#مراسم_مرگ_شهلا/
به نقل از خبر گزاریها:
.
شهلا_جاهد ؛ قبل از مرگ ؛ کنار چوبه دار نماز خواند و به دعا پرداخت.
* ساعت 5:25 اولياي دم لاله سحرخيزان (مقتول) متشكل از مادر و دو برادر مقتول به همراه ناصر محمدخاني كه به وكالت از دو فرزند خود در مراسم حضور يافته بود، سوار بر يك دستگاه خودروي پرشياي سفيدرنگ قصد ورود به اوين را داشتند كه در اين لحظه مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان شهلا جلوي خودرو را گرفتند و با التماس از آنها خواستند كه رضايت بدهند اما پس از چند دقيقه خودرو به داخل زندان رفت.
* از اين ساعت به بعد، بستگان شهلا شروع به گريه و دعا كردند و ساير حضار نيز منتظر شنيدن خبري مبني بر اجرا يا اعلام رضايت ماندند.
* براساس گفتههاي برخي شاهدان، چند دقيقه مادر لاله و شهلا به صحبت با يكديگر پرداختند كه عمده صحبتهاي رد و بدل شده بين آنها مربوط به حوادث دوران برگزاري دادگاه و تقاضاي شهلا براي اعلام رضايت بود.
* برخي شاهدان ماجرا اظهار كردند كه ناصر محمدخاني و شهلا هيچ واكنشي نسبت به يكديگر نداشتند .
* شهلا در پاسخ به داديار اجراي احكام كه از او خواسته بود اگر حرفي دارد بگويد، اظهار كرد كه حرفي براي گفتن ندارد و اگر حرفي بوده طي اين سالها ميگفته است.فقط زیر لب با خودش گفت :
#یعنی_ناصر_واقعا_میخواد_منو_بکشه؟....
* سپس متهم نسبت به برخي امور مالي خود وصايايي را اعلام كرد كه همه موارد به ثبت رسيد.
* در اين زمان نماينده رييس قوه قضاييه نيز صحبت با اولياي دم را آغاز و تمام تلاش خود را براي اخذ رضايت و گذشت از قصاص صرف كرد اما نتيجهبخش نبود.
* وكيل مدافع شهلا نيز در صحنه اجرا اظهار كرد كه تمام تلاش خود را براي نجات جان شهلا به خرج داده و اقدامات لازم را انجام داده است.
* در لحظههاي آخر، بار ديگر شهلا با التماس و گريه از مادر لاله خواست كه گذشت كند اما تقاضاي او ثمري نداشت.
* نهايتا ساعت 5:45 در حالي كه طناب دار به گردن شهلا آويخته شد، پس از قرائت حكم دادگاه و در حضور داديار اجراي احكام، مدير دفتر وي، مسئول زندان اوين، پزشك قانوني و نماينده دستگاه قضايي، برادر لاله به عنوان نماينده اولياي دم، چهارپايهاي را كه زير پاي شهلا قرار داشت كشيد و به اين ترتيب پرونده زندگي خديجه جاهد معروف به شهلا براي هميشه بسته شد.
* پس از اجراي حكم و تاييد مرگ توسط پزشك قانوني، صورتجلسههاي مربوطه به امضاي مسوولان ذيربط رسيد.
شهلا جاهد اعدام شد.در حالی که بسیاری از نکات ؛ درباره ی آن پرونده مرموز ؛ برای مردم ؛ ناگفته باقی ماند....
#چیستایثربی
#برگرفته_از_آسیب_شناسی_نگاه
#پست_آخر_چیستایثربی
#اینستاگرام_اصلی
#هم_اکنون
#آدرس اینستاگرام رسمی
#چیستایثربی
@yasrebi_chista/اینستاگرام رسمی
#نگاه_کن_مرا
@chista_yasrebi
به نقل از خبر گزاریها:
.
