چیستایثربی کانال رسمی
6.61K subscribers
6.04K photos
1.27K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
کار خونه فقط باعشق معنی میده
وگرنه خَل میشم
هر جا رو تمیز میکنم
یه جا دیگه کثیفه

آشپزخونه ؛ تنور دیوه...‌‌
ته نداره
راه فرار هم نداره !


فقط عشق ، باعث میشه آدم هی بروبه ؛ بپزه؛ بشوره....

عشق

حتی به فرزندت....

دیگه چی بگم؟
روم نمیشه بقیه شو بگم .....
شما فهمیدید چی میگم ....

اینم از خصوصی ترین لحظات من

نوددرصد #پستچی ؛ #نمایشنامه ها
و بقیه ... اینجا ، نوشته شد
و نودرصد قصه های کتاب #داستان #سلام_خانم_جنیفر_لوپز را اینجا الهام گرفتم!
😅😂😁😀

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#آشپزخانه
#کار_خانه
#کدبانو

#خانهداری
#خانه_داری بی ارج و مزد
#کار_تمام_وقت
#زنانه

#زن
#مادرانه
#زنان
#زنان_مستقل_توانمند

#موسیقی
#آشتی
#نوش_آفرین

#موزیک_ویدئو 😄
#ویدئو

#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/tv/CXa6b26DyvH/?utm_medium=share_sheet
💙💙💙

هی شما !

چه فرقی میکند
که هستی ؟
از کجا هستی !

نامَت را نپرسیدم ؛

فقط بگذار
کمی روی شانه ات ؛
گریه کنم ...

به جای عشق زنانه ؛
به جای شعرهای عاشقانه
فقط کمی گریه کنم....

آدم است دیگر ؛
دل دارد

گاهی میخواهد فقط ؛
روی شانه های استوار یک نفر ؛
گریه کند....

مهم نیست چه کسی ؛

شاید ؛
کسی که او هم ، با دردِ من ؛ گریه کند.

کسی که با هم گریه کنیم ...

و‌ بعد ؛ دوباره به خیابان برگردیم .

کاش شانه ای بود...

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#شعر_اعتراضی

#شعر_عاشقانه
#زن
#زن_بودن
#زنان
#اعتراض

#مهسا
#مهساامینی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی

#نه_میخشیم_نه_فراموش_میکنیم
https://www.instagram.com/p/CjL5HF5JsLt/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️

سالها قفلِ دری بودم
که روی خودم بسته بود‌‌‌‌‌‌‌‌ !

قفلی که هرگز ؛
پشتِ در را ؛
ندیده بود...

من فقط ؛ یک قفل کوچک بودم
قفل دری که روی خودم ؛ بسته بود‌!

خودم را میشکنم...

تا هیچ دری دیگر در جهان
قفل نباشد !

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#ایران

#شعر_کوتاه
#مینیمال
#جملات

#خفقان
#زندانی
#عصیان

#زن_زندگی_آزادی
#زن_زندگی_آگاهی

#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#iran
https://www.instagram.com/p/CkfIHG8KdYY/?igshid=MDlmYmQ2NmI=
بر آن دخترک که نامش
#چیستا_یثربی بود ؛ فاتحه بخوانید یا لعنت بفرستید.

او مُرد....

امروز ؛ چیستای دیگری متولد شده است. بی حسرت گذشته.

گوش کنید:

دنبال هیچ نیستم
جز نجات جان و روح آدمی
و چه بهتر از #خود شروع کنم....

#انسان

#وطن
#ایران
#مادر
#زن#مرد#انسان_ماندن
#مادری
یا #عشق
.

.
.

.
.

فقط

#ایران مان را بسازیم
فردای فرزندانمان را بسازیم

ما #موقتی هستیم
جایزه ها و تقدیرهای آدمها ؛ دوستی هایشان ؛ کف زدن هایشان ؛ موقتی است.

ایران اما ؛ ماندنی است.
.
.
.
https://www.instagram.com/p/Ck4HfdyJ29_/?igshid=MDJmNzVkMjY=
👇
سخت ترین روز برای شروع یا ترک کسی یا کاری، روز دوم است. خاطرات خنجرت میزنند و مدام دنبال دلیل میگردی یا منتظر وقوع معجزه ای هستی!

روز سوم اما فرق دارد. از روز سوم دیگر طبق اصول روانشناختی ، هرگونه سمی ؛ از بدن خارج میشود و دیگر منتظر وقوع اتفاق خاصی نیستی.

میدانی قرار نیست معجزه ای رخ دهد. میدانی خودت هستی و تنها خودت.

آن وقت شاید آدم دیگری شوی،
آدمی بدتر یا بهتر، اما دیگر هرگز آدم قبلی نمیشوی. #هرگز

شاید عده ای، دیگر تو را نشناسند. مهم نیست.

تو سه روز طوفانی را پشت سر گذاشته ای و به قول آن نویسنده ژاپنی:

" کسی که پا به طوفان میگذارد ؛ همان کسی نیست که از طوفان بیرون می آید. "

امروز روز سوم من است‌.

تغییر کرده ام.

شب بر سنگ لخت و سرد آشپزخانه خوابیدم.

دیگر منتظر شکایت یا الهام گرفتن از چیزی نیستم.
حتی انتظار معجزه ندارم!
خودم را دارم
خودم را قوی تر میکنم.

کلمات بیشتر می آموزم؛
زبانهای بیشتری یاد میگیرم؛
و آدمهای بیشتری را دوست خواهم داشت‌...
بی چشمداشت

اصلا به آنها نخواهم گفت که دوستشان دارم
ولی حواسم به آنهاست.

دیگر منتظر نیستم کسی به من بگوید قصه ات را بنویس یا ننویس!

