Forwarded from آوا_رمان اثر چیستایثربی (Chista Yasrebi official)
#سردار لقبی است که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دارندگان درجهٔ نظامی بالاتر از سرهنگ که دورهٔ دافوس (دانشگاه فرماندهی و ستاد) را گذرانده باشند، اعطا میشود. معادل این لقب در ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیر میباشد.
همچنین به فرماندهان نیروی انتظامی که پاسدار باشند یعنی از سپاه به این نیرو منتقل شده باشند یا پیش از ادغام نیروهای انتظامی عضو کمیتهٔ انقلاب اسلامی بوده باشند نیز سردار گفته میشود، و در غیراینصورت به آنان امیر میگویند.
ویکی_پدیا
همچنین به فرماندهان نیروی انتظامی که پاسدار باشند یعنی از سپاه به این نیرو منتقل شده باشند یا پیش از ادغام نیروهای انتظامی عضو کمیتهٔ انقلاب اسلامی بوده باشند نیز سردار گفته میشود، و در غیراینصورت به آنان امیر میگویند.
ویکی_پدیا
دستای تو
شعر
اردلان سرفراز
موسیقی
حسن شماعی زاده
تنظیم
واروژان
خواننده
داریوش اقبالی
جمعی از بهترینها
موسیقی متن فیلم
دشنه
با بازی
بهروز وثوقی
و
فروزان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
شعر
اردلان سرفراز
موسیقی
حسن شماعی زاده
تنظیم
واروژان
خواننده
داریوش اقبالی
جمعی از بهترینها
موسیقی متن فیلم
دشنه
با بازی
بهروز وثوقی
و
فروزان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
❤❤❤❤❤❤❤
اگر بروی ،خورشید را هم ممکن است باخود ببری ،
و همه پرندگانی را که در آسمان تابستانی پرواز میکردند.
#خولیو_ایگلسیاس
#Julio_Iglesias
متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۳ در مادرید
خواننده، ترانهسرا و گیتاریست #اسپانیایی است. .
خاندان پدریِ وی از گالیسیا میباشند. تابهامروز آثار او بیش از ۲۰۰میلیون نسخه فروش داشتهاست. برحسب اطلاعات ارائهشده از سوی شرکت موسیقی سونی، ایگلسیاس یکی از ده هنرمند پرفروش همهٔ زمانهاست.
#ترانه
#اگر_بروی
#Ne_Me_Quitte_Pas
#if_you_go_away
💚💚💚💚💚❤❤❤❤❤
این طرفهای ما ،
زبان ، رمزی است ،
"الو ، یونس_ سلیمان "
بله" سلیمان _ یونس"
پیام دریافت شد ،
دخترک عاشقت شد ،
دخترک مرد !
تمام .
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#chista_yasrebi
#poet
#novelist
#chistayasrebi
@yasrebi_chista
پیج رسمی #چیستایثربی که داستانها در آن می آیند👆👆👆👆👆
https://www.instagram.com/p/Bpd7iyOBAsw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=111q8asecgnam
اگر بروی ،خورشید را هم ممکن است باخود ببری ،
و همه پرندگانی را که در آسمان تابستانی پرواز میکردند.
#خولیو_ایگلسیاس
#Julio_Iglesias
متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۳ در مادرید
خواننده، ترانهسرا و گیتاریست #اسپانیایی است. .
خاندان پدریِ وی از گالیسیا میباشند. تابهامروز آثار او بیش از ۲۰۰میلیون نسخه فروش داشتهاست. برحسب اطلاعات ارائهشده از سوی شرکت موسیقی سونی، ایگلسیاس یکی از ده هنرمند پرفروش همهٔ زمانهاست.
#ترانه
#اگر_بروی
#Ne_Me_Quitte_Pas
#if_you_go_away
💚💚💚💚💚❤❤❤❤❤
این طرفهای ما ،
زبان ، رمزی است ،
"الو ، یونس_ سلیمان "
بله" سلیمان _ یونس"
پیام دریافت شد ،
دخترک عاشقت شد ،
دخترک مرد !
تمام .
