کم کم به شکل آرزوهایت در میایی!
آدمی همان میشود که مدام به آن ، میاندیشد... .
من از کودکی ، به مادرهای خوب و همدم فکر میکردم...
.شاید یکی از آنها نشدم ...
ولی زندگی ام ، شبیه آنها شد ....
این زندگی من بود!
خوب با بد ، زندگی من بود ....
این زندگی من است،
#مادری
قبل از هر چیز ،
حتی قبل از آفرینش
#خودم ...
حتی قبل از
#عشق ،
باعشق و
بعد از عشق ...
که بی تو ، همه ی عشقها در چاه !
💚💚💚👇
و خورشید ،
روز را به نامت سَند زد ،
و دیگر ، جهان بود و تو !
من اگر از همه جا ، گم شوم ،
در چشمان بازیگوش تو ، فاش میشوم ،
پیدایم میکنند !
#چیستا_یثربی
#مادرانه
#دخترانه
#چیستایثربی
#چیستا
#شعر_کوتاه
#شعر_نو
#مینیمال
#جملات
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#poet
#poetry
#instawriters
#motherlove
#motherhood
پیج شخصی تر من در اینستاگرام👇
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/Bt5V4Hfgj4M/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=uz33jzbf4j62
آدمی همان میشود که مدام به آن ، میاندیشد... .
من از کودکی ، به مادرهای خوب و همدم فکر میکردم...
.شاید یکی از آنها نشدم ...
ولی زندگی ام ، شبیه آنها شد ....
این زندگی من بود!
خوب با بد ، زندگی من بود ....
این زندگی من است،
#مادری
قبل از هر چیز ،
حتی قبل از آفرینش
#خودم ...
حتی قبل از
#عشق ،
باعشق و
بعد از عشق ...
که بی تو ، همه ی عشقها در چاه !
💚💚💚👇
و خورشید ،
روز را به نامت سَند زد ،
و دیگر ، جهان بود و تو !
من اگر از همه جا ، گم شوم ،
در چشمان بازیگوش تو ، فاش میشوم ،
پیدایم میکنند !
#چیستا_یثربی
#مادرانه
#دخترانه
#چیستایثربی
#چیستا
#شعر_کوتاه
#شعر_نو
#مینیمال
#جملات
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#poet
#poetry
#instawriters
#motherlove
#motherhood
پیج شخصی تر من در اینستاگرام👇
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/Bt5V4Hfgj4M/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=uz33jzbf4j62
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
کم کم به شکل آرزوهایت در میایی! آدمی همان میشود که مدام به آن ، میاندیشد... . . من از کودکی ، به مادرهای خوب و همدم ، فکر میکردم... . . .شاید یکی از آنها نشدم ... ولی زندگی ام ، شبیه آنها شد .... این ، زندگی من بود! . خوب با بد ، زندگی من بود .... این زندگی…
رامبد خانلری: دوستی می گفت در دوران رکود اقتصادی تنها مشاغلی سرپا می مانند که سر و کارشان با خانم ها باشد، یعنی کاسب کاران یا ارائه کنندگان خدماتی که دستمزدشان را از دست خانم ها می گیرند. این قانون نانوشته به دنیای فرهنگ و هنر هم سرایت کرده است. چند سال است که رمان های پرفروش دنیا رمان هایی جنایی معمایی با دنیای زنانه هستند. معروف ترین این رمان های پرفروش «دختری در قطار» و «دختر گمشده» هستند؛ رمان هایی که طرح و توطئه جنایتشان بر رفتار و کنش و واکنشی زنانه
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
خواستههای حداقلی زن ایرانی
نگاهی به «معلم پیانو» چیستا یثربی
یزدان سلحشور ۰۸/۰۶/۱۳۹۷ داستان ارسال دیدگاه
اشاره. یزدان سلحشور در مقایسهای تطبیقی بین رمان «معلم پیانو»ی چیستا یثربی و الفریده یلینک، به نقد ورژن ایرانیاش پرداخته است.
