چیستایثربی کانال رسمی
6.62K subscribers
6.04K photos
1.27K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
اخبار دنیا دارد مرا فرو میبرد ؛ من بین سیل و قحطی و زمین لرزه ؛ دست و پا میزنم. هر جا را درست کنی ؛ مصیبت از جای دیگری ؛ سر در می آورد. من بین ارواح کشته شدگان و صدای گرسنگان ؛ غرق میشوم. زنی پنج میمون به دنیا آورد ؛ کوهها حرکت میکنند. من نمیتوانم جلوی اتفاقات را بگیرم ؛ معدنچیان زنده به گور ؛ سوختگان آتش ؛ و یتیم های جنگ در خانه ی مرا میزنند؛ من غرق میشوم. فقط دستم است که به امید نجات ؛ بیرون است و کسی آن را نمیگیرد....

#بهرام_بیضایی
#مونولوگ
#دنیای_مطبوعاتی_آقای_اسراری
#1345
#چیستایثربی


مونولوگ بالا ؛ از زبان شخصیت خبرنگار مجله ای بیان میشود ؛ که در زندگی؛ به آنچه میخواسته ؛ دست نیافته ؛ و همیشه ؛ در حسرت آن چیزهاست...او به اجبار و به خاطر تامین زندگی ؛ شاعری را کنار گذاشته و مسول صفحه
"#آخرین_اتفاقات"مجله ی
#ایران_مصور شده است.اما از شغل خود ؛ ناراضی است.

یکی از مونولوگهایی نفس گیر و معناداری که من همیشه ؛ برای تمرین بیان هنرجویان و بازیگرانم نیز ؛ از آن استفاده میکنم.

نوشته:بهرام بیضایی



@chista_yasrebi
Chista Yasrebi:
برای دوستانم در
#زنجان و همه جا


دیگر #زنجان هم نیستم!.......




اما حتما به نمایشگاه کتاب زنجان سر بزنید.زنجانیهای عزیزم ؛ چند عنوان از بهترین کتابهای من در نشر #قطره و #کوله_پشتی هستند! گرچه حتی وقت ندادند سری به غرفه کتابهایم بزنم! .....مهم نیست !!!! شما که هستید....



شما هر کدام #چیستایثربی هستید ! شما صدای من هستید !



#پستچی و چند عنوان دیگر در #قطره موجود است.

توصیه میکنم#آخرین_پری_کوچک_دریایی را حتما بخوانید.حیف که زنان مهتابی و تاتر درمانی تمام شده و رفت برای چاپ بعد!

قطره ؛ شاید #من_آناکارنینا_نیستم و #زنی_که_تابستان_گذشته رسید ؛ را هم هنوز تمام نکرده باشد و چند عنوان دیگر از من.....بپرسید !!!


در نشر #کوله_پشتی رمان مورد علاقه ام
#معلم_پیانو ؛ موجود است و مجموعه شعر جدیدم
#نگاهت_همیشه_دوشنبه است.... جای مرا خالی کنید و نکنید؛ در هر حال ؛ دلم آنجاست.....دوستتان دارم... سه هفته دیگر برای کار شخصی #زنجان می آیم ؛ جایی در کافه ای ؛ قرار میگذاریم برایتان امضاء کنم.....


#چیستایثربی

@Chista_Yasrebi

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
Chista Yasrebi:
آخرین نامه

#شعر_معروف_تد_هیوز
درباره ی خودکشی همسرش
#سیلویا_پلات



#همسرت_مرد

این شعر که #تد_هیوز بارها آن را بازنویسی کرده تا به نسخه مطلوبش برسد
#آخرین_نامه نام دارد و توصیف کننده رنج و عذاب این شاعر در روزهای منتهی به خودکشی پلات در تاریخ 11 فوریه سال 1963 در خانه‌اش در لندن است.

شعر چنین آغاز می‌شود؛ «چه شد آن شب؟ شب آخر تو.» و با رسیدن خبر مرگ همسر هیوز به پایان می‌رسد.

این شاعر مشهور بریتانیایی هیچ‌گاه به چنین صراحت درمورد
#خودکشی_همسرش صحبت نکرده بود. مجله «نیو استیتس‌من» که روز پنجشنبه این شعر را چاپ کرد این شعر پنهان‌شده را مهم‌ترین قطعه گمشده از مجموعه
#نامه‌های_تولد هیوز خواند. این مجموعه تنها جایی است که خوانندگان می‌توانند اشارات مستقیم این شاعر به
#تراژدی مرگ همسرش را بخوانند.

