This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آوا_متولد۱۳۷۹
قصه شب سومت چیه ، بناز ؟
فردا باید منو برگردونی!
_قصه ی شبِ آخر رو ، دووم نمیاری!
_چی هست؟!
_زن فرمانده!
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#آوا_متولد۱۳۷۹
#رمان
#اینستاگرام
قصه شب سومت چیه ، بناز ؟
فردا باید منو برگردونی!
_قصه ی شبِ آخر رو ، دووم نمیاری!
_چی هست؟!
_زن فرمانده!
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#آوا_متولد۱۳۷۹
#رمان
#اینستاگرام
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
پیج
#اینستاگرام من فعلا
#پرایوت شده...
تا پایان قصه ...
قصه حساس است ....
گذری و مهمان نمیخواهیم !
بروید ، دیگر راه برگشتی نیست👍
خوش آمدید 😀
بمانید... باهمیم !👍
#چیستایثربی
#آوا_متولد۱۳۷۹
#داستان
#قصه
#داستان_دنباله_دار
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#اینستاگرام من فعلا
#پرایوت شده...
تا پایان قصه ...
قصه حساس است ....
گذری و مهمان نمیخواهیم !
بروید ، دیگر راه برگشتی نیست👍
خوش آمدید 😀
بمانید... باهمیم !👍
#چیستایثربی
#آوا_متولد۱۳۷۹
#داستان
#قصه
#داستان_دنباله_دار
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
گفتی که مستت میکنم
پر زانچه هــستت میکنم
گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ
گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
عالیجناب
#مولانا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
پر زانچه هــستت میکنم
گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ
گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
عالیجناب
#مولانا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا تو را برای من آفرید
من، تو را کنار جاده گم کردم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#موسیقی
آداجیو_باغ مخفی
#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمت48
@chista_yasrebi
من، تو را کنار جاده گم کردم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#موسیقی
آداجیو_باغ مخفی
#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمت48
@chista_yasrebi
مستوره اردلان
شاعر، نویسنده و تاریخنگار کرد ایرانی
ماه شرف خانم قادری متخلص به (مستوره) و شهیر به مستوره اردلان یا (مستوره کردستانی) یا به اختصار مستوره اردلان (به کردی: مەستوورە ئەردەڵان) (زاده ۱۱۸۴ (۱۸۰۵)، درگذشته ۱۲۲۷ (۱۸۴۸).) شاعر، نویسنده و تاریخنگار کرد ایرانی بود.
وی در شهر سنندج در غرب ایران چشم به جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به مرکزیت سنندج بود. زبانهای کردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالتهای قاجار شد. با هجوم قاجار به امارت اردلان در سده ۱۹، مستوره همراه با خانوادهاش به امارت بابان در سلیمانیه به اجبار به خاطر امنیت جانی کوچ کردند. پسرش رضا قلیخان، جانشین خسروخان اردلان توسط قاجارها به زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل در طی جشنوارهای به یاد وی برگزار شد.علاوه بر نوشتههای تاریخی و مذهبیاش، از وی شعرهایی به کردی و فارسی به جا ماندهاست.
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
شاعر، نویسنده و تاریخنگار کرد ایرانی
ماه شرف خانم قادری متخلص به (مستوره) و شهیر به مستوره اردلان یا (مستوره کردستانی) یا به اختصار مستوره اردلان (به کردی: مەستوورە ئەردەڵان) (زاده ۱۱۸۴ (۱۸۰۵)، درگذشته ۱۲۲۷ (۱۸۴۸).) شاعر، نویسنده و تاریخنگار کرد ایرانی بود.
وی در شهر سنندج در غرب ایران چشم به جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به مرکزیت سنندج بود. زبانهای کردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالتهای قاجار شد. با هجوم قاجار به امارت اردلان در سده ۱۹، مستوره همراه با خانوادهاش به امارت بابان در سلیمانیه به اجبار به خاطر امنیت جانی کوچ کردند. پسرش رضا قلیخان، جانشین خسروخان اردلان توسط قاجارها به زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل در طی جشنوارهای به یاد وی برگزار شد.علاوه بر نوشتههای تاریخی و مذهبیاش، از وی شعرهایی به کردی و فارسی به جا ماندهاست.
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
ته سیگار
یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.
مثل درختهای سر به فلک کشیده نیست،
مثل علفزار سبز یا گلهای جنگلی.
مثل یک آهوبره نجیب نیست،
مثل یک پرنده آوازهخوان یا یک خرگوش چالاک.
اما حالا هیچ یک از اینها نیستند
و به جای جنگل/ دنیایی سیاه مانده
از درختهای نیمسوز و لاشههای گندیده ـ
بقایای یک جنگلسوزی دیگر.
یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.
#ریچارد_براتیگان
شاعر و نویسنده آمریکایی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.
مثل درختهای سر به فلک کشیده نیست،
مثل علفزار سبز یا گلهای جنگلی.
مثل یک آهوبره نجیب نیست،
مثل یک پرنده آوازهخوان یا یک خرگوش چالاک.
اما حالا هیچ یک از اینها نیستند
و به جای جنگل/ دنیایی سیاه مانده
از درختهای نیمسوز و لاشههای گندیده ـ
بقایای یک جنگلسوزی دیگر.
یک ته سیگار، چیز قشنگی نیست.
#ریچارد_براتیگان
شاعر و نویسنده آمریکایی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مولا علی علیه السلام : بترسید از ظلم کردن به کسی که جز خدا ، یاوری ندارد زیرا خداوند صدای مظلومان را میشنود و در کمین ستمکاران است.....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
خلاصه:
داستان، ماجرای زندگی خود خانم یثربی است که در 14 سالگی عاشق پستچی محل شد، در 18 سالگی، زمانی که چیستا خبرنگاری و روزنامهنگاری میکرد، علی را که از جنگ برگشته بود دوباره دید، و زمانی که برای رسیدن به هم نزدیک شده بودند، علی به خواست "حاجی" به بوسنی رفت که آن زمان صربها و مسلمانان در آن درگیر جنگ بودند، اما پیش از آن، در پادگان نظامی به هم محرم شدندو...
داستان یک قلم قوی دارد با کشش فوق العاده بالا. ولی اصولا هرچیزی را با کاغذ عشق کادو کنی جذاب میشود. حتی یک داستان ضد جنگ را.
پستچی یک داستان ضد جنگ است در تمام ابعاد. نویسنده علت اصلی عدم وصال معشوقش را جنگ های پیاپی میداند. البته به نظرم سوالی که باید از ایشان پرسید این است که چرا حالا که علیِ چهل و هفت ساله هنوز خاستگار پر و پا قرص شماست با او ازدواج نمیکنید؟ مشکل جنگ نیست بلکه تفاوت عقاید و افکار این دو نفر است. همانطور که خود نویسنده در مصاحبه هایش گفته است که من و او هر دو رشد کردیم اما در دو حیطه ی متفاوت.
خانم یثربی در داستانشان تمام زوایای وقایع و حتی شخصیت ها را بازگو نکرده اند. در داستان طوری به نظر میرسد که علی یک موجود قوی ولی در عین حال مهربان و ساده است و به خاطر همین رقت قلب حاجی(که نماد یک فرمانده سپاه است)همیشه او را با ترفندهای مختلف به جبهه میکشاند. در صورتی که در مصاحبه هایی که نویسنده بعدا انجام داده بیشتر و واقعی تر از شخصیت علی گفته و اینکه او یک انسانِ مذهبی،متعصب و به معنای حقیقی کلمه بسیجی و محافظ انقلاب است. که حتی با کار کردن او در بیرون از منزل مخالف است. یک چریک تمام عیار و از شاگردان شهید چمران.
به نظر من خانم یثربی یک انسان فوق العاده احساساتی و هیجانی و البته(هرچند ظاهرش خیلی نشان نمیدهد)مذهبی است. و علتِ این موضع گیری ها در برابر جنگ و جهاد بیشتر جوِ غالب میان هنرمندان است ست.
و یک حرف خواهرانه دارم با ایشان: واقعا بزرگترین ظلم به زنان این نیست که جلوی به ظاهر پیشرفتشان در جامعه گرفته شده،چه اینکه اگر زنی پا به پای مردان از صبح تا شب بدود و از زنانگی اش فاصله بگیرد فضیلتی برای او محسوب نمیشود. زن معمار روح مرد است و مرد معمار تاریخ.
چشمانمان را باز کنیم،بزرگترین ظلم به زن را مدرنیته میکند که مظهر جمال خدا را در حد یک دستمال کاغذی مچاله شده در دست مردانِ هیز و چشم چران پایین آورده.
بهتر نیست شما هم لذت بانوی خانه بودن را از خود دریغ نکنید و کدبانوی خانه ی عشقتان بشوید؟
نقدی برداستان
#پستچی
اثر
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
چاپشده در سایت برترین رمانهای فارسی از وبلاگ یکی از منتقدان
داستان، ماجرای زندگی خود خانم یثربی است که در 14 سالگی عاشق پستچی محل شد، در 18 سالگی، زمانی که چیستا خبرنگاری و روزنامهنگاری میکرد، علی را که از جنگ برگشته بود دوباره دید، و زمانی که برای رسیدن به هم نزدیک شده بودند، علی به خواست "حاجی" به بوسنی رفت که آن زمان صربها و مسلمانان در آن درگیر جنگ بودند، اما پیش از آن، در پادگان نظامی به هم محرم شدندو...
داستان یک قلم قوی دارد با کشش فوق العاده بالا. ولی اصولا هرچیزی را با کاغذ عشق کادو کنی جذاب میشود. حتی یک داستان ضد جنگ را.
پستچی یک داستان ضد جنگ است در تمام ابعاد. نویسنده علت اصلی عدم وصال معشوقش را جنگ های پیاپی میداند. البته به نظرم سوالی که باید از ایشان پرسید این است که چرا حالا که علیِ چهل و هفت ساله هنوز خاستگار پر و پا قرص شماست با او ازدواج نمیکنید؟ مشکل جنگ نیست بلکه تفاوت عقاید و افکار این دو نفر است. همانطور که خود نویسنده در مصاحبه هایش گفته است که من و او هر دو رشد کردیم اما در دو حیطه ی متفاوت.
خانم یثربی در داستانشان تمام زوایای وقایع و حتی شخصیت ها را بازگو نکرده اند. در داستان طوری به نظر میرسد که علی یک موجود قوی ولی در عین حال مهربان و ساده است و به خاطر همین رقت قلب حاجی(که نماد یک فرمانده سپاه است)همیشه او را با ترفندهای مختلف به جبهه میکشاند. در صورتی که در مصاحبه هایی که نویسنده بعدا انجام داده بیشتر و واقعی تر از شخصیت علی گفته و اینکه او یک انسانِ مذهبی،متعصب و به معنای حقیقی کلمه بسیجی و محافظ انقلاب است. که حتی با کار کردن او در بیرون از منزل مخالف است. یک چریک تمام عیار و از شاگردان شهید چمران.
به نظر من خانم یثربی یک انسان فوق العاده احساساتی و هیجانی و البته(هرچند ظاهرش خیلی نشان نمیدهد)مذهبی است. و علتِ این موضع گیری ها در برابر جنگ و جهاد بیشتر جوِ غالب میان هنرمندان است ست.
و یک حرف خواهرانه دارم با ایشان: واقعا بزرگترین ظلم به زنان این نیست که جلوی به ظاهر پیشرفتشان در جامعه گرفته شده،چه اینکه اگر زنی پا به پای مردان از صبح تا شب بدود و از زنانگی اش فاصله بگیرد فضیلتی برای او محسوب نمیشود. زن معمار روح مرد است و مرد معمار تاریخ.
چشمانمان را باز کنیم،بزرگترین ظلم به زن را مدرنیته میکند که مظهر جمال خدا را در حد یک دستمال کاغذی مچاله شده در دست مردانِ هیز و چشم چران پایین آورده.
بهتر نیست شما هم لذت بانوی خانه بودن را از خود دریغ نکنید و کدبانوی خانه ی عشقتان بشوید؟
نقدی برداستان
#پستچی
اثر
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
چاپشده در سایت برترین رمانهای فارسی از وبلاگ یکی از منتقدان