شهلا_جاهد ؛ قبل از مرگ ؛ کنار چوبه دار نماز خواند و به دعا پرداخت.
* ساعت 5:25 اولياي دم لاله سحرخيزان (مقتول) متشكل از مادر و دو برادر مقتول به همراه ناصر محمدخاني كه به وكالت از دو فرزند خود در مراسم حضور يافته بود، سوار بر يك دستگاه خودروي پرشياي سفيدرنگ قصد ورود به اوين را داشتند كه در اين لحظه مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان شهلا جلوي خودرو را گرفتند و با التماس از آنها خواستند كه رضايت بدهند اما پس از چند دقيقه خودرو به داخل زندان رفت.
* از اين ساعت به بعد، بستگان شهلا شروع به گريه و دعا كردند و ساير حضار نيز منتظر شنيدن خبري مبني بر اجرا يا اعلام رضايت ماندند.
* براساس گفتههاي برخي شاهدان، چند دقيقه مادر لاله و شهلا به صحبت با يكديگر پرداختند كه عمده صحبتهاي رد و بدل شده بين آنها مربوط به حوادث دوران برگزاري دادگاه و تقاضاي شهلا براي اعلام رضايت بود.
* برخي شاهدان ماجرا اظهار كردند كه ناصر محمدخاني و شهلا هيچ واكنشي نسبت به يكديگر نداشتند .
* شهلا در پاسخ به داديار اجراي احكام كه از او خواسته بود اگر حرفي دارد بگويد، اظهار كرد كه حرفي براي گفتن ندارد و اگر حرفي بوده طي اين سالها ميگفته است.فقط زیر لب با خودش گفت :
#یعنی_ناصر_واقعا_میخواد_منو_بکشه؟....
* سپس متهم نسبت به برخي امور مالي خود وصايايي را اعلام كرد كه همه موارد به ثبت رسيد.
* در اين زمان نماينده رييس قوه قضاييه نيز صحبت با اولياي دم را آغاز و تمام تلاش خود را براي اخذ رضايت و گذشت از قصاص صرف كرد اما نتيجهبخش نبود.
* وكيل مدافع شهلا نيز در صحنه اجرا اظهار كرد كه تمام تلاش خود را براي نجات جان شهلا به خرج داده و اقدامات لازم را انجام داده است.
* در لحظههاي آخر، بار ديگر شهلا با التماس و گريه از مادر لاله خواست كه گذشت كند اما تقاضاي او ثمري نداشت.
* نهايتا ساعت 5:45 در حالي كه طناب دار به گردن شهلا آويخته شد، پس از قرائت حكم دادگاه و در حضور داديار اجراي احكام، مدير دفتر وي، مسئول زندان اوين، پزشك قانوني و نماينده دستگاه قضايي، برادر لاله به عنوان نماينده اولياي دم، چهارپايهاي را كه زير پاي شهلا قرار داشت كشيد و به اين ترتيب پرونده زندگي خديجه جاهد معروف به شهلا براي هميشه بسته شد.
* پس از اجراي حكم و تاييد مرگ توسط پزشك قانوني، صورتجلسههاي مربوطه به امضاي مسوولان ذيربط رسيد.
شهلا جاهد اعدام شد.در حالی که بسیاری از نکات ؛ درباره ی آن پرونده مرموز ؛ برای مردم ؛ ناگفته باقی ماند....
#چیستایثربی
#برگرفته_از_آسیب_شناسی_نگاه
#پست_آخر_چیستایثربی
#اینستاگرام_اصلی
#هم_اکنون
#آدرس اینستاگرام رسمی
#چیستایثربی
@yasrebi_chista/اینستاگرام رسمی
#نگاه_کن_مرا
@chista_yasrebi
#نگاه
عنصر اصلی بازیگری است...
من هر وقت قرار است برای تاتر یا بازیگردانی سینما یا سریالی ؛ از کسی تست بگیرم ؛ اولین چیزی که دقت میکنم ؛
#چشمها
و شیوه ی
#نگریستن آن فرد است....