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#chista_yasrebi
#poet
#novelist
#chistayasrebi
@yasrebi_chista
پیج رسمی #چیستایثربی که داستانها در آن می آیند👆👆👆👆👆
https://www.instagram.com/p/Bpd7iyOBAsw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=111q8asecgnam
#فیلم_سینمایی #پیام ، رسالت یا
#پیام_آور ، معروف به محمد رسولالله ، فیلمی سینمایی به کارگردانی
#مصطفی_عقاد است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد. .
این فیلم ، داستان زندگی پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، را از چهل سالگی تا وفات و در واقع داستان دوران صدر اسلام را به تصویر میکشد.
#بازیگران این فیلم از جمله #آنتونی_کوئین و
#ایرنه_پاپاس ، از بازیگران مطرح هالیوود هستند.
مصطفی عَقّاد
#Moustapha_Akkad
متولد زادهٔ ۱ ژوئیهٔ ۱۹۳۰ در حلب
درگذشتهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۵ در امّان_ پایتخت اردن
تهیهکننده و کارگردان سوریه ای -آمریکایی بود. شهرت وی بیشتر بهخاطر کارگردانی فیلمهای "محمد رسولالله و " شیر صحرا " ، براساس سالهای آخر زندگی #عمر_مختار است.
مرگ عقاد ، عجیب بود.
او ساکن آمریکا بود ، اما سفری به اردن داشت ، و بر اثر انفجار بمبی ، توسط القاعده در هتلی در اردن ، به همراه دخترش ، کشته شد .
روحش شاد
من این سکانس پناه بردن مسلمانان را به پادشاه حبشه ، از شر آزار و شکنجه های ابوسفیان و سران مکه ، خیلی دوست دارم .
احسان کنیم ! حتی لبخند زدن همنوعی احسان است ...
مردم را دوست داشته باشیم ،
و برای من از کودکی ، جالب این بود که مسلمانان نه تنها ، در برابر پادشاه حبشه ، تعظیم نکردند ، که گفتند :
در برابر پیامبر هم تعظیم نمیکنند !
چون پیامبر یک انسان است و به آنها آموخته است که فقط در برابر خداوند ، سر فرود آورند....
کاش همه ی ما و سران ، کمی آموزه های راستین #محمد_ص را ، مجددا مرور کنیم ...
#آمین.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#پیامبر_اسلام ص
#کلیپ
#ویدیو
#سکانس
#سینما
#پیام
#پیام_آور
#پیامبر
#اسلام
#Messenger
#Muhammad
#movie
#chista_yasrebi
#writer
#playwright
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
پیج دوم من در اینستاگرام
کامل سکانس ، در
#کانال_رسمی_چیستایثربی خواهد آمد.
لینک در بیوی پیج
yasrebiichistaa@gmail.com
امور ضروری
https://www.instagram.com/p/BpgUR5Xnfi7/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=hue7ysahzz0s
#پیام_آور ، معروف به محمد رسولالله ، فیلمی سینمایی به کارگردانی
#مصطفی_عقاد است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد. .
این فیلم ، داستان زندگی پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، را از چهل سالگی تا وفات و در واقع داستان دوران صدر اسلام را به تصویر میکشد.
#بازیگران این فیلم از جمله #آنتونی_کوئین و
#ایرنه_پاپاس ، از بازیگران مطرح هالیوود هستند.
مصطفی عَقّاد
#Moustapha_Akkad
متولد زادهٔ ۱ ژوئیهٔ ۱۹۳۰ در حلب
درگذشتهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۵ در امّان_ پایتخت اردن
تهیهکننده و کارگردان سوریه ای -آمریکایی بود. شهرت وی بیشتر بهخاطر کارگردانی فیلمهای "محمد رسولالله و " شیر صحرا " ، براساس سالهای آخر زندگی #عمر_مختار است.
مرگ عقاد ، عجیب بود.
او ساکن آمریکا بود ، اما سفری به اردن داشت ، و بر اثر انفجار بمبی ، توسط القاعده در هتلی در اردن ، به همراه دخترش ، کشته شد .
روحش شاد
من این سکانس پناه بردن مسلمانان را به پادشاه حبشه ، از شر آزار و شکنجه های ابوسفیان و سران مکه ، خیلی دوست دارم .
احسان کنیم ! حتی لبخند زدن همنوعی احسان است ...