یا حق نداری بخشهایی از آن را بنویسی! وگرنه...

منتظر نیستم اعترافهایم را پنهان یا حذف کنم.

دیگر خودم را شماتت نمیکنم که با مردی ازدواج کردم که تا ۳۵ سالگی زیر لحاف بود؛
از ترس رفتن به سربازی...

و حتی پایان نامه ارشدش را رضاعباسی؛ دوستش نوشت.

و درنتیجه تمام خرج خانه ؛حتی پول آژانس ایشان برای دیدن#فلانی؛ روی دوش من بود!

و اگر قانون عفو برای سربازان پیر فراری به او نمیخورد ؛ شاید از ۳۵ سالگی به بعد هم زیر لحاف بود.

یادم است که میگفت غذا را در سینی برای من بیار و خودت برو.من پای تلفنم....

پول تلفن ما در سال ۷۷ (قبضش را دارم)، هفتاد هزار تومان آمده بود.
هفتاد هزار تومان سال هفتادو هفت!!!!!!
یعنی ببینید چقدر ....

یعنی از صبح تا شب با یکی حرف زدن....

قبضش را هنوز دارم...

و من نوزاد بزرگ میکردم و سوگوار پدر بودم و از تلفن بیزارم.
همیشه هستم...

خداحافظ پسر بچه !

اینها نشخوارهای خاطرات ؛ روز دوم من بود در تنهایی مطلق.‌..

روزِ دومِ گذشت.

حالا که روز سوم است

زنی تنها
بر تارک نور ایستاده است...

زنی که دوست داشتنها و نداشتنهای کوچک،
دیگر آزارش نمیدهد.

زنی که رنج ؛ رفیقش است؛ و گاهی دلتنگش میشود...

وقتی که اندوه ؛ به مدت طولانی؛
دستش را لای به لای گیسوانت میکند و طولانی میبوسدت، زیبا میشوی....

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#زن_ایرانی
#آدم_دیگر
https://www.instagram.com/p/Cp0Bi2oNZwS/?igshid=MDJmNzVkMjY=
👇
سخت ترین روز برای شروع یا ترک کسی یا کاری، روز دوم است. خاطرات خنجرت میزنند و مدام دنبال دلیل میگردی یا منتظر وقوع معجزه ای هستی!

روز سوم اما فرق دارد. از روز سوم دیگر طبق اصول روانشناختی ، هرگونه سمی ؛ از بدن خارج میشود و دیگر منتظر وقوع اتفاق خاصی نیستی.

میدانی قرار نیست معجزه ای رخ دهد. میدانی خودت هستی و تنها خودت.

آن وقت شاید آدم دیگری شوی،
آدمی بدتر یا بهتر، اما دیگر هرگز آدم قبلی نمیشوی. #هرگز

شاید عده ای، دیگر تو را نشناسند. مهم نیست.

تو سه روز طوفانی را پشت سر گذاشته ای و به قول آن نویسنده ژاپنی:

" کسی که پا به طوفان میگذارد ؛ همان کسی نیست که از طوفان بیرون می آید. "

امروز روز سوم من است‌.

تغییر کرده ام.

شب بر سنگ لخت و سرد آشپزخانه خوابیدم.

دیگر منتظر شکایت یا الهام گرفتن از چیزی نیستم.
حتی انتظار معجزه ندارم!
خودم را دارم
خودم را قوی تر میکنم.

کلمات بیشتر می آموزم؛
زبانهای بیشتری یاد میگیرم؛
و آدمهای بیشتری را دوست خواهم داشت‌...
بی چشمداشت

اصلا به آنها نخواهم گفت که دوستشان دارم
ولی حواسم به آنهاست.

دیگر منتظر نیستم کسی به من بگوید قصه ات را بنویس یا ننویس!

یا حق نداری بخشهایی از آن را بنویسی! وگرنه...

منتظر نیستم اعترافهایم را پنهان یا حذف کنم.

دیگر خودم را شماتت نمیکنم که با مردی ازدواج کردم که تا ۳۵ سالگی زیر لحاف بود؛
از ترس رفتن به سربازی...

و حتی پایان نامه ارشدش را رضاعباسی؛ دوستش نوشت.

و درنتیجه تمام خرج خانه ؛حتی پول آژانس ایشان برای دیدن#فلانی؛ روی دوش من بود!

و اگر قانون عفو برای سربازان پیر فراری به او نمیخورد ؛ شاید از ۳۵ سالگی به بعد هم زیر لحاف بود.

یادم است که میگفت غذا را در سینی برای من بیار و خودت برو.من پای تلفنم....

پول تلفن ما در سال ۷۷ (قبضش را دارم)، هفتاد هزار تومان آمده بود.
هفتاد هزار تومان سال هفتادو هفت!!!!!!
یعنی ببینید چقدر ....

یعنی از صبح تا شب با یکی حرف زدن....

قبضش را هنوز دارم...

و من نوزاد بزرگ میکردم و سوگوار پدر بودم و از تلفن بیزارم.
همیشه هستم...

خداحافظ پسر بچه !

اینها نشخوارهای خاطرات ؛ روز دوم من بود در تنهایی مطلق.‌..

روزِ دومِ گذشت.

حالا که روز سوم است

زنی تنها
بر تارک نور ایستاده است...

زنی که دوست داشتنها و نداشتنهای کوچک،
دیگر آزارش نمیدهد.

زنی که رنج ؛ رفیقش است؛ و گاهی دلتنگش میشود...

وقتی که اندوه ؛ به مدت طولانی؛
دستش را لای به لای گیسوانت میکند و طولانی میبوسدت، زیبا میشوی....

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#زن_ایرانی
#آدم_دیگر
https://www.instagram.com/p/Cp0Bi2oNZwS/?igshid=MDJmNzVkMjY=