نگاه ؛ اولین راه ارتباط بشر بوده و هست.....و در تمام روابط عاطفی ؛ میان همجنس و غیر همجنس ؛ حرف اول را میزند....
#نگاه خود را از هم دریغ نکنیم.
فردا شاید دیر باشد...
شاید آنکه باید نگاهش میکردیم ؛ رفته باشد....
در
#ویدیوی بعدی؛ طریقه ی نگاه کردن خاص یک بازیگر خوب
#کوین_اسپیسی را ؛ در سریالی میبینیم.نگاهی که از صد کلمه بیشتر حرف میزند....
اصولا کوین اسپیسی ؛ با نگاه های متفاوت ؛ و بازی زیر پوستی خاصش معروف است..
#چیستایثربی
#سینما
#بازیگری
#ارتباط
#عشق
#نگاه
@chista_yasrebi
عنصر اصلی بازیگری است...
من هر وقت قرار است برای تاتر یا بازیگردانی سینما یا سریالی ؛ از کسی تست بگیرم ؛ اولین چیزی که دقت میکنم ؛
#چشمها
و شیوه ی
#نگریستن آن فرد است....
نگاه ؛ اولین راه ارتباط بشر بوده و هست.....و در تمام روابط عاطفی ؛ میان همجنس و غیر همجنس ؛ حرف اول را میزند....
#نگاه خود را از هم دریغ نکنیم.
فردا شاید دیر باشد...
شاید آنکه باید نگاهش میکردیم ؛ رفته باشد....
در
#ویدیوی بعدی؛ طریقه ی نگاه کردن خاص یک بازیگر خوب
#کوین_اسپیسی را ؛ در سریالی میبینیم.نگاهی که از صد کلمه بیشتر حرف میزند....
اصولا کوین اسپیسی ؛ با نگاه های متفاوت ؛ و بازی زیر پوستی خاصش معروف است..
#چیستایثربی
#سینما
#بازیگری
#ارتباط
#عشق
#نگاه
@chista_yasrebi
#تقاطع
#تیتراژ_فیلم
#موسیقی
#کارگردان : #ابوالحسن_داودی
#فیلمنامه : #فرید_مصطفوی
#آهنگساز : #محمدرضا_علیقلی
گاهی آدم دوست دارد زمان به عقب برگردد...
#هشتاد_و_چهار ؛ هنوز همه چیز خوب بود....هنوز....
#نمایش
#سیلویا_پلات من ؛ تازه با موفقیت و استقبال شدید ؛ روی صحنه رفته بود.سلام خانم جنیفر لوپز درآمده بود....و من دست دختر کوچکم را میگرفتم و هر روز سینما میرفتیم...فیلم #تقاطع ؛ کار
#ابوالحسن_داودی و بازی جمعی از بهترینهای سینمای ایران
بیژن امکانیان ؛ فاطمه معتمد آریا؛ آفرین ؛بهرام رادان؛ باران کوثری ؛ السافیروز آذر ؛ خاطره اسدی و.........شاید بالای بیست بار.....بی اغراق...هر روز سینما افریقا......
و دخترم میگفت: این همون فیلمیه که سر صحنه هاش میرفتی؟ و من جوابش را نمیدادم و میگفتم :
#نگاه_کن!
و میخواست چیز دیگری هم بگوید ؛ و من میگفتم :
#هیس_فقط_نگاه_کن!
و حالا او بزرگ شده و وقت نگاه کردن من رسیده است!.....
گاهی روزی بیست بار ؛ به این موسیقی گوش میدهم. زمان به عقب برمی گردد....
دخترم کودک است ؛ من هنوز.....در سال 84 مانده ام.....
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi
#تیتراژ_فیلم
#موسیقی
#کارگردان : #ابوالحسن_داودی
#فیلمنامه : #فرید_مصطفوی
#آهنگساز : #محمدرضا_علیقلی
گاهی آدم دوست دارد زمان به عقب برگردد...