یک. «تنها تفاوت ما با دیوانگان این است که ما در اکثریتیم.»[میشل فوکو]
دو. «معلم پیانو داستان تسلط و تحکم و از دست دادن آنهاست.»[ایزابل هوپر، بازیگر نقش نخست فیلم معلم پیانو ساخته میشائیل هانکه]
سه. دیالوگهایی از رمان «معلم پیانو» نوشته الفریده یلینک برنده نوبل ادبی ۲۰۰۴ [رماننویس،نمایشنامهنویس، فمینیست اتریشی] که بر اساس آن فیلم هانکه ساخته شد:
-اون قیافه جذابی نداره، تنها برگ برندهاش استعدادش بود. ما به همین خاطر تلاش کردیم به جایی برسه.
-از وقتی پدرم توی تیمارستان دیوونه شد، به راحتی میتونم راجع به سپیده دم حرف بزنم.
مادر اریکا خطاب به دخترش: «فراموش نکن که شوبرت منظم و منضبط بود.»
چهار. «یلینک در ۱۶ سالگی به هنرستان موسیقی وین رفت ولی خیلی زود فهمید که در این زمینه استعدادی ندارد.»
پنج. «پدر شایان با چشمان باز از سر تعجب بالای سر من ایستاده بود و به انگشتانم نگاه میکرد و میگفت: این انگشتان یک حرفهای است. این پیانو زدن یک حرفهای است. شما دروغگو هستید خانم! این از قیافه عوض کردنتان، این از مو رنگ کردنتان. اینکه خود را به قیافه مادر شایان در آوردهاید. اینکه میگویید پیانو نمیدانید. همیشه فکر میکردم مرجان مفتخر یک زن ساده نقاش است. یک زن ساده و صمیمی. یک زن کمی خجالتی. ولی زنی صادق. من فکر نمیکردم شارلاتان باشد! با بچه من چکار دارید؟…حس میکردم میداند با یک فرد غیر عادی طرف است، با فردی که به خاطر دخترش حاضر است زندگی کند و حاضر است خیلی آسان دست از زندگی بشوید و چنین کسی خطرناک است.» [معلم پیانو/چیستا یثربی]
*
ابداً قصد ندارم این طور نشان دهم که رمان یثربی، فارسی شدهی رمان یلینک است اما ایده اصلی هر دو رمان، چنانکه هوپر هم اشاره دارد: «داستان تسلط و تحکم و از دست دادن آنهاست.» در هر دو اثر، ما با جدال یک مادر و یک دختر روبروییم؛ گرچه در رمان یثربی، این دختر، سناش پایینتر است؛ چنانکه مادر هم. اگر رمان یلینک و به تبعیت از آن فیلم هانکه، همآوردی عظیم با فمینیسم رادیکال است، رمان یثربی، فروکاستن فمینیسم ملایم و محافظهکارانهی پیش از جنگ دوم جهانی به خواستههای حداقلی زن ایرانیست به عنوان مادر، دختر، معشوق.
اینها را نوشتم که مشخص کنم که استقبال از این کتاب در مدت ۸ ماه -درسال ۹۵- و رسیدن به مرز ۱۲هزار نسخه فروش و هفت چاپ، پیش از آنکه حاصل قدرت قلم یثربی باشد [که درستنویسی و فضاسازی و خوشخواننویسیاش به گمانم جای بحث ندارد] حاصلِ ایدههاییست که در این کتاب ارائه میدهد و جامعه -یا لااقل بخشی از آن- آن را نه تنها میپذیرد که بر اساسش، تاکتیکهای زندگیاش را مشخص میکند. مادر که مرجان مفتخر است، نقاش بوده یا هست یا هرچه اما بعد از جدایی از همسرش دچار افسردگی شده و به رغم در اوج بودن کنارش گذاشته؛ تنها دلخوشیاش در زندگی، دخترش کیمیاست که ناگهان خبردار میشود که با پسری در اینترنت که معلم پیانوست چت میکند او به عنوان مادری ایرانی سه انتخاب دارد: یا ساکت بنشیند یا تحکم کند و این جریان به جریانی مگوتر منجر شود یا پای پسر را به خانه بکشاند به عنوان تدریس پیانو تا همه چیز زیر نظر خانوادهها باشد. این، انتخابی منطقیست از منظر نویسنده و احتمالاً کسانی که این کتاب را به عنوان اثری محبوب برگزیدهاند. اما از منظر من کمی ساده کردن موضوع است در محدودهی تخیلات تغزلی و نوجوانانهای که منشاء رمانهای عامهپسند پرخواننده است و مطمئنم که بخش قابل توجهی از مخاطبان آن آثار، جذب این رمان هم شدهاند. من البته مشکلی با این «پُل شدگی» آثاری چون «معلم پیانو» میان آثار عامهپسند و آثار جدیتر ندارم؛ در همه جای دنیا معمول است و اتفاقا اگر یک محدودهی استاندارد کیفی مثل آثار یثربی در مورد این آثار باشد، به کل ادبیات پرخواننده فارسی، کمک بسیاری شده؛ لااقل چیستا یثربی روی دیالوگنویسی مسلط است و دیالوگها را مثل خیلی از رمانهای جدی یا عامهپسند، به عنوان زوائد متن، استفاده نمیکند.
