#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمت60
تا نیم ساعت دیگر
پیج
#اینستاگرام
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
نشد همه قسمتها را تا پایان بگذارم امشب!
اینستا از عصر برای من باز نمیشد😶🙄😏
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
قسمت60
تا نیم ساعت دیگر
پیج
#اینستاگرام
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
نشد همه قسمتها را تا پایان بگذارم امشب!
اینستا از عصر برای من باز نمیشد😶🙄😏
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زورو
نوستالژی
سریال زمان کودکی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
نوستالژی یعنی انکار زمان دردناک فعلی!
نوستالژی
سریال زمان کودکی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
نوستالژی یعنی انکار زمان دردناک فعلی!
یک صبح جمعه بود به گمانم که بعد از مدتها سری به صفحهی فیسبوکم زده بودم و در بین مطالب گوناگون بُر میخوردم. با بیحوصلگی، خوانده و نخوانده از کنارشان میگذشتم که چشمم به داستانی افتاد: «چهارده ساله بودم که عاشق پستچی محلهمان شدم …» مرا در خود کشید و بیآنکه متوجه باشم تمام آن را خواندم. لبخند زدم و گریستم. داستان عشق زیبایی بود و جذبهی آن مرا به این فکر فرو برد که بیگمان نویسندهی آن یک عشق حقیقی را تجربه کرده که توانسته است این قدر زیبا داستان کوتاه عاشقانه بنویسد. به نویسندهاش آفرین گفتم و به این فکر کردم که نویسندهی آن کیست. بی اختیار پیام گذاشتم که این داستان از کیست. البته بیجواب ماند و یادم نیست چرا برخلاف غریزهی کنجکاوم دنبال نام نویسنده نرفتم. چند روزی گذشت و من در گروهی به نام «پستچی» عضو شدم. باز همان داستان کوتاه غمانگیز اما دوست داشتنی. دوباره خواندم و دوباره به فکر فرو رفتم. بیآنکه بدانم این پایان داستان نیست و ادامهی آن میآمد و من هیجان زده مطالعه میکردم. حالا دیگر نام نویسنده را میدانستم. «چیستا یثربی»، همان نویسندهای که سالها پیش در دوران دبیرستان مصاحبهی او را در روزنامهی جام جم خوانده بودم. نویسندهای با چهرهای خاص و نامی خاصتر. «چیستا یثربی» دوباره برگشته بود به ذهن کنجکاو من و به این فکر میکردم که چرا نام خودش را برای شخصیت اصلی ماجرا انتخاب کرده است؟ قسمتهای بیشتری از داستان را که میخواندم بیشتر کنجکاو میشدم و سرانجام از طریق اینستاگرام پی بردم که این داستان حقیقی زندگی اوست! اوج و فرودهای داستان، من و بسیاری از خوانندههای آن را همراه خود برد تا آنکه در قسمت بیست و نهم به پایان رسید و حالا سکوتی است که به احترام عشق باید برقرار شود.
همراه این داستان حرفهایی پیش آمد. قضاوتهایی، کنجکاویهایی و درخواستهایی. به عنوان یک خواننده من نیز گاهی ذهن کنجکاوم به دنبال پاسخهایی بود. دلم میخواست حاج علی قصه هم کمی چیزی مینوشت از خودش. از احساسش و ریحانه نیز حتی اگر برایش سخت باشد. شاید این نوشتن و گفتن آنچه در دلش هست او را از کابوسها و شب بیداریهایی که خودش میگوید برهاند. آدمها وقتی چیزی را در دل دارند و حرفی را بیدلیل و به نام مصلحت بر زبان نمیآورند، آزارشان میدهد. من بر خلاف بسیاری از خوانندهها به ریحانه حق دادم و از حاج علی قصه دلگیر شدم. به حاج علی هم حق دادم و از ریحانه دلگیر شدم. به مادر حاج علی حق دادم. به حاجی رئیس حق دادم. به چیستا و به هر کسی که در ماجرا بود حق دادم و حق ندادم. حقیقتها در دنیای واقعی چیز عجیبی است. هیچ کس نمیداند چه میشود و چرا میشود. فقط میشود.