#هشتاد_و_چهار ؛ هنوز همه چیز خوب بود....هنوز....
#نمایش
#سیلویا_پلات من ؛ تازه با موفقیت و استقبال شدید ؛ روی صحنه رفته بود.سلام خانم جنیفر لوپز درآمده بود....و من دست دختر کوچکم را میگرفتم و هر روز سینما میرفتیم...فیلم #تقاطع ؛ کار
#ابوالحسن_داودی و بازی جمعی از بهترینهای سینمای ایران
بیژن امکانیان ؛ فاطمه معتمد آریا؛ آفرین ؛بهرام رادان؛ باران کوثری ؛ السافیروز آذر ؛ خاطره اسدی و.........شاید بالای بیست بار.....بی اغراق...هر روز سینما افریقا......
و دخترم میگفت: این همون فیلمیه که سر صحنه هاش میرفتی؟ و من جوابش را نمیدادم و میگفتم :
#نگاه_کن!
و میخواست چیز دیگری هم بگوید ؛ و من میگفتم :
#هیس_فقط_نگاه_کن!
و حالا او بزرگ شده و وقت نگاه کردن من رسیده است!.....
گاهی روزی بیست بار ؛ به این موسیقی گوش میدهم. زمان به عقب برمی گردد....
دخترم کودک است ؛ من هنوز.....در سال 84 مانده ام.....
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi
Chista Yasrebi:
#نگاه
#خواننده : #علیرضا_قربانی
#شاعر : #علیرضا_کلیایی
#آهنگساز : #مهیار_علیزاده
#آلبوم : #دخت_پری_وار
و با سپاس از آتوسا دولتیاری عزیز برای پیدا کردن این ترانه....که وصف حال من است.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#نگاه
#خواننده : #علیرضا_قربانی
#شاعر : #علیرضا_کلیایی
#آهنگساز : #مهیار_علیزاده
#آلبوم : #دخت_پری_وار
و با سپاس از آتوسا دولتیاری عزیز برای پیدا کردن این ترانه....که وصف حال من است.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#داش_آکل
#کارگردان : #مسعود_کیمیایی
#نویسنده : #مسعود_کیمیایی
#بازیگران :
#بهروز_وثوقی
#ژاله_علو
#بهمن_مفید
#مری_آپیک
#موسیقی : #اسفندیار_منفرد_زاده
#سال_تولید : 1350
#سکانس_برگزیده
سکانس محبوب من
#عشق_شرقی یک پهلوان
شاهکاری در بازیها
#نگاه
#موسیقی_فیلم
#سوژه بر اساس داستان
#صادق_هدایت
با حس تمام و بی تکرار
#بهروز_وثوقی
وقتی برای اولین بار ؛ پوشیه را کنار میزند و چهره ی معصوم مرجان را میبیند....انگار همان جا ؛ حکم خلاصش صادر میشود! خلاص از دغدغه های این دنیا ؛ و رهایی از زندان جسم ....
گاهی عشق ؛ آدمی را به اوج و عروج میرساند.
برگرفته ازپست اخر
#پیچ_رسمی_اینستاگرام
#یثربی_چیستا
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#کارگردان : #مسعود_کیمیایی
#نویسنده : #مسعود_کیمیایی
#بازیگران :
#بهروز_وثوقی
#ژاله_علو
#بهمن_مفید
#مری_آپیک
#موسیقی : #اسفندیار_منفرد_زاده
#سال_تولید : 1350
#سکانس_برگزیده
سکانس محبوب من
#عشق_شرقی یک پهلوان
شاهکاری در بازیها
#نگاه
#موسیقی_فیلم
#سوژه بر اساس داستان
#صادق_هدایت
با حس تمام و بی تکرار
#بهروز_وثوقی
وقتی برای اولین بار ؛ پوشیه را کنار میزند و چهره ی معصوم مرجان را میبیند....انگار همان جا ؛ حکم خلاصش صادر میشود! خلاص از دغدغه های این دنیا ؛ و رهایی از زندان جسم ....
گاهی عشق ؛ آدمی را به اوج و عروج میرساند.
برگرفته ازپست اخر
#پیچ_رسمی_اینستاگرام
#یثربی_چیستا
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
@Chista_Yasrebi
#نگاه_سوم
#ممیزی
#ایلنا
#چیستایثربی، منتقد ؛ شاعر ؛ فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس که همیشه نظرهای بعضا تندی درباره حیطههای مختلف کاریاش دارد، اینبار درباره راهکارهای عبور از #ممیزی کتاب سخن گفته است.
او در گفت و گویش با ایلنا به نکات جالبی اشاره کرده است: به خودممیزی در ادامه ممیزی معتقد نیستم، شخصا هرچه را که بخواهم مینویسم و به ارشاد میفرستم، اما در مورد ممیزی بگذارید از زنده یاد #کیارستمی نقل کنم، وقتی هیچ کاری از ما برنمیآید؛ نباید خطوط قرمز ممیزی را بشکنیم. ما که نمیتوانیم ننویسیم و خانهنشین شویم. به نظر من ممیزی در همه جوامع وجود دارد. نویسنده باید مرزها، کدها و دستورزبان جدید ممیزی را پیدا کند تا بتواند حرفهایش را بزند. در نمایشنامهای تحت عنوان کارناوال با لباس خانه حرفهایم را با چنان طنزی تلخ و بیانی کنایی زدهام که خود مسوولان ارشاد هم از آن نمایشنامه استقبال کردهاند. آنها تاکید کردند چنین بیانی را نمیتوان ممیزی کرد. این برگ پیروزی من است. ما باید توجه کنیم که ممیزها هم انسان هستند و انسانها در عشق خشم، نفرت و ترس از مرگ مشترکند. بارها برای دیدن نمایشهایی که نمایشنامهاش را نوشته بودم با خودکارهایشان که شبیه سلاح در دست گرفته بودند، آمدند بخشهایی را حذف کنند، اما باور نمیکنید از نیمه نمایش به بعد جذب آن شده و خودکارهایشان را زمین گذاشتند. راستش را بخواهید تا حالا هیچ کتابی از من به طورکامل ممنوعالچاپ نشده است.اما مثلا بیست یا سی مورد ؛ اصلاحات ممیزی خورده است!
من روش کنار ممیزی ایستادن را پیدا کردهام. برای مثال داستان خفاش شب ؛ در کتاب اسرار انجمن ارواح داستان به نطر برخی ممیزان ؛ مناقشه آفرین بود.اما چاپ شد و مورد استقبال شدید هم واقع شد ؛ برگ برنده ی من ؛ همیشه استقبال مردم بوده و هستند؛ و البته ....اعتقاداتم....
#ایلنا
#گفتگو با
#چیستایثربی
درباره
#ممیزی آثارش
#ممیزی_کتابها_و_نمایشها
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#نگاه_سوم
#ممیزی
#ایلنا
#چیستایثربی، منتقد ؛ شاعر ؛ فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس که همیشه نظرهای بعضا تندی درباره حیطههای مختلف کاریاش دارد، اینبار درباره راهکارهای عبور از #ممیزی کتاب سخن گفته است.