مردم را دوست داشته باشیم ،
و برای من از کودکی ، جالب این بود که مسلمانان نه تنها ، در برابر پادشاه حبشه ، تعظیم نکردند ، که گفتند :
در برابر پیامبر هم تعظیم نمیکنند !
چون پیامبر یک انسان است و به آنها آموخته است که فقط در برابر خداوند ، سر فرود آورند....
کاش همه ی ما و سران ، کمی آموزه های راستین #محمد_ص را ، مجددا مرور کنیم ...
#آمین.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#پیامبر_اسلام ص
#کلیپ
#ویدیو
#سکانس
#سینما
#پیام
#پیام_آور
#پیامبر
#اسلام
#Messenger
#Muhammad
#movie
#chista_yasrebi
#writer
#playwright
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
پیج دوم من در اینستاگرام
کامل سکانس ، در
#کانال_رسمی_چیستایثربی خواهد آمد.
لینک در بیوی پیج
yasrebiichistaa@gmail.com
امور ضروری
https://www.instagram.com/p/BpgUR5Xnfi7/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=hue7ysahzz0s
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
#فیلم_سینمایی#پیام #رسالت یا#پیام_آور ، معروف به #محمد_رسولالله ، فیلمی سینمایی به کارگردانی#مصطفی_عقاد است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد . . این فیلم ، داستان زندگی پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، را از چهل سالگی تا وفات و در واقع داستان دوران صدر اسلام را به…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا برای تو دلتنگ باشم؟
وقتی جهان، دلش با دیدنت باز میشود؟
کسی نمیداند
پشت سلام یک زن،
چقدر دوستت دارم پنهان است
و پشت سلام یک مرد،چقدر خداحافظی!
شعر
#چیستایثربی
کلیپ:
#لارا_فابین
@chista_yasrebi
وقتی جهان، دلش با دیدنت باز میشود؟
کسی نمیداند
پشت سلام یک زن،
چقدر دوستت دارم پنهان است
و پشت سلام یک مرد،چقدر خداحافظی!
شعر
#چیستایثربی
کلیپ:
#لارا_فابین
@chista_yasrebi
اللَّهُمَ یَا هَادِیَ [رَادَّ] الضَّالَّةِ رُدَّ عَلَیَّ ضَالَّتِی
Forwarded from دوستان_چیستا
#آوا
#داستان
#قصه
#قسمت_دوم
نوشته :
#چیستایثربی
در شهر من ، کرمانشاه ، بادها همیشه بودند.
اما ، بادهای این روزها ، دیگر رفیق نبودند...
باخود ، غبار میاوردند، ریزگردهای غریب و اخبار عجیب تر !
روزی که خواستگاری من بود ، دوباره باد میآمد.
مادرم که خانه را ، مثل دسته گل کرده بود ، تند تند شمعدانیها را از لبه ی ایوان برداشت.
ترسید که بیفتند.
پدرم، پنجره ها را بست.
و حتی پنجره ی راه پله را با سیم، محکم کرد که باز نشود.
خواهرم سبزی ها را که برای خشک کردن گذاشته بودیم ، تند و تند از پله ی پشت بام جمع کرد و در کیسه ریخت ،
ترسید باد ببرتشان!
مثل پسر قد بلند و لاغر همسایه که از بچگی، خواهرم را دوست داشت و سال گذشته، درسش تمام شد و تصمیم گرفت برای دفاع از حرمی که ندیده بودیم ، به جایی برود که نمیشناختیم!
باد ، او را هم ، با خود برد.
دیگر برنگشت،
فقط چراغهای حجله اش، باعکس لبخندی کمرنگ ، چهل شب در کوچ او ، سوسو زدند...
و دیگر تمام !
خواهرم ساکت شد،
گویی دیگر از بادها نمیترسید.
آن روز هم که خبر کوچ پسر را آوردند ، باد میآمد.
مادرش ، در حیاط کوچکشان ، موهای خودش را دسته دسته میکند و به باد میداد.
باد ، ساکت بود. شهید زنده بود این باد...
سالها قبل، به شهادت رسیده بود و هنوز ، چون رودی ، جریان داشت و پسران شهر مرا به جاهایی میبرد که نمیدانستیم!
باد، همیشه بود،
سبک، بی توشه ی راه، با هیبت و خاموش!
اما پسران ما ، هرگز برنمیگشتند!
