چیستایثربی کانال رسمی
6.45K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
درحاشيه ي داستان پستچي
**
بي شك يك نام بزرگ "چيستا يثربي" درتاريخ ادبيات اين مرز بوم باشكوه وشيريني تمام خواهد ماند وفرزندان ما دركتاب تاريخ ادبيات سالهاي آينده شرح حال بانويي جسور وعاشق راخواهند خواند كه هرچه از جان وروح خود- درطول سالهاي سنگين انتظار وعاشقي- شمع صفت ذوب كرده بود همه رافروغي كرد وبه جان "قلم" بخشيد
عشقش درپيكره ي قلم دويد؛شور بخشيد وبرانگيخت وشيدايي وعطش "خواندن"را بعداز نسل هاي بسيار ،دوباره زنده كرد وآموخت كه طبع نازك وذوق سليم ايراني جماعت به خواندن ونوشتن صيقلي ميشود وازنو ميدرخشد.
اماآنچه دركنار قلم توانا، نثر روان وحسي نزديك وملموس؛نفس درنفس مخاطب ودريك كلام چابك سواري هاي ادبي ،شكوهي افسانه اي يافته حريريست كه چيستا يثربي آنرا باظرافت ووزانت بدست گرفته تا غبار ازچهره ي معصوم ومغموم "عشق "پاك كند!
"پستچي"درخشيده تا نشان دهد تعريف درست از يك زن عاشق چيست؟ زني كه دركوران وطوفان بهشتي ترين احساسات بشري؛ مقتدر وبزرگ ، عفيف وشريف قدعلم ميكند وشكوه شأن عاشقي درحرير پاكي ومعصوميت او رقم ميخورد!
"پستچي"درخشيده تادراين آشفته بازارلجام گسيختگي هايي كه بي پرواوناپاك حريم خانواده هارا به تيرزهرآلود نشانه گرفته وبه جفا نام عشق!!!! رالكه دار كرده اند؛ از صبوريهاي بزرگ منشانه وغناي روح يك زن ، يك زن عاشق كه قهرمانانه براي حراست ازحريم حرمت عشق جانفشانيها كرده است؛ سخن بگويد.
بي شك درخشش نام چيستا يثربي نه فقط براي خنياگري تارسخن، نه فقط براي آغاز راهي تازه وابداعي ارزشمند، نه فقط براي به شور وحركت آوردن تن محتضرمطالعه؛ كه براي زدودن غبارها از رخ ذرين"بانوي عاشق ايراني"ست!
دستهاي پينه بسته اش پرتوان باد
رؤيا صدر- شاعر
@chista_yasrebi
#مینیمال
#شعر_کوتاه

هر روز از خانه ی ما ،
قایقی میرود،
که عزیزانِ مرا میبرد،

تو ناخدای آن قایقی !

همیشه‌ در قلبم
به این نام میمانی ....

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#فیلم
#تریلر
#اسپنسر
#کارگردان
#پابلو_لارین
#pablolarrain
#کریستین_استوارت در نقش
#پرنسس_دیانا
#دیانا

#پرنسس_تنها
#سینما
#سکانس
#تیزر
#کلیپ
#ویدئو
#spencer

همیشه به زندگی " دیانا "که فکر میکنم ؛ دلم میگیرد...

چقدر زنان خاموش ؛ با هزاران آرزو ، مجبورند پشت درهای بسته؛ خاموش بمانند ، تا آبرو و خوشبختی ظاهری خانواده شان ، از بین نرود.

آنها بی #عشق زندگی میکنند و میمیرند.
اما دیانا عصیان کرد...

و بهایش را ، خیلی سنگین پرداخت.

شاید بهترین بازی " کریستین_استوارت " در تمام طول دوران
#بازیگری اش باشد،

و البته بزرگترین خوش شانسی اش برای انتخاب این‌نقش....
که
همه ی زنان انگیسی زبان بازیگر غرب ؛ آرزویش را داشتند.

منتظر پخش جهانی فیلم در آبان میمانیم !

