از ترجمه #داریوش_مهرجویی :
برخی از تجربه گرایان حالات نزدیک به مرگ ؛
گزارش میدهند که حتی مجبور نبوده اند پرسش کنند، تا به مخزن عظیم و بینهایت اطلاعات دستور یابند؛
ناگهان میدیده اند که همه چیز را میدانند!
.
#مایکل_تالبوت
#کتاب
#جهان_هولوگرافیک
#مترجم
#داریوش_مهرجویی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
_.______.__________.___________________.....
https://www.instagram.com/p/CyzBLcexNxy/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
برخی از تجربه گرایان حالات نزدیک به مرگ ؛
گزارش میدهند که حتی مجبور نبوده اند پرسش کنند، تا به مخزن عظیم و بینهایت اطلاعات دستور یابند؛
ناگهان میدیده اند که همه چیز را میدانند!
.
#مایکل_تالبوت
#کتاب
#جهان_هولوگرافیک
#مترجم
#داریوش_مهرجویی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
_.______.__________.___________________.....
https://www.instagram.com/p/CyzBLcexNxy/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
جملاتی از رمان
#جنایت_و_مکافات
#فیودور_داستایوفسکی
#داستایفسکی
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
قهرمان داستایفسکی ؛ راسکلنیکوف ؛ با دیدن این همه تیرگی و تباهی در کشورش ؛ تصمیم به قتل پیرزن رباخوار میگیرد ؛ به این امید که با پول او ؛ به قول خودش با پول این " حشره ی خونخوار " چند نفری را از فقر و تباهی نجات دهد.
اما در میابد که وقتی سیستم فاسد و معیوب است ؛ کشتن یک نفر؛ دردی را دوا نمیکند و بعد از قتل پیرزن و قتل ناخواسته ی خواهر او که ناگهان در خانه ظاهر میشود ؛ عذاب وجدان شدیدی را تجربه میکند که با آشنایی با سونیا؛ دختر مظلومی که بخاطر خوراک خواهران و مادر ناتنی و بیمارش؛ بدنش را میفروشد ، این حس عذاب وجدان بیشتر میشود و در نهایت به اعتراف او نزد پلیس میانجامد.
جنایتی که عواقب آن؛حبس طولانی و کار اجباری در سیبری است و سونیا نیز بخاطر او به سیبری میرود.
روزهایی که داستایفسکی این رمان را به شکل پاورقی منتشر میکرد،بدحال و مقروض بود.
جامعه ی تزاری؛ در دو قطبی ترین شکل؛ جامعه را به دو قسمت کاخ نشین و کوخ نشین بدل کرده بود.
جوانان هیچ چشم اندازی برای زندگی نداشتند.
انگار خاک مرده بر روسیه پاشیده بودند.
فقر و فساد سیتماتیک و عصیان طبقه ی فرودست بیدار میکرد.
داستایفسکی جایی میگوید :
" هر یک کلمه را که مینوشتم دلم میخواست بمیرم!
اما بخاطر رستگاری راسکلنیکوف؛ قهرمان رمان؛ باید آن را تمام میکردم."
#فروید ؛ این کتاب را پدر روانکاوی میداند و میگوید : شخصیت پردازی درست داستایفسکی از آدمهایش؛در هیچ مطب روان درمانی دیده نشده است.
بالاخره کتاب تمام و جاودانه میشود.
اما درد داستایفسکی همچنان در جهان جاری است.
افتخار داشتم تمام ۱۸ شخصیت اصلی را فقط با دو بازیگر توانایم در مسکو ؛در جشنواره ی کلاسیکهای روس اجرا کنم.#مهسا_مهجور به خاطر تعدد و تعمق شخصیتهایی که بازی کرده بود ؛ برنده ی بهترین بازیگر زن جشنواره ی روسیه شد.حسین کشفی اصل هم در نقش راسکلنیکف و نقشهای دیگرش ؛ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد بود.اقتباس دو نفره ی مرا هم،دوست داشتند؛ ولی نمیتوانستند همه ی جوایز را از کل نمایشهای جهان به گروه ما بدهند!
اجرای این #تاتر؛ در مسکو و تهران؛ اثری که از کودکی عاشقانه دوستش داشتم؛مدیون عذابی بود که چون داستایفسکی میکشیدم و میکشم.
این همه جوان
این همه انرژی
جایی برای ظهور ندارند!
و نسل سنین میانسال؛ عملا به خاطره ؛ تبدیل شده است.
چراغهای رابطه خاموشند.
آیا در پایان زمان ما،رستگاری خواهد بود؟
آنگونه که برای روح راسکلنیکف رستگاری پدید آمد؟
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/C191CM-L1mb/?igsh=Y3VkODh1MGRmMnZl
#جنایت_و_مکافات
#فیودور_داستایوفسکی
#داستایفسکی
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
قهرمان داستایفسکی ؛ راسکلنیکوف ؛ با دیدن این همه تیرگی و تباهی در کشورش ؛ تصمیم به قتل پیرزن رباخوار میگیرد ؛ به این امید که با پول او ؛ به قول خودش با پول این " حشره ی خونخوار " چند نفری را از فقر و تباهی نجات دهد.
اما در میابد که وقتی سیستم فاسد و معیوب است ؛ کشتن یک نفر؛ دردی را دوا نمیکند و بعد از قتل پیرزن و قتل ناخواسته ی خواهر او که ناگهان در خانه ظاهر میشود ؛ عذاب وجدان شدیدی را تجربه میکند که با آشنایی با سونیا؛ دختر مظلومی که بخاطر خوراک خواهران و مادر ناتنی و بیمارش؛ بدنش را میفروشد ، این حس عذاب وجدان بیشتر میشود و در نهایت به اعتراف او نزد پلیس میانجامد.
جنایتی که عواقب آن؛حبس طولانی و کار اجباری در سیبری است و سونیا نیز بخاطر او به سیبری میرود.
روزهایی که داستایفسکی این رمان را به شکل پاورقی منتشر میکرد،بدحال و مقروض بود.
جامعه ی تزاری؛ در دو قطبی ترین شکل؛ جامعه را به دو قسمت کاخ نشین و کوخ نشین بدل کرده بود.
جوانان هیچ چشم اندازی برای زندگی نداشتند.
انگار خاک مرده بر روسیه پاشیده بودند.
فقر و فساد سیتماتیک و عصیان طبقه ی فرودست بیدار میکرد.
داستایفسکی جایی میگوید :
" هر یک کلمه را که مینوشتم دلم میخواست بمیرم!
اما بخاطر رستگاری راسکلنیکوف؛ قهرمان رمان؛ باید آن را تمام میکردم."
#فروید ؛ این کتاب را پدر روانکاوی میداند و میگوید : شخصیت پردازی درست داستایفسکی از آدمهایش؛در هیچ مطب روان درمانی دیده نشده است.
بالاخره کتاب تمام و جاودانه میشود.
اما درد داستایفسکی همچنان در جهان جاری است.
افتخار داشتم تمام ۱۸ شخصیت اصلی را فقط با دو بازیگر توانایم در مسکو ؛در جشنواره ی کلاسیکهای روس اجرا کنم.#مهسا_مهجور به خاطر تعدد و تعمق شخصیتهایی که بازی کرده بود ؛ برنده ی بهترین بازیگر زن جشنواره ی روسیه شد.حسین کشفی اصل هم در نقش راسکلنیکف و نقشهای دیگرش ؛ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد بود.اقتباس دو نفره ی مرا هم،دوست داشتند؛ ولی نمیتوانستند همه ی جوایز را از کل نمایشهای جهان به گروه ما بدهند!
اجرای این #تاتر؛ در مسکو و تهران؛ اثری که از کودکی عاشقانه دوستش داشتم؛مدیون عذابی بود که چون داستایفسکی میکشیدم و میکشم.
این همه جوان
این همه انرژی
جایی برای ظهور ندارند!
و نسل سنین میانسال؛ عملا به خاطره ؛ تبدیل شده است.
چراغهای رابطه خاموشند.
آیا در پایان زمان ما،رستگاری خواهد بود؟
آنگونه که برای روح راسکلنیکف رستگاری پدید آمد؟
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/C191CM-L1mb/?igsh=Y3VkODh1MGRmMnZl
انکار یک #نام ؛ تاکید روی آن نام است
و تاریخ قاضی عادلیست
و مردم....
شما قادر به حذف تاریخی نویسنده ی مردمی نیستید
و خدا به تنهایی کافیست..
خوشحالم هشت قسمت رمان #وقت_عاشقی
منتشر شده است آن را تمام میکنم.....
تا بفهمیم
داستان من از کجا شروع شد و به کجا رسید!
