چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Forwarded from چیستا_دو (Chista Yasrebi)
تو چرا هر روز خودکشی میکنی،
که دیگران ، آرام بگیرند؟

بزودی
عقابی میشوی !

سایه های بالت
شهر و مردمش را باهم ،
به دیاری میبرد ،
که در آن هیچکس
به دیگری نمیگوید :
" طرف خودکشی کرده است!"
#چیستایثربی
و گاهی
وقت کوچ ....
چمدانی برندار!
خاطراتت را هم جا بگذار ،

فقط صدایت را بیاور
تا فردا نگویند :
خودش ، صدایش را کشت....

#چیستایثربی


@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی_صورتی (Chista Yasrebi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام زندگی من ، در میان پلیمرها گذشت.

مولکولهای بزرگی که از به هم پیوستن واحدهای کوچک تکرار شونده (مونومر) ، ساخته شده اند.

و نمیدانستم...



من هیچ چیز درباره پلیمرها نمیدانستم ! جز همین تعریف یک خطی که در شیمی دبیرستان ، رشته ی علوم تجربی خوانده بودم.


تا دیشب ، که دخترم امتحان مواد داشت ، دیدم دارد درباره ی مواد میخواند و شکست مولکولی و مرگ مواد!


بلند درس میخواند:


سطح صیقلی، آسیب پذیرتر است و سطح منحنی یا گرد ، مقاومتر!

گریه ام گرفت!


پدرم همه ی عمرش مواد

(عتیقه جات)برای ما جمع کردکه البته خوشبختانه، به من، چیزی نرسید!


ساعاتی که میتوانست ، با خانواده اش،خوش باشد،سفر برود ، فیلم ببیند،داشت در عتیقه فروشیها،
#مواد جمع میکرد،

که نوعی جاودانگی رابرای ما به ارمغان بگذارد! و من هم همین کار را ، با دخترم کرده بودم.

#مواد جمع کرده بودم !

از همه نوع! پارچه ، سنگ ، پلاستیک....


چیزهایی که دخترم بیزار بود.
میگفتم :بعداز مرگم مال توست،



اما او ، فرار میکرد و حتی هدیه های مرا نمیگرفت !


داد زدم: نیایش ، مگه پلیمر، به این راحتی میمیره؟! مواد که نمیمیرن ، مامیمیریم !

اونا ازچیزی به چیز دیگه ، تبدیل میشن ولی جوهره شون هست!

خندید وگفت :عمر بعضیاشون ، سه ساله.بعضیهام پنج سال یا...

معلومه که موادم میمیرن!

گفتم:نگو!....



من پارچه هایی رو از نوزادیت برات جمع کردم! و خیلی جیزای دیگه که دوست داشتم ....

کلی لباس !

گفت : یعنی الان بیست ساله شونه؟ پس مردن ! فاتحه !



ای وای!...



همه ی عمر ، درد من ، این بود که به جای جمع کردن خاطرات ، پلیمرهایی جمع کنم که فناپذیرند و میمیرند!


و اکنون ما ، بین جمعی مرده ، زندگی میکنیم؟!


زندگی در میان اموات؟


این بود چیزی که میخواستم برای دخترم ، یادگار بگذارم ؟!

اینگونه فرصت محدود عمرم را،برایش هدردادم؟ اجناس من ، جواهر و عتیقه نبودند!

پس عمرشان کوتاه بود،

و حتما، در گنجه های صد بار قول شده ، مرده و پوسیده بودند!

آنقدر از آن خانه ترسیدم که میخواستم همان لحظه ، فرار کنم !


دخترم گفت: بگذار درسم رابخوانم !
اینا چیه میگی؟!

گفتم:من به مرگ مواد ، فکر نکرده بودم!

بگو، عمرشونو ، چطوری طولانیتر کنم؟

گفت: ممکنه از تو ، بیشتر عمر کنن ، ولی به هر حال ، میمیرن.

حفره ها،شکست،ترک خوردن و آغاز ویرانی...


نه!

من خاطراتی برای آن دنیا میخواستم ، نه تاریکی گور و موادی درحال فساد ، برای دخترم که جایش را تنگ کرده بودند!

یاد سفر اخیرم به
#اهواز افتادم....



از تمام لحظه ها، شبی که #مریم و #منصوره ی عزیز ، مرا به رستورانی در کنار کارون ، دعوت کردند ، خاطره ای درخشان ، ستاره وار ، در ذهنم ، سوسو میزد ،

و صبحی که با
#لاله ی عزیز ، در خیابان امام گذراندم .... و

#نجمه ی عزیز که علاوه بر محبت و گرما ، قلمهای پدر مرحوم ، بزرگوار و عزیزش را به من هدیه کرد !....



گنجی ارزشمند و پر از عشق ...

و خیلی ها که نمیتوانم همه را نام ببرم...


مثل دستبندهای پر از روح
#خانم_بتی_عزیز، که با عشق و روح خودش ، هنرمندانه ، ساخته شده بودند.


و با شکستن آینه ی کمد ما ، ناگهان ناپدید شدند !

اما عشق نهان در آنها ، و وقتی که برای من گذاشته بود ، هنوز در جان من ، شیرین است ، هر چند خود دستبندها ، دیگر نبودند !



با آینه رفتند...

آینه ای که از بس به آن جنس آویزان کرده بودم ، شکست ! ...



دیگر جنگ من ، برای فتح پلیمر ، تمام شد!

شاید آدمها ، فقط یکبار ، هم را ببینند ،
اما یک عمر خاطره و شادی ، جمع میکنند،که هیچ مرگ و فسادی درآن راه ندارد! هیچ نوع مرگی ! هیچ
جانوری ، هیچ گونه نابودی ! و این یعنی:

#جاودانگی !



از پیج اینستاگرام
#چیستا_یثربی

#چیستایثربی

#کانال_رسمی

@chista_yasrebi
بالاله ی عزیزم در اهواز

#چیستایثربی

@chista_yasrebi
با بانو بتی نارنین و هنرمند...

و زیور الات دستسازش که هر چند ناپدید شدند ، اماعشقشان در قلب من هست

#اهواز
#بانیان_جلسه


کانال
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
با مریم گل (دوربین در دست ) و منصوره ی نارنین....

دو دوستی که تا ابد در قلبم ، جای دارند و لحظاتی فرانوش نشدنی با آنها در شهر عشق

#اهواز

#چیستایثربی

@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
من و نجمه ی عزیز


#یار_همیشگی پیج و کانال
#امشب خیلی بودنش، شادم کرد.


پر از #انرژی_مثبت بود.


#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
بالاله بختیاری عزیز و دوست دیگرمان، سولماز جان

#اهواز
#همایش_روانشناختی
#سیزدهم_آذر
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
بابا تو را جان هر کس که دوست دارید ، این شعرهای بی ادبی را روی ترانه هایی که ما و عده ای دوست داریم ، برای مسخره کردن در پیجهایتان نگذارید ! !....من دو شبه از ترس خواب دیدن این شعرا ، نمیتونم بخوابم! .
البته بازدید کنندگان فرهیخته کانال من ، که از این کارها نمیکنند! نمیدونم کی اولین بار رو ترانه ی محبوب مردم ، این شعر بی ادبی رو ساخته ، افتاده سر زبونا....بیجاره خواننده ی اصلی و عواملش !
یاد دوران انتشار پستچی خودم در فضای مجازی افتادم....دیگه نسبتی نبود به ما ندن!
#چیستایثربی
@chista_yasrebi

گناه دارن کسانی که اون ترانه رو دوست دارن.
Forwarded from چیستایثربی_صورتی (Chista Yasrebi)
..............


چه بگویم
که همین آگهی ساده ی ترحیم نگفته باشد...

مجال نفس ، کم است...
#چیستایثربی
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒

#بنگ_بنگ

عشق من ، مرا کشت...





تمام اجراهای این
#ترانه را برایتان گذاشته و میگذارم.. و حال اجرای دخترکی، حدود هشت ساله...



اصلیت : دورگه ی نروژی


#بنگ_بنگ
#آنجلینا_جوردن


#اصل_ترانه از :

#نانسی_سیناترا


عشق من ؛ مرا کشت



موسیقی فیلم :
" بیل را بکش "

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#کلیپ
#موسیقی



معنای این قسمت اول شعر
من پنج ساله و او
شش ساله بود


بر اسبهای چوبی سوار بودیم .
او سیاه و من سپید ،
او شلیک میکرد و میگفت :


من تو را کشتم ، بنگ بنگ...
باید زمین بیفتی ، بنگ بنگ...



و آن صدای وحشتناک شلیک ...
بنگ بنگ... .

عشق من ، مرا کشت...





برگرفته از اخرین پست پیج #اینستاگرام_رسمی

#چیستا_یثربی

کانال
#چیستایثربی

@chista_yasrebi