چیستایثربی کانال رسمی
6.4K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#آوا_متولد۱۳۷۹
قسمتهای آخر
بعد از جریان مشکل من

اگر بودم

از
#جبر
و
#فشار
متنفرم

@chista_yasrebi
مهم این است که وقتی دیگر پولی در بساط نیست، یعنی قراردادی به نام قرارداد تیپ وجود ندارد و تو مجبوری با دست‌های خالی و تنها با تکیه بر گیشه و توان بازیگرانت تئاتری را در طول یک ماه بنویسی، تمرین کنی و روی صحنه ببری. آن موقع اگر از شکست‌خوردن یا افتادن نترسی و بتوانی از جایت بلند بشوی، هنر کرده‌ای!
«نزدیک‌تر» این‌گونه به سراغم آمد، وقتی که افتاده بودم روی مبل قدیمی خانه، با کنترل تلویزیون در دستم و فکر می‌کردم برای ابد این خانه چهاردیواری من، تئاتر من، عشق من و قبر من خواهد بود و ناگهان تلفنی زنگ می‌خورد و می‌گویند «بیا نمایشت را اجرا کن. سه هفته وقت داری».البته از بین حدوداً 10 متنی که برای مرکز فرستاده‌ای.«نزدیک‌تر» می‌شوم. نزدیک‌تر به توِ مخاطب که برایم عزیزی و وقتی نمی‌نویسم، همیشه به تو فکر می‌کنم که با خودت می‌گویی آیا فلانی هم مُرد؟پس یثربی چرا سکوت کرده است؟ به تو فکر می‌کنم که در وبلاگ من می‌نویسی خانم یثربی، نفس به نفس با شما هستیم. به تو فکر می‌کنم که از من بدت می‌آید. از سماجت من، از استقلال و بی‌نیازی به هر چیز و از راحت تسلیم‌نشدنم.
می‌دانید، می‌خواهید بدتان بیاید یا خوشتان بیاید، من جزو خانواده‌ سادات هستم و این صفت را از بانویی آموخته‌ام که هنوز فریادهایش و طنین گریه‌هایش در کوچه‌های مدینه به گوشم می‌رسم که می‌گفت:«مگر شرم نمی‌کنید که آنچه را پیامبر شما به شما آموخته است، به این راحتی فراموش می‌کنید؟». من مدیون این بانو، مدیون تمام بانوان سربلند کشورم و تمام مردمی هستم که عاشق آگاهی هستند و در سرما و گرما، در صف‌های طولانی تئاتر می‌ایستند تا بلیت تهیه کنند. من به خاطر این ننوشته‌ام که تئاتر کار کرده باشم. از تئاتر پیرامونی و کافی‌شاپی و تریایی هم خوشم نمی‌آید که جایش هنوز در بین عموم مردم ما روشن نیست و مخاطبان آن فقط اهالی خانواده‌ تئاترند. من برای تو می‌نویسم. برای تو دخترک گل‌فروشِ وسطِ خیابان یا آن پسرک واکسی یا زنی که روزها تمرین تئاتر می‌کند و شب‌ها آشپزی می‌کند و تا صبح خانه را تمیز می‌کند و دوباره می‌نویسد و بعد فرزندش را به مدرسه می‌برد و اصلاً نمی‌داند چند وقت است که نخوابیده است. من برای عشق می‌نویسم. عشق به صحنه شعار است. دوست ندارم تکرار کنم، ولی خون تئاتر در رگ‌های دستم حقیقتی است که نمی‌توانم انکار کنم. زمانی که به من سالن نمی‌دهند،گویی انگشتانم از حرکت می‌ایستد و یخ می‌زنم. من برای ادامه‌ جریان خون تئاتر در رگ‌هایم می‌نویسم که اگر رگ‌های من با تئاتر به آواز درآید، تو نیز خواهی شنید و تو نیز روزی این صفحه‌ سپید را پُر خواهی کرد.
«نزدیک‌تر» خیلی ساده است؛ عشقی زیرزمینی در شرایط محال، وقتی فشار درویی، دروغگویی، ریا، اختلاس و رشوه‌گیری و زیرکی‌های برخی از مردمان، عرصه را چنان بر عاشقان تنگ می‌کند که حتی از صدای پای هم می‌ترسند و حتی یکدیگر را به جای جاسوس هم اشتباه می‌گیرند. من برای احترام به «ساسان» و «مارال» می‌نویسم که شبیه آن ها را در زندگی زیاد دیده‌ام. زندگی در شرایط صفر، وقتی که دیگر چیزی برای از دست‌دادن نداری و ناگهان می‌توانی بلند بشوی و بگویی:«عشق درخت است، درختی که ما با آن رشد می‌کنیم، ریشه می‌دهیم و سربلند می‌شویم. من هنوز برای عاشقان تئاتر و تئاتری‌های عاشق می‌نویسم. اگرچه این روزها آن ها را کمتر در تئاترشهر می‌بینم. گویی نسلِ آن عاشقان را باد برده است، اما من هنوز در اتاق فرمان که می‌نشینم، با هر خنده می‌خندم و با هر گریه اشک می‌ریزم. من کسی نیستم که درباره‌ تئاتر خودم صحبت کنم، من این تئاتر را برای تو، به خاطر تو و به خاطر رنجی که می‌کشی، نوشته‌ام. هرچند که هرگز نفهمی... چون درست سرِ ساعتِ 7:30 عصر که ما در تئاترشهر، در چهارراه ولیعصر تهران اجرایمان آغاز می‌شود،تو باید سرِ کارت باشی. فروشنده‌ ای، پرستاری، پزشک یا معلم خصوصی، مهندسی، حتی مثلِ دوستان من در زیراکسی کار می‌کنی یا ساندویچ‌فروش شده‌ای. تو نمی‌توانی بیایی کار مرا ببینی. من برای چه کسی اجرا می‌کنم؟ عاشق مخاطبانم هستم، اما بیشتر از آن، عاشق تو هستم، ای دوستِ هموطنِ زحمتکشِ رنجدیده‌ام که دردهایت را برایم بازگو کرده‌ای، اعتماد کردی و به عنوان روانشناست، مقابلم گریه کرده‌ای، تو کجایی؟ تو را در میانِ تماشاگران نمی‌بینم و بدان اگر تو را هم نبینم، باز به تو نزدیک‌تر خواهم شد و نمایش بعدی‌ام باز درباره‌ی تو خواهد بود.


تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱ | شناسه مطلب: 30858

#چیستایثربی
#نمایش
نزدیکتر


#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
_به من گفتی ساکت بودن در این کشور بها داره....
حالا دیگه نمیخوام بها بدم
نمیخوام ساکت باشم.
به همه بگو چرا بعد از این همه سال
اومدی غرب ایران ؟
خودت بگو تا من ساکت شم....
حداقل به آوا بگو !

_ممکن نیست‌...
چرا به آوا ؟

_نمیفهمی مرد ؟!
یعنی برای شما مردا ، حتما باید مُدام همه چیزو توضیح داد؟ و یا تهدیدتون کرد تا حقیقتو بگید!

حتما باید یه زن بمیره تا یه مرد ، چهره واقعیش معلوم شه ؟


#رمان
#آوا_متولد۱۳۷۹
#چیستایثربی
قسمتهای آخر
فقط پیج اینستاگرام
فقط فالورهای عزیزم

@chista_yasrebi
کارنسروای تی تی در گیلان
#کاروانسرای_تی_تی

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی


در ۲۵ کیلومتری شهر لاهیجان و ۷۵ کیلومتری شهر رشت از سمت راست که وارد ساحل شیم رود و محل تلاقی آب شیم رود و بابا اکوه شوید، با یکی از جاذبه‌های گیلان روبه رو خواهید شد. تی تی کاروانسرا یا کاروانسرای تی تی که در سیاهکل قرار دارد در سال 1375 جزء آثار ملی ایران قرار گرفته است. اما ماجرای عجیب و جالب ساخت این کاروانسرا چیست؟


کاروانسرای تی تی در معنای لغوی به معنای کاروانسرای شکوفه می باشد چرا که در زبان گیلکی تی تی به معنای شکوفه است و از آن جایی که در زبان گیلکی مانند زبان انگلیسی جای صفت و موصوف بر خلاف زبان فارسی عوض می شود، بنابراین نام اصلی این کاروانسرا، تی تی کاروانسرا می باشد.


کاروانسرا در زمان های دور  اهمیتی استراتژیک داشته است. زمانی که این کاروانسرا ساخته شده است، آن هم در روزگاری که کاروانسراهای بسیار کم و انگشت شماری در شمال کشور ساخته می شدند، همانند بسیاری از بناها و سازه‌های قدیمی که برای ساخت هرکدام داستان‌هایی وجود دارد، این کاروانسرا نیز دارای داستان‌های متعددی است، یکی از داستان‌هایی که زیاد نقل می‌شود بدین شرح است که  تی تی خانم که عمه ی یکی از شاهان سلسله ی صفوی بوده است، تصمیم می گیرد کاروانسرای زیبایی به نام خود در منطقه ی سیاهکل بنا کند و از این جا بود که اولین قدم ها برای ساخت یکی از قدیمی ترین بناهای سیاهکل گذاشته شد.


@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
من درون قفس هستم . میله ها در درون من است
#کافکا

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi
دوست داشتن را در چشمی بجوی که حتی وقتی بسته است رویای تو را میبیند....



#کافکا


#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی


@chista_yasrebi
قدرت تاثیرگذاری داستان چنان است که همه ادیان ابراهیمی مبانی فکری و آموزه‌های خود را بر داستان بنا کرده‌اند. داستان ظرفیت‌های غیرقابل انکاری دارد و می‌تواند هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال چرا همه داستان‌ها توان چنین تاثیرگذاری ندارند؟ چرا بعضی از داستان‌ها با تمام شدن، تمام می‌شوند و دیگر در ذهن مخاطب ادامه نمی‌یابند؟ پر واضح است که منظور از داستان، تنها وجه ادبی آن نیست و با همین نگاه می‌توان به آثار سینمایی و نمایشی هم نظر داشت و از این رو در ادامه از واژه روایت به شکلی استفاده می‌شود که تمام حالت‌های روایی را دربر گیرد.

با نگاهی آماری به آثار ادبی و سینمایی می‌توان دریافت که پایان داستان و پایان‌بندی فیلم نقطه ضعف اکثر نویسندگان و فیلمسازان است. آثار متعددی را می‌توان شاهد آورد که نویسنده در ارائه بهترین پایان ناکام بوده و می‌توان فیلم‌های متعددی را مثال زد که فیلمساز پایان خوبی برای فیلم پیشنهاد نداده و در مقایسه با گره‌افکنی فیلم و اتمسفری که خلق کرده یا شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که بستر روایت و درگیری شخصیت‌ها بوده، پایانی سطحی و شتاب‌زده برای فیلمش ساخته است. با این حال باید در نظر داشت که بخشی از این ضعف به خود پایان و ماهیت آن برمی‌گردد. نکته این است که پایان در بهترین حالتی که برای آن می‌توان تصور کرد، جهتی مخالف با ساختار کلی اثر دارد. تغییر زاویه و جهت حرکت در بخش‌های پایانی در مقایسه با جهت حرکت در شکل‌گیری گره‌های درون متن، ناهماهنگی پدید می‌آورد که کمتر آفرینشگری می‌تواند بدون هزینه از آن عبور کند. هزینه‌ای که اغلب آفرینشگرها می‌پردازند، حذف‌های اجباری و جرح و تعدیل در اجزای داستان به قصد هماهنگ شدن پایان با کل اثر است.


#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
بعد از قتل میترا استاد که به واسطه معروف بودن قاتلش بیشتر از بقیه پرونده‌های همسرکشی بر سرزبان‌ها افتاد، این سوالات پیش آمد که چه امتیازهایی مردان را به قاتلانی همسرکش تبدیل می‌کند؟ قانونی که چندهمسری را مجاز می‌داند چقدر می‌تواند بر افزایش همسرکشی از سوی مردان و قاتل بودنشان موثر باشد؟

الهه محمدی: خانه‌ای در میدان کتابی تهران، خون و خونریزی، دستگیری، از این جلسه دادگاه به آن جلسه دادگاه و آخر هم چوبه دار؛ این خلاصه‌ای از وضعیت شهلا جاهد، همسر موقت ناصرمحمدخانی به جرم قتل لاله سحرخیزان، همسر دائم او بود. یکی از معروف‌ترین و البته کش‌دارترین پرونده‌های قتل بعد از انقلاب که هنوز که هنوز است زوایای پنهان آن نمایان نشده.

حالا ۹ سال از اعدام شهلا گذشته و این بار محل جرم سعادت‌آباد است؛ قاتل هم معروف‌تر از ناصرمحمدخانی، چهره شاخص پرونده قتل لاله سحرخیزان؛ در روزهای گذشته اسم محمدعلی نجفی و همسر مقتولش، ۴۰ میلیون بار از سوی کاربران فضای مجازی جست وجو شده و قاتل همچنان در بازداشت است. درباره نجفی، انگیزه‌اش برای قتل میترا استاد و چگونگی وقوع قتل، حرف و حدیث‌های زیادی زده شده اما شاید آن چیزی که در این روزها کمتر به آن پرداخته شد پرداختن به نفس قتل میترا استاد و بررسی جامعه شناختی موضوع چند همسری و همسرکشی باشد. شاید آن زمان که نمایندگان زن اصولگرای مجلس هفتم، هشتم و نهم به دنبال قانونی کردن هرچه بیشتر تعدد زوجات در کشور بودند، به زوایای دردسرساز آن کمتر فکر کرده بودند.

بعد از قتل میترا استاد که به واسطه معروف بودن قاتلش بیشتر از بقیه پرونده‌های همسرکشی بر سرزبان‌ها افتاد، این سوالات پیش آمد که چه امتیازهایی مردان را در جامعه مردسالاری چون ایران به قاتلانی همسرکش تبدیل می‌کند؟ قانونی که چندهمسری را مجاز می‌داند چقدر می‌تواند بر افزایش همسرکشی از سوی مردان و قاتل بودنشان موثر باشد و زنان تا کی باید قربانی عرف، سنت و قوانینی باشند که به صورت سیستماتیک زنان را فرودست‌تر از مردان نگاه می‌دارد؟

برای پاسخ به این سوالات سراغ عبدالصمد خرمشاهی رفتیم؛ وکیل پایه یک دادگستری که وکیل پرونده‌های معروفی همچون شهلا جاهد، ریحانه جباری و کبری رحمان‌پور بود. او از منظر قانونی  تفاوت زیادی در بحث همسرکشی نمی‌بیند به غیر از مبحث دیه و می‌گوید: «فرقی نمی‌کند که زن همسرش را بکشد یا مرد همسرش را بکشد. در دادگاه‌ها چندان تفاوتی وجود ندارد که کدام یک قاتل است. تنها تفاوت در پرداخت دیه است. برای قصاص مرد، اولیای دم زن باید نصف دیه را پرداخت کنند اما در سایر مسائل از منظر قانونی یا رویه قانونی تفاوتی وجود ندارد.»

او اما قوانین و جامعه مردسالار ایران را عاملی موثر بر همسرکشی می‌داند؛ «وقتی که مردان می‌توانند ۴ زن عقدی و الی ماشاء‌الله زن صیغه‌ای داشته باشند معلوم است که امتیاز بیشتری نسبت به زنان دارند و همین موضوع احساس برتری‌طلبی و مالکانه در مردان نسبت به زنان را در آن‌ها تقویت می‌کند. نگاه مالکانه مرد به زن و داشتن حق طلاق از سوی او و مزیت‌هایی که در قانون برای مردان قائل شده‌اند، می‌تواند تاثیر زیادی در همسرکشی از سوی مردان داشته باشد.»

تفاوت‌ها در همسرکشی
آمارها می‌گویند مردان بیشتر همسرانشان را می‌کشند تا زنان همسرانشان را. هرچند به گفته خرمشاهی این موضوع در سال‌های اخیر تا حدودی تغییر کرده اما از شدت آمار کم نکرده است؛ «درگذشته شوهرکشی خیلی کم بود اما به دلیل تغییر جوامع، شوهرکشی هم در بین زنان بیشتر شد. اما نکته مورد توجه در این میان نوع قتل است. یعنی زنان به واسطه معاونت موجب حذف فیزیکی همسرانشان می‌شوند. یکی از وجوه مشترک در پرونده‌های همسرکشی حضور یک شخص سوم در زندگی زوجین و انگیزه اصلی برای همسرکشی است. اما تفاوت این است که مردان مباشرتا اقدام به قتل همسرانشان و زنان معمولا در این نوع قتل معاونت می‌کنند؛ یعنی زنان موجبات حذف فیزیکی همسرشان را تسهیل می‌کنند.»

خرمشاهی می‌گوید اسلام هم درباره چندهمسری شرایط سختی را در نظر گرفته است و این شرط وجود دارد که مرد بتواند بین همسرانش مساوات و برابری ایجاد کند اما در عمل چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد



مردان و امتیازات قانونی
ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی یکی از موادی است که سال‌ها است اعتراض فعالان حوزه زنان را به دنبال داشته؛ به موجب این ماده، اگر شوهر، زن خود و مرد اجنبی را هنگامی­ که درحال ارتکاب زنا هستند، بکشد از قصاص معاف می­‏‌شود. خرمشاهی این ماده را یکی از وجوهات تفاوت و تبعیض یا تحریک مردان برای همسرکشی، می‌داند؛ «اگر مرد زنش را در شرایط نامناسب یا همان فراش ببیند، می‌تواند همسرش را بکشد و مجازات نشود. قانونگذار در این زمینه می‌گوید که مرد حین دیدن همسرش در بستر با مرد دیگری، اختیار خودش را از دست می‌دهد و می تواند همسر خودش را بکشد. اما این قضیه در مورد زنان صادق نیست.
#خبر_انلاین
Forwarded from دوستان_چیستا
دوره جديد جلسات نمايشنامه‌خواني كانون نمايشنامه‌نويسان خانه تئاتر با روخواني نمايشنامه‌ي « از لرد بايرون خواستگاري مي‌كنم» به‌ نويسندگي و كارگرداني چيستا يثربي آغاز شد. به گزارش خبرنگار تئاتر ايسنا، در اين برنامه كه عصر روز شنبه ـ 26 خرداد ماه در ـ تالار بتهوون خانه هنرمندان ايران ـ برگزار شد، چيستا يثربي گفت: در تمام جلسات نمايشنامه‌خواني‌مان الهاماتي گرفته‌ايم كه در اجرا از آنها استفاده كرده‌ايم چرا كه نمايشنامه‌خواني براي ما حالت آزموني را دارد كه براساس آن اجراي صحنه‌اي‌مان را اصلاح مي‌كنيم. يثربي درباره نمايشنامه‌ي «از لرد بايرون» گفت: در اين نمايشنامه عقده‌هايي كه افراد را به جلو مي‌راند در تنهايي آدم‌هاي آن است. وي درباره طرح مسايل جهان شمول در اين نمايشنامه توضيح داد: هميشه به اين متهم شده‌ام كه آثارم ايراني و بويژه تهراني هستند و مسايل جهان شمول را مطرح نمي‌كنند بايد بگويم من تصميم نمي‌گيرم درباره چه چيزي بنويسم بلكه درباره مسايلي مي‌نويسم كه در ذهنم ايجاد وسواس كرده‌اند و نوشتن به مثابه درمان را دوست دارم. يثربي ادامه داد: نويسنده در جهت اول بايد مسايل جامعه خود را ببينند و اگر بتواند آن را به شيوه‌اي بيان كند كه جهان شمول باشد، خيلي خوب است و من در اين نمايشنامه سعي كردم آنچه را مورد توجه قرار دهم كه در جامعه ما خيلي تابو است. نويسنده «حيات خلوت» خاطرنشان كرد: براي من شكل نمايشنامه مهمتر از موضوع آن است تلاش مي‌كنم بيشتر در ساختار ايراني عمل كنم بنابراين در همرنگ شدن مسايل اشكالي نمي‌بينم. وي درباره ريشه‌يابي مسايل اجتماعي در تئاتر گفت: نمايشنامه‌نويس در حيطه دنياي اثر دنبال علتها مي‌گردد. اثري كه نويسنده آن مدام تلاش مي‌كند در پي ارايه‌ي اطلاعات اجتماعي و سياسي و ريشه‌يابي اين مسايل باشد، اثر ضعيفي خواهد شد. يثربي گفت: هميشه در آثاري موفق بوده‌ام كه خواسته‌ام از ديد يك آدم كنجكاو جهان را بنگرم، نه اينكه دنبال نقد اتفاقات يا علل آنها باشم. به گزارش ايسنا، بهزاد صديقي به عنوان منتقد حاضر در جلسه نيز گفت: در سال‌هاي اخير كه جلسات نمايشنامه خواني مرسوم شده است، متاسفانه بسياري از گروه‌ها شيوه‌اي بين روخواني و اجرا را انتخاب مي‌كنند در حاليكه نمايشنامه «لرد بايرون...» بسيار درست روخواني شد و بازيگران از طريق صدا و نهايتا ميميك شخصيتها را نشان مي‌دادند. به اعتقاد وي، نويسنده اولين كسي است كه اگر انتخاب درستي بر موضوع، شخصيتها و انتخابهاي دراماتيك داشته باشد خيلي از امتيازات را به‌دست آورده‌است و كمك مي‌كند اجرا به شكل درست و حرفه‌اي پيش برود. وي در پايان گفت: وقتي نمايشنامه‌نويس شخصيت‌هاي خود را باور كند، اين باور به تماشاگر هم منتقل مي‌شود و در اين نمايشنامه نيز به عناصري همچون شخصيت پردازي، زبان، موقعيت دراماتيك و ساختار كلي نمايشنامه به‌خوبي پرداخته شده است. انتهاي پيام
دوستان ماموریت مهمی پیش آمده
مدتی ایران نخواهم بود
پیج ادمین خواهد داشت
و اینجا

@chista_yasrebi