او در گفت و گویش با ایلنا به نکات جالبی اشاره کرده است: به خودممیزی در ادامه ممیزی معتقد نیستم، شخصا هرچه را که بخواهم مینویسم و به ارشاد میفرستم، اما در مورد ممیزی بگذارید از زنده یاد #کیارستمی نقل کنم، وقتی هیچ کاری از ما برنمیآید؛ نباید خطوط قرمز ممیزی را بشکنیم. ما که نمیتوانیم ننویسیم و خانهنشین شویم. به نظر من ممیزی در همه جوامع وجود دارد. نویسنده باید مرزها، کدها و دستورزبان جدید ممیزی را پیدا کند تا بتواند حرفهایش را بزند. در نمایشنامهای تحت عنوان کارناوال با لباس خانه حرفهایم را با چنان طنزی تلخ و بیانی کنایی زدهام که خود مسوولان ارشاد هم از آن نمایشنامه استقبال کردهاند. آنها تاکید کردند چنین بیانی را نمیتوان ممیزی کرد. این برگ پیروزی من است. ما باید توجه کنیم که ممیزها هم انسان هستند و انسانها در عشق خشم، نفرت و ترس از مرگ مشترکند. بارها برای دیدن نمایشهایی که نمایشنامهاش را نوشته بودم با خودکارهایشان که شبیه سلاح در دست گرفته بودند، آمدند بخشهایی را حذف کنند، اما باور نمیکنید از نیمه نمایش به بعد جذب آن شده و خودکارهایشان را زمین گذاشتند. راستش را بخواهید تا حالا هیچ کتابی از من به طورکامل ممنوعالچاپ نشده است.اما مثلا بیست یا سی مورد ؛ اصلاحات ممیزی خورده است!
من روش کنار ممیزی ایستادن را پیدا کردهام. برای مثال داستان خفاش شب ؛ در کتاب اسرار انجمن ارواح داستان به نطر برخی ممیزان ؛ مناقشه آفرین بود.اما چاپ شد و مورد استقبال شدید هم واقع شد ؛ برگ برنده ی من ؛ همیشه استقبال مردم بوده و هستند؛ و البته ....اعتقاداتم....
#ایلنا
#گفتگو با
#چیستایثربی
درباره
#ممیزی آثارش
#ممیزی_کتابها_و_نمایشها
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
درباره ی شب آخر
#شب
چیزی نگفتم ؛ نه عکسی ؛ نه یادداشتی....
چون شبی بود از عجیب ترین شبها....
پر از شگفتیها ؛ باور نکردنیها....
فاجعه ی
#پلاسکو ؛ مانع شد که تا چند شب بتوانم تمرکز کنم....
بالاخره به داستان شب آخر نمایش #شب میرسیم و عکسهای روی صحنه و
بخصوص
#پشت_صحنه
سانس دوم را بدون گریم رفتم ؛ دیدار دوستان باعث شد وقت را از دست بدهم ؛ بدون جرعه ای آب ؛ بدون گریم....
ناگهان گفتند : تماشاگران سانس دوم در سالن هستند!
و من بی تجدید گریم ؛ خیس از عرق اجرای اول ؛ با گلوی تشنه و زخمی دویدم.....
چهار ساعت بازی ؛ بی وقفه ؛ در میان بهت فاجعه ای که تازه شنیده بودم....
و ......
و البته
#عشق.....
#عشق_شما
#نفس_شما
#نگاه_شما
و خیلی حرفها و عکسها که بماند برای بعد...
بیشک اگر ......
تو نبودی....
اما بودی....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#شب
چیزی نگفتم ؛ نه عکسی ؛ نه یادداشتی....
چون شبی بود از عجیب ترین شبها....
پر از شگفتیها ؛ باور نکردنیها....
فاجعه ی
#پلاسکو ؛ مانع شد که تا چند شب بتوانم تمرکز کنم....
بالاخره به داستان شب آخر نمایش #شب میرسیم و عکسهای روی صحنه و
بخصوص
#پشت_صحنه
سانس دوم را بدون گریم رفتم ؛ دیدار دوستان باعث شد وقت را از دست بدهم ؛ بدون جرعه ای آب ؛ بدون گریم....
ناگهان گفتند : تماشاگران سانس دوم در سالن هستند!
و من بی تجدید گریم ؛ خیس از عرق اجرای اول ؛ با گلوی تشنه و زخمی دویدم.....