و نوشتن رمان #پستچی و اول شدن آن در جشن کتاب سال ۹۴ و ترجمه ی آن به چندین زبان ؛
چرا همکاران تاتری مرا چنین ترساند که هنوز پس از ده سال ؛ از بردن نام جوایز و حتی نام خودم ؛ حناق میگیرند ؛ واهمه دارند و چنین الکن
می شوند که حقیقت اول شدن مرا بخاطر دو کتابم در جشنهای خانه تاتر انکار میکنند....
حذف یک نفر در نام ؛ حذف او از حافظه ی مردم نیست!
و نه حذف از حافظه ی تاریخ ادبی ایران....
کاش این را میفهمیدید.
دو کتاب من برنده ی #جشن_نمایشنامه_نویسان خانه هنرمندان شده است که حتی نامی از آن و نویسنده اش برده نشد!
آخرین پری کوچک دریایی_ نشر قطره
عاشقانه تا هشت بشمار_ انتشارات نمایش
زیاد نترسید !
من همه چیز را در رمان #وقت_عاشقی
درباره ی شما میگویم !
و التماسهای کسی که میگفت:
مرا به انجن #نمایشنامه_نویسان
وارد کن !
و از روی رفاقت ؛ با وجود اینکه نمایشی ننوشته بود ؛ این کار را کردم.
قاضی عادل ؛ تاریخ است
و مردم ؛
که عاشق رمان #پستچی هستند
و ادامه ی نهایی آن در رمان #وقت_عاشقی
رقم میخورد
هر چند کتاب " پستچی " از دید برخی از شما سفارش نویسها ؛ حکم اعدام من شد!
و برای من حکم " رستگاری " ....
به قولِ جمله ی معروف فیلم #پاپیون:
" من هنوز زنده ام.... لعنتیها "
و #علی و سایه دو شخصیت مهم در رمان " وقت عاشقی " ؛
دست همه تان را رو میکنند...
ماجراهای مجله ی هفتگی سروش ؛ و پدیده های ننگ آوری که فقط جایش در رمان است ؛ نه بیان دردآور مستقیم.
در پایان ؛ به قول #اکبر_رادی عزیز ؛ همه ی مامیمیریم.
آنچه میماند ؛ کلام ماست
و صداقتمان به وقتِ بیان آن کلام.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
نویسنده ی چهل و هفت
نمایشنامه ی چاپ شده
و تحسین شده توسط مردم و داوران
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_سیلویا
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_چیستا
رتبهی اول جشنواره ی معتبر داخلی و خارجی
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
#رمان_نویس
#مترجم
این #کتاب
#ناشر
#نشر_قطره
#عاشق_کشی
#عشق_کشی
#بایکوت و #تحریم یک #نویسنده و مدرس دانشگاه
.
https://www.instagram.com/p/C2i3M-rJ6Up/?igsh=bHNmcWd6dGlqdDU5
و تاریخ قاضی عادلیست
و مردم....
شما قادر به حذف تاریخی نویسنده ی مردمی نیستید
و خدا به تنهایی کافیست..
خوشحالم هشت قسمت رمان #وقت_عاشقی
منتشر شده است آن را تمام میکنم.....
تا بفهمیم
داستان من از کجا شروع شد و به کجا رسید!
و نوشتن رمان #پستچی و اول شدن آن در جشن کتاب سال ۹۴ و ترجمه ی آن به چندین زبان ؛
چرا همکاران تاتری مرا چنین ترساند که هنوز پس از ده سال ؛ از بردن نام جوایز و حتی نام خودم ؛ حناق میگیرند ؛ واهمه دارند و چنین الکن
می شوند که حقیقت اول شدن مرا بخاطر دو کتابم در جشنهای خانه تاتر انکار میکنند....
حذف یک نفر در نام ؛ حذف او از حافظه ی مردم نیست!
و نه حذف از حافظه ی تاریخ ادبی ایران....
کاش این را میفهمیدید.
دو کتاب من برنده ی #جشن_نمایشنامه_نویسان خانه هنرمندان شده است که حتی نامی از آن و نویسنده اش برده نشد!
آخرین پری کوچک دریایی_ نشر قطره
عاشقانه تا هشت بشمار_ انتشارات نمایش
زیاد نترسید !
من همه چیز را در رمان #وقت_عاشقی
درباره ی شما میگویم !
و التماسهای کسی که میگفت:
مرا به انجن #نمایشنامه_نویسان
وارد کن !
و از روی رفاقت ؛ با وجود اینکه نمایشی ننوشته بود ؛ این کار را کردم.
قاضی عادل ؛ تاریخ است
و مردم ؛
که عاشق رمان #پستچی هستند
و ادامه ی نهایی آن در رمان #وقت_عاشقی
رقم میخورد
هر چند کتاب " پستچی " از دید برخی از شما سفارش نویسها ؛ حکم اعدام من شد!
و برای من حکم " رستگاری " ....
به قولِ جمله ی معروف فیلم #پاپیون:
" من هنوز زنده ام.... لعنتیها "
و #علی و سایه دو شخصیت مهم در رمان " وقت عاشقی " ؛
دست همه تان را رو میکنند...
ماجراهای مجله ی هفتگی سروش ؛ و پدیده های ننگ آوری که فقط جایش در رمان است ؛ نه بیان دردآور مستقیم.
در پایان ؛ به قول #اکبر_رادی عزیز ؛ همه ی مامیمیریم.
آنچه میماند ؛ کلام ماست
و صداقتمان به وقتِ بیان آن کلام.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
نویسنده ی چهل و هفت
نمایشنامه ی چاپ شده
و تحسین شده توسط مردم و داوران
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_سیلویا
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_چیستا
رتبهی اول جشنواره ی معتبر داخلی و خارجی
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
#رمان_نویس
#مترجم
این #کتاب
#ناشر
#نشر_قطره
#عاشق_کشی
#عشق_کشی
#بایکوت و #تحریم یک #نویسنده و مدرس دانشگاه
.
https://www.instagram.com/p/C2i3M-rJ6Up/?igsh=bHNmcWd6dGlqdDU5
.
سوزان سانتاگ ؛ نویسنده و منتقد ادبی
میگوید :
من فکر نمیکنم جهان پر از داستان باشد؛
بلکه داستان با نویسنده شروع میشود
یک داستان واحد در جهان وجود دارد ؛
هر نویسنده ای صدای خود را در آن قرار میدهد؛
و با زبان ؛ عواطف ؛ خیال و تجارب خود ؛ آن را با روایتی نو مینویسد.
#نویسنده است که میتواند یک داستان را جاودان یا مبتذل کند.
فقط شخص نویسنده
چه مسولیت عظیمی!
#سوزان_سانتاگ
#منتقد_ادبی و سینمایی فقید آمریکایی
#نویسنده
#نظریه_پرداز
#داستان
#قصه
#کتاب
#رمان
#نویسندگان
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
@chistayasrebiofficialpage
https://www.instagram.com/reel/C5YWbvKrhhW/?igsh=OWprZjJlMTRtNHMx
سوزان سانتاگ ؛ نویسنده و منتقد ادبی
میگوید :
من فکر نمیکنم جهان پر از داستان باشد؛
بلکه داستان با نویسنده شروع میشود
یک داستان واحد در جهان وجود دارد ؛
هر نویسنده ای صدای خود را در آن قرار میدهد؛
و با زبان ؛ عواطف ؛ خیال و تجارب خود ؛ آن را با روایتی نو مینویسد.
#نویسنده است که میتواند یک داستان را جاودان یا مبتذل کند.
فقط شخص نویسنده
چه مسولیت عظیمی!
#سوزان_سانتاگ
#منتقد_ادبی و سینمایی فقید آمریکایی
#نویسنده
#نظریه_پرداز
#داستان
#قصه
#کتاب
#رمان
#نویسندگان
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
@chistayasrebiofficialpage
https://www.instagram.com/reel/C5YWbvKrhhW/?igsh=OWprZjJlMTRtNHMx
#شاهنامه ی فردوسی یعنی امید و ادامه دادن.
یعنی نور بر اهریمن ظلمات ؛ چیره خواهد شد...
نوشتن شاهنامه یک #جهاد فردی و آگاهانه بود.
#امید
#فردوسی
.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#کتاب_خوانی
#کتاب
#کتاب_بزرگ_ایران
.
.
.
https://www.instagram.com/p/C5k3S6RuD7OQeKeC9-AD1u33L7SR1tC7JSwWRU0/?igsh=MWY4czNjOWk3ODJoYw==
یعنی نور بر اهریمن ظلمات ؛ چیره خواهد شد...
نوشتن شاهنامه یک #جهاد فردی و آگاهانه بود.
#امید
#فردوسی
.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.
#کتاب_خوانی
#کتاب
#کتاب_بزرگ_ایران
.
.
.
https://www.instagram.com/p/C5k3S6RuD7OQeKeC9-AD1u33L7SR1tC7JSwWRU0/?igsh=MWY4czNjOWk3ODJoYw==
.
راستش دلم شکسته
.....
خیلی
......
علاقه ای به نوشتن یا کارگردانی تاتر ؛ در این وضعیت ندارم
.....
هیچ کاری سالهاست قبول نکردم
......
یا شاید اجازه ی کار ندارم
.......
بااین اوصاف که دلم از #خودی شکسته است
ترجیح میدهم مدتی دنبال خودم بروم....
.
من تمام لحظه های درد و شادی این سالها را دارم مینویسم و آنچه مرا به باد بدل کرد.
آن را در #کتاب میخوانید بزودی
و نه در فضای مجازی.....
.
و ایکاش
هرگز
از
۲۶ سالگی بزرگتر نمیشدم....
.
.
همان تعداد سال زندگی ؛ برایم کافی بود
مگر خدا به داد دلشکستگان برسد
.
.
.
.
.
برایم دعا کنید
همین
.
.
#چیستا
.
.
.
.
https://www.instagram.com/p/C6BMJuYOHOs/?igsh=MTRjbnQyZTd4M3cydg==
راستش دلم شکسته
.....
خیلی
......
علاقه ای به نوشتن یا کارگردانی تاتر ؛ در این وضعیت ندارم
.....
هیچ کاری سالهاست قبول نکردم
......
یا شاید اجازه ی کار ندارم
.......
بااین اوصاف که دلم از #خودی شکسته است
ترجیح میدهم مدتی دنبال خودم بروم....
.
من تمام لحظه های درد و شادی این سالها را دارم مینویسم و آنچه مرا به باد بدل کرد.
آن را در #کتاب میخوانید بزودی
و نه در فضای مجازی.....
.
و ایکاش
هرگز
از
۲۶ سالگی بزرگتر نمیشدم....
.
.
همان تعداد سال زندگی ؛ برایم کافی بود
مگر خدا به داد دلشکستگان برسد
.
.
.
.
.
برایم دعا کنید
همین
.
.
#چیستا
.
.
.
.
https://www.instagram.com/p/C6BMJuYOHOs/?igsh=MTRjbnQyZTd4M3cydg==
چقدر این جمله ی #داستایفسکی در رمان #برادران_کارامازوف؛ تمام راز خلقت را در خود ؛ نهان کرده است.
#رمان
#جملات_رمان
#جملات_خوب
#کتاب
#جملات
#جملات_کتابها
#جملات_کوتاه
#ادبیات_جهان
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
.
.
https://www.instagram.com/p/C8SmYjIiCUvWKuykZjqH1ya8S1lygsWFx_hfis0/?igsh=MW04bmNpeTlwN2h5eg==
#رمان
#جملات_رمان
#جملات_خوب
#کتاب
#جملات
#جملات_کتابها
#جملات_کوتاه
#ادبیات_جهان
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
.
.
https://www.instagram.com/p/C8SmYjIiCUvWKuykZjqH1ya8S1lygsWFx_hfis0/?igsh=MW04bmNpeTlwN2h5eg==
قسمت ۲۱ رمان
#وقت_عاشقی در دو پارت منتشر شد
#داستان
#رمان
#کتاب
#قصه
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
ادمین کانال
@ccch999
#وقت_عاشقی در دو پارت منتشر شد
#داستان
#رمان
#کتاب
#قصه
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
ادمین کانال
@ccch999
.
هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست
که آدم
نامه ای را به یک نشانه ی مشکوک بفرستد.
#فرانتس_کافکا
#کافکا
#کتاب
#نامه_به_فلیسه
کافکا در یک خانوادهٔ آلمانیزبان یهودی در پراگ زاده شد. در آن زمان پراگ مرکز منطقه بوهِم بود. این منطقه، یکی از سرزمینهای متعلق به امپراتوری اتریش-مجارستان بود.
او بزرگترین فرزند خانواده بود که دو برادر و سه خواهر کوچکتر از خود داشت.
هر دو برادر پیش از شش سالگی فرانتس مُردند و سه خواهر او بعدها در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاههای مرگ نازیها جان باختند.
کافکا نویسنده ای متفاوت ؛ باافکاری بسیار جلوتر از زمان خود بود که به آلمانی مینوشت.
آثارش زمینی و آسمانی بودند.
و وضعیت اسف بار انسان ناامید و بی دستاویز را در دنیای بی معنای امروز بیان میکرد.
انسانی که در دهلیزهای روزمرگی و بوروکراسی اداری گرفتار است
و کمکم به موجودی بی هویت بدل میشود ، مگر خود دست به شورشی زند و از درون خود ؛ به قوانینی نو برسد. قوانینی شخصی....
کافکا ؛ قبل از پنجاه سالگی بر اثر سل حنجره ؛ در گذشت.
بسیاری آثارش؛ توسط دوستش #ماکس_برود پس از مرگش؛ نیمه کاره به چاپ رسیدند.
مسخ ؛ قصر؛ محاکمه؛ شش داستان؛ آمریکا؛ گروه محکومین و نامه به فلیسه از آثار مهم اوست.
او را دوست دارم
چون درد و رنج زندگی را پذیرفت؛
و تا لحظه ی آخر ادامه داد.
تلاشش را کرد...
و حدود چهل و اندی سال که با درد زیست ، همیشه تلاش و دغدغه ی کمک برای رسیدن انسان به آگاهی بود.
آن نوع آگاهی که از درون میجوشد.
.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
.
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
🌸🌸🌸
.
.
https://www.instagram.com/p/C_XAezSisPD/?igsh=MWNqZWU3cDc5eXQ4ZA==
هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست
که آدم
نامه ای را به یک نشانه ی مشکوک بفرستد.
#فرانتس_کافکا
#کافکا
#کتاب
#نامه_به_فلیسه
کافکا در یک خانوادهٔ آلمانیزبان یهودی در پراگ زاده شد. در آن زمان پراگ مرکز منطقه بوهِم بود. این منطقه، یکی از سرزمینهای متعلق به امپراتوری اتریش-مجارستان بود.
او بزرگترین فرزند خانواده بود که دو برادر و سه خواهر کوچکتر از خود داشت.
هر دو برادر پیش از شش سالگی فرانتس مُردند و سه خواهر او بعدها در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاههای مرگ نازیها جان باختند.
کافکا نویسنده ای متفاوت ؛ باافکاری بسیار جلوتر از زمان خود بود که به آلمانی مینوشت.
آثارش زمینی و آسمانی بودند.
و وضعیت اسف بار انسان ناامید و بی دستاویز را در دنیای بی معنای امروز بیان میکرد.
انسانی که در دهلیزهای روزمرگی و بوروکراسی اداری گرفتار است
و کمکم به موجودی بی هویت بدل میشود ، مگر خود دست به شورشی زند و از درون خود ؛ به قوانینی نو برسد. قوانینی شخصی....
کافکا ؛ قبل از پنجاه سالگی بر اثر سل حنجره ؛ در گذشت.
بسیاری آثارش؛ توسط دوستش #ماکس_برود پس از مرگش؛ نیمه کاره به چاپ رسیدند.
مسخ ؛ قصر؛ محاکمه؛ شش داستان؛ آمریکا؛ گروه محکومین و نامه به فلیسه از آثار مهم اوست.
او را دوست دارم
چون درد و رنج زندگی را پذیرفت؛
و تا لحظه ی آخر ادامه داد.
تلاشش را کرد...
و حدود چهل و اندی سال که با درد زیست ، همیشه تلاش و دغدغه ی کمک برای رسیدن انسان به آگاهی بود.
آن نوع آگاهی که از درون میجوشد.
.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
.
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
🌸🌸🌸
.
.
https://www.instagram.com/p/C_XAezSisPD/?igsh=MWNqZWU3cDc5eXQ4ZA==
تظاهر به خوشبختی ؛ دردناکتر از تحمل بدبختی بود....
بانو
#گلی_ترقی
#داستان
#کتاب
#جایی_دیگر
عکس
#بداهه
اکنون
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
بماند به یادگارِ امشب
#جملات
#جملات_خوب
#وصف_حال
#کتابخوانان
#کتابخوانی
#ادبیات_معاصر_ایران
#داستان_نویسان
.
شبتان خوش🖐🪻🪻🪻🪻
.
https://www.instagram.com/p/DAEhyXcCJRe/?igsh=MWV0YjcxbGo2cm53YQ==
بانو
#گلی_ترقی
#داستان
#کتاب
#جایی_دیگر
عکس
#بداهه
اکنون
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
بماند به یادگارِ امشب
#جملات
#جملات_خوب
#وصف_حال
#کتابخوانان
#کتابخوانی
#ادبیات_معاصر_ایران
#داستان_نویسان
.
شبتان خوش🖐🪻🪻🪻🪻
.
https://www.instagram.com/p/DAEhyXcCJRe/?igsh=MWV0YjcxbGo2cm53YQ==