چیستا💙
https://www.instagram.com/p/CUxeQDAD-mY/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from چیستا_دو (Chista Yasrebi official)
چیستایثربی کانال رسمی pinned «. چهارده ساله که بودم ؛ عاشق پستچی محل شدم.خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم ونامه را بگیرم ، او پشتش به من بود.وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار انسان نبود، فرشته بود ! قاصد و پیک الهی بود ، از بس زیبا و معصوم بود!شاید هجده نوزده سالش بود.…»
اگر ناگهان در دنیای معمولی ات ؛ زلزله ای رخ دهد و تبدیل به موجودی شوی که نمیخواهی یا نمیخواستی ؛ ‌آنوقت باید خودت را با شرایط جدید ؛ سازگار کنی.
باید قوانین دنیای جدید را بیاموزی.
دنیای غولها و جادوگران.

بقا ؛ قانون حیات است.

من اگر تبدیل به موجودی شوم که باید برای بقاء و زندگی بجنگم ؛ قطعا میجنگم.

حتی اگر کارهایی کنم که قبلا اصلا تصورش را نمیکردم !

گاهی زمانه آدم را بیرحم میکند.
اما در اعماق دلم ؛ هنوز به روشنی، مومنم.

میجنگم و میجنگم،
تا آن روشنای زیر ابر ؛ روزی تجلی کند،
و باور دارم که روزی چنین میشود.

در دنیای سراسر بیرحمی ؛ فقط نباید لبخند زد.

گاهی باید قوانین بیرحمی را هم یاد گرفت.

برای بقاء ؛ تمام آموزه ها به درد میخورد.

برای همین سریال #جادوگر را با علاقه میبینم.

#thewitcher

ضمنا، بیماری ناشناخته ای پیدا کرده ام!
هنوز میدانم نام بیماری چیست.
پستچی ها میترسند به در خانه ی ما بیایند‌!

اینها شبیه پستچیهای نسل من نیستند‌!
همه برای خودشان ، تیپ و شمایل یک بازیگر حرفه ای را دارند.

اصلا گیج شده ام.
نمیدانم چرا هر روز یک فرد جدید می آید!
پستچی خودمان چه شد؟!
چرا همه، بسته را میدهند و فرار میکنند؟

حالا مثل قدیم نیست که باید با خودکار امضاء کنیم ؛ باید با انگشت ؛ روی موبایلشان امضاء کنیم!

انگار میخواهند به زور موبایل را ، از زیر دستم بکشند و بگریزند.

همه ی اینها از وقتی شروع شد که اداره پست ؛ چند عدد#کتاب پستچی، از من‌ خرید که به پستچیهایش هدیه دهد‌.
تا اسمم را میگویم، برق میگیردشان!

یکی از آنها که از ماشینش پیاده هم نشد!
او یکی ماشین داشت ؛ نه موتور .

مجبور شدم بروم کنار شیشه ی ماشین ؛ روی گوشی اش امضاء کنم.
چنان پا را روی گاز گذاشت وگریخت، انگار مار دیده است‌‌‌‌‌!

نکند همه ی اینها فکر میکنند من بیکار خانه نشسته ام ؛ عاشق پستچی ها شوم؟

باید ببینم این بیماری چیست!
من چرا دلم میخواهد با آنها حرف بزنم؟
آیا بیمارم؟
یا نسل پستچی ها،خیلی عجول شده اند!

تا میایم نامشان را بپرسم ؛ میگریزند!

آخر من بدون نام ؛ چگونه سلام دهم؟
چگونه با آدمها حرف بزنم ؟
چگونه در جامعه ای که دیگر نمیشناسم ، منتظرجوانهای عزیزی بمانم که پیام آورِ ما هستند ؟

من بدون نگاه و نام افراد،حس میکنم وجود ندارم.

تازگیها هر بار که#پستچی میاید؛ فکر میکنم نامرئی ام!

تا میگویم :" ببخشید ؛ نام شماچیست ؟"

انگار عاشقانه ترین جمله ای است که در عمرشان شنیده اند!
لبخندی میزنند ؛ و با موتور یا ماشینشان میگریزند‌‌‌‌‌‌‌‌‌!
"ببخشید ، نام شما چیست؟"

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
موسیقی کلیپ
انتخاب خودم
#موسیقی
#میشل_استروگف
https://www.instagram.com/p/CU7ekpCjBVn/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
این کتاب را از سایت طاقچه تهیه فرمایید.آدرس سایت در زیر عکس آمده است.
شیوا سوپراستار سینمای ایران در اوج شهرت و محبوبیت بود که ناگهان از سینما رفت ! در سال ۱۳۵۰ وقتی فیلم درختها ایستاده میمیرند اکران شده بود، سوپر استار مشهور زمان در اعتراض به ابتذالی که وارد سینما شده و اینکه تهیه کنندگان بازیگران زن را به برهنگی وادار می کنند ، اعلام کرد که دیگر در سینما کار نخواهد کرد و برای امرار معاش شغلی دیگر انتخاب می کند .

از فردای آن روز همه کسانی که از میدان انقلاب فعلی و مقابل سینما کاپری (بهمن فعلی)و دانشگاه‌ تهران رد می شدند آذر شیوا را می‌دیدند که مقابل سینما و در پیاده رو دانشگاه آدامس می فروشد!


درست مشابه همان نقشی که در فیلم مشهور روسپی برای محمد کریم ارباب -از مشهورترین کاباره دارها و تهیه کنندگان سینما- ایفا کرد!👇👇👇👇👇

پیرزن روستایی در غرب که روزگاری ستاره شرق بود ،
آذر شیوا در اوج شهرت برای همیشه از بازیگری خداحافظی کرد .


پس از آن دیگر هرگز کسی اسمی از او نشنید …

سال ها پس از انقلاب یکی از سینماگران ایرانی که برای شرکت در جشنواره ای به فرانسه رفته بود ، خیلی اتفاقی یک روز در یک ایستگاه راه آهن پیرزنی فرانسوی را دید که چهره اش بسیار آشنا می آمد !


پرسان پرسان پی او را گرفت و فهمید خانه او در یکی از روستاهای اطراف یکی از شهرک های حاشیه پاریس است .


اهالی آن روستا گفتند که او تنها زندگی می کند و هرگز مهمان نداشته ، تنها نوه اش گهگاه به او سرمی زند .

اهالی آن روستا بعد از چند دهه تازه فهمیدند همسایه بی سر و صدای آنها نه فقط فرانسوی نیست ؛ بلکه یکی از مشهورترین ستاره های تاریخ سینمای مشرق زمین بوده است!

رد درخواست ملاقات با بهرام بیضایی
در سینمای ایران کسی نیست که فرصت همنشینی یا صحبت با بهرام بیضایی را از دست بدهد . غول ادبیات نمایشی و کارگردان مشهور سینما و تیاتر که کرسی استادی دانشگاه معتبر استنفورد را در اختیار دارد ، بعد از پیدا شدن آذر شیوا تصمیم گرفت به ملاقات او برود......

بیضایی به فرانسه رفت



اما در کمال تعجب همگان خانم شیوا حتی به درخواست ملاقات هم پاسخ منفی داد !


او هنوز هم با اسم و هویت فرانسوی زندگی و هیچ تمایلی به صحبت از گذشته یا سینمای ایران ندارد .
زنی که میرود
شاید فقط برای قدم زدن رفته است
بدون کیف
بدون کوله ای که
سرگذشتش را در آن بگذارد...
زنی که میرود
نمیرود که نیاید...
جهان، وطنش
خدا، رفیقش
دلش مثل بادکنکی رها در باد،
جهان‌؛ عطر تنش را،
امانت میگیرد
برای همه ی دختران بی آرزو
زنی که میرود
دلش مثل پرستوها
هوای برگشتن دارد
و ما چقدر
برای گفتن
"دلتنگم"
صبرکردن بلدیم!

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#کانال_رسمی_چیستایثربی



#chista_yasrebi
دوستان عزیزم
از لطف تک‌تک شما به خودم سپاسگزارم.

تولد من اتفاق خاصی نبود و نیست
جز لمس تجاربی که فقط در این دنیا میشود تجربه کرد.

رنج ؛ شادی

عشق ؛ ناکامی

دانستن ؛ آگاهی

و مرگ چیزی نیست به جز ادامه ی همه ی اینها در فضایی دیگر
..

من شش سال پیش؛ در چنین زمانی ؛ مشغول نگارش #رمان #پستچی بودم؛

اکنون رها هستم‌ و بخدا شاد.

دیگر تمام جوانان میهن من ، پستچی خبرهای خوب و بد و #پیک_الهی هستند...نه فقط یکنفر.....

اگر بعد از افتادن ؛ زود برخاستی ،
قهرمانی ...

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#بیست‌و هفتم_مهر ۱۴۰۰
https://www.instagram.com/p/CVNzJXusFim/?utm_medium=share_sheet
سلام خانوم دکتر یثربی عزیز
امروز در کارگاه داستان نویسی خلاق چیزهای زیادی یادگرفتم و فهمیدم نوشتن آن هم حرفه ای چقدر سخت است.چقدر ایثار میخواهد.چقدر شجاعت میخواهد.
امروز گفتید کتابهایی دارید که خیلی برایشان زحمت کشیده اید به قول خودتان هروله کرده اید .
گفتید دوست دارید با آنها شناخته شوید
گفتید کتاب پستچی را راحت نوشتید چون نوشته ها خودش میآمد
گفتید ناراحتید که همه شما را با پستچی بشناسند
خانوم دکتر عزیز
برای شما که نویسنده هستید ان هم حرفه ای
عروض میدانید و کلاسها و اساتید معتبر زیادی را دیده اید
کتابهایتان مفهوم خاص و جداگانه ای پیدا میکنند یکی میشو کتاب قوی و یکی دیگر نه
ولی حالا دید خوانندگانتان
من که نویسندگی نمی دانم من که هر وقت دلم فرمان دهد قلم به دست میگیرم قواعد نوشتن را نمیدانم کتابهایتان را براساس قدرت و ادبیات تقسیم بندی نمیکنم من جزو خواص نیستم من جزو مردم عام جامعه هستم از نظر کتاب و نویسندگی
من پستچی را دوست دارم چون چیستا من بودم
من خوشحالم پستچی خلق شد
چون من و هم نسلان من جسارت عاشق شدن را پیدا کردیم
ما با پستچی علی دفن شده گوشه دلمان را بیرون کشیدیم
ما با پستچی جسارت اعتراف عشق را پیدا کردیم
روزهای عمر ما گذشته
آن حاجی علی ما هم دیگر نیست
ولی به ما نشان دادید که برای عشق یک زن هم میتواند بجنگد
نباید منتظر بنشیند تا عاشقش شوند
میتواند عشقش را اعتراف کند و لذت ببرد از تمام سختیها و خوشیهای عاشقی
ما یادگرفتیم که به دخترانمان اگر عاشق شدند کمک کنیم نه اینکه به هر دوستت دارم جواب مثبت بدهند
نه
یاد گرفتیم اگر گونه دخترکان سرزمینمان از عشق گل انداخت مسخره اش نکنیم بی حیا نخوانیمش
به او و صدای قلبش گوش بدهیم
کمکش کنیم که مساله عاشقی هم هرچند مساله سختیست ولی راه حل دارد
خانم دکتر یثربی عزیز
این جوان شدن این برگشت به ۱۸سالگی این یاداوری دلنشین تپیدنهای قلب را مدیون پستچی هستیم
این پستچی خیلیها را از nonreader به readerتبدیل کرد
معلم پیانو را اورد
و بقیه آثار یکی پس از دیگری
خواستم بخاطر قلم زیبایتان در تمام آثار قدرتان و اعتراف عاشقانه پستچی از شما تشکر کنم
دکتر سایرو اثباتی-مشهد
۱۶مهر ۱۳۹۵


#از_شرکت_کنندگان_کارگاه_داستان_نویسی
#مشهد
#چیستایثربی