چهار ساعت بازی ؛ بی وقفه ؛ در میان بهت فاجعه ای که تازه شنیده بودم....
و ......
و البته
#عشق.....
#عشق_شما
#نفس_شما
#نگاه_شما
و خیلی حرفها و عکسها که بماند برای بعد...
بیشک اگر ......
تو نبودی....
اما بودی....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi_original
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#اما_تامپسون کارگردان، نویسنده و بازیگر آمریکایی
و نظر او درباره تعرض و
#نگاه_جنسیتی به زنان، در محیط کار
ترجمه در پست بعد
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#اما_تامپسون کارگردان، نویسنده و بازیگر آمریکایی
و نظر او درباره تعرض و
#نگاه_جنسیتی به زنان، در محیط کار
ترجمه در پست بعد
#چیستایثربی
ترجمه ی سخنان
#اما_تامپسون
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
اين تجاوز و ستم قسمتي از دنياي ما بوده است - دنياي زنانه ما ، از زمانهاي بسيار قديم. آنچه كه الان بايد درباره اش شروع به سخن گفتن كنيم بحران مردانگي است. بحران مردانگي آن هم به شكل افراطي كه به اين نوع رفتارها منجر مي شود.
#اما_تامپسون
ترجمه : #لعيامتين_پارسا
ترجمه آزاد از خبر #بي_بي_سي
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#نگاه_جنسیتی_به_زنان
#تعرض و
امن نبودن محیط کار و جامعه
@chista_yasrebi_original
#اما_تامپسون
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
اين تجاوز و ستم قسمتي از دنياي ما بوده است - دنياي زنانه ما ، از زمانهاي بسيار قديم. آنچه كه الان بايد درباره اش شروع به سخن گفتن كنيم بحران مردانگي است. بحران مردانگي آن هم به شكل افراطي كه به اين نوع رفتارها منجر مي شود.
#اما_تامپسون
ترجمه : #لعيامتين_پارسا
ترجمه آزاد از خبر #بي_بي_سي
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#نگاه_جنسیتی_به_زنان
#تعرض و
امن نبودن محیط کار و جامعه
@chista_yasrebi_original
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
از آخرین #پست_اینستاگرام
پیج رسمی #چیستایثربی
اکنون
#فیلم : #دسپرادو_۱۹۹۵
#desperado
#کارگردان : #رابرت_رودریگز
#بازیگران : #آنتونیو_باندراس #سلما_هایک
#موسیقی : #لس_لوبوس
عاشق این سکانس فیلم
#دسپرادو هستم.
تقابل عشق و مرگ...
دختر ، "سلما هایک " __ در کمال عشق ،لطافت و شیدایی ، در حال آواز خواندن ، برای معشوق قهرمانش
" آنتونیو بندراس" است...
سلحشوری که در کنارش ، خفته است.
مردی که انگار ، از میان اساطیر ، سر بر آورده است ؛ در دنیای خشن ، پر گلوله ، بی قانون و بیرحم آمریکای لاتین.
...مردی برای احقاق حق مظلومان ... و انتقام از ستمگر...
مردی برای انسان بودن و آموزش :
"آنگونه که باید زیست ! "...
غافل از محاصره ی دشمنان از هر سو...برای کشتن آنان.
و طنز تلخ سایه ی سیاه اسلحه ، روی صورت دختر عاشق ،
و آواز نیمه تمام او ؛ که معنای آن درست ، در ضدیت با خشونت است !
همراه با بازی خوب و
#در_سکوت " آنتونیو بندراس " ،
آن هم تنها با به کارگیری درست و ماهرانه ی
#نگاه و حرکت روان دستهایش.... .
چه سمفونی دیداری_شنیداری چشم نواز و پر استرسی!
با پدرم ، روزی یک بار این سکانس را میدیدیم . روحش نور!
همسلیقه بودیم !...
هردو از این دو شورشی نازنین ، بر علیه باندهای مافیایی فروش آدمها و مواد ، لذت میبردیم...یادش بخیر !
پدر نیست.
اما زندگی
ادامه دارد...
مافیاها ؛ و شورشیهای شجاع و جنگشان با هم...
تا پیروزی ابدی
#خوبی بر بدی .
#فیلم
#سکانس
#سینما
#سکانس_برگزیده
سلاح من ، چشمان توست...
نگاهم کن ، پیروز میشویم...
#چیستا_یثربی
#دسپرادو
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
از آخرین #پست_اینستاگرام
پیج رسمی #چیستایثربی
اکنون
#فیلم : #دسپرادو_۱۹۹۵
#desperado
#کارگردان : #رابرت_رودریگز
#بازیگران : #آنتونیو_باندراس #سلما_هایک
#موسیقی : #لس_لوبوس
عاشق این سکانس فیلم
#دسپرادو هستم.
تقابل عشق و مرگ...
دختر ، "سلما هایک " __ در کمال عشق ،لطافت و شیدایی ، در حال آواز خواندن ، برای معشوق قهرمانش
" آنتونیو بندراس" است...
سلحشوری که در کنارش ، خفته است.
مردی که انگار ، از میان اساطیر ، سر بر آورده است ؛ در دنیای خشن ، پر گلوله ، بی قانون و بیرحم آمریکای لاتین.
...مردی برای احقاق حق مظلومان ... و انتقام از ستمگر...
مردی برای انسان بودن و آموزش :
"آنگونه که باید زیست ! "...
غافل از محاصره ی دشمنان از هر سو...برای کشتن آنان.
و طنز تلخ سایه ی سیاه اسلحه ، روی صورت دختر عاشق ،
و آواز نیمه تمام او ؛ که معنای آن درست ، در ضدیت با خشونت است !
همراه با بازی خوب و
#در_سکوت " آنتونیو بندراس " ،
آن هم تنها با به کارگیری درست و ماهرانه ی
#نگاه و حرکت روان دستهایش.... .
چه سمفونی دیداری_شنیداری چشم نواز و پر استرسی!
با پدرم ، روزی یک بار این سکانس را میدیدیم . روحش نور!
همسلیقه بودیم !...
هردو از این دو شورشی نازنین ، بر علیه باندهای مافیایی فروش آدمها و مواد ، لذت میبردیم...یادش بخیر !
پدر نیست.
اما زندگی
ادامه دارد...
مافیاها ؛ و شورشیهای شجاع و جنگشان با هم...
تا پیروزی ابدی
#خوبی بر بدی .
#فیلم
#سکانس
#سینما
#سکانس_برگزیده
سلاح من ، چشمان توست...
نگاهم کن ، پیروز میشویم...
#چیستا_یثربی
#دسپرادو
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این داستان پستچي عالیه. همیشه به چيستا يثربي به عنوان یه منتقد نگاه کردم اما چقدر عاشقه. هنوز بعد از این همه سال میشه درک کرد که اون عشق چقدر روش اثر گذاشته و زندگیش رو تحت تاثیر قرار داده. قشنگترین دیالوگش رو مینویسم
دخترم یک روز گفت یک جمله عاشقانه بگو لازم دارم. گفتم چقدر نامه دارید. خوش به حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه ام!پستچيDavid Brin: THE POSTMANTo celebrate the UK release of Existence in paperback Orbit Books (UK) has re
released the Uplift books as two omnibus editions and Earth and The Postman Postman (@postm
#نگاه_دیگران
به
#پستچی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
دخترم یک روز گفت یک جمله عاشقانه بگو لازم دارم. گفتم چقدر نامه دارید. خوش به حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه ام!پستچيDavid Brin: THE POSTMANTo celebrate the UK release of Existence in paperback Orbit Books (UK) has re
released the Uplift books as two omnibus editions and Earth and The Postman Postman (@postm
#نگاه_دیگران
به
#پستچی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi