدا وقتی شبنمو بردن و مهتاب به پاشون افتاده بود ؛ کجا بود؟ به من بگو ؛ اگه هست ؛ چرا وقتی لازمش داریم نیست؟ چرا وقتی فریادش میزنیم نیست؟ یا هست ؛ نمیشنوه! نمیخواد بشنوه.... شاید مال ما نیست ! شاید مال از ما بهترونه...شاید فقط صدای یه عده رو میشنوه !

گفتم: مزخرف نگو ! وقتی اومدیم این دنیا ؛ تو کارت دعوت ننوشتن ؛ همه چی درسته و حله !

گفت: جدی؟! خیلی احساس خوشبختی میکنی؟ چون شهرام دوستت داره ! یه روز بره سراغ یکی دیگه ؛ و مثل بقیه ولت کنه؛ زمین و زمانو ؛ چنگ میزنی ؛ چنون تو تپه ها داد بزنی و خدا خدا کنی که صد تا بهمن بریزه روت !

چهارده سالم بود؛
فقط چهارده! میفهمی؟ دیدم خدا کاری نمیکنه ؛ انگار نشسته ؛ فقط نگاه میکنه ! حکمشو ؛ خودم اجرا کردم ؛ دیدم اون زن چه عذابی میکشه ؛ حس گناه کشتن اون بچه هیولا ؛ و یاد شوهرش دیوونه ش کرده... شهرام پیش ما بزرگ شد. مادرش انقدر مریض بود ؛ غذا نمیذاشت جلوش ؛ ته باغ ما بودن...تو دو تا اتاق که حاجی بشون داد ؛ فرار کردم تهران. رد یارو رو ؛ با شماره ماشین نمیشد گرفت ؛ چهار سال گذشته بود ؛ و اون ماشین خودش نبود ؛ اما صاحب ماشینو پیدا کردم ؛ یه بازاری نزول خور خرپول ! فکر میکنی یه دختر بچه ی چهارده ساله که شکل پسراست ؛ چه جوری اون کثافتو به حرف زدن وادار کرد؟! خدا کاری کرد یا خودم؟ با لباس پسرونه رفتم ؛ شاگرد مغازه ش شدم ؛ هرکاری کردم که ازم خوشش اومد ؛ قاپشو زدم ! خدات ببخشه!

ولی حرف زد...! اون کثافت حرف زد....



#او_یک_زن
#قسمت_هفتاد_و_یکم
#چیستایثربی
#داستان
#داستان_بلند

#رمان
#ادبیات

#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستا_یثربی

دوستان؛ هرگونه
#اشتراک گذاری تنها با ذکر
#نام_نویسنده
مجاز است ....
این کتاب تحت قانون
#کپی_رایت است.

#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi


#کانال_داستان_او_یکزن

برای کسانی که میخواهند ؛ همه ی قسمتها را پشت هم داشته باشند.
@chista_2