فریاد میزنم
#عاشقتم
مثل یک دیوانه ؛ یک سرباز
مثل یک گرگ ؛ یک پادشاه
از
#ترانه
#دوستت_دارم
#لارا_فابین
@chista_yasrebi
#عاشقتم
مثل یک دیوانه ؛ یک سرباز
مثل یک گرگ ؛ یک پادشاه
از
#ترانه
#دوستت_دارم
#لارا_فابین
@chista_yasrebi
Forwarded from Yasaman Adibi
JE T'AIME - LARA FABIAN LIVE - NUE -2002 -.mp4
11.9 MB
این یکی زیرنویس ندارد.کمی صبر کنید فرمت فایل را عوض کنیم.فعلا بدون زیر نویس را ببینید.البته متن زیرنویس در دیگری موجود است.....
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
D’accord, il existait d’autres façons de se quitter
Quelques éclats de verres auraient peut être pu nous aider
Dans ce silence amer, j’ai décidé de pardonner
Les erreurs qu’on peut faire à trop s’aimer
D’accord la petite fille en moi souvent te réclamait
Presque comme une mère, tu me bordais, me protégais
Je t’ai volé ce sang qu’on n’aurait pas dû partager
A bout des mots, des rêves je vais crier
Je t’aime, je t’aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinéma
Je t’aime, je t’aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
D’accord je t’ai confié tous mes sourires, tous mes secrets
Même ceux, dont seul un frère est le gardien inavoué
Dans cette maison de pierre,
Satan nous regardait danser
J’ai tant voulu la guerre de corps qui se faisaient la paix
Je t’aime, je t’aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinéma
Je t’aime, je t’aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
Je t'aime, je t'aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinema
Je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
دوستت دارم
بپذير، راههاي ديگري هم هست كه به جدايي برسد
اگر به سوی روشن مينگريستيم، به ياريمان ميشتافت
در اين سكوت تلخ، بر آنم كه ببخشايمت
اين خطايی است كه در فوران عشق سر می زند
بپذير،کودکی در من ، هماره تو را خواسته است
تو را كه شبيه مادری بودهای، ياور و پناهگاه من
ميخواهم اين آواز را برايت بخوانم كه ما يكديگر را ترك نميكنيم
در ميانهی واژهها و رؤياهايی كه فريادشان ميكنم:
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل يك ديوانه، مثل يك سرباز
مثل يك ستارهی سينما
دوستت دارم، دوستت دارم
بسان يك گرگ، بسان يك پادشاه
بسان انساني كه من نيستم ،
می دانی، اينگونهات دوست دارم
بپذير، در تمام غمها و رازهايم به تو اعتماد كردم
حتی آنها كه با نگاهبانان اعتراف ناكرده برادرند
در اين خانهی سنگی
شيطان رقص ما را به تماشا نشست
جنگِ تنبهتن را چنان ميخواستم كه صلح بيافريند.
#لارا_فابین
#دوستت_دارم
#فابین این ترانه را بعد از یک دوره افسردگی طولانی میخواند و پزشک ، صحنه را برای او تجویز میکند.باید دوباره به صحنه بازگردد و بخواند تا حالش بهبود یابد.....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Quelques éclats de verres auraient peut être pu nous aider
Dans ce silence amer, j’ai décidé de pardonner
Les erreurs qu’on peut faire à trop s’aimer
D’accord la petite fille en moi souvent te réclamait
Presque comme une mère, tu me bordais, me protégais
Je t’ai volé ce sang qu’on n’aurait pas dû partager
A bout des mots, des rêves je vais crier
Je t’aime, je t’aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinéma
Je t’aime, je t’aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
D’accord je t’ai confié tous mes sourires, tous mes secrets
Même ceux, dont seul un frère est le gardien inavoué
Dans cette maison de pierre,
Satan nous regardait danser
J’ai tant voulu la guerre de corps qui se faisaient la paix
Je t’aime, je t’aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinéma
Je t’aime, je t’aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
Je t'aime, je t'aime
Comme un fou comme un soldat
Comme une star de cinema
Je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime, je t'aime
Comme un loup comme un roi
Comme un homme que je ne suis pas
Tu vois, je t’aime comme ça
دوستت دارم
بپذير، راههاي ديگري هم هست كه به جدايي برسد
اگر به سوی روشن مينگريستيم، به ياريمان ميشتافت
در اين سكوت تلخ، بر آنم كه ببخشايمت
اين خطايی است كه در فوران عشق سر می زند
بپذير،کودکی در من ، هماره تو را خواسته است
تو را كه شبيه مادری بودهای، ياور و پناهگاه من
ميخواهم اين آواز را برايت بخوانم كه ما يكديگر را ترك نميكنيم
در ميانهی واژهها و رؤياهايی كه فريادشان ميكنم:
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل يك ديوانه، مثل يك سرباز
مثل يك ستارهی سينما
دوستت دارم، دوستت دارم
بسان يك گرگ، بسان يك پادشاه
بسان انساني كه من نيستم ،
می دانی، اينگونهات دوست دارم
بپذير، در تمام غمها و رازهايم به تو اعتماد كردم
حتی آنها كه با نگاهبانان اعتراف ناكرده برادرند
در اين خانهی سنگی
شيطان رقص ما را به تماشا نشست
جنگِ تنبهتن را چنان ميخواستم كه صلح بيافريند.
#لارا_فابین
#دوستت_دارم
#فابین این ترانه را بعد از یک دوره افسردگی طولانی میخواند و پزشک ، صحنه را برای او تجویز میکند.باید دوباره به صحنه بازگردد و بخواند تا حالش بهبود یابد.....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from Mohsen
Lara Fabian, Je t'aime . Live - YouTube.MP4
13.9 MB
#هیستری_جمعی_چیست؟
یکی از جالب ترین انواع هیستری ها، هیستری جمعی است. این اختلال که نمونه ای از رفتارهای جمعی است شامل گسترش سریع و ناگهانی یک علامت یا یک سری علایم در یک گروه از افراد سالم است که هیچ توجیه فیزیکی و طبی برای آن یافت نمی شود.
در حقیقت این افراد به طور ناگهانی اعتقاد پیدا می کنند که به وسیله یک عامل خارجی بیمار شده اند.
به تعبیر دیگر هیستری جمعی بروز یک سری علایم فیزیکی در عدهای از افراد به صورت دسته جمعی است به صورتی که یک بیماری ارگانیک را مطرح می کنند ولی در واقع از یک علت روانی منشأ می گیرند.
اولین مورد گزارش شده از هیستری جمعی در ایران در سال 1365 در یک مدرسه دخترانه در استان کرمان بوده است، به طوری که افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگرانی شده بودند. در سال 1371 و بعد از واکسیناسیون کزاز نمونه گیری از هیستری جمعی در 21 دختر دانش آموز در یک روستا از استان کرمان گزارش شد. بعد از تزریق واکسن علایمی به صورت غش و صرع کاذب، لرزش، اختلال دید، سردرد، تعریق و سوزش دست در یکی از دانش آموزان بروز کرد و به دنبال آن 9 دانشآموز دیگر نیز علایم مشابهی را تجربه کردند.
اصول درمان این اختلال عبارت است از: حفظ خونسردی و آرامش، جدا کردن افراد مبتلا از غیرمبتلا، خالی کردن محل بروز برای بررسی دقیق. به طور مثال تعطیل کردن مدرسه، بررسی دقیق تمام علت های احتمالی، بهره گیری از تکنیک های کاهش اضطراب و... .
دکتر پرویز مظاهری - دبیر علمی انجمن روان پزشکان ایران
#هیستری_جمعی
#یکی_از_موضوعات_نمایش_من در
#آخرین_پری_کوچک_دریایی
بود
چند سال پیش نیز ، در استان ایلام ؛ مریضی و تب و لرز ناگهانی همه ی افراد یک مدرسه ی دخترانه؛ دوباره نگاه روانپزشکان را به مقوله ی جادویی و عجیب
#هیستری_جمعی
جلب کرد.
#آرتور_میلر؛ نمایشنامه_نویس آمریکایی در نمایش معروف خود ،
#ساحره_سوزان یا
#کوره_محک_زنی
به بهترین شکل ، #هیستری_جمعی را جهت اهداف سیاسی و اجتماعی گروهی بیان کرده است...
#چیستایثربی
#انجمن_روانپزشکی_ایران
@chista_yasrebi
یکی از جالب ترین انواع هیستری ها، هیستری جمعی است. این اختلال که نمونه ای از رفتارهای جمعی است شامل گسترش سریع و ناگهانی یک علامت یا یک سری علایم در یک گروه از افراد سالم است که هیچ توجیه فیزیکی و طبی برای آن یافت نمی شود.
در حقیقت این افراد به طور ناگهانی اعتقاد پیدا می کنند که به وسیله یک عامل خارجی بیمار شده اند.
به تعبیر دیگر هیستری جمعی بروز یک سری علایم فیزیکی در عدهای از افراد به صورت دسته جمعی است به صورتی که یک بیماری ارگانیک را مطرح می کنند ولی در واقع از یک علت روانی منشأ می گیرند.
اولین مورد گزارش شده از هیستری جمعی در ایران در سال 1365 در یک مدرسه دخترانه در استان کرمان بوده است، به طوری که افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگرانی شده بودند. در سال 1371 و بعد از واکسیناسیون کزاز نمونه گیری از هیستری جمعی در 21 دختر دانش آموز در یک روستا از استان کرمان گزارش شد. بعد از تزریق واکسن علایمی به صورت غش و صرع کاذب، لرزش، اختلال دید، سردرد، تعریق و سوزش دست در یکی از دانش آموزان بروز کرد و به دنبال آن 9 دانشآموز دیگر نیز علایم مشابهی را تجربه کردند.
اصول درمان این اختلال عبارت است از: حفظ خونسردی و آرامش، جدا کردن افراد مبتلا از غیرمبتلا، خالی کردن محل بروز برای بررسی دقیق. به طور مثال تعطیل کردن مدرسه، بررسی دقیق تمام علت های احتمالی، بهره گیری از تکنیک های کاهش اضطراب و... .
دکتر پرویز مظاهری - دبیر علمی انجمن روان پزشکان ایران
#هیستری_جمعی
#یکی_از_موضوعات_نمایش_من در
#آخرین_پری_کوچک_دریایی
بود
چند سال پیش نیز ، در استان ایلام ؛ مریضی و تب و لرز ناگهانی همه ی افراد یک مدرسه ی دخترانه؛ دوباره نگاه روانپزشکان را به مقوله ی جادویی و عجیب
#هیستری_جمعی
جلب کرد.
#آرتور_میلر؛ نمایشنامه_نویس آمریکایی در نمایش معروف خود ،
#ساحره_سوزان یا
#کوره_محک_زنی
به بهترین شکل ، #هیستری_جمعی را جهت اهداف سیاسی و اجتماعی گروهی بیان کرده است...
#چیستایثربی
#انجمن_روانپزشکی_ایران
@chista_yasrebi
#بازیگر_مورد_علاقه_من
برای
#دومین_اسکارش
نقش
#اصلی_مرد
#دانیل_دی_لوییس
#داماد_آرتور_میلر
#اسکارهای_دیگر
#پای_چپ_من
#لینکلن
#اسکار
#سینما
#چیستا_یثربی
فیلم /خون به پا میشود/را بیشک
#دانیل_دی_لوییس
یک تنه جلو برد و به سرانجام رساند.
تماشای کار او در این فیلم دیدنی و مستحق تمام جوایز اصلی و اسکار است....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
برای
#دومین_اسکارش
نقش
#اصلی_مرد
#دانیل_دی_لوییس
#داماد_آرتور_میلر
#اسکارهای_دیگر
#پای_چپ_من
#لینکلن
#اسکار
#سینما
#چیستا_یثربی
فیلم /خون به پا میشود/را بیشک
#دانیل_دی_لوییس
یک تنه جلو برد و به سرانجام رساند.
تماشای کار او در این فیلم دیدنی و مستحق تمام جوایز اصلی و اسکار است....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#هنر / #حمله دومرد ناشناس به چیستا یثربی
حاشیه
#حمله_دو_مرد_ناشناس_به_چیستایثربی
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۲۶۴۷ تاریخ چاپ: ۱۳۹۱/۰۳/۰۲ بازدید: 174 بار کد خبر: DEN-449090
شنبه 30 اردیبهشت ماه دو مرد به چیستا یثربی و دخترش در خانه خودشان حمله کردند. به گزارش خبرآنلاین، چیستا یثربی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر شنبه 30 اریبهشت ماه توسط دو مرد که یکی از آنها را شناسایی کرده است، مورد حمله قرار گرفت.
 شنبه 30 اردیبهشت ماه دو مرد به چیستا یثربی و دخترش در خانه خودشان حمله کردند. به گزارش خبرآنلاین، چیستا یثربی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر شنبه 30 اریبهشت ماه توسط دو مرد که یکی از آنها را شناسایی کرده است، مورد حمله قرار گرفت.
او درباره این حادثه گفت: «صبح شنبه با دخترم در خانه بودیم و او مشغول درس خواندن بود. ناگهان صدای ضربههای شدید به در خانه آمد و چون این ضربهها مشکوک بود، در را باز نکردیم و کسی هم از پشت چشمی در قابل رویت نبود.» یثربی ادامه داد:
«به فاصله چند دقیقه بعد آب لجنی از زیر در وارد خانه شد و تمام موکتها را آلوده کرد. فوری ، برق و آب خانه هم ، قطع شد و وقتی از همسایههای دیگر پرس و جو کردیم دیدم همه آنها آب و برق دارند. متاسفانه ساختمان سه طبقه قدیمی ما مدیر ندارد و به همین دلیل نمیتوانستم این مساله را به کسی بگویم.»وی همچنین افزود: «چند لحظه بعد از قطع آب و برق، صدای توهین و ناسزا گفتن مردی که به در شیشهای خانه میکوبید، آمد.... من و دخترم از جا پریدیم اما او با شکستن شیشهها قصد ورود به خانه را داشت. ما هر دو جلوی در را گرفته بودیم و در همین لحظه بود که دخترم در را رها کرد و با هوشیاری به پلیس 110 زنگ زد.» یثربی با اشاره به اقدام سریع پلیس 110، عنوان کرد: «پلیس از کلانتری یوسف آباد خیلی زود خودش را به خانه ما رساند. با آمدن 110 نفر اول متواری شد اما نفر دوم را شناسایی کردیم. البته با کمک شاهدان عینی توانستیم ردپایی از نفر اولین حمله کننده پیدا کنیم. اما بعدا ناپدید شد و تغییر هویت داد !...
در این حمله ، تمام شیشه های درب ورودی خانه ی چیستایثربی شکست ، خودش با یک تکه شیشه کنار دیوار تهدید شد و وقتی دخترش آمد از او دفاع کند ؛ دست دخترش برای جلوگیری از ورود مهاجم به خانه به شدت با شیشه پاره شد و کار به بخیه و بیمارستان کشید.جیغهای چیستا و دخترش ، هیچ همسایه ای را به کمک او نفرستاد و تنها پلیس صد و ده ؛ پس از متواری شدن مهاجمان، گزارش جلسه را تهیه کرد و به یثربی گفت که یکی از مهاجمان را دیده و چون با شیشه ، مسلح بوده ؛ به نظرش خطرناک بوده است.این اتفاق چند سال پیش..شاید سه سال پیش رخ داد.......
#چیستایثربی
#حمله
فقط خواستم بگویم هیج چیز در این جهان عجیب و پر کثرت ما ،
#عجیب
نیست!!!! دست کم برای من
#باید_آماده_بود!
من از آن شب دیگر نمیخوابم !....این خبر در بسیاری از رسانه های چند سال پیش ، در فضای مجازی و مطبوعات ، منتشر شد و غوغای زیاد ولی بی حاصل ، به پا کرد...ضاربان هرگز شناسایی و مجازات نشدند !....
خودم هم امشب؛ خبر را از نت گرفتم تا برایتان منتشر کنم....در صورتی که دلم میخواست فراموشش کنم....ولی گاهی نمیشود! به خصوص گاهی کامنتهای عجیبی که میخوانم ! انگار عده ای از ما ، در کره ی مریخ زندگی میکنند !!!!!
...در پاسخ به #عده ای که همیشه میپرسند : مگربعضی چیزها ممکن است؟
بله.ممکن است!....در بهترین و اصیل ترین منطقه ی تهران ؛ جلوی چشم همسایه ها ، در روز روشن هم ممکن است!...یادم است آن زمان روی چه پرونده ای کار میکردم تا فیلمنامه اش کنم.... و بعد.....
با احترام :
#یک_زن
#یک_مادر
#یک_نویسنده
#یک_روزنامه_نگار
#یک_انسان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
حاشیه
#حمله_دو_مرد_ناشناس_به_چیستایثربی
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۲۶۴۷ تاریخ چاپ: ۱۳۹۱/۰۳/۰۲ بازدید: 174 بار کد خبر: DEN-449090
شنبه 30 اردیبهشت ماه دو مرد به چیستا یثربی و دخترش در خانه خودشان حمله کردند. به گزارش خبرآنلاین، چیستا یثربی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر شنبه 30 اریبهشت ماه توسط دو مرد که یکی از آنها را شناسایی کرده است، مورد حمله قرار گرفت.
 شنبه 30 اردیبهشت ماه دو مرد به چیستا یثربی و دخترش در خانه خودشان حمله کردند. به گزارش خبرآنلاین، چیستا یثربی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر شنبه 30 اریبهشت ماه توسط دو مرد که یکی از آنها را شناسایی کرده است، مورد حمله قرار گرفت.
او درباره این حادثه گفت: «صبح شنبه با دخترم در خانه بودیم و او مشغول درس خواندن بود. ناگهان صدای ضربههای شدید به در خانه آمد و چون این ضربهها مشکوک بود، در را باز نکردیم و کسی هم از پشت چشمی در قابل رویت نبود.» یثربی ادامه داد:
«به فاصله چند دقیقه بعد آب لجنی از زیر در وارد خانه شد و تمام موکتها را آلوده کرد. فوری ، برق و آب خانه هم ، قطع شد و وقتی از همسایههای دیگر پرس و جو کردیم دیدم همه آنها آب و برق دارند. متاسفانه ساختمان سه طبقه قدیمی ما مدیر ندارد و به همین دلیل نمیتوانستم این مساله را به کسی بگویم.»وی همچنین افزود: «چند لحظه بعد از قطع آب و برق، صدای توهین و ناسزا گفتن مردی که به در شیشهای خانه میکوبید، آمد.... من و دخترم از جا پریدیم اما او با شکستن شیشهها قصد ورود به خانه را داشت. ما هر دو جلوی در را گرفته بودیم و در همین لحظه بود که دخترم در را رها کرد و با هوشیاری به پلیس 110 زنگ زد.» یثربی با اشاره به اقدام سریع پلیس 110، عنوان کرد: «پلیس از کلانتری یوسف آباد خیلی زود خودش را به خانه ما رساند. با آمدن 110 نفر اول متواری شد اما نفر دوم را شناسایی کردیم. البته با کمک شاهدان عینی توانستیم ردپایی از نفر اولین حمله کننده پیدا کنیم. اما بعدا ناپدید شد و تغییر هویت داد !...
در این حمله ، تمام شیشه های درب ورودی خانه ی چیستایثربی شکست ، خودش با یک تکه شیشه کنار دیوار تهدید شد و وقتی دخترش آمد از او دفاع کند ؛ دست دخترش برای جلوگیری از ورود مهاجم به خانه به شدت با شیشه پاره شد و کار به بخیه و بیمارستان کشید.جیغهای چیستا و دخترش ، هیچ همسایه ای را به کمک او نفرستاد و تنها پلیس صد و ده ؛ پس از متواری شدن مهاجمان، گزارش جلسه را تهیه کرد و به یثربی گفت که یکی از مهاجمان را دیده و چون با شیشه ، مسلح بوده ؛ به نظرش خطرناک بوده است.این اتفاق چند سال پیش..شاید سه سال پیش رخ داد.......
#چیستایثربی
#حمله
فقط خواستم بگویم هیج چیز در این جهان عجیب و پر کثرت ما ،
#عجیب
نیست!!!! دست کم برای من
#باید_آماده_بود!
من از آن شب دیگر نمیخوابم !....این خبر در بسیاری از رسانه های چند سال پیش ، در فضای مجازی و مطبوعات ، منتشر شد و غوغای زیاد ولی بی حاصل ، به پا کرد...ضاربان هرگز شناسایی و مجازات نشدند !....
خودم هم امشب؛ خبر را از نت گرفتم تا برایتان منتشر کنم....در صورتی که دلم میخواست فراموشش کنم....ولی گاهی نمیشود! به خصوص گاهی کامنتهای عجیبی که میخوانم ! انگار عده ای از ما ، در کره ی مریخ زندگی میکنند !!!!!
...در پاسخ به #عده ای که همیشه میپرسند : مگربعضی چیزها ممکن است؟
بله.ممکن است!....در بهترین و اصیل ترین منطقه ی تهران ؛ جلوی چشم همسایه ها ، در روز روشن هم ممکن است!...یادم است آن زمان روی چه پرونده ای کار میکردم تا فیلمنامه اش کنم.... و بعد.....
با احترام :
#یک_زن
#یک_مادر
#یک_نویسنده
#یک_روزنامه_نگار
#یک_انسان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi