.
پیش ترها برای معرفی کشورم در خارج ، همیشه مشکل داشتم.
کشوری نفت خیز با تمدن باستانی در خاور میانه...
نه متوجه میشدند، و نه برایشان مهم بود!
بیشتر هم نسلان ؛ همکلاسیها و اطرافیان من ؛ در خارج ، فقط نام #ایران را شنیده بودند.
نه شاه را میشناختند ، نه انقلاب برایشان مهم بود ؛
نه حاکمان پس از انقلاب...
آنها نه اهل سیاست بودند، نه تاریخ.
آخرش هم نمیفهمیدند دقیقا من از چه کشوری میایم !
و گاهی نام ایران را ؛ با عراق ؛ اشتباه می گرفتند.
مهسا جان ؛ تو همه چیز را آسان کردی و رفتی !...
اکنون فقط کافی است بگویم:
کشورِ مهسا امینی...
حالا همه ی جهان ؛
#ایران را با نام تو میشناسند!
و آنچه در ایران میگذرد...
و آنچه بر تو گذشت ؛
و چه آشنایی دردناکی !
ای دختر ایران ؛
نام و روحت
جاودان!
من از کشور#مهسا_امینی می آیم
و پشتم ؛ به نام پاک او ؛ گرم است.
نور می تابد بر نام تو دخترم
نور بر این خاک ؛ روزی...
#چیستایثربی
#چیستایثربی
#مهساامینی
#نامش_را_بگو
#sayhername
#mahsaamini
#mahsa_amini
=#Iran
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/Cj-SitquY7A/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
پیش ترها برای معرفی کشورم در خارج ، همیشه مشکل داشتم.
کشوری نفت خیز با تمدن باستانی در خاور میانه...
نه متوجه میشدند، و نه برایشان مهم بود!
بیشتر هم نسلان ؛ همکلاسیها و اطرافیان من ؛ در خارج ، فقط نام #ایران را شنیده بودند.
نه شاه را میشناختند ، نه انقلاب برایشان مهم بود ؛
نه حاکمان پس از انقلاب...
آنها نه اهل سیاست بودند، نه تاریخ.
آخرش هم نمیفهمیدند دقیقا من از چه کشوری میایم !
و گاهی نام ایران را ؛ با عراق ؛ اشتباه می گرفتند.
مهسا جان ؛ تو همه چیز را آسان کردی و رفتی !...
اکنون فقط کافی است بگویم:
کشورِ مهسا امینی...
حالا همه ی جهان ؛
#ایران را با نام تو میشناسند!
و آنچه در ایران میگذرد...
و آنچه بر تو گذشت ؛
و چه آشنایی دردناکی !
ای دختر ایران ؛
نام و روحت
جاودان!
من از کشور#مهسا_امینی می آیم
و پشتم ؛ به نام پاک او ؛ گرم است.
نور می تابد بر نام تو دخترم
نور بر این خاک ؛ روزی...
#چیستایثربی
#چیستایثربی
#مهساامینی
#نامش_را_بگو
#sayhername
#mahsaamini
#mahsa_amini
=#Iran
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/Cj-SitquY7A/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
Instagram
Instagram
#کامو #نویسنده_فرانسوی میگوید :
نویسنده بنا بر تعریفی که از خودش دارد نمیتواند خود را در خدمت آنهایی بگذارد که تاریخ را میسازند؛ بلکه باید در خدمت آنهایی باشد که از تاریخ آسیب میبینند [و رنج میبرند].
در غیر این صورت، او تنها، و از هنر بینصیب میماند و حتی ارتشهای استبداد با میلیونها سرباز خود نمیتوانند وی را از این عزلت نجات دهند، حتی اگر او با آنها همگام شود.
اما سکوت زندانی گمنامی که در آنسوی دنیا، آزار و تحقیر میبیند، کفایت میکند تا نویسنده را از تبعید خویشتن آزاد سازد.
هنگامی که در عین برخورداری از مزایای آزادی، آن سکوت را فراموش نکند و به کمک خود، آن را انعکاس دهد و دیگران را نیز به یاد آن بیاندازد.