مثل پسری که آرزو ، خواهرم ، دوستش داشت و نفهمیدیم در کدام خاک ناشناس خفته است!
آرزو ، مقابل ما ، هرگز گریه نکرد،
فقط ساکت شد و دیگر شمعدانی نکاشت!
حالا فقط مادر ، شمعدانی میکاشت و پدر ، انگار همیشه منتظر خبری بود.
روزی هم که خواستگار من آمد، باد میامد و من فکر کردم او به این بادها در شهر ما ، عادت ندارد،
شاید تسلیم شود و او هم ، با باد برود،
اما نرفت...
با موی آشفته رسید،
یک طره موی سیاه، سیاه تر از شب، روی پیشانی اش ریخته بود.
مادرم، عاشق نور بود،
او را ، در روشنترین قسمت خانه نشاند.
روی مبلی که پدر ، دوست داشت.
آقا معلم ، خجالتی نبود ، اما زمین را نگاه میکرد.
برایم سه شاخه گل سرخ، آورده بود با انبوهی گل مریم...
خانه از بوی مریمها ، گیج بود.
پدر لبخند زد و گفت:
آوای ما را چطور شناختید؟
مرد گفت : هنوز نشناختم!
رو به من کرد و گفت :
با اجازه ی پدر مادر محترم ، یکی دو کلمه...
پدرم گفت: حتما ، خواهش میکنم ...
و مرد ، با دو شعله ی سوزان چشمانش، به منخیره شد.
مثل یک مرد ، از دوران نخستین ، که اولینبار ، زنی را میبیند!
گفت:
"میدونید اولین بار کی شما رو دیدم؟"
وقتی روز جشن ، اون متن رو خوندید، درباره ی بادها...
گفتم : جدی؟... خوب بود؟
گفت:
الان نمیخوام در موردش حرف بزنم ،
نوشته بودید:
بادها، سرداران همیشه بیدار شهرند، اما یادشان رفته این شهر ، مردمی هم دارد که عاشقند ...
میدونید "سردار " یعنی چی؟!
تعجب کردم!
او مامور بود یا خواستگار؟
این چه سوالی بود؟!
#آوا
#قسمت_2
#رمان
#نوشته
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/BpkPyv8HwV0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=17c03pd49p4fe
#داستان
#قصه
#قسمت_دوم
نوشته :
#چیستایثربی
در شهر من ، کرمانشاه ، بادها همیشه بودند.
اما ، بادهای این روزها ، دیگر رفیق نبودند...
باخود ، غبار میاوردند، ریزگردهای غریب و اخبار عجیب تر !
روزی که خواستگاری من بود ، دوباره باد میآمد.
مادرم که خانه را ، مثل دسته گل کرده بود ، تند تند شمعدانیها را از لبه ی ایوان برداشت.
ترسید که بیفتند.
پدرم، پنجره ها را بست.
و حتی پنجره ی راه پله را با سیم، محکم کرد که باز نشود.
خواهرم سبزی ها را که برای خشک کردن گذاشته بودیم ، تند و تند از پله ی پشت بام جمع کرد و در کیسه ریخت ،
ترسید باد ببرتشان!
مثل پسر قد بلند و لاغر همسایه که از بچگی، خواهرم را دوست داشت و سال گذشته، درسش تمام شد و تصمیم گرفت برای دفاع از حرمی که ندیده بودیم ، به جایی برود که نمیشناختیم!
باد ، او را هم ، با خود برد.
دیگر برنگشت،
فقط چراغهای حجله اش، باعکس لبخندی کمرنگ ، چهل شب در کوچ او ، سوسو زدند...
و دیگر تمام !
خواهرم ساکت شد،
گویی دیگر از بادها نمیترسید.
آن روز هم که خبر کوچ پسر را آوردند ، باد میآمد.
مادرش ، در حیاط کوچکشان ، موهای خودش را دسته دسته میکند و به باد میداد.
باد ، ساکت بود. شهید زنده بود این باد...
سالها قبل، به شهادت رسیده بود و هنوز ، چون رودی ، جریان داشت و پسران شهر مرا به جاهایی میبرد که نمیدانستیم!
باد، همیشه بود،
سبک، بی توشه ی راه، با هیبت و خاموش!