من به فکر فرو رفتم و با خودم میگویم کاش هیچ وقت ماجراهای عشق اینقدر عجیب و گاهی زجر آور نبود. نمیدانم! شاید اگر آسان بود، شاید اگر بدون اوج و فرود بود نامش «عشق» نمی شد و در طول تاریخ و روزگار آدمها این قدر رنگ به رنگ رخ نمایان نمیکرد و دهان به دهان و سینه به سینه نمیچرخید. در هر صورت دوست داشتم و دارم که ریحانه نیز از دیدگاه خودش حاج علی و چیستا را تعریف میکرد و خودش را مینوشت. کاش حاجی رئیس هم حالش خوب بود و مینوشت. کاش اکبر دوست علی هم مینوشت. کاش مادر حاج علی هم بود و مینوشت. آن وقت یک داستان واقعی را میشد از دیدگاههای گوناگون خواند و دوباره در حیرت تفاوت اندیشهها، کردارها و گفتارها فرو رفت.
من بر خلاف بسیاری از خوانندهها دوست ندارم عکس حاج علی را ببینم. به نظرم این تجربه میتواند مثل تجربهی دیدن گویندههای رادیو باشد. صدا بدون تصویر، تصوری در ذهن شنونده ایجاد میکند که گاهی با دیدن چهرهی گوینده و شناخت بیشتر او در هم میریزد. گاهی نباید زیادی کنجکاوی کرد. حاج علی داستان، یک مرد بلند قد و چهار شانه است با موهای طلایی. حالا چه فرقی میکند که جزئیات صورتش چیست. به اندازهی تک تک خوانندهها یک حاج علی عاشق و جالب وجود دارد. این به نظرم جذابترین قسمت ماجراست و آن چه مهم است داستان عشق است. داستان دوست داشتن و دوست داشته شدن.
کلام آخر اینکه من این داستان را دوست داشتم و دارم چون حقیقت است. چون ارزش خواندن داشت و دارد. مثل تمام تجربههای واقعی که نوشته شدهاند. تمام فیلمهای واقعی، تمام موسیقیهای واقعی. حقیقت همیشه ارزش وقت گذاشتن دارد.
از وبلاگ خبرنگاران
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
همراه این داستان حرفهایی پیش آمد. قضاوتهایی، کنجکاویهایی و درخواستهایی. به عنوان یک خواننده من نیز گاهی ذهن کنجکاوم به دنبال پاسخهایی بود. دلم میخواست حاج علی قصه هم کمی چیزی مینوشت از خودش. از احساسش و ریحانه نیز حتی اگر برایش سخت باشد. شاید این نوشتن و گفتن آنچه در دلش هست او را از کابوسها و شب بیداریهایی که خودش میگوید برهاند. آدمها وقتی چیزی را در دل دارند و حرفی را بیدلیل و به نام مصلحت بر زبان نمیآورند، آزارشان میدهد. من بر خلاف بسیاری از خوانندهها به ریحانه حق دادم و از حاج علی قصه دلگیر شدم. به حاج علی هم حق دادم و از ریحانه دلگیر شدم. به مادر حاج علی حق دادم. به حاجی رئیس حق دادم. به چیستا و به هر کسی که در ماجرا بود حق دادم و حق ندادم. حقیقتها در دنیای واقعی چیز عجیبی است. هیچ کس نمیداند چه میشود و چرا میشود. فقط میشود.