*
شاید این سؤال برای کسانی که روند فروش این کتاب را دنبال کردهاند، پیش آمده باشد که چرا بعد از چاپ هفتم در آذر ۹۵، دیگر این کتاب منتشر نشده؟ اشتباه است! به شکل کاغذی منتشر نشده! این کتاب در اینترنت و به شکل نسخه دیجیتال و به قیمت ۴۰۰۰ تومان [مقایسه شود با قیمت ۱۰۰۰۰تومانی نسخه کاغذی در سال ۹۵]به فروش میرسد و متأسفانه، آماری هم از این فروش در دست ندارم که عرض کنم!
طوفان بود، حتما همه میخندیدند که در آن طوفان نوح که داشت همه گرد و غبار جهان را به سر و صورتم میریخت، با کفشهای پاشنه بلند دربهدر👇ادامه
نگاهی به «معلم پیانو» چیستا یثربی
یزدان سلحشور ۰۸/۰۶/۱۳۹۷ داستان ارسال دیدگاه
اشاره. یزدان سلحشور در مقایسهای تطبیقی بین رمان «معلم پیانو»ی چیستا یثربی و الفریده یلینک، به نقد ورژن ایرانیاش پرداخته است.
یک. «تنها تفاوت ما با دیوانگان این است که ما در اکثریتیم.»[میشل فوکو]
دو. «معلم پیانو داستان تسلط و تحکم و از دست دادن آنهاست.»[ایزابل هوپر، بازیگر نقش نخست فیلم معلم پیانو ساخته میشائیل هانکه]
سه. دیالوگهایی از رمان «معلم پیانو» نوشته الفریده یلینک برنده نوبل ادبی ۲۰۰۴ [رماننویس،نمایشنامهنویس، فمینیست اتریشی] که بر اساس آن فیلم هانکه ساخته شد:
-اون قیافه جذابی نداره، تنها برگ برندهاش استعدادش بود. ما به همین خاطر تلاش کردیم به جایی برسه.
-از وقتی پدرم توی تیمارستان دیوونه شد، به راحتی میتونم راجع به سپیده دم حرف بزنم.
مادر اریکا خطاب به دخترش: «فراموش نکن که شوبرت منظم و منضبط بود.»
چهار. «یلینک در ۱۶ سالگی به هنرستان موسیقی وین رفت ولی خیلی زود فهمید که در این زمینه استعدادی ندارد.»
پنج. «پدر شایان با چشمان باز از سر تعجب بالای سر من ایستاده بود و به انگشتانم نگاه میکرد و میگفت: این انگشتان یک حرفهای است. این پیانو زدن یک حرفهای است. شما دروغگو هستید خانم! این از قیافه عوض کردنتان، این از مو رنگ کردنتان. اینکه خود را به قیافه مادر شایان در آوردهاید. اینکه میگویید پیانو نمیدانید. همیشه فکر میکردم مرجان مفتخر یک زن ساده نقاش است. یک زن ساده و صمیمی. یک زن کمی خجالتی. ولی زنی صادق. من فکر نمیکردم شارلاتان باشد! با بچه من چکار دارید؟…حس میکردم میداند با یک فرد غیر عادی طرف است، با فردی که به خاطر دخترش حاضر است زندگی کند و حاضر است خیلی آسان دست از زندگی بشوید و چنین کسی خطرناک است.» [معلم پیانو/چیستا یثربی]
*
ابداً قصد ندارم این طور نشان دهم که رمان یثربی، فارسی شدهی رمان یلینک است اما ایده اصلی هر دو رمان، چنانکه هوپر هم اشاره دارد: «داستان تسلط و تحکم و از دست دادن آنهاست.» در هر دو اثر، ما با جدال یک مادر و یک دختر روبروییم؛ گرچه در رمان یثربی، این دختر، سناش پایینتر است؛ چنانکه مادر هم. اگر رمان یلینک و به تبعیت از آن فیلم هانکه، همآوردی عظیم با فمینیسم رادیکال است، رمان یثربی، فروکاستن فمینیسم ملایم و محافظهکارانهی پیش از جنگ دوم جهانی به خواستههای حداقلی زن ایرانیست به عنوان مادر، دختر، معشوق.
اینها را نوشتم که مشخص کنم که استقبال از این کتاب در مدت ۸ ماه -درسال ۹۵- و رسیدن به مرز ۱۲هزار نسخه فروش و هفت چاپ، پیش از آنکه حاصل قدرت قلم یثربی باشد [که درستنویسی و فضاسازی و خوشخواننویسیاش به گمانم جای بحث ندارد] حاصلِ ایدههاییست که در این کتاب ارائه میدهد و جامعه -یا لااقل بخشی از آن- آن را نه تنها میپذیرد که بر اساسش، تاکتیکهای زندگیاش را مشخص میکند. مادر که مرجان مفتخر است، نقاش بوده یا هست یا هرچه اما بعد از جدایی از همسرش دچار افسردگی شده و به رغم در اوج بودن کنارش گذاشته؛ تنها دلخوشیاش در زندگی، دخترش کیمیاست که ناگهان خبردار میشود که با پسری در اینترنت که معلم پیانوست چت میکند او به عنوان مادری ایرانی سه انتخاب دارد: یا ساکت بنشیند یا تحکم کند و این جریان به جریانی مگوتر منجر شود یا پای پسر را به خانه بکشاند به عنوان تدریس پیانو تا همه چیز زیر نظر خانوادهها باشد. این، انتخابی منطقیست از منظر نویسنده و احتمالاً کسانی که این کتاب را به عنوان اثری محبوب برگزیدهاند. اما از منظر من کمی ساده کردن موضوع است در محدودهی تخیلات تغزلی و نوجوانانهای که منشاء رمانهای عامهپسند پرخواننده است و مطمئنم که بخش قابل توجهی از مخاطبان آن آثار، جذب این رمان هم شدهاند. من البته مشکلی با این «پُل شدگی» آثاری چون «معلم پیانو» میان آثار عامهپسند و آثار جدیتر ندارم؛ در همه جای دنیا معمول است و اتفاقا اگر یک محدودهی استاندارد کیفی مثل آثار یثربی در مورد این آثار باشد، به کل ادبیات پرخواننده فارسی، کمک بسیاری شده؛ لااقل چیستا یثربی روی دیالوگنویسی مسلط است و دیالوگها را مثل خیلی از رمانهای جدی یا عامهپسند، به عنوان زوائد متن، استفاده نمیکند.
*
شاید این سؤال برای کسانی که روند فروش این کتاب را دنبال کردهاند، پیش آمده باشد که چرا بعد از چاپ هفتم در آذر ۹۵، دیگر این کتاب منتشر نشده؟ اشتباه است! به شکل کاغذی منتشر نشده! این کتاب در اینترنت و به شکل نسخه دیجیتال و به قیمت ۴۰۰۰ تومان [مقایسه شود با قیمت ۱۰۰۰۰تومانی نسخه کاغذی در سال ۹۵]به فروش میرسد و متأسفانه، آماری هم از این فروش در دست ندارم که عرض کنم!
طوفان بود، حتما همه میخندیدند که در آن طوفان نوح که داشت همه گرد و غبار جهان را به سر و صورتم میریخت، با کفشهای پاشنه بلند دربهدر👇ادامه
ادامه از پارت بالا👆👆👆
دنبال آدرسی میگشتم که کسی تا حالا اسمش را نشنیده بود. انگار آدرسی از کره مریخ میخواستم! کوچه شباهنگ… جوری نگاهم میکردند انگار فحش دادهام! نمیدانم علتش طوفان بود یا موهای آشفته من در باد که از زیر شال بیرون زده بود یا حسی که در طوفان، مرا به آن کوچه برد بود. آن هم در محلی که نمیشناختم… بالاخره از پشت چنارها تابلوی کوچه شباهنگ پیدا شد و بعد آن، تابلوی کذایی آموزشگاه موسیقی شایان. یک لحظه تردید کردم. واقعا باید میرفتم؟»در رمان یلینک، معلم پیانو، شخصیت دختر است که دچار نوعی جنون میشود و در این رمان، پسر با تروما روبروست [هر دو عبور از «موقعیت معمول» به «موقعیت غیرمعمول» و که در تضاد با زندگی عادی اجتماعیست یعنی همان گفته فوکو که جای گرفتن در محدودهی «اقلیت» است و بیرون شدن از محدودهی «اکثریت»] البته کسانی که فیلم هانکه را دیدهاند نباید نگران همانندیهای «اجتماعستیزانه» میان این دو اثر باشند چون یثربی، آن قدر از زیر خطوط قرمز اخلاقی و اجتماعی و ممیزی عبور میکند که خواندن کتاب میتواند برای سنین ۱۵ تا ۱۸ سال هم بیاشکال باشد، یعنی خانوادهها میتوانند به کتاب اعتماد کنند. در هالیوود اصطلاحیست که میگویند اگر میخواهی فیلمات زمین نخورد فیلمی بساز که همهی خانواده به دیدناش بروند. یثربی چنین رمانی نوشته.
یزدان سلحشور
منتقد باسابقه ی ادبی ایران
درباره رمان
#معلم_پیانو
نوشته
#چیستایثربی
نشر کوله پشتی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
دنبال آدرسی میگشتم که کسی تا حالا اسمش را نشنیده بود. انگار آدرسی از کره مریخ میخواستم! کوچه شباهنگ… جوری نگاهم میکردند انگار فحش دادهام! نمیدانم علتش طوفان بود یا موهای آشفته من در باد که از زیر شال بیرون زده بود یا حسی که در طوفان، مرا به آن کوچه برد بود. آن هم در محلی که نمیشناختم… بالاخره از پشت چنارها تابلوی کوچه شباهنگ پیدا شد و بعد آن، تابلوی کذایی آموزشگاه موسیقی شایان. یک لحظه تردید کردم. واقعا باید میرفتم؟»در رمان یلینک، معلم پیانو، شخصیت دختر است که دچار نوعی جنون میشود و در این رمان، پسر با تروما روبروست [هر دو عبور از «موقعیت معمول» به «موقعیت غیرمعمول» و که در تضاد با زندگی عادی اجتماعیست یعنی همان گفته فوکو که جای گرفتن در محدودهی «اقلیت» است و بیرون شدن از محدودهی «اکثریت»] البته کسانی که فیلم هانکه را دیدهاند نباید نگران همانندیهای «اجتماعستیزانه» میان این دو اثر باشند چون یثربی، آن قدر از زیر خطوط قرمز اخلاقی و اجتماعی و ممیزی عبور میکند که خواندن کتاب میتواند برای سنین ۱۵ تا ۱۸ سال هم بیاشکال باشد، یعنی خانوادهها میتوانند به کتاب اعتماد کنند. در هالیوود اصطلاحیست که میگویند اگر میخواهی فیلمات زمین نخورد فیلمی بساز که همهی خانواده به دیدناش بروند. یثربی چنین رمانی نوشته.
یزدان سلحشور
منتقد باسابقه ی ادبی ایران
درباره رمان
#معلم_پیانو
نوشته
#چیستایثربی
نشر کوله پشتی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
جناب
#مولانا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
جناب
#مولانا
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
ای به زر بفت و کمر آموخته
آخرستت جامه ی نادوخته
رو به خاک آریم کز وی رُسته ایم
دل چرا در بی وفایان بسته ایم
مولانا
@chista_yasrebi
آخرستت جامه ی نادوخته
رو به خاک آریم کز وی رُسته ایم
دل چرا در بی وفایان بسته ایم
مولانا
@chista_yasrebi
نینا_ میخواهم ببینم نویسنده مشهور و نابغه بودن چطوری است. مشهور بودن چه احساسی در انسان تولید میکند. راستی شهرت چه حالتی در شما به وجود میآورد؟
تریگورین_ چه حالتی؟ مطمئنم که هیچ! هرگز در این باره فکر نکردهام. این احساس شما دو حالت دارد: یا در شهرت من مبالغه میکنید یا اصلاً آن را حس نمیکنید.
نینا_ ولی کاش میخواندید در روزنامهها راجع به شما چه مینویسند!
تریگورین_ بله، وقتی تمجیدم میکنند خوشحال میشوم، وقتی هم ازم بد میگویند یکی دو روز کجخلق میشوم.
نینا_ چه دنیای عجیبی! نمیدانید چقدر نسبت به شما حسادت میکنم! سرنوشت انسانها چقدر باهم فرق دارد! گروهی به سختی وجود گمنام و یکنواختشان را به پایان میبرند. آنها همه مثل هم اند، همه بدبختند؛ ولی گروهی دیگر - مثلاً شما- در هر یک میلیون، یک نفر مثل آنهاست. زندگیشان متنوع، پر از شکوه و درخشندگی است. شما خوشبختید.
تریگورین_ من خوشبختم! نه … شما از شهرت و خوشبختی، از درخشندگی و زندگی متنوع حرف میزنید؛ ولی برای من تمام این کلمات زیبا، مثل غذای لذیذی است که هرگز طعم آن را نچشیدهام. شما خیلی جوان و سادهاید.
نینا_ زندگی شما عالی است!
تریگورین: چه چیزش واقعاً عالی است؟ من باید فوراً بروم و بنویسم. معذرت میخواهم، نمیتوانم پیش شما بمانم. به قول معروف شما انگشت روی نقطه حساس گذاشتهاید. کمکم دارم دچار هیجان میشوم، حتی کمی هم ناراحت شدهام؛ ولی بگذارید ادامه بدهیم؛ از زندگی عالی و درخشان من صحبت کنیم … بسیار خوب، از کجا شروع کنیم؟ وقتی یک نفر شب و روز جز به ماه به هیچ چیز دیگر فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیش را دربر میگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این که باید بنویسم، باید بنویسم، باید … هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. با عجله پست میکنم، باز مینویسم، نمیتوانم طور دیگری بنویسم. از شما میپرسم کجای این زندگی عالی و درخشان است؟ زندگی پوچی است...
#مرغ_دریایی
#نمایشنامه
#نویسنده و #پزشک
#روس
#چخوف
#آنتوان_چخوف
#نمایشهای_برتر_جهان
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#theseagull
#seagull
#plays
#anton_chekhov
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BuBvu2QAmUD/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1l1b2evxxmw5e
تریگورین_ چه حالتی؟ مطمئنم که هیچ! هرگز در این باره فکر نکردهام. این احساس شما دو حالت دارد: یا در شهرت من مبالغه میکنید یا اصلاً آن را حس نمیکنید.
نینا_ ولی کاش میخواندید در روزنامهها راجع به شما چه مینویسند!
تریگورین_ بله، وقتی تمجیدم میکنند خوشحال میشوم، وقتی هم ازم بد میگویند یکی دو روز کجخلق میشوم.
نینا_ چه دنیای عجیبی! نمیدانید چقدر نسبت به شما حسادت میکنم! سرنوشت انسانها چقدر باهم فرق دارد! گروهی به سختی وجود گمنام و یکنواختشان را به پایان میبرند. آنها همه مثل هم اند، همه بدبختند؛ ولی گروهی دیگر - مثلاً شما- در هر یک میلیون، یک نفر مثل آنهاست. زندگیشان متنوع، پر از شکوه و درخشندگی است. شما خوشبختید.
تریگورین_ من خوشبختم! نه … شما از شهرت و خوشبختی، از درخشندگی و زندگی متنوع حرف میزنید؛ ولی برای من تمام این کلمات زیبا، مثل غذای لذیذی است که هرگز طعم آن را نچشیدهام. شما خیلی جوان و سادهاید.
نینا_ زندگی شما عالی است!
تریگورین: چه چیزش واقعاً عالی است؟ من باید فوراً بروم و بنویسم. معذرت میخواهم، نمیتوانم پیش شما بمانم. به قول معروف شما انگشت روی نقطه حساس گذاشتهاید. کمکم دارم دچار هیجان میشوم، حتی کمی هم ناراحت شدهام؛ ولی بگذارید ادامه بدهیم؛ از زندگی عالی و درخشان من صحبت کنیم … بسیار خوب، از کجا شروع کنیم؟ وقتی یک نفر شب و روز جز به ماه به هیچ چیز دیگر فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیش را دربر میگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این که باید بنویسم، باید بنویسم، باید … هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. با عجله پست میکنم، باز مینویسم، نمیتوانم طور دیگری بنویسم. از شما میپرسم کجای این زندگی عالی و درخشان است؟ زندگی پوچی است...
#مرغ_دریایی
#نمایشنامه
#نویسنده و #پزشک
#روس
#چخوف
#آنتوان_چخوف
#نمایشهای_برتر_جهان
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#theseagull
#seagull
#plays
#anton_chekhov
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BuBvu2QAmUD/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1l1b2evxxmw5e
پستموقت
#دزد_سر_کوچه....
#دزدی
در خیابان
دو وسایل برقی که لازم داشتم و همون موقع خریده بودم ، رفتن ....
. #چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
از خانم فالورم عذر میخوام کهآمد بام حرف بزنه،
و نتونستم وایسم !
شرمنده#خانم جوان عزیزم ...
.
داشتم دنبال مَرده میرفتم
اما سوار موتور شد!
منهیچکس نیستم!
یک#سرپرست خانوار
که دو بیمار دارم ،
و خودمم هزار مشکل!
اواین#تاتر_فجریه که رسما از داوری و شرکت و همه بخشها حذفم کردن.....بیدلیل !
چی بگم!!!!
همین!
. ....
.
https://www.instagram.com/p/BuCC62xARPu/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=nfvg1xveqrqv
#دزد_سر_کوچه....
#دزدی
در خیابان
دو وسایل برقی که لازم داشتم و همون موقع خریده بودم ، رفتن ....
. #چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
از خانم فالورم عذر میخوام کهآمد بام حرف بزنه،
و نتونستم وایسم !
شرمنده#خانم جوان عزیزم ...
.
داشتم دنبال مَرده میرفتم
اما سوار موتور شد!
منهیچکس نیستم!
یک#سرپرست خانوار
که دو بیمار دارم ،
و خودمم هزار مشکل!
اواین#تاتر_فجریه که رسما از داوری و شرکت و همه بخشها حذفم کردن.....بیدلیل !
چی بگم!!!!
همین!
. ....
.
https://www.instagram.com/p/BuCC62xARPu/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=nfvg1xveqrqv
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
پستموقت دزد سر کوچه.... #دزدی در خیابان دو وسایل برقی که لازم داشتم و همون موقع خریده بودم ، رفتن .... . #چیستایثربی #چیستا_یثربی #چیستا از خانم فالورم عذر میخوام کهآمد بام حرف بزنه، و نتونستم وایسم ! شرمنده#خانم جوان عزیزم ... . داشتم دنبال مَرده میرفتم…
امشب قسمت نبود،
#قصه رو بذارم ، .
اما دلم سخت هوای این ترانه ی
#فریدون_فروغی عزیز رو کرده بود... دلم نیومد ، این آرزو را از خودم دریغ کنم...
.
. هر کی دوست داره ، شعرِ منو بخونه و ویدیوی
#فروغی رو ببینه و خدا ، هوای دل ما رو داشته باشه ...
.گاهی موقعیتهایی در زندگی ، پیش میاد ، که دو نفر که سهله ، صد نفر هم ، نمیتونن تصمیم درست بگیرن ، که سالها بعد پشیمون نشن ... .
نمیشه برای مسائل #عاطفی ،حکم قطعی صادر کرد.هرگز ، این کار را نکنید!
وگرنه شاید یک روز ،خود یا فرزند یا عزیرتون ،دچارش شید! و اکنون ، موقعیتِ #فرمانده و #سارا ، دقیقا در چنین وضعی است... برزخ عشق و تعهد!
کدام قدم درست و کدام قدم خطاست ؟!
وقتی تعهدات برای ما ، ارزش دارند ، اما ،
ما فقط یکبار زنده ایم!
و شاید فقط ، یکبار ، چنین از اعماق جان، عاشق شویم! اما ....اخلاقیات و اعتقادات فردی؟؟؟ ... .
تا ببینیم آنها چه میکنند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
تو ، با شرمِ سلحشوری ،
و من ، با دلی شعله ور ،
شعری می آفرینیم ،
که خدا هم ، گریه اش میگیرد ... . .
.
شعر از :
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#موزیک
#موسیقی
#کلیپ
#ویدیو
#فریدون_فروغی
ترانه:
#خاک
#موزیک_ویدیو
فریدون ، هیچوقت وطنش را ترک نکرد و همیشه میگفت کارهای من برای مردم این "خاک" است. ما هم نمیخواهیم خلاف میل او عمل کنیم و آنقدر صبر میکنیم تا
#مجوز انتشار این آهنگها صادر شود. .
.
چقدر هم که شد!😶
.
.
.
.
چقدر دیر ،چقدر دور... .
.
چقدر به برخی ، ظلم شد و میشود!
مراقب باشیم!
.
.
.
.
#آوا_متولد۱۳۷۹
#داستان
#داستان_دنباله_دار
پست بعد
قسمت 42
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#storytelle#writer
#novelist
#avaa_born_in_2000
#story
#book
#novel
.
https://www.instagram.com/p/BuCbz_7gd8t/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=z4txs5e8nrsq
#قصه رو بذارم ، .
اما دلم سخت هوای این ترانه ی
#فریدون_فروغی عزیز رو کرده بود... دلم نیومد ، این آرزو را از خودم دریغ کنم...
.
. هر کی دوست داره ، شعرِ منو بخونه و ویدیوی
#فروغی رو ببینه و خدا ، هوای دل ما رو داشته باشه ...
.گاهی موقعیتهایی در زندگی ، پیش میاد ، که دو نفر که سهله ، صد نفر هم ، نمیتونن تصمیم درست بگیرن ، که سالها بعد پشیمون نشن ... .
نمیشه برای مسائل #عاطفی ،حکم قطعی صادر کرد.هرگز ، این کار را نکنید!
وگرنه شاید یک روز ،خود یا فرزند یا عزیرتون ،دچارش شید! و اکنون ، موقعیتِ #فرمانده و #سارا ، دقیقا در چنین وضعی است... برزخ عشق و تعهد!
کدام قدم درست و کدام قدم خطاست ؟!
وقتی تعهدات برای ما ، ارزش دارند ، اما ،
ما فقط یکبار زنده ایم!
و شاید فقط ، یکبار ، چنین از اعماق جان، عاشق شویم! اما ....اخلاقیات و اعتقادات فردی؟؟؟ ... .
تا ببینیم آنها چه میکنند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
تو ، با شرمِ سلحشوری ،
و من ، با دلی شعله ور ،
شعری می آفرینیم ،
که خدا هم ، گریه اش میگیرد ... . .
.
شعر از :
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#موزیک
#موسیقی
#کلیپ
#ویدیو
#فریدون_فروغی
ترانه:
#خاک
#موزیک_ویدیو
فریدون ، هیچوقت وطنش را ترک نکرد و همیشه میگفت کارهای من برای مردم این "خاک" است. ما هم نمیخواهیم خلاف میل او عمل کنیم و آنقدر صبر میکنیم تا
#مجوز انتشار این آهنگها صادر شود. .
.
چقدر هم که شد!😶
.
.
.
.
چقدر دیر ،چقدر دور... .
.
چقدر به برخی ، ظلم شد و میشود!
مراقب باشیم!
.
.
.
.
#آوا_متولد۱۳۷۹
#داستان
#داستان_دنباله_دار
پست بعد
قسمت 42
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#storytelle#writer
#novelist
#avaa_born_in_2000
#story
#book
#novel
.
https://www.instagram.com/p/BuCbz_7gd8t/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=z4txs5e8nrsq
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
امشب قسمت نبود، #قصه رو بذارم . اما دلم ، سخت هوای این ترانه ی#فریدون_فروغی عزیز رو کرده بود... دلم نیومد ، این آرزو را از خودم ، دریغ کنم... . . هر کی دوست داره ، شعرِ منو بخونه و ویدیوی #فروغی رو ببینه و خدا ، هوای دل ما رو داشته باشه ... . . . .گاهی…