اما پسران ما ، هرگز برنمیگشتند!
مثل پسری که آرزو ، خواهرم ، دوستش داشت و نفهمیدیم در کدام خاک ناشناس خفته است!
آرزو ، مقابل ما ، هرگز گریه نکرد،
فقط ساکت شد و دیگر شمعدانی نکاشت!
حالا فقط مادر ، شمعدانی میکاشت و پدر ، انگار همیشه منتظر خبری بود.
روزی هم که خواستگار من آمد، باد میامد و من فکر کردم او به این بادها در شهر ما ، عادت ندارد،
شاید تسلیم شود و او هم ، با باد برود،
اما نرفت...
با موی آشفته رسید،
یک طره موی سیاه، سیاه تر از شب، روی پیشانی اش ریخته بود.
مادرم، عاشق نور بود،
او را ، در روشنترین قسمت خانه نشاند.
روی مبلی که پدر ، دوست داشت.
آقا معلم ، خجالتی نبود ، اما زمین را نگاه میکرد.
برایم سه شاخه گل سرخ، آورده بود با انبوهی گل مریم...
خانه از بوی مریمها ، گیج بود.
پدر لبخند زد و گفت:
آوای ما را چطور شناختید؟
مرد گفت : هنوز نشناختم!
رو به من کرد و گفت :
با اجازه ی پدر مادر محترم ، یکی دو کلمه...
پدرم گفت: حتما ، خواهش میکنم ...
و مرد ، با دو شعله ی سوزان چشمانش، به منخیره شد.
مثل یک مرد ، از دوران نخستین ، که اولینبار ، زنی را میبیند!
گفت:
"میدونید اولین بار کی شما رو دیدم؟"
وقتی روز جشن ، اون متن رو خوندید، درباره ی بادها...
گفتم : جدی؟... خوب بود؟
گفت:
الان نمیخوام در موردش حرف بزنم ،
نوشته بودید:
بادها، سرداران همیشه بیدار شهرند، اما یادشان رفته این شهر ، مردمی هم دارد که عاشقند ...
میدونید "سردار " یعنی چی؟!
تعجب کردم!
او مامور بود یا خواستگار؟
این چه سوالی بود؟!
#آوا
#قسمت_2
#رمان
#نوشته
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/BpkPyv8HwV0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=17c03pd49p4fe
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
#آوا#قسمت_2#چیستایثربی در شهر من،کرمانشاه، بادها همیشه بودند، اما بادهای این روزها،دیگر رفیق نبودند.باخود غبار میاوردند،ریزگردهای غریب و اخبار عجیب!روزی که خواستگاری من بود،دوباره باد میآمد.مادرم که خانه را مثل دسته گل کرده بود،تند تند شمعدانیها رااز لبه…
آخه چرا هرچی می نویسید اینقدر دلچسپه؟
خداوند گل شما رو از کجا برداشته؟
با چی مخمر کرده؟
از کدوم بخش روحش در شما دمیده؟
"این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی
از که داری از که داری؟"
همیشه شاگردت
#معصومه_امیرزاده
پیام دیشب یک دوست و هنرجویی عزیز که خودش هم مینویسد.
مرسی معصومه جان
از زخم جان شروع میکنم به نوشتن و بقیه اش زخمه میزند..چه روزهایی بود کلاسهایمان...یادش خوش
دانشگاه تهران.۹۵
#چیستایثربی
یادداشت معصومه عزیز
دیشب بعد از انتشارقصه ی
#آوا
#رمان
#قسمت_دوم
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
خداوند گل شما رو از کجا برداشته؟
با چی مخمر کرده؟
از کدوم بخش روحش در شما دمیده؟
"این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی
از که داری از که داری؟"
همیشه شاگردت
#معصومه_امیرزاده
پیام دیشب یک دوست و هنرجویی عزیز که خودش هم مینویسد.
مرسی معصومه جان
از زخم جان شروع میکنم به نوشتن و بقیه اش زخمه میزند..چه روزهایی بود کلاسهایمان...یادش خوش
دانشگاه تهران.۹۵
#چیستایثربی
یادداشت معصومه عزیز
دیشب بعد از انتشارقصه ی
#آوا
#رمان
#قسمت_دوم
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
قیافه شما خیلی عجیبه
واقعا اون تعبیر خودم درست بود
که امروز زنی را دیدم که یک چهره نداشت.