برای ایفای چنین وظیفهای هیچکدام ما به قدر کافی بزرگ نیستیم؛ اما نویسنده هر اوضاع و احوالی که در زندگیش داشته باشد، چه گمنام باشد و چه برخوردار از شهرت زودگذر، چه اسیر زنجیرهای ظلم و استبداد و چه برخوردار از آزادی عاجل بیان، در هر حال میتواند قلب جامعه زندهای را که حق را به او میدهد تسخیر کند.
فقط به شرط اینکه با تمام توان خود دو وظیفه را بعهده بگیرد که مایه عظمت حرفه اوست.
یکی خدمت به #حقیقت و دیگری خدمت به #آزادی.
از بیانیه جایزه ی نوبل #آلبر_کامو
کار نویسنده و #روزنامه_نگار ؛ خدمت به حقیقت و آزادی است.
#الهه_محمدی و #نیلوفر_حامدی که اکنون در زندانند ؛ از روزنامه نگاران حرفه ای روزنامه #شرق هستند که کار خود را زیر نظر #سردبیر به بهترین نحو انجام دادند. همان گونه که خبرگزاری #فارس و بقیه انجام دادند.
ماجرای کشته شدن و خاکسپاری #دختر_ایران ؛ #مهسا_امینی جزء وظایف حرفه ای روزنامه نگاران است. به چه جرمی؛ آنهارا سر سپرده و عامل دشمن خطاب میکنید؟ یادم است سال هفتادو پنج چون درباره بیمارستان اعصاب و روان #جانبازان جنگ ؛ حقیقت را نوشته بودم ؛ به من جایزه ی بهترین روزنامه نگار سال را دادید!....
چرا انقدر فرق کردید؟ چه بلایی سرِ اندیشه و ذهنتان آمده است؟
اصلا آن نسل مُرد.
من شما را نمیشناسم!بعد از آن سال؛ بارها اخراجم کردید و هر بار به حماقتتان خندیدم.... نمیدانم از جانِ حق و حقیقت ؛ چه میخواهید؟ چرا دروغ میخواهید! این دنیا و آن دنیا و هزار دنیا ارزش دروغ را ندارد
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#ژیناامینی
#ژینا_امینی
وقایع نگاری یک اتفاق رخ داده در #ایران
#روزنامه_نگاران_زندانی
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#journalists
#journalistsshouldnotbein#prison
https://www.instagram.com/p/CkUTCOrD7Kj/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
نویسنده بنا بر تعریفی که از خودش دارد نمیتواند خود را در خدمت آنهایی بگذارد که تاریخ را میسازند؛ بلکه باید در خدمت آنهایی باشد که از تاریخ آسیب میبینند [و رنج میبرند].
در غیر این صورت، او تنها، و از هنر بینصیب میماند و حتی ارتشهای استبداد با میلیونها سرباز خود نمیتوانند وی را از این عزلت نجات دهند، حتی اگر او با آنها همگام شود.
اما سکوت زندانی گمنامی که در آنسوی دنیا، آزار و تحقیر میبیند، کفایت میکند تا نویسنده را از تبعید خویشتن آزاد سازد.
هنگامی که در عین برخورداری از مزایای آزادی، آن سکوت را فراموش نکند و به کمک خود، آن را انعکاس دهد و دیگران را نیز به یاد آن بیاندازد.
برای ایفای چنین وظیفهای هیچکدام ما به قدر کافی بزرگ نیستیم؛ اما نویسنده هر اوضاع و احوالی که در زندگیش داشته باشد، چه گمنام باشد و چه برخوردار از شهرت زودگذر، چه اسیر زنجیرهای ظلم و استبداد و چه برخوردار از آزادی عاجل بیان، در هر حال میتواند قلب جامعه زندهای را که حق را به او میدهد تسخیر کند.
فقط به شرط اینکه با تمام توان خود دو وظیفه را بعهده بگیرد که مایه عظمت حرفه اوست.
یکی خدمت به #حقیقت و دیگری خدمت به #آزادی.
از بیانیه جایزه ی نوبل #آلبر_کامو
کار نویسنده و #روزنامه_نگار ؛ خدمت به حقیقت و آزادی است.
#الهه_محمدی و #نیلوفر_حامدی که اکنون در زندانند ؛ از روزنامه نگاران حرفه ای روزنامه #شرق هستند که کار خود را زیر نظر #سردبیر به بهترین نحو انجام دادند. همان گونه که خبرگزاری #فارس و بقیه انجام دادند.
ماجرای کشته شدن و خاکسپاری #دختر_ایران ؛ #مهسا_امینی جزء وظایف حرفه ای روزنامه نگاران است. به چه جرمی؛ آنهارا سر سپرده و عامل دشمن خطاب میکنید؟ یادم است سال هفتادو پنج چون درباره بیمارستان اعصاب و روان #جانبازان جنگ ؛ حقیقت را نوشته بودم ؛ به من جایزه ی بهترین روزنامه نگار سال را دادید!....
چرا انقدر فرق کردید؟ چه بلایی سرِ اندیشه و ذهنتان آمده است؟
اصلا آن نسل مُرد.
من شما را نمیشناسم!بعد از آن سال؛ بارها اخراجم کردید و هر بار به حماقتتان خندیدم.... نمیدانم از جانِ حق و حقیقت ؛ چه میخواهید؟ چرا دروغ میخواهید! این دنیا و آن دنیا و هزار دنیا ارزش دروغ را ندارد
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#ژیناامینی
#ژینا_امینی
وقایع نگاری یک اتفاق رخ داده در #ایران
#روزنامه_نگاران_زندانی
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#journalists
#journalistsshouldnotbein#prison
https://www.instagram.com/p/CkUTCOrD7Kj/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
Instagram
Instagram
.
.
حالِ یک پرنده ی کاغذی را دارم
که تا حالا نمیدانسته کاغذی است
فکر میکرد پرنده ی واقعیست ؛
ناگهان
حالا
میفهمد....
#مینیمال
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
Je me sens comme un oiseau en papier
Qu'il croyait être un oiseau vivant
Et qu'il ne se connaissait pas en papier
Mais soudain
Il le comprend
#chistayasrebi
@chistayasrebiofficialpage
ترجمه به #فرانسه
Traduit par
#mahsaaghajari
ترجمه#مهسا_آقاجری
#poèsie
#poèsieminimaliste
#poème
#minimal
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/CwGCb66Nls9/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
.
حالِ یک پرنده ی کاغذی را دارم
که تا حالا نمیدانسته کاغذی است
فکر میکرد پرنده ی واقعیست ؛
ناگهان
حالا
میفهمد....
#مینیمال
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
Je me sens comme un oiseau en papier
Qu'il croyait être un oiseau vivant
Et qu'il ne se connaissait pas en papier
Mais soudain
Il le comprend
#chistayasrebi
@chistayasrebiofficialpage
ترجمه به #فرانسه
Traduit par
#mahsaaghajari
ترجمه#مهسا_آقاجری
#poèsie
#poèsieminimaliste
#poème
#minimal
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/CwGCb66Nls9/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🩵🩵
جسارتت به وقتِ بوسیدن،
شکوفه کردن درخت بادام است
ناگهان میان زمستان ؛
ما
در حروف سربی زندگی میکنیم
اما نفسهای بی وقفه ی تو
به وقتِ بوسیدن ؛
از سرب و زمان و مکانِ من خارج است
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مینیمال
#شعر_عاشقانه
#عاشقانه
Ton courage lors que tu m'embrasses
C'est fleurir de l'amandier
En plein d'hiver
Notre vie court parmis des lettres en plomb
Mais tes respirations rapides lors de tes baisers
Ne se définit par ni lieu ni temps
Non plus, par mes lettres en plomb
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
.
Traduit en #français par #mahsaaghajari
.
