چیستایثربی کانال رسمی
6.39K subscribers
6.06K photos
1.29K videos
56 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا تو را برای من آفرید
من‌، تو را کنار جاده گم کردم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

#موسیقی
آداجیو_باغ مخفی

#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمت48
@chista_yasrebi
مستوره اردلان
شاعر، نویسنده و تاریخ‌نگار کرد ایرانی


ماه شرف خانم قادری متخلص به (مستوره) و شهیر به مستوره اردلان یا (مستوره کردستانی) یا به اختصار مستوره اردلان (به کردی: مەستوورە ئەردەڵان) (زاده ۱۱۸۴ (۱۸۰۵)، درگذشته ۱۲۲۷ (۱۸۴۸).) شاعر، نویسنده و تاریخ‌نگار کرد ایرانی بود.
وی در شهر سنندج در غرب ایران چشم به جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به مرکزیت سنندج بود. زبان‌های کردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالت‌های قاجار شد. با هجوم قاجار به امارت اردلان در سده ۱۹، مستوره همراه با خانواده‌اش به امارت بابان در سلیمانیه به اجبار به خاطر امنیت جانی کوچ کردند. پسرش رضا قلی‌خان، جانشین خسروخان اردلان توسط قاجارها به زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل در طی جشنواره‌ای به یاد وی برگزار شد.علاوه بر نوشته‌های تاریخی و مذهبی‌اش، از وی شعرهایی به کردی و فارسی به جا مانده‌است.

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
ته سیگار

یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.

مثل درخت‌های سر به فلک کشیده نیست،

مثل علفزار سبز یا گل‌های جنگلی.

مثل یک آهوبره نجیب نیست،

مثل یک پرنده آوازه‌خوان یا یک خرگوش چالاک.

اما حالا هیچ یک از اینها نیستند

و به جای جنگل/ دنیایی سیاه مانده

از درخت‌های نیم‌سوز و لاشه‌های گندیده ـ

بقایای یک جنگل‌سوزی دیگر.

یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.

#ریچارد_براتیگان
شاعر و نویسنده آمریکایی


#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مولا علی علیه السلام : بترسید از ظلم کردن به کسی که جز خدا ، یاوری ندارد زیرا خداوند صدای مظلومان را میشنود و در کمین ستمکاران است.....

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
خلاصه:

داستان، ماجرای زندگی خود خانم یثربی است که در 14 سالگی عاشق پستچی محل شد، در 18 سالگی، زمانی که چیستا خبرنگاری و روزنامه‌نگاری می‌کرد، علی را که از جنگ برگشته بود دوباره دید، و زمانی که برای رسیدن به هم نزدیک شده بودند، علی به خواست "حاجی" به بوسنی رفت که آن زمان صرب‌ها و مسلمانان در آن درگیر جنگ بودند، اما پیش از آن، در پادگان نظامی به هم محرم شدندو...

داستان یک قلم قوی دارد با کشش فوق العاده بالا. ولی اصولا هرچیزی را با کاغذ عشق کادو کنی جذاب میشود. حتی یک داستان ضد جنگ را.

پستچی یک داستان ضد جنگ است در تمام ابعاد. نویسنده علت اصلی عدم وصال معشوقش را جنگ های پیاپی میداند. البته به نظرم سوالی که باید از ایشان پرسید این است که چرا حالا که علیِ چهل و هفت ساله هنوز خاستگار پر و پا قرص شماست با او ازدواج نمیکنید؟ مشکل جنگ نیست بلکه تفاوت عقاید و افکار این دو نفر است. همانطور که خود نویسنده در مصاحبه هایش گفته است که من و او هر دو رشد کردیم اما در دو حیطه ی متفاوت.

 

خانم یثربی در داستانشان تمام زوایای وقایع و حتی شخصیت ها را بازگو نکرده اند. در داستان طوری به نظر میرسد که علی یک موجود قوی ولی در عین حال مهربان و ساده است و به خاطر همین رقت قلب حاجی(که نماد یک فرمانده سپاه است)همیشه او را با ترفندهای مختلف به جبهه میکشاند. در صورتی که در مصاحبه هایی که نویسنده بعدا انجام داده بیشتر و واقعی تر از شخصیت علی گفته و اینکه او یک انسانِ مذهبی،متعصب و به معنای حقیقی کلمه بسیجی و محافظ انقلاب است. که حتی با کار کردن او در بیرون از منزل مخالف است. یک چریک تمام عیار و از شاگردان شهید چمران.

به نظر من خانم یثربی یک انسان فوق العاده احساساتی و هیجانی و البته(هرچند ظاهرش خیلی نشان نمیدهد)مذهبی است. و علتِ این موضع گیری ها در برابر جنگ و جهاد بیشتر جوِ غالب میان هنرمندان است ست.

 

و یک حرف خواهرانه دارم با ایشان: واقعا بزرگترین ظلم به زنان این نیست که جلوی به ظاهر پیشرفتشان در جامعه گرفته شده،چه اینکه اگر زنی پا به پای مردان از صبح تا شب بدود و از زنانگی اش فاصله بگیرد فضیلتی برای او محسوب نمیشود. زن معمار روح مرد است و مرد معمار تاریخ.

چشمانمان را باز کنیم،بزرگترین ظلم به زن را مدرنیته میکند که مظهر جمال خدا را در حد یک دستمال کاغذی مچاله شده در دست مردانِ هیز و چشم چران پایین آورده.

بهتر نیست شما هم لذت بانوی خانه بودن را از خود دریغ نکنید و کدبانوی خانه ی عشقتان بشوید؟

نقدی برداستان
#پستچی
اثر
#چیستایثربی

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
چاپ‌شده در سایت برترین رمانهای فارسی از وبلاگ یکی از منتقدان
چیستایثربی کانال رسمی
خلاصه: داستان، ماجرای زندگی خود خانم یثربی است که در 14 سالگی عاشق پستچی محل شد، در 18 سالگی، زمانی که چیستا خبرنگاری و روزنامه‌نگاری می‌کرد، علی را که از جنگ برگشته بود دوباره دید، و زمانی که برای رسیدن به هم نزدیک شده بودند، علی به خواست "حاجی" به بوسنی…
پاسخ

عزیزمنتقد
من‌یک‌ عمر ، اول دخترخانه ، زن خانه و بعد ، مادر تمام وقت بودم ، و هستم ...

و کنارش در فواصل خواب دیگران... شاید یک نویسنده!!! یا قصه گو.. و یا شاعر!



من از نویسندگی ، ارتزاق نمیکنم!


و فقط به خاطر
#مادری
زنده ام !
وگرنه رفته بودم ....





مرا کم‌‌ میشناسید !

این جمله را باید به خانمهایی گفت که‌‌ هرگز در خانه نیستند!
مثلا خانمهای بازیگر و فیلمساز ...که معمولا مستخدم خانه
و پرستار بچه ی مدام دارند.من نه !
خودم دوست نداشتم و ندارم


بااحترام از نقد شما
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی


از خانه! - نقد داستان پستچی
http://jonbeshezanan.blogfa.com/post/101/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%D8%AA%DA%86%DB%8C
با سلام

از پاسخ ِ تان لذت بردم
در کمال ادب و متانت و صبوری و احترام به نقد و نظره دیگران

راستش را بخواهید از شخصیت پر تلاطمِ شما بعید به نظر میرسید.

ایام بکام
#مرتضی_حسین_زاده


پاسخ
#چیستا_یثربی
باسپاس از شما که همراه کانال منید

من بخدا آنگونه که شایع شده ،
#پر_تلاطم نیستم !

بانوی بی آزاری هستم بخدا..‌
نه پرخاشگر ، و
نه خودشیفته !😓

دیدم در سایتی مرا بااین کلمات ؛ خطاب کردند!🙈🙈🙈...

من بچه ی درسخوان ساکتی بودم...
😶😶😶 همین
و بهترین روابط را با دوستان پیج دارم ... و
دانشجویانم


با احترام
به پیام جنابعالی

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
خانم یثربی

امروز کیومرث پو احمد در مراسم تشیع زنده یاد خشایار الوند گفتند که ما چهل سال است که حالمان خوب نیست و این واقعیت تلخیست.
و در این مابین هنرمندان ِ شریفی مثل شما هستند که از وجود خود مایه میگذارند که لحظاتی ما را از تلخ کامی ها دور کنند.
نمیدانید (که صد البته میدانید) که در زمان انتشار پستچی خوانندگان آن چه حالِ خوشی را آن شبها طی میکردند.

برای تشکر از شما واژه ها الکنند.

سپاس تان میگویم
شب تان خوش

مرتضی حسین زاده
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#دکتر_محمد_اصفهانی
اجرای زنده در

حافظیه شیراز
بدون امکانات صوتی


این اجرا
بی اختیار
مرا یاد داستان
#آوا_متولد۱۳۷۹
میاندازد....


لطف تو ثابت میشود
جانِ من عاشق میشود


#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
هيچ چيزي از تو نمي‌خواستم
عشق من
فقط مي‌خواستم
در امتداد نسيم
گذشته‌ را به انبوه گيسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطوره‌هاي نارنجي
که هنگام راه رفتن
ستاره‌هاي واژگانم
برايت راه شيري بسازند
مي‌خواستم سر هر پيچ
يک شعر بکارم
بزني به موهات
که وقتي برابر آينه مي‌ايستي
هيچ چيزي
جز دست‌هاي من
بر سينه‌ات دل دل نکند
مي‌خواستم تمام راه با تو باشم
نفس بزنم
برايت بجنگم
بخاطرت زخمي شوم
و مغرور پاي تو بايستم
بر ستون يادبود شهر

عباس معروفي



#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
آقای گرامی
که شش هفت سال پیش برای چاپ کتاب #روژانو و احترام به قراداد آن به من کمک کردند و در حمایت من ، از مشکلی که برایم در خیابان کارگر پیش آمد....
میشود به پیوی من مراجعه کنند.شماره مرا دارند.
من ندارم
ممنونم
#چیستایثربی