انگار مثل روحتون مدام در حال تموج هست.
کلاس نمایشنامه نویسی دانشگاه تهران
معصومه و بقیه
#معصومه_امیرزاده
واقعا اون تعبیر خودم درست بود
که امروز زنی را دیدم که یک چهره نداشت.
انگار مثل روحتون مدام در حال تموج هست.
کلاس نمایشنامه نویسی دانشگاه تهران
معصومه و بقیه
#معصومه_امیرزاده
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
ترانه
#مرد_من
بانو
#سیمین_غانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#رمان_نویس
#قصه نویس
#داستان نویس
شاعر
#نمایشنامه_نویس
#کلیپ
#موسیقی
#موزیک_ویدیو
شعر
#ایرج_جنتی_عطایی
موسیقی و تنظیم
#بابک_بیات
جمعی از بهترینها
برای ساخت و اجرای یک #ترانه
#هنرمندان_ایرانی
متن ترانه ی ماندگار "مرد من"
از سیمین غانم
ترانه سرا
ایرج جنتی عطایی
بگو ای مرد من ای از تبار هر چه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بی رمق ای کوه خسته
بگو ای با تو داغ عاشقای دل شکسته
بگو با من بگو از درد و داغت
بذار مرحم بذارم روی زخمات
بذار بارون اشک من بشوره
غبار عصه ها رو از سراپات
بذار سر روی شونم گریه سر کن
از اون شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
رها از خستگی های همیشه باورم کن
بذار تا خالی سینم برات آغوش باشه
برهنه از لباس غصه های دور و دیرین
بذار تا بوسه های من برات تن پوش باشه
تو با شعر اومدی عاشقتر از عشق
چراغی با تو بود از جنس خورشید
کدوم طوفان چراغ رو زد روی سنگ
کتاب شعر رو از دست تو دزدید
بگو ای مرد من ای مرد عاشق
کدوم چله از این کوچه گذر کرد
هنوز باغچه برامون گل نداده
کدوم پاییز زمستون رو خبر کرد
بذار سر روی شونم گریه سر کن
از اون شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
کامل کلیپ در #کانال_رسمی_من
لینک در بیوی پیج.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#iranian_artists
https://www.instagram.com/p/BpnaLUwgR0h/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=z5ml17z9j8ym
برای غربت یه مرد عاشق
ترانه
#مرد_من
بانو
#سیمین_غانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#رمان_نویس
#قصه نویس
#داستان نویس
شاعر
#نمایشنامه_نویس
#کلیپ
#موسیقی
#موزیک_ویدیو
شعر
#ایرج_جنتی_عطایی
موسیقی و تنظیم
#بابک_بیات
جمعی از بهترینها
برای ساخت و اجرای یک #ترانه
#هنرمندان_ایرانی
متن ترانه ی ماندگار "مرد من"
از سیمین غانم
ترانه سرا
ایرج جنتی عطایی
بگو ای مرد من ای از تبار هر چه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بی رمق ای کوه خسته
بگو ای با تو داغ عاشقای دل شکسته
بگو با من بگو از درد و داغت
بذار مرحم بذارم روی زخمات
بذار بارون اشک من بشوره
غبار عصه ها رو از سراپات
بذار سر روی شونم گریه سر کن
از اون شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
رها از خستگی های همیشه باورم کن
بذار تا خالی سینم برات آغوش باشه
برهنه از لباس غصه های دور و دیرین
بذار تا بوسه های من برات تن پوش باشه
تو با شعر اومدی عاشقتر از عشق
چراغی با تو بود از جنس خورشید
کدوم طوفان چراغ رو زد روی سنگ
کتاب شعر رو از دست تو دزدید
بگو ای مرد من ای مرد عاشق
کدوم چله از این کوچه گذر کرد
هنوز باغچه برامون گل نداده
کدوم پاییز زمستون رو خبر کرد
بذار سر روی شونم گریه سر کن
از اون شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
کامل کلیپ در #کانال_رسمی_من
لینک در بیوی پیج.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#iranian_artists
https://www.instagram.com/p/BpnaLUwgR0h/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=z5ml17z9j8ym