رابطه نفرین‌شده هیوز و پلات ؛ که هر دو #شاعران_بزرگی بودند همیشه توجه دنیای ادبیات را به خود جلب کرده است. پلات نویسنده‌ای آمریکایی بود که در سال 1956 با هیوز ازدواج کرد و سپس دچار افسردگی و دوگانگی بین آرزوهای ادبی و زندگی خانگی شد. او در سن 30 سالگی با باز کردن
#شیر_گاز خودکشی کرد.

هیوز بعدا دو بار ازدواج کرد و از سال 1984 تا زمان مرگش شاعری مشهور باقی ماند. او تا سال 1998، چند ماه قبل از فوتش که کتاب «نامه‌های تولد» منتشر شد درمورد مرگ همسرش صحبتی نکرد.

#آخرین_نامه شرح رنج و ناراحتی او پس از شنیدن خبر مرگ پلات از طریق تماس تلفنی است.

ملک‌الشعرا سابق بریتانیا در یکی از نسخه‌های این شعر نوشته است؛

سپس صدایی چون سلاحی آخته / یا سرنگی به دقت پر شده / کلام دو حرفی‌اش را در گوشم فرو کرد /
-همسرت_مرد....

هیوز در زمان مرگ پلات جدا از او زندگی می‌کرد.

چند نسخه از این شعر در آرشیو کتابخانه بریتانیا نگهداری می‌شود. این کتابخانه اشعار را از کرول هیوز، همسر سوم هیوز خریده است. گفته می‌شود این شعر اوایل دهه 1970 سروده شده است.

کرول ان دافی، #ملک‌الشعرا_بریتانیا این اثر را #سیاه‌ترین_شعر_هیوز خواند.

#آسوشیتدپرس
#چیستایثربی

@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@Chista_Yasrebi
با حضور سیما وزیرنیا، چیستا یثربی و منصوره نیکو گفتار «شعر و کودکی» قیصر امین پور نقد می شود
http://www.ghatreh.com/news/nn779387/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%A7-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7-%DB%8C%D8%AB%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%DB%8C




این خبر تقریبا ؛ متعلق به نه سال پیش است! فقط خواستم بگویم از طرف خود استادم ؛
#دکتر_قیصر_امین_پور ؛ افتخار داشتم یکی از منتقدان اخرین کتاب ایشان ؛ در شهر کتاب مرکزی باشم ؛ دعوت من صرفا از سمت ایشان بود و نه شهر کتاب ! .....

افتخار بزرگی که هرگز فراموش نمیکنم و تلفن #دعوت_ایشان_از_من ؛ به عنوان منتقد آثار خودشان !!! باعث #مباهات من بود و هست....

شبکه چهار سیما نیز تا به حال چندین بار آن جلسه ی نقد و بررسی را پخش کرده است.

این آخرین دیدار من با استادم بود و بانو و دختر گرامی شان نیز ؛ در جلسه ؛ حضور داشتند.........آنقدر خاطره ی خوبی بود که نمیخواهم آن را با دنیایی عوض کنم؛ تو میدانی استاد....مطمینم که مثل همیشه ؛ همه چیز را میدانی.....

او #زنده_است و از ما زنده تر.....چون شعرش ؛ در رگ برگ حیات جاری است.....و مگر شاعران راستین میمیرند ؟!



#قیصر_همیشه_زنده_است

و چه افتخاری بود برای من ؛ که یکی از منتقدین و تحلیل گران #آخرین_کتاب_ایشان باشم و دعوت از سمت خود ایشان باشد! نه شهر کتاب مرکزی یا هر ارگان دیگر....

استادم #دعوتم کرده بود!

کجا بودیم و به کجا رسیدیم ! ...


استاد...من عوض نشدم...من همان
#چیستای_ساده_دلی هستم که شما از هفده ساگی من میشناختید....و شما هم ؛
#قیصر_همیشه_جوان_و_قدرتمند_شعر_ایرانید.

#حالا_و_همیشه !

نمادی از خلاقیت ؛ شاعرانگی و انسانیت به تمام معنا
#چیستایثربی
#یاد_استاد
@Chista_Yasrebi

. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
اگر مردم ؛ در مهتابی را باز بگذارید...
#فدریکو_گارسیا_لورکا
#شب
#آخرین_اجراها
#امشب
5 و 7
لطفا نیم ساعت قبل حضور داشته باشید

@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
از صفحه ی دیگران
از صفحه ی سندس یگانه
مدیر صحنه ی مهربان و وظیفه شناسم

#شب
#آخرین_شب
#قشقایی
دوستان عزیز تهران و شهرستان

هیجکس بدون اجازه #کتبی من ؛ اجازه ی کار کردن آثارم را ندارد! این قانون ارشاداست. اما کار
#آخرین_پری_کوچک_دریایی را خودم درحال تمرینم ؛کسی اجازه ی کار کردنش را ندارد.ممنون
#سکانس دیگر از فیلم
#آخرین_سامورایی


کارگردان:
#ادوارد_زوییک
نویسنده :
#جان_لوگان
موسیقی
#هانس_زیمر


بازی :
#تام_کروز و ....

هزار بار که افتادی ؛ باز تلاش کن که برخیزی !...

تام کروز؛ در نقش یک افسر آمریکایی است که اسیر دست ساموراییهاست و میخواهد شیوه ی جنگیدن آنها را با شمشیر ؛ یاد بگیرد ؛ سماجت و پشتکار او در یادگیری شیوه های رزم سامورایی ؛ در نهایت از او ؛ یک سلحشور سامورایی تمام عیار میسازد، که پا به پای آنها و در کنارشان ؛ به میدان رزم میرود....این سکانس را به دلایل شخصی دوست دارم :

#خسته_نشدن
#تسلیم_نشدن
#مقاومت
#نترسیدن از شکست

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
**** آخرین نامه ی
#ارنستو_چگوارا به معشوقه اش

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:
تو را انتخاب میکند نه امتحان...
تو را نگاه کند نه اینکه ببیند...
تو را حس کند نه اینکه لمست کند...
تو را بسازد نه اینکه بسوزاند...
تو را بیاراید نه اینکه بیازارد...
تو را بخنداند نه اینکه برنجاند...
تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد.
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ …



“ﮔﺎﻫﯽ #ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ #ﺯﻧﺪﮔﯽ_ﮐﻦ"


#ارنستو_چگوارا
#پزشک و
#چریک_مبارز
#آمریکای_لاتین


#آخرین_نامه به معشوقه اش ؛ قبل تیر باران



#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁




گفتنی است عرضه جهانی #آخرین_قسمت_کتاب
#هری_پاتر با عنوان "هری پاتر و قدیسان مرگ"، باعث بروز #جنجال_مذهبی در #اسرائیل شد.


کتابفروشی ها در #اسرائیل برای فروش کتاب "هری پاتر و قدیسان مرگ"، اثر جی کی رولینگ مجبور شدند در روز "سبت"، مغازه های خود را باز کنند و این در حالی است که اکثر فروشگاه ها به طور معمول در روز شنبه تعطیل هستند.


#سبت، روز مقدسی برای #یهودیان به شمار می رود که از غروب جمعه آغاز و تا غروب شنبه ادامه می باید.



سیاستمداران مذهبی کتابفروشی ها را متهم کردند که با باز کردن مغازه های خود سود و منفعت را مقدم بر حساسیت های مذهبی دانسته اند.


مجموعه کتاب های داستانی هری پاتر اثر "جی.کی رولینگ" تاکنون با استقبال بی نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر جهان مواجه شده، به نحوی که 325میلیون جلد در دنیا به فروش رفته است.




#چیستایثربی_کانال_رسمی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
. #مینا#قسمت_دوم#چیستا_یثربی
بیشتر بیماران این بخش ؛ از کمبود توجه اطرافیان و خانواده،مینالیدند.دکتر قد بلند؛ سبزه و خوش تیپ بود و چشم پرستاران زیادی دنبالش بود.شنیده بودم که هفته دیگر تولدش است و پرستاران میخواهند برایش جشن بگیرند...یاد داستان سیندرلا افتادم.فقط یک چوب جادو کم داشتم! به یکی از بیماران که قبلا آرایشگر بود، گفتم ؛ من وسایل آرایش بخرم؛ میتونی یه دستی به سر و روی مینا بکشی؟گفت؛ بنده خدا ابروهاشم برنمیداره! میتونم عروسش کنم واست!برای چی فقط؟ تو این خراب شده؟ گفتم :یه نقشه ای دارم.میدانستم که دکتر مجسمه های کوچک جمع میکند.در اتاقش دیده بودم...یک پرنده کوچک برنزی سفارش دادم با چشمان عقیق سیاه؛ رنگ چشمان مینا.بعد وسایل لازم را خریدم.مینا خیلی رنج کشیده بود.کمی محبت، دکتر را نمیکشت.از غرورش هم کم میکرد.برایش لازم بود...با آن ادکلنش که بخش را مدهوش میکرد.عفت خانم آرایشگر؛ کارش را عالی انجام داد.مینا آنقدر قرص خورده بود که آرام باشد.ده بار صحنه هدیه دادن به دکتر را بااو تمرین کردیم.درست مثل فیلم سیندرلا..وقتی همه پرستارها و بیمارها؛ آمدند و رفتند نوبت مینا بود و من به او گفته بودم چه کند ! کیک رابریدند.دکتر از همه تشکر کرد ؛ وسیل هدیه بود که به سمت او می آمد.اما انگار دکتر ؛ شاد نبود.حس کردم از بچگی خودخور و عبوس بوده است!من بی توجه به او گوشه ای نشستم و مجله ای را ورق زدم؛حتی تبریک هم نگفتم ! دکتر خودش جلو آمد ؛ سر حرف را باز کرد.مینا کجاست؟ گفتم.نمیدونم!
دکترسرگردان ؛ اطرافش را نگاه کرد.ناگهان مینا را دید که با لباس زیبایی که برایش آورده بودم و آرایش عفت خانم؛ با وقار جلو آمد.درست مطابق تمرین ؛ مقابل دکتر خم شد ؛ وگفت: در آفتاب و شب تردید کن؛ دکتر نجات بخش من ؛...ولی در عشق من تردید نکن! جمله معروف هملت بود و بعد ؛ هدیه دکتر را مثل شاهزاده خانمها مقابل او گرفت.دکترسرخ شد.گمانم برای اولین بار در عمرش هل کرده بود! من ؛ عفت و عده ای کف زدیم!...دکتر پرنده برنزی را که دید؛ لبخندی زد.کمک کرد مینا از زمین ؛ بلندشود وگفت؛ خیلی ممنونم مینا خانم...غافلگیرم کردی!من طبق نقشه قبلی گفتم ؛ دکتر چرا سرخ شدید؟! و با بدجنسی گفتم. دکتر گفت:از بس گرمه اینجا! و باکاغذ کادوی مینا شروع به بادزدن خوش کرد؛من وعفت لبخند زدیم.دکتر در حالی که پرنده مینا را روی قلبش چسبانده بود!گفت:از لطف همه تون ممنونم.اما هیچ وقت محبت و هدیه مینا رو فراموش نمیکنم.بهترین هدیه ای که تو عمرم گرفتم!پدرم یکی شبیه اینو داشت.گم شد... از اون روز؛ توجه دکتر به مینا بیشتر شد...
#قسمت_دوم
#مینا
#چیستایثربی
#داستان_کوتاه
#آخرین_قسمت/بعدی/پایین⬇️
🌹آخرین شعر سیلویا پلات🌹

شاعر آمریکایی
در شبی که با گاز آشپزخانه ،خودکشی کرد
وقتی همسرش کنار زن دیگری بود
و او با دو فرزند خردسال بیمارش ، تنها بود ،
و حتی پول خرید آسپرین ، برای آنها نداشت .


بسیاری از منتقدان معتقدند؛ یکی از بهترین اشعار اوست .

#آخرین_شعرش




اين زن کامل شده است.
بر تن بی جانش
لبخند توفيق نقش بسته است


از طومار شب جامه ی بلندش
توهّم تقديری يونانی جاری است.



پاهای برهنه ی او گويی می گويند:
تا اينجا آمده ايم ديگر بس است.


هر کودک مرده دور خود پيچيده است
ماری سپيد،
بر لب تنگی کوچکی از شير
که اکنون خالی است.

زن آن دو را به درون خود کشيده
همانگونه که گلبرگ ها در سياهی شب بسته می شوند

هنگامی که باغ تيره می شود
و عطر از گلوی ژرف و زيبای گلِ شب جاری می شود

ماه هيچ چيزی برای غمگين شدن ندارد

از سرپوش استخوانی خود خيره نگاه می کند
به اين چيزها عادت کرده است.

و سياهی هايش پر سر و صدا دامن کشان می گذرند.

#سیلویا_پلات

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original