چیستایثربی کانال رسمی
6.56K subscribers
6.04K photos
1.28K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
فروردین ۱۳۳۰
همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم می‌کنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار می‌افتد، مسافتها با اندازه‌گیری‌های ما جور در نمی‌آید، هوا رقیق می‌شود و نفسمان پس می‌زند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیخته‌ای که نمی‌توان جلویش را گرفت.

#صادق_هدایت
#پیام_کافکا


#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
معنای تشنگی را در لرستان حس کردم
فرهنگ > هنر - نیلوفر رستمی:
استان لرستان ورک‌شاپی 4 روزه از تاریخ 28 تا 31 تیرماه با حضور چیستا یثربی برای هنرمندان تئاتر در زمینه نمایشنامه‌نویسی برگزار کرد.
 این ورک‌شاپ که با همکاری اداره کل ارشاد لرستان و اداره ارشاد الیگودرز در شهر الیگودرز تشکیل شد بیش از 100 نفر علاقمند را از سراسر استان پذیرفت. چیستا یثربی، در این چند روز تئاتر لرستان را اینگونه یافت: «تئاتر لرستان شبیه جوانی مستعد اما بدون آینه است و این شعر حافظ را هم در ادامه حرفش می‌آورد: حافظ عروس طب مرا جلوه آرزوست / آینه ندارم از آن آه می‌کشم.»

 این نمایشنامه‌نویس در باره اولین روز حضورش در کارگاه آموزشی گفت: « بیش از 100 نفر از شرق و غرب استان شرکت کرده بودند من تا به حال ندیده بودم که ورک‌شاپی در استانی برگزار شود و همه علاقمندان آن استان را بپذیرد.

 همیشه بهترین‌های تئاتر و در تعداد اند ک دعوت می‌شوند اما اداره ارشاد استان شرکت برای همه علاقمندان را آزاد گذاشته بود و تمام مخارج غذا را هم به عهده داشت برای اقامت نیز یکی از خوابگاه‌های دانشگاه الیگودرز در نظر گرفته شده بود.

اولین روز با چیزی حدود 100 نفر روبرو شدم بعضی از مسئولان هم در جلسه اول شرکت داشتند و حتی هنرجویان یا دانشجویان رشته‌های دیگر هم بودند.» چیستا یثربی درخصوص آموزش‌های خود در 5 روز ورک‌شاپ گفت: « اما چنین ورک‌شاپی که با عده زیادی برگزار شود و شرکت کنندگان در سطحی مشابه از دانش نباشند حتما مشکلات خاص خودش را دارد.

جلسه اول غیرممکن بود که با این تعداد بتوان کار گروهی طبق تعریف ورک‌شاپ انجام داد بنابراین به سخنرانی درخصوص تاریخچه نمایشنامه‌نویسی گذشت. با تعزیه، نقالی و پرده خوانی شروع کردم و بعد به رواج درام غربی با موضوعات شرقی در ایران پرداختم. از اولین نمایشنامه‌نویسان هم مانند تبریزی و میرزاده عشقی حرف زدم.

 اما از جلسه دوم ظاهرا این امکان فقط برای هنرمندان و علاقمندان جدی اختصاص داده شده بود چیزی در حدود 80 نفر. در ورک‌شاپ‌ها معمولا 10 الی 15 نفر شرکت می‌کنند تا همه بتوانند در کار گروهی شرکت کنند اما در لرستان به دلیل حجم علاقمندان این امر میسر نبود. من به بچه‌ها گفتم که هر کدامشان یک نمایشنامه در 2 صفحه بنویسند اما خیلی از نمایشنامه‌ها خوانده نشد چون فرصت اندک بود، باید هرکدام نمایشنامه خود را می‌خواندند بعد وقتی برای نقد من و بچه‌های دیگر در نظر گرفته می‌شد.

 متاسفم اما به همه شان قول دادم که اگر نمایشنامه‌هایشان را برایم بفرستند من تصحیح خواهم کرد.» به اعتقاد یثربی یکی از مهمترین دلایل حجم زیاد علاقمندان تئاتر در این استان که از سطح دانش اندکی نیز از تئاتر برخوردار هستند، نبود حتی یک دانشکده سینما و تئاتر در کل استان است: « من معنای تشنگی را فقط در لرستان حس کردم، در شهرهای دیگری مانند مشهد، اراک و اصفهان که برای تدریس دعوت شده بودم هیچگاه این حس را نداشتم.