#ترجمه ی #فرانسه
#مهسا_آقاجری
@_ladyrhino_
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#portry
#iran
#iranianpoetry
#poem
#poet
.
https://www.instagram.com/p/CyOoyXBpXXg/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
جسارتت به وقتِ بوسیدن،
شکوفه کردن درخت بادام است
ناگهان میان زمستان ؛
ما
در حروف سربی زندگی میکنیم
اما نفسهای بی وقفه ی تو
به وقتِ بوسیدن ؛
از سرب و زمان و مکانِ من خارج است
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#مینیمال
#شعر_عاشقانه
#عاشقانه
Ton courage lors que tu m'embrasses
C'est fleurir de l'amandier
En plein d'hiver
Notre vie court parmis des lettres en plomb
Mais tes respirations rapides lors de tes baisers
Ne se définit par ni lieu ni temps
Non plus, par mes lettres en plomb
.
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
.
Traduit en #français par #mahsaaghajari
.
#ترجمه ی #فرانسه
#مهسا_آقاجری
@_ladyrhino_
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#portry
#iran
#iranianpoetry
#poem
#poet
.
https://www.instagram.com/p/CyOoyXBpXXg/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
جملاتی از رمان
#جنایت_و_مکافات
#فیودور_داستایوفسکی
#داستایفسکی
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
قهرمان داستایفسکی ؛ راسکلنیکوف ؛ با دیدن این همه تیرگی و تباهی در کشورش ؛ تصمیم به قتل پیرزن رباخوار میگیرد ؛ به این امید که با پول او ؛ به قول خودش با پول این " حشره ی خونخوار " چند نفری را از فقر و تباهی نجات دهد.
اما در میابد که وقتی سیستم فاسد و معیوب است ؛ کشتن یک نفر؛ دردی را دوا نمیکند و بعد از قتل پیرزن و قتل ناخواسته ی خواهر او که ناگهان در خانه ظاهر میشود ؛ عذاب وجدان شدیدی را تجربه میکند که با آشنایی با سونیا؛ دختر مظلومی که بخاطر خوراک خواهران و مادر ناتنی و بیمارش؛ بدنش را میفروشد ، این حس عذاب وجدان بیشتر میشود و در نهایت به اعتراف او نزد پلیس میانجامد.
جنایتی که عواقب آن؛حبس طولانی و کار اجباری در سیبری است و سونیا نیز بخاطر او به سیبری میرود.
روزهایی که داستایفسکی این رمان را به شکل پاورقی منتشر میکرد،بدحال و مقروض بود.
جامعه ی تزاری؛ در دو قطبی ترین شکل؛ جامعه را به دو قسمت کاخ نشین و کوخ نشین بدل کرده بود.
جوانان هیچ چشم اندازی برای زندگی نداشتند.
انگار خاک مرده بر روسیه پاشیده بودند.
فقر و فساد سیتماتیک و عصیان طبقه ی فرودست بیدار میکرد.
داستایفسکی جایی میگوید :
" هر یک کلمه را که مینوشتم دلم میخواست بمیرم!
اما بخاطر رستگاری راسکلنیکوف؛ قهرمان رمان؛ باید آن را تمام میکردم."
#فروید ؛ این کتاب را پدر روانکاوی میداند و میگوید : شخصیت پردازی درست داستایفسکی از آدمهایش؛در هیچ مطب روان درمانی دیده نشده است.
بالاخره کتاب تمام و جاودانه میشود.
اما درد داستایفسکی همچنان در جهان جاری است.
افتخار داشتم تمام ۱۸ شخصیت اصلی را فقط با دو بازیگر توانایم در مسکو ؛در جشنواره ی کلاسیکهای روس اجرا کنم.#مهسا_مهجور به خاطر تعدد و تعمق شخصیتهایی که بازی کرده بود ؛ برنده ی بهترین بازیگر زن جشنواره ی روسیه شد.حسین کشفی اصل هم در نقش راسکلنیکف و نقشهای دیگرش ؛ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد بود.اقتباس دو نفره ی مرا هم،دوست داشتند؛ ولی نمیتوانستند همه ی جوایز را از کل نمایشهای جهان به گروه ما بدهند!
اجرای این #تاتر؛ در مسکو و تهران؛ اثری که از کودکی عاشقانه دوستش داشتم؛مدیون عذابی بود که چون داستایفسکی میکشیدم و میکشم.
این همه جوان
این همه انرژی
جایی برای ظهور ندارند!
و نسل سنین میانسال؛ عملا به خاطره ؛ تبدیل شده است.
چراغهای رابطه خاموشند.
آیا در پایان زمان ما،رستگاری خواهد بود؟
آنگونه که برای روح راسکلنیکف رستگاری پدید آمد؟
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/C191CM-L1mb/?igsh=Y3VkODh1MGRmMnZl
#جنایت_و_مکافات
#فیودور_داستایوفسکی
#داستایفسکی
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
قهرمان داستایفسکی ؛ راسکلنیکوف ؛ با دیدن این همه تیرگی و تباهی در کشورش ؛ تصمیم به قتل پیرزن رباخوار میگیرد ؛ به این امید که با پول او ؛ به قول خودش با پول این " حشره ی خونخوار " چند نفری را از فقر و تباهی نجات دهد.
اما در میابد که وقتی سیستم فاسد و معیوب است ؛ کشتن یک نفر؛ دردی را دوا نمیکند و بعد از قتل پیرزن و قتل ناخواسته ی خواهر او که ناگهان در خانه ظاهر میشود ؛ عذاب وجدان شدیدی را تجربه میکند که با آشنایی با سونیا؛ دختر مظلومی که بخاطر خوراک خواهران و مادر ناتنی و بیمارش؛ بدنش را میفروشد ، این حس عذاب وجدان بیشتر میشود و در نهایت به اعتراف او نزد پلیس میانجامد.
جنایتی که عواقب آن؛حبس طولانی و کار اجباری در سیبری است و سونیا نیز بخاطر او به سیبری میرود.
روزهایی که داستایفسکی این رمان را به شکل پاورقی منتشر میکرد،بدحال و مقروض بود.
جامعه ی تزاری؛ در دو قطبی ترین شکل؛ جامعه را به دو قسمت کاخ نشین و کوخ نشین بدل کرده بود.
جوانان هیچ چشم اندازی برای زندگی نداشتند.
انگار خاک مرده بر روسیه پاشیده بودند.
فقر و فساد سیتماتیک و عصیان طبقه ی فرودست بیدار میکرد.
داستایفسکی جایی میگوید :
" هر یک کلمه را که مینوشتم دلم میخواست بمیرم!
اما بخاطر رستگاری راسکلنیکوف؛ قهرمان رمان؛ باید آن را تمام میکردم."
#فروید ؛ این کتاب را پدر روانکاوی میداند و میگوید : شخصیت پردازی درست داستایفسکی از آدمهایش؛در هیچ مطب روان درمانی دیده نشده است.
بالاخره کتاب تمام و جاودانه میشود.
اما درد داستایفسکی همچنان در جهان جاری است.
افتخار داشتم تمام ۱۸ شخصیت اصلی را فقط با دو بازیگر توانایم در مسکو ؛در جشنواره ی کلاسیکهای روس اجرا کنم.#مهسا_مهجور به خاطر تعدد و تعمق شخصیتهایی که بازی کرده بود ؛ برنده ی بهترین بازیگر زن جشنواره ی روسیه شد.حسین کشفی اصل هم در نقش راسکلنیکف و نقشهای دیگرش ؛ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد بود.اقتباس دو نفره ی مرا هم،دوست داشتند؛ ولی نمیتوانستند همه ی جوایز را از کل نمایشهای جهان به گروه ما بدهند!
اجرای این #تاتر؛ در مسکو و تهران؛ اثری که از کودکی عاشقانه دوستش داشتم؛مدیون عذابی بود که چون داستایفسکی میکشیدم و میکشم.
این همه جوان
این همه انرژی
جایی برای ظهور ندارند!
و نسل سنین میانسال؛ عملا به خاطره ؛ تبدیل شده است.
چراغهای رابطه خاموشند.
آیا در پایان زمان ما،رستگاری خواهد بود؟
آنگونه که برای روح راسکلنیکف رستگاری پدید آمد؟
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/C191CM-L1mb/?igsh=Y3VkODh1MGRmMnZl