من به فکر فرو رفتم و با خودم میگویم کاش هیچ وقت ماجراهای عشق اینقدر عجیب و گاهی زجر آور نبود. نمیدانم! شاید اگر آسان بود، شاید اگر بدون اوج و فرود بود نامش «عشق» نمی شد و در طول تاریخ و روزگار آدمها این قدر رنگ به رنگ رخ نمایان نمیکرد و دهان به دهان و سینه به سینه نمیچرخید. در هر صورت دوست داشتم و دارم که ریحانه نیز از دیدگاه خودش حاج علی و چیستا را تعریف میکرد و خودش را مینوشت. کاش حاجی رئیس هم حالش خوب بود و مینوشت. کاش اکبر دوست علی هم مینوشت. کاش مادر حاج علی هم بود و مینوشت. آن وقت یک داستان واقعی را میشد از دیدگاههای گوناگون خواند و دوباره در حیرت تفاوت اندیشهها، کردارها و گفتارها فرو رفت.
من بر خلاف بسیاری از خوانندهها دوست ندارم عکس حاج علی را ببینم. به نظرم این تجربه میتواند مثل تجربهی دیدن گویندههای رادیو باشد. صدا بدون تصویر، تصوری در ذهن شنونده ایجاد میکند که گاهی با دیدن چهرهی گوینده و شناخت بیشتر او در هم میریزد. گاهی نباید زیادی کنجکاوی کرد. حاج علی داستان، یک مرد بلند قد و چهار شانه است با موهای طلایی. حالا چه فرقی میکند که جزئیات صورتش چیست. به اندازهی تک تک خوانندهها یک حاج علی عاشق و جالب وجود دارد. این به نظرم جذابترین قسمت ماجراست و آن چه مهم است داستان عشق است. داستان دوست داشتن و دوست داشته شدن.
کلام آخر اینکه من این داستان را دوست داشتم و دارم چون حقیقت است. چون ارزش خواندن داشت و دارد. مثل تمام تجربههای واقعی که نوشته شدهاند. تمام فیلمهای واقعی، تمام موسیقیهای واقعی. حقیقت همیشه ارزش وقت گذاشتن دارد.
از وبلاگ خبرنگاران
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
امروز از دیروز چه کم دارد
جز اینکه تو زیباتری
و من عاشقتر...
تمامابرهای جهان را
در خانه ریخته ام
از زنی که ابرها را جمع میکند
بترس!
نمیتوانی زیاد دور شوی
هر جا بروی
بر تو می بارد
بر دستت
تنت
موهایت
شانه هایت
همچو بوسه های عاشقانه
خدا هم ،
عشق ما را
تماشا میکند
و
لبخند میزند... .
.
.
.
عاقبت آنقدر بر تو میبارم
که هردو دریا شویم
شور و شیرین ،
به هم میرسیم آخر ....
.
#شعر_نو از
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#مینیمال
#مینیمالها
#شعر_معاصر_ایران
#شاعران_ایرانی
#کلیپ
#موزیک
#لیبِرتانگو
#موسیقی
#موزیک_ویدیو
.
.
لیبِرتانگو ، یک موسیقی معروف است ، اما تمام اجراکنندگانِ این#ویدیو ، این موزیک را ، بدون استفاده از #ساز_موسیقی و تنها باصدا و دهان خود تولید کرده اند. کامل آن در #کانال_رسمی_چیستایثربی میاید.
#liebertango .
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#poet
#poem
#poetry
#music
#video
.
.
.
@chista_yasrebi.2
.
.
https://www.instagram.com/p/BwekyysgE39/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1tl8krncq5d0u
جز اینکه تو زیباتری
و من عاشقتر...
تمامابرهای جهان را
در خانه ریخته ام
از زنی که ابرها را جمع میکند
بترس!
نمیتوانی زیاد دور شوی
هر جا بروی
بر تو می بارد
بر دستت
تنت
موهایت
شانه هایت
همچو بوسه های عاشقانه
خدا هم ،
عشق ما را
تماشا میکند
و
لبخند میزند... .
.
.
.
عاقبت آنقدر بر تو میبارم
که هردو دریا شویم
شور و شیرین ،
به هم میرسیم آخر ....
.
#شعر_نو از
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#مینیمال
#مینیمالها
#شعر_معاصر_ایران
#شاعران_ایرانی
#کلیپ
#موزیک
#لیبِرتانگو
#موسیقی
#موزیک_ویدیو
.
.
لیبِرتانگو ، یک موسیقی معروف است ، اما تمام اجراکنندگانِ این#ویدیو ، این موزیک را ، بدون استفاده از #ساز_موسیقی و تنها باصدا و دهان خود تولید کرده اند. کامل آن در #کانال_رسمی_چیستایثربی میاید.
#liebertango .
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#poet
#poem
#poetry
#music
#video
.
.
.
@chista_yasrebi.2
.
.
https://www.instagram.com/p/BwekyysgE39/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1tl8krncq5d0u
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
امروز از دیروز چه کم دارد جز اینکه تو زیباتری و من عاشقتر... . . . . .تمامابرهای جهان را در خانه ریخته ام از زنی که ابرها را جمع میکند بترس! نمیتوانی زیاد دور شوی هر جا بروی بر تو می بارد بر دستت تنت موهایت شانه هایت همچو بوسه های عاشقانه . خدا هم ، عشقِ…
ما در این سرزمین از وجود سه چیز برخورداریم: وجدان بیدار، آزادی بیان و احتیاط لازم برای اینکه از دوتای اول هرگز استفاده نکنیم
مارکتواین
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
مارکتواین
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
تونی موریسون: «هر آنچه در دنیای نویسندگی انجام دادهام با هدف گسترش روابط بوده، نه کاهش آن.» خالق رمان «معشوق» با این جمله تاکید کرده که نویسندگی تماما دربارهی ارتباطات انسانی است.
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
نویسنده کتاب «پری کوچک دریایی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه سطح مطالعه در کشور ما به طور کلی بسیار پایین تر از تراز جهانی است و ما یکی از صفرترین کشورها در حوزه مطالعه کتاب هستیم. قدیمی ها که به طورکل مطالعه و کتابخوانی را بوسیده و کنار گذاشته اند و تنها امید بنده شخصاً به جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ است که شاید بتوان با ایجاد مشوق هایی آن ها را به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق داد.
وی ادامه داد: متأسفانه این وضعیت باعث شده بسیاری از ناشران کشور هم ورشکسته شوند و وضعیت بدی در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد شود؛ حکیم ابن سینا می گوید: «حکیمی که کتاب نخواند حرف هایش باد هوا است»! واقعاً هم همینطور است و قطعاً هنرمندی هم که کتاب نخواند هنرش باد هوا است و نمی تواند ماندگار شود. این هنرمندان بی مطالعه ای هم که این روزها زیاد شده اند و بعضاً بسیار مشهور هستند باید بدانند این شهرت شان موقتی است و قطعاً نمی توانند در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین ماندگار شوند.
یثربی با بیان اینکه برخی از هنرمندان فعلی تنها با متصل شدن به این و آن سعی می کنند اسم شان مدتی سر زبان ها باشد اظهار داشت: ما با هنرمندانی در کشورمان روبرو هستیم که هیچ الگوی درستی برای خود در نظر نگرفته اند و متأسفانه الگوی شان خودشان و یا امثال خودشان هستند!؛ وضعیت در حوزه مطالعه آنقدر وخیم شده که حتی دیگر برخی افراد کتاب را به عنوان هدیه هم قبول نمی کنند و از پذیرفتن آن امتناع می کنند. این اتفاق برای خود بنده بارها افتاده و زمانی که خواستم کتابی را به فردی هدیه بدهم با این جمله مواجه شده ام که «ما جای کتاب نداریم» و یا «وقت مطالعه نداریم»! جالب است بدانید بخشی از این افراد هنرمندانی هستند که امروزه مشغول کار و فعالیتند!