در این شهرها دانشکده‌ها و آموزشگاه‌های تئاتر وجود دارد و بچه‌ها از سطح دانش معقول و خوبی برخوردارند. اساسا وقتی این همه شرکت کننده در ورک‌شاپ باشد نشانه این است که تا چه حد علاقمند به تئاتر در استان وجود دارد.»

 این ورک‌شاپ هر روز در دو نوبت صبح و بعدازظهر به مدت 4 ساعت ادامه داشت. یثربی، درباره نمایشنامه‌های خوانده شده گفت: «خیلی از سوژه‌ها ناب و خوب بودند آنقدر که می‌شد نمایشنامه‌های فوق‌العاده‌ای از آنها نوشت.

دختری از شهر پل دختر سوژه‌ای گفت که هنوز فکر من درگیرش است. اینها نشانه خلاقیت و فکر خوب است و حیف که امکانات به اندازه کافی در لرستان و جود ندارد و توجهی به تئاتر استان‌ها در حد کفایت نمی‌شود. »

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان، شعر و ادبیات لرستان را جلوتر می‌داند و می‌گوید: « لرستان انجمن شعر و داستان دارد و خیلی از اعضایش وقتی شعرها و داستان‌هایشان را خواندند به نظرم می‌رسید اگر چاپ شوند حتما جایزه‌های متعددی می‌گیرند.

 یکی از نکات عجیب، کتابفروشی‌های لرستان است، در کتابفروشی‌ها نمی‌توانید کتابی در حوزه ادبیات نمایشی پیدا کنید مگر اینکه از تهران سفارش داده شود.  من وقتی به بچه‌های ورک‌شاپ می‌گفتم که کتاب‌های معروف و قدیمی تئاتر را بخرند می‌گفتند از کجا بخریم؟!»
یثربی با معرفی کسانی مانند پژمان باقری پور، سمیه دولتشاهی و سمیه شرفی به‌عنوان بهترین‌های ورک‌شاپ گفت: «وقتی امکان تئاتر در لرستان و ارتباط با پایتخت اندک باشد، وقتی سالی یکی 2 بار تعداد محدودی از تئاتری‌ها آنهم بیشتر نورچشمی‌ها به دیدن تئاتر پایتخت بیایند، وقتی دانشکده‌ای ویژه تئاتر نباشد و وقتی کتابفروشی‌ها خالی از کتاب‌های تئاتر باشند نباید برای وضعیت بهتر امیدوار بود

با این حال و در چنین وضعیتی باید از مسئولان اداره ارشاد لرستان و الیگودرز که تشکیل ورک‌شاپ را به طور جدی دنبال می‌کنند و هزینه‌های زیادش را متقبل 🔽
ادامه از پست قبل🔼

میشوند تشکر کرد و البته امیدوار بود که این اتفاق‌ها باز هم بیشتر و مداوم‌تر شود.»

همشهری استانها  


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
تدریس در
#لرستان

@chista_yasrebi_original
بخشی از سریال امیر کبیر در
#کانال_صورتی
کانال فرهیختگان من

هم اکنون
پست بسیار طولانیتر از
#اینستاگرام_من
#مرگ_یک_نویسنده_تنها
#مرگ_صادق_هدایت

#هدایت را درحالی که روی پتویی که در کف آشپزخانه پهن کرده بود، دراز کشیده بود و خاکستر آثار چاپ نشده‌اش هم در کنارش قرار داشته، پیدا می‌کنند و بعد...
چیستایثربی_کانال_رسمی

دو شب اقامت در ساختمان 37 و سپس هیچ.... (یادی از هدایت)
هدایت صبح روز ششم آوریل 1951 به ساختمان شماره 37 مکرر خیابان شامپونیه وارد می‌شود. درست درهمین موقع است که همه دوستان مقیم پاریش از هدایت بی‌خبر می‌مانند.
گاز ساختمان قطع است و هدایت ضمن تهیه یک قابلمه نو از خانم سرایدار می‌خواهد که ترتیب وصل گاز آپارتمانش داده شود. قابلمه نو هرگونه شک و تردید نسبت به ‌این خواست را از میان می‌برد. آپارتمان همانی است که در سال 1912 ساخته شده و آنقدر برسرحیاط و نورگیرش بحث و جدل درگرفته است. هر قدر تهویه آپارتمان برای زندگی نامناسب بود، برای اشباع کردن آن از گاز شهری امتیاز محسوب می‌شد.‌ این آپارتمان یک اتاق، یک آشپزخانه کوچک که رو به حیاط مشترک باز می‌شد و یک توالت داشت.

هدایت چه وقت فوت شد؟ آن چه درمدت بسیار کوتاه اقامت هدایت در ساختمان شماره 37 مکرر گذشته است به واقع بر کسی معلوم نیست. روز نهم آوریل سال 1951 پس از ساعت 4 بعداز ظهر او را در آپارتمان کوچک مرده می‌یابند. طبق اظهار سرایدار، بوی گاز روز هشتم آوریل در تمام ساختمان پیچیده بود. بنابر تحقیقاتی که به عمل آمد، درست‌ترین زمان مرگ وی، شب یا نیمه شب هشتم آوریل1951 می‌باشد. هدایت در خیابان شامپیونه بدرود حیات گفت و در ساختمان شماره 37 مکرر. در و پنجره‌ها را بست، همه منافذ و درزها را با پنبه پر کرد، آخرین دستنوشته‌هایش را سوزاند، شیر گاز را گشود و بر روی پتویی که در کف آپارتمان پهن کرده بود دراز کشید و با چهره‌ای آرام به خواب ابدی رفت و جز یادداشتی کوچک هیچ پیام و نوشته‌ای ا زخود برجای نگذاشت.

هدایت را درحالی که روی پتویی که در کف آشپزخانه پهن کرده بود، دراز کشیده بود و خاکستر آثار چاپ نشده‌اش هم درکنارش قرار داشته، پیدا می‌کنند و بعد پیکرش را به اتاق مجاور برده و روی تختخواب قرار می‌دهند.
خبر مرگ هدایت در روزنامه لوموند مورخ 11 آوریل 1951 منتشر شد. ابتدا قرار بود پیکر هدایت جهت تدفین به تهران انتقال داده شود ولی نهایتا تصمیم می‌گیرند که هدایت را در پاریس به خاک بسپرند. او که زمانی بیزاریش را از شسته شدن در مسجد پاریس اعلام کرده بود گذارش به همان مسجد افتاد وفقط به جای قبرستان «مونپارناس» که روزگاری درآن مرده‌ها را به زنده‌ها ترجیح داده و به خوشبختی آنها رشک برده بود در گورستان «پرلاشز» دفن گردید.

#روحش_آرام_از_این_همه_درد

#نویسنده
#مترجم
#نمایشنامه_نویس


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
خودکشی هدایت به زبان
#دکتر_اسلامی_ندوشن

خودکشی هدایت بزبان دکتر اسلامی ندوشن

چرا هدایت خود کشی کرد ؟


جوابش هم آسان است و هم دشوار . آسان است برای اینکه او در زندگی به بن بست رسیده بود ، نه تنها جرثومهء مرگ را در سرشت خود داشت ، بلکه اوضاع و احوال دوران میان سالی زندگیش او را به این سو می راند . آخرین تلاشش برای رهایی از این سرنوشت محتوم این بود که از ایران دور شود ، به پاریس بیاید . که شهر محبوبش بود ؛ ولی دیگر ، پاریس به او جوابگو نشد . نه پول داشت نه امکان ماندن و نه امید بازگشت ...

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
خودکشی هدایت به زبان
#دکتر_اسلامی_ندوشن

خودکشی هدایت بزبان دکتر اسلامی ندوشن

چرا هدایت خود کشی کرد ؟


جوابش هم آسان است و هم دشوار . آسان است برای اینکه او در زندگی به بن بست رسیده بود ، نه تنها جرثومهء مرگ را در سرشت خود داشت ، بلکه اوضاع و احوال دوران میان سالی زندگیش او را به این سو می راند . آخرین تلاشش برای رهایی از این سرنوشت محتوم این بود که از ایران دور شود ، به پاریس بیاید . که شهر محبوبش بود ؛ ولی دیگر ، پاریس به او جوابگو نشد . نه پول داشت نه امکان ماندن و نه امید بازگشت ...

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
.
#Cinema

#فیلم_سینمایی
#مخمصه/Heat/


اولین فیلمی بود که
#رابرت_دنیرو و #آل_پاچینو در مقابل یکدیگر در سکانس‌هایی بازی کردند. البته ۲۱ سال قبل هردو در قسمت دوم فیلم پدرخوانده به ایفای نقش پرداخته بودند ولی در هیچ قسمتی از این فیلم در مقابل یکدیگر قرار نمی‌گرفتند. .
در این فیلم پاچینو و دنیرو حدود ١٥ دقیقه در مقابل یکدیگر قرا میگیرند و این رویارویی دو غول بزرگ سینما در قرن ٢٠ را بسیاری از صاحبنظران و منتقدان فیلم و سینما رویارویی دو سبک مهم بازیگری یعنی سبک برون گرای پاچینو و سبک درون گرای دنیرو دانسته اند که در نوع خود یک کلاس بازیگری است.

صحنه گفتگوی آل پاچینو و رابرت دنیرو در رستوران یکی از معروف ترین صحنه های سینمایی است که در آن یک دزد و یک پلیس با هم صحبت می کنند در حالیکه هیچ کدام به دیگری دروغ نمی‌گوید. هر دو همدیگر را تحسین می کنند ولی هر دو بیان می کنند که از کشتن دیگری ترسی ندارند.

نویسنده و کارگردان
#مایکل_مان
دو عشق من در بازیگری
#دنیرو
#پاچینو

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#کلیپ#سینما#فیلم#سکانس

یه بار یه نفر بهم گفت :

نذار چیزی تو زندگیت باشه که در صورت احساس خطر ، نتونی در عرض سی ثانیه ترکش کنی و خودتو برسونی اونور خیابون ...
کاش گوش کرده بودم رابرت دنیروی عزیز...کاش ....#چیستا


از پبج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_original
هم اکنون در کانال #صورتی
نمیتوانم نگاهم را از تو برگیرم
#چیستایثربی



https://t.me/joinchat/AAAAAEGc5A_pweB4eDnm2Q
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
You are just good to be true
Can't take my eyes off you


تو انقدر خوبی که نمیتوانی واقعی باشی
نمیتوانم نگاهم را از تو برگیرم ...

چند ورژن از این ترانه داشتیم و هر بار سرمستم میکرد....


#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#اصل_ترانه از
فرانکی والی
1967
امااین اجرای مسابقه جدید است.
در فیلم

#شکارچی_گوزن هم ، باباری #رابرت_دنیرو و #مریل_استریپ ، دوستان داماد به همراه او ، این ترانه را میخواندند.... راستی من هم آن را، خوب میخوانم🙃

عاشق این سطر شعرم ....

انقدر خوبی که نمیتوانی واقعی باشی!
فقط بگذار عاشقت باشم ....



اصل ترانه در
#کانال_صورتی چیستایثربی
هم اکنون

کانال فرهیختگان من



https://t.me/joinchat/AAAAAEGc5A_pweB4eDnm2Q
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
هم اکنون در کانال #صورتی
نمیتوانم نگاهم را از تو برگیرم
#چیستایثربی



https://t.me/joinchat/AAAAAEGc5A_pweB4eDnm2Q
#شکارچی_گوزن
کارگردان
#مایکل_چیمینو

1978
#رابرت_دنیرو
#مریل_استریپ
#کریستوفر_واکن


این سکانس را ، هرگز از یاد نمیبرم. تلخی جنگ و معتاد شدن به خود آزاری توسط جوانان در بازی مرگبار رولت روسی بخوبی به نمایش گذاشته شده است .


دنیرو برای نجات دوست کودکی و همرزمش به ویتنام برمیگردد ، اما میبیند او که آنقدر از اسلحه و مرگ میترسید ، جزو داوطلبان اصلی بازی مرگبار
#رولت_روسی شده! و باید هفت تیری بایک گلوله را در سر خود ، شلیک کند.... و بقیه بر سر این قمار میکنند که طرف میمیرد یا میماند....


بازی کثیفی که هنوز در برخی جاها رایج است و از تبعات جنگ است ....

و دوست صمیمی دنیرو ، مقابلش میمیرد...


نمیدانم چند هزار بار این سکانس و بازی دنیرو را برای برگرداندن دوستش دیده ام....

و نمیدانم زندگی ما ، چقدر شبیه بازی وحشیانه ی رولت روسی شده !

شلیک کردن یک هفت تیر با یک تیر در مغز خود با پذیرفتن ریسکش ! از دست دادن زندگی !


#چیستایثربی

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
#رابرت_دنیرو


مردی برای تمام فصول


نگاهی کوتاه به کارنامه ی رنگین نقشها و بازیهای

#رابرت_دنیرو


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی


@chista_yasrebi_original