این دارنده مدرک دکترای روانشناسی تربیتی از کانادا خاطرنشان کرد: این مایه تأسف است که کارگردانان ما کتاب نمی خوانند اما بودجه های آنچنانی می گیرند و فیلم های شان را روانه پرده سینماها می کنند و کارهای مهمی را انجام می دهند که از لحاظ بینش و تفکر توانایی انجام آن را ندارند. این بسیار بد است که برخی افراد در حوزه فرهنگی پست های کلیدی دارند که مطالعه در زندگی روزانه آن ها جایگاهی ندارد. این ها همه برای فرهنگ و هنر کشور ما درد است و بس!
این هنرمند در خاتمه این گفتگو با بیان اینکه منتظر یک رنسانس در حوزه فرهنگ هستم گفت: فرهنگ در کشور ما از دست رفته و ما در عرصه فرهنگی و هنری دچار نوعی انفعال شده ایم. یک انقلاب فرهنگی و یک رنسانس می تواند نجات بخش فرهنگ و هنر کشور باشد. ما بزرگترها باید پایه گذار این اتفاق باشیم و سعی کنیم جوانان مان را جوری تربیت کنیم که ادامه دهنده این رخداد باشند. ما باید تمام توش و توان خود را به کار ببندیم تا عشق و لذت مطالعه را به یاد مردم بیاوریم. ما باید کاری کنیم که فیلمسازان، فیلمنامه نویسان و به طور کل هنرمندان سینما را مجبور به مطالعه کنیم تا آثاری که تولید می کنند غنای فرهنگی داشته باشند و ماندگار شوند در غیر این صورت باید فرهنگ و هنر کشور را فنا شده ببینیم.
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#کتاب
#کتابخوانی
#نمایشگاه_کتاب
لذتی در حال فراموشی
وی ادامه داد: متأسفانه این وضعیت باعث شده بسیاری از ناشران کشور هم ورشکسته شوند و وضعیت بدی در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد شود؛ حکیم ابن سینا می گوید: «حکیمی که کتاب نخواند حرف هایش باد هوا است»! واقعاً هم همینطور است و قطعاً هنرمندی هم که کتاب نخواند هنرش باد هوا است و نمی تواند ماندگار شود. این هنرمندان بی مطالعه ای هم که این روزها زیاد شده اند و بعضاً بسیار مشهور هستند باید بدانند این شهرت شان موقتی است و قطعاً نمی توانند در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین ماندگار شوند.
یثربی با بیان اینکه برخی از هنرمندان فعلی تنها با متصل شدن به این و آن سعی می کنند اسم شان مدتی سر زبان ها باشد اظهار داشت: ما با هنرمندانی در کشورمان روبرو هستیم که هیچ الگوی درستی برای خود در نظر نگرفته اند و متأسفانه الگوی شان خودشان و یا امثال خودشان هستند!؛ وضعیت در حوزه مطالعه آنقدر وخیم شده که حتی دیگر برخی افراد کتاب را به عنوان هدیه هم قبول نمی کنند و از پذیرفتن آن امتناع می کنند. این اتفاق برای خود بنده بارها افتاده و زمانی که خواستم کتابی را به فردی هدیه بدهم با این جمله مواجه شده ام که «ما جای کتاب نداریم» و یا «وقت مطالعه نداریم»! جالب است بدانید بخشی از این افراد هنرمندانی هستند که امروزه مشغول کار و فعالیتند!
این دارنده مدرک دکترای روانشناسی تربیتی از کانادا خاطرنشان کرد: این مایه تأسف است که کارگردانان ما کتاب نمی خوانند اما بودجه های آنچنانی می گیرند و فیلم های شان را روانه پرده سینماها می کنند و کارهای مهمی را انجام می دهند که از لحاظ بینش و تفکر توانایی انجام آن را ندارند. این بسیار بد است که برخی افراد در حوزه فرهنگی پست های کلیدی دارند که مطالعه در زندگی روزانه آن ها جایگاهی ندارد. این ها همه برای فرهنگ و هنر کشور ما درد است و بس!
این هنرمند در خاتمه این گفتگو با بیان اینکه منتظر یک رنسانس در حوزه فرهنگ هستم گفت: فرهنگ در کشور ما از دست رفته و ما در عرصه فرهنگی و هنری دچار نوعی انفعال شده ایم. یک انقلاب فرهنگی و یک رنسانس می تواند نجات بخش فرهنگ و هنر کشور باشد. ما بزرگترها باید پایه گذار این اتفاق باشیم و سعی کنیم جوانان مان را جوری تربیت کنیم که ادامه دهنده این رخداد باشند. ما باید تمام توش و توان خود را به کار ببندیم تا عشق و لذت مطالعه را به یاد مردم بیاوریم. ما باید کاری کنیم که فیلمسازان، فیلمنامه نویسان و به طور کل هنرمندان سینما را مجبور به مطالعه کنیم تا آثاری که تولید می کنند غنای فرهنگی داشته باشند و ماندگار شوند در غیر این صورت باید فرهنگ و هنر کشور را فنا شده ببینیم.
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#کتاب
#کتابخوانی
#نمایشگاه_کتاب
لذتی در حال فراموشی
#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمت62
در پیج
#اینستاگرام
#چیستا_یثربی منتشر شد
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
قسمت62
در پیج
#اینستاگرام
#چیستا_یثربی منتشر شد
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیبر تانگو
اختصاصی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
در این اجرای معروف؛
از هیچ ساز موسیقی استفاده نشده
و صداها با دهان و صوت بازیگران تولید میشود
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#نویسنده
#کارگردان_تاتر
#مدرس
@chista_yasrebi
اختصاصی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
در این اجرای معروف؛
از هیچ ساز موسیقی استفاده نشده
و صداها با دهان و صوت بازیگران تولید میشود
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#نویسنده
#کارگردان_تاتر
#مدرس
@chista_yasrebi
مل گفت «هر کدام از ما واقعاً از عشق چی میدانیم ؟ به نظر من در مورد عشق ماها تازه اول راهیم .می گوییم عاشق هم هستیم و هستیم، در این شکی نیست. من تری را دوست دارم و تری هم من را دوست دارد. شما دو تا هم همدیگر را دوست دارید. حالا فهمیدید که منظور من کدام نوع عشق است. بله، عشق جسمانی، یعنی آن میلی که آدم را به طرف یک شخص خاص سوق می دهد و همینطور عشق به وجود یک انسان دیگر، می شود گفت به ذات آن شخصی، عشق شهوانی و خب بگیریم عشق احساسی، یعنی محبت کردن هرروزه به یک آدم دیگر. اما گاهی اصلاً سردرنمی آورم که چطور زن اولم را هم دوست داشتم. اما دوستش داشتم. میدانم که داشتم. پس لابد از این نظر مثل تری هستم. مثل تری و اد.» کمی توی فکر فرو رفت و ادامه داد «یک وقتی فکر می کردم زن اولم را بیشتر از جانم دوست دارم. اما حالا دیگر حالم ازش به هم میخورد. واقعاً به هم میخورد. این را چطور می شود توجیه کرد؟ چی بر سر آن عشق آمده؟ سؤال من این است که چی بر سرش آمده؟ کاش یکی حالیم می کرد.
وقتى طورى از عشق حرف مى زنیم که انگار مى دانیم داریم از چه صحبت مى کنیم ، باید از خودمان خجالت بکشیم.
#ریموند_کارور
کتاب :
وقتی از عشق حرف میزنیم ، از چه حرف میزنیم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
وقتى طورى از عشق حرف مى زنیم که انگار مى دانیم داریم از چه صحبت مى کنیم ، باید از خودمان خجالت بکشیم.
#ریموند_کارور
کتاب :
وقتی از عشق حرف میزنیم ، از چه حرف میزنیم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
دیدار ما
#پنج_شنبه
#دوازده_اردیبهشت
ساعت ۵ عصر
غرفه
#نوین_کتاب_گویا
ناشرصوتی
#کتاب_گویا ی
#پستچی
و
#آوا_متولد۱۳۷۹
به امید دیدار با
#دوستان
در
#نمایشگاه_کتاب_تهران
@chista_yasrebi
#کانال_رسمی_چیستایثربی
دیدار ما
#پنج_شنبه
#دوازده_اردیبهشت
ساعت ۵ عصر
غرفه
#نوین_کتاب_گویا
ناشرصوتی
#کتاب_گویا ی
#پستچی
و
#آوا_متولد۱۳۷۹
به امید دیدار با
#دوستان
در
#نمایشگاه_کتاب_تهران
@chista_yasrebi
ترجمه
#ترانه
#تراژدی
اینجا در یک گوشه گمشده و تک افتاده شهر
افتاده ام و زمان برام متوقف شده
گریه می کنم و در دریای اشکهایی که فرو می ریزند غرق شده ام
برمی گردم خونه
اما می دونم که بدون تو نمی توانم از پسش بر بیام
الان باید کنارم می بودی
نگهت می داشتم، دوستت می داشتم
ببین چقدر فاجعه باره
وقتی احساست از دست می ره و تو دیگه نمی تونی ادامه بدهی
این فاجعه است وقتی روزت با گریه شروع می شه و دلیلش را نمی دونی!
وقتی کسی را که دوست داری در کنارت نداشته باشی!
دیگه هیچ راهی برات نمی مونه...
فاجعه است وقتی که تحملت را از دست می دهی،
انگار دیگه روحی در تن ات نیست ،
هر روز و هر شب چیزی از درون من را آتیش می زنه
یک عشق سوزان و بادوام که نمی گذاره دیگه خودم باشم ،
در خودم فرو می رم
و فقط می دونم که تنهایی از پس تحملش بر نمی ام ....
الان باید کنارم می بودی
نگهت می داشتم، دوستت می داشتم ،
ببین چقدر فاجعه باره !"
ترجمه ترانه
#تراژدی
یا فاجعه
از گروه
#بی_جیز
#بیجیز
#tragedy
#beegees
ترانه ای که هرگز ، کهنه نمیشود .
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#ترانه
#تراژدی
اینجا در یک گوشه گمشده و تک افتاده شهر
افتاده ام و زمان برام متوقف شده
گریه می کنم و در دریای اشکهایی که فرو می ریزند غرق شده ام
برمی گردم خونه
اما می دونم که بدون تو نمی توانم از پسش بر بیام
الان باید کنارم می بودی
نگهت می داشتم، دوستت می داشتم
ببین چقدر فاجعه باره
وقتی احساست از دست می ره و تو دیگه نمی تونی ادامه بدهی
این فاجعه است وقتی روزت با گریه شروع می شه و دلیلش را نمی دونی!
وقتی کسی را که دوست داری در کنارت نداشته باشی!
دیگه هیچ راهی برات نمی مونه...
فاجعه است وقتی که تحملت را از دست می دهی،
انگار دیگه روحی در تن ات نیست ،
هر روز و هر شب چیزی از درون من را آتیش می زنه
یک عشق سوزان و بادوام که نمی گذاره دیگه خودم باشم ،
در خودم فرو می رم
و فقط می دونم که تنهایی از پس تحملش بر نمی ام ....
الان باید کنارم می بودی
نگهت می داشتم، دوستت می داشتم ،
ببین چقدر فاجعه باره !"
ترجمه ترانه
#تراژدی
یا فاجعه
از گروه
#بی_جیز
#بیجیز
#tragedy
#beegees
ترانه ای که هرگز ، کهنه نمیشود .
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi