یه کم فکر کنید
ابعاد وقوع اتفاقی که داره میفته
عظیمه
با احتکار هم حل نمیشه ...
من به نشانه ی اعتراض از امروز
نذر سکوت میکنم .
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
ابعاد وقوع اتفاقی که داره میفته
عظیمه
با احتکار هم حل نمیشه ...
من به نشانه ی اعتراض از امروز
نذر سکوت میکنم .
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
این سه زن پرقدرت جهان غرب از سه ملیت مختلف ،از نوجوانی رفیق بودند؟نمیتونه تصادفی باشه ! یعنی مدرسه مشترک خاصی میرفتن ؟یا ....🙊
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
این سه زن پرقدرت جهان غرب از سه ملیت مختلف ،از نوجوانی رفیق بودند؟نمیتونه تصادفی باشه ! یعنی مدرسه مشترک خاصی میرفتن ؟یا ....🙊
اکنون در آنتالیا
فیلم فرهادی برنده نشد
جایزه افتخاری تشکر از دستاوردهای هنری به اون و یکی دیگه دادن!
مگه ترکیه هم دچار بحران دلار نیست ؟
کاش آقای فرهادی یه سر به ایران هم میزد ....
#chista_yasrebi
فیلم فرهادی برنده نشد
جایزه افتخاری تشکر از دستاوردهای هنری به اون و یکی دیگه دادن!
مگه ترکیه هم دچار بحران دلار نیست ؟
کاش آقای فرهادی یه سر به ایران هم میزد ....
#chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
قسمت #هفتم
#قصه_کوتاه
#داشت_یادم_میامد
اکنون در پیج رسمی اینستاگرام
#چیستایثربی
با کلیپی از بازی
#کیت_بلانشت
قصه
#داشت_یادم_میامد ،در کل ۹ قسمت است
@chista_yasrebi
#قصه_کوتاه
#داشت_یادم_میامد
اکنون در پیج رسمی اینستاگرام
#چیستایثربی
با کلیپی از بازی
#کیت_بلانشت
قصه
#داشت_یادم_میامد ،در کل ۹ قسمت است
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
مردم همیشه سه دسته بودند.
همیشه هم ، سه دسته خواهند بود.
دسته ی اول منتظر مینشینند ببینند چه میشود.
دسته ی دوم ، نه منتظر مینشینند ، نه کاری میکنند...
در خیالات یا گذشته ها زندگی میکنند
تاریخ را فقط ، جمع کوچکی به نام دسته ی سوم میسازند.
گروهی که عمل میکنند ، یاری رساندن بلدند ، آنها به راحتی تسلیم پیشآمدها نمیشوند.
آنها پیشامدهای جدید میسازند.
تازگیها مردم شناسان متوجه شدند
دسته ی چهارمی هم شکل گرفته و به شدت مسری است ،
کسانی که از رودخانه ی اشکهای مردم ،ماهی میگیرند و کباب میکنند و میخورند!و چاق و فربه که شدند ،همان ماهیها را به خود مردم میفروشند!
ماهیهای اشک خون آلود مردم بی پناه را !
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
همیشه هم ، سه دسته خواهند بود.
دسته ی اول منتظر مینشینند ببینند چه میشود.
دسته ی دوم ، نه منتظر مینشینند ، نه کاری میکنند...
در خیالات یا گذشته ها زندگی میکنند
تاریخ را فقط ، جمع کوچکی به نام دسته ی سوم میسازند.
گروهی که عمل میکنند ، یاری رساندن بلدند ، آنها به راحتی تسلیم پیشآمدها نمیشوند.
آنها پیشامدهای جدید میسازند.
تازگیها مردم شناسان متوجه شدند
دسته ی چهارمی هم شکل گرفته و به شدت مسری است ،
کسانی که از رودخانه ی اشکهای مردم ،ماهی میگیرند و کباب میکنند و میخورند!و چاق و فربه که شدند ،همان ماهیها را به خود مردم میفروشند!
ماهیهای اشک خون آلود مردم بی پناه را !
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#داشت_یادم_میامد #قسمت_7 #چیستایثربی#داستان#قصه#چیستا_یثربی
مامورگشتگفت:شما همومیشناسید؟همه به هم نگاه کردیم.پدرمگفت:این چه ربطی به موضوع داره؟شمادنبال یه معتاد فراری میگردید...مامورگشت گفت:وقتی یه عده آدم،از همدیگه دفاع میکنن،یعنی دارن یه چیزی رو پنهان میکنن!صدای بلندخنده ی کریم شنیده شد!
نمیتوانست جلوی خودش رابگیرد،داشت از خنده میترکید!ماموران گشت باعصبانیت به اونگاه میکردند،یکی از آنهاگفت:به ماهم بگوبخندیم!گفت: وای این فلسفه ی جدیده؟نشنیده بودم!چی گفتی؟!وقتی یه عده آدم دارن ازهم دفاع میکنن،چیکار میکنن؟!مامورگشت،جلو آمدوگفت:بایدباما بیای..بلند شو!کریمگفت:چرا؟!گفت:مارو مسخره میکنی؟اون ازپدرت،اینم از بچه ش...گفت:مسایل پدرمو بامن قاطی نکنید!خوب میدونید چراکنار گذاشتیدش!یادرواقع،چرا اون شمارو کنارگذاشت!درباره ی من،ببخشید من اینجا کفیل خواهرمم،نمیتونم تنهاش بذارم !ضمنا فقط موقعی میام که حکم رسمی داشته باشید،من قوانین شمارو واردم.یکی ازمامورها،دست کریم را محکم گرفت وگفت:من به این دست،دستبند میزنم،اونوقت ببینم قوانینما، یادت میاد؟تو خودت بدبختی مرد! یه نگاه به ریختت بکن ، به مامیخندی؟این دوستات میدونن توالان،توچه وضعیتی هستی؟!میدونن کارخونه هات بسته شده ،چون کلی بدهی بالا آوردی ؟ میدونن یه مفلس بیچاره ای؟میدونن هرروز با بدبختی به ماالتماس میکنی که یه شغل بهت بدیم؟کریم باخشم گفت: من از شما، شغل نخواستم، هیچوقت...ازخیلی از بالاتر از شماها خواستم. شماها کهمترسکید! فکرمیکنم این حقمه..منجنگ بودم، جونگذاشتم ،به شماچه؟ مامور گشت،دست کریم را رهانکرد، دستبندی ازجیبش درآورد وسریع، به دست کریم زد وگفت: دو روز که آب خنک بخوری،بلبل زبونی وخندیدن، یادت میره سرباز!
وقت سربازی،همه جنگ بودن!کریم گفت:بس کن!خواهرم به من احتیاج داره،مامور گفت:خواهرت، زنت، یا هر خری که هست!حتما بابات میاد،کفیلش میشه.پدرم جلو رفت وگفت:خب به چه جرمی دستگیرش میکنید؟اینکه خندیده؟!...
مرد گفت: شمادخالت نکن آقا !
پدر گفت:نه جدی میگم،من از بچه گیش میشناختمش،
همیشه بذله گو بود،ولی خلاف نبود!...میخوام ببینم جرمش چیه؟!مامور گفت:تمسخر ما!
بالاتر از اینم میشه؟تمسخر گشت ارشاد مملکت!
هر وقت خواهر خلشو میگیریم،کارهمیشه شه!
دلم برای کریم سوخت..معلوم بود هنوز هم،خوشبخت نیست!کریم انگارحس مرا فهمید،به من نگاه کرد و گفت:درست میشه!
سرخ شدم.داشت یادم میآمد...
در کودکی پدرم همیشه به مادرم میگفت:کریم برای منمرده!حرف از بخشش نزن!
فکر کردم :چون یه نفر برات مرده،دلیل نمیشه دوستش نداشته باشی!
#ادامه_دارد#دو_قسمت_آخر
https://www.instagram.com/p/BoUkoUtnwEz/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=4on9tzowi8uh
مامورگشتگفت:شما همومیشناسید؟همه به هم نگاه کردیم.پدرمگفت:این چه ربطی به موضوع داره؟شمادنبال یه معتاد فراری میگردید...مامورگشت گفت:وقتی یه عده آدم،از همدیگه دفاع میکنن،یعنی دارن یه چیزی رو پنهان میکنن!صدای بلندخنده ی کریم شنیده شد!
نمیتوانست جلوی خودش رابگیرد،داشت از خنده میترکید!ماموران گشت باعصبانیت به اونگاه میکردند،یکی از آنهاگفت:به ماهم بگوبخندیم!گفت: وای این فلسفه ی جدیده؟نشنیده بودم!چی گفتی؟!وقتی یه عده آدم دارن ازهم دفاع میکنن،چیکار میکنن؟!مامورگشت،جلو آمدوگفت:بایدباما بیای..بلند شو!کریمگفت:چرا؟!گفت:مارو مسخره میکنی؟اون ازپدرت،اینم از بچه ش...گفت:مسایل پدرمو بامن قاطی نکنید!خوب میدونید چراکنار گذاشتیدش!یادرواقع،چرا اون شمارو کنارگذاشت!درباره ی من،ببخشید من اینجا کفیل خواهرمم،نمیتونم تنهاش بذارم !ضمنا فقط موقعی میام که حکم رسمی داشته باشید،من قوانین شمارو واردم.یکی ازمامورها،دست کریم را محکم گرفت وگفت:من به این دست،دستبند میزنم،اونوقت ببینم قوانینما، یادت میاد؟تو خودت بدبختی مرد! یه نگاه به ریختت بکن ، به مامیخندی؟این دوستات میدونن توالان،توچه وضعیتی هستی؟!میدونن کارخونه هات بسته شده ،چون کلی بدهی بالا آوردی ؟ میدونن یه مفلس بیچاره ای؟میدونن هرروز با بدبختی به ماالتماس میکنی که یه شغل بهت بدیم؟کریم باخشم گفت: من از شما، شغل نخواستم، هیچوقت...ازخیلی از بالاتر از شماها خواستم. شماها کهمترسکید! فکرمیکنم این حقمه..منجنگ بودم، جونگذاشتم ،به شماچه؟ مامور گشت،دست کریم را رهانکرد، دستبندی ازجیبش درآورد وسریع، به دست کریم زد وگفت: دو روز که آب خنک بخوری،بلبل زبونی وخندیدن، یادت میره سرباز!
وقت سربازی،همه جنگ بودن!کریم گفت:بس کن!خواهرم به من احتیاج داره،مامور گفت:خواهرت، زنت، یا هر خری که هست!حتما بابات میاد،کفیلش میشه.پدرم جلو رفت وگفت:خب به چه جرمی دستگیرش میکنید؟اینکه خندیده؟!...
مرد گفت: شمادخالت نکن آقا !
پدر گفت:نه جدی میگم،من از بچه گیش میشناختمش،
همیشه بذله گو بود،ولی خلاف نبود!...میخوام ببینم جرمش چیه؟!مامور گفت:تمسخر ما!
بالاتر از اینم میشه؟تمسخر گشت ارشاد مملکت!
هر وقت خواهر خلشو میگیریم،کارهمیشه شه!
دلم برای کریم سوخت..معلوم بود هنوز هم،خوشبخت نیست!کریم انگارحس مرا فهمید،به من نگاه کرد و گفت:درست میشه!
سرخ شدم.داشت یادم میآمد...
در کودکی پدرم همیشه به مادرم میگفت:کریم برای منمرده!حرف از بخشش نزن!
فکر کردم :چون یه نفر برات مرده،دلیل نمیشه دوستش نداشته باشی!
#ادامه_دارد#دو_قسمت_آخر
https://www.instagram.com/p/BoUkoUtnwEz/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=4on9tzowi8uh
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
#داشت_یادم_میامد #قسمت_7 #چیستایثربی#داستان#قصه#چیستا_یثربی مامورگشتگفت:شما همومیشناسید؟همه به هم نگاه کردیم.پدرمگفت:این چه ربطی به موضوع داره؟شمادنبال یه معتاد فراری میگردید...مامورگشت گفت:وقتی یه عده آدم،از همدیگه دفاع میکنن،یعنی دارن یه چیزی رو پنهان…
[Forwarded from جدال- علی عليزاده]
چند سوال از حمید فرخ نژاد
آ
جناب فرخ نژاد!
🔹 اولا- گفتهاید چهل سال است با سکوت رسانهها عدهای مال مردم خور و غارتگر بیتالمال پولها را به حوالی جایی که من هستم بردهاند. آقای فرخ نژاد. حوالی جایی که من هستم دقیقا یعنی کجا؟ شما مگر خودتان گرین کارت آمریکا ندارید؟ چقدر از اموال شما در آمریکا سرمایهگذاری شده؟ چقدر از ریالهای هشتاد میلیون مردم ایران را به دلار تبدیل کرده و در آمریکا و کانادا به شکل ملک و آپارتمان سرمایهگذاری کردهاید؟
🔹 دو- آقای فرخنژاد. شما دوستی عمیق و همکاری حرفهای جدی با محمد امامی داشتهاید. با او و فرزندانش در کانادا و آمریکا رفت و آمد خانوادگی هم دارید. چرا یک بار یک پست درباره محمد امامی نمیگذارید و به مخاطبانتان حقیقت رابطه تان با محمد امامی را نمیگویید؟ چرا نمیگویید محمد امامی تهیه کننده سریال شهرزاد کسی است که سیزده هزار میلیارد تومن از صندوق بازنشستگی فرهنگیان دزدیده است. به همین راحتی. آقای فرخ نژاد. آیا بخشی از پولی که رفیق شما با خیال راحت از نهصد هزار معلم مستضعف کشور غارت کرد به جیب شما هم رسید؟ شما که اهل شفافیت هستید چرا بعد از پنج سال سکوت یک پست ناقابل درباره محمد امامی و رابطه خودتان با این فرد شفاف سازی نمیکنید؟
🔸 سه- آقای فرخ نژاد. از شخصیتهای فرهنگ خودمان نقل قول و حدیث نمیاورم از رییس جمهو آمریکایی میاورم که گرین کارتش در جیبتان است و پولی که از مردم ایران در می اورید را انجا خرج و سرمایه گذاری میکنید. جان اف کندی رییس جمهوری امریکا میگوید: «نپرس کشورم برای من چه کرده. بپرس تو برای کشورت چه کردی؟» حالا من از شما میپرسم. فقط یک فقره دستمزد شما در سال نود و دو برای فیلم استرداد چهارصد و هشتاد میلیون تومن یعنی معادل سه میلیارد تومن امروز بود. با این پول چه کردید؟ چقدر برایش مالیات دادید؟ آن موقع برای ندادن مالیات ارتباطات با نیروهای امنیتی و استفاده از پارتی بازی اشکالی نداشت؟ راستی شما که بچه آبادان هستید این سالها میتوانستید با ده درصد پول یک اپارتمان در امریکا، یک مدرسه در ابادان بسازید؟ چرا نساختید؟
🔹چهار- آقای فرخ نژاد. شما نماد هستید. نماد فساد و تباهی و زوال فرهنگی. شما نماد کسی هستید که با قالیباف فالوده میخورد و نیم ساعت بعدش با حسن روحانی بستنی میزند. شما نماد کسی هستید که سال هشتاد و هشت منتقد نظام بودید و همزمان هم از امنیتی ترین نهادهای نظام حقوق های کلان میگرفتید و برایشان فیلم میساختید. شما کسی هستید که در فرهنگ عامه میگویند «بچه زرنگ» و شما به این بچه زرنگ بودن افتخار هم میکنید. اما بچه زرنگ بودن شما و رفقایتان مثل محمد امامی کار ما را به اینجا رسانده. کسی نخواسته نقد نکنید. خواسته با دشمن خارجی همکاری نکنید و با نویز و عربدهکشی فضا را آلوده نکنید تا راه اصلاح و اندیشه و تغییر در این جامعه بسته نشود. تا آنها که سلامت مالی و اخلاقی شان اثبات شده و ذهن شان هم مستعمراتی و غربزده نیست، پا به میدان بگذارند و بدون اینکه با دشمن پاس گل بدهند، مقابل فساد و ناکارآمدی بایستند. نه کسانی که رفیق دزد هستند و شریک قافله.....
کانال تلگرام علی علیزاده
چند سوال از حمید فرخ نژاد
آ
جناب فرخ نژاد!
🔹 اولا- گفتهاید چهل سال است با سکوت رسانهها عدهای مال مردم خور و غارتگر بیتالمال پولها را به حوالی جایی که من هستم بردهاند. آقای فرخ نژاد. حوالی جایی که من هستم دقیقا یعنی کجا؟ شما مگر خودتان گرین کارت آمریکا ندارید؟ چقدر از اموال شما در آمریکا سرمایهگذاری شده؟ چقدر از ریالهای هشتاد میلیون مردم ایران را به دلار تبدیل کرده و در آمریکا و کانادا به شکل ملک و آپارتمان سرمایهگذاری کردهاید؟
🔹 دو- آقای فرخنژاد. شما دوستی عمیق و همکاری حرفهای جدی با محمد امامی داشتهاید. با او و فرزندانش در کانادا و آمریکا رفت و آمد خانوادگی هم دارید. چرا یک بار یک پست درباره محمد امامی نمیگذارید و به مخاطبانتان حقیقت رابطه تان با محمد امامی را نمیگویید؟ چرا نمیگویید محمد امامی تهیه کننده سریال شهرزاد کسی است که سیزده هزار میلیارد تومن از صندوق بازنشستگی فرهنگیان دزدیده است. به همین راحتی. آقای فرخ نژاد. آیا بخشی از پولی که رفیق شما با خیال راحت از نهصد هزار معلم مستضعف کشور غارت کرد به جیب شما هم رسید؟ شما که اهل شفافیت هستید چرا بعد از پنج سال سکوت یک پست ناقابل درباره محمد امامی و رابطه خودتان با این فرد شفاف سازی نمیکنید؟
🔸 سه- آقای فرخ نژاد. از شخصیتهای فرهنگ خودمان نقل قول و حدیث نمیاورم از رییس جمهو آمریکایی میاورم که گرین کارتش در جیبتان است و پولی که از مردم ایران در می اورید را انجا خرج و سرمایه گذاری میکنید. جان اف کندی رییس جمهوری امریکا میگوید: «نپرس کشورم برای من چه کرده. بپرس تو برای کشورت چه کردی؟» حالا من از شما میپرسم. فقط یک فقره دستمزد شما در سال نود و دو برای فیلم استرداد چهارصد و هشتاد میلیون تومن یعنی معادل سه میلیارد تومن امروز بود. با این پول چه کردید؟ چقدر برایش مالیات دادید؟ آن موقع برای ندادن مالیات ارتباطات با نیروهای امنیتی و استفاده از پارتی بازی اشکالی نداشت؟ راستی شما که بچه آبادان هستید این سالها میتوانستید با ده درصد پول یک اپارتمان در امریکا، یک مدرسه در ابادان بسازید؟ چرا نساختید؟
🔹چهار- آقای فرخ نژاد. شما نماد هستید. نماد فساد و تباهی و زوال فرهنگی. شما نماد کسی هستید که با قالیباف فالوده میخورد و نیم ساعت بعدش با حسن روحانی بستنی میزند. شما نماد کسی هستید که سال هشتاد و هشت منتقد نظام بودید و همزمان هم از امنیتی ترین نهادهای نظام حقوق های کلان میگرفتید و برایشان فیلم میساختید. شما کسی هستید که در فرهنگ عامه میگویند «بچه زرنگ» و شما به این بچه زرنگ بودن افتخار هم میکنید. اما بچه زرنگ بودن شما و رفقایتان مثل محمد امامی کار ما را به اینجا رسانده. کسی نخواسته نقد نکنید. خواسته با دشمن خارجی همکاری نکنید و با نویز و عربدهکشی فضا را آلوده نکنید تا راه اصلاح و اندیشه و تغییر در این جامعه بسته نشود. تا آنها که سلامت مالی و اخلاقی شان اثبات شده و ذهن شان هم مستعمراتی و غربزده نیست، پا به میدان بگذارند و بدون اینکه با دشمن پاس گل بدهند، مقابل فساد و ناکارآمدی بایستند. نه کسانی که رفیق دزد هستند و شریک قافله.....
کانال تلگرام علی علیزاده
پرند زاهدی
بازیگر
خطاب به
مسیح علی نژاد
☝☝☝
بازیگر
خطاب به
مسیح علی نژاد
☝☝☝
Forwarded from bitrait
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قسمت 8 #هشتم
#داستان
#داشت_یادم_میامد
امروز حوالی 6عصر
#اینستاگرام_چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
فیلم مربوط به اجرای
#نمایش من
"پریخوانی عشق و سنگ" است
کاری از من
بابازی خانم تیرانداز
#چیستا
#داستان
#داشت_یادم_میامد
امروز حوالی 6عصر
#اینستاگرام_چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
فیلم مربوط به اجرای
#نمایش من
"پریخوانی عشق و سنگ" است
کاری از من
بابازی خانم تیرانداز
#چیستا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موسیقی قسمت هشتم
#داستان
#قصه
#داشت_یادم_میامد
اثر
#چیستا_یثربی
#اینستاگرام_چیستایثربی
با آوای بانو
پری زنگنه
قسمتهایقبل هم،در کانال است
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#داستان
#قصه
#داشت_یادم_میامد
اثر
#چیستا_یثربی
#اینستاگرام_چیستایثربی
با آوای بانو
پری زنگنه
قسمتهایقبل هم،در کانال است
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
محمد امامی سرمایهگذار کلان فیلمهای سینمایی و شبکه نمایش خانگی و تهیه کننده سریال شهرزاد بازداشت شد.
https://t.me/Na_Be_shahrzad
https://t.me/Na_Be_shahrzad
#داشت_یادم_میامد
#قسمت_هشتم
اکنون
#اینستاگرام_چیستایثربی
سپس در کانال
با ویدیوی فیلم
#آخرین_سامورایی
#تام_کروز
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#قسمت_هشتم
اکنون
#اینستاگرام_چیستایثربی
سپس در کانال
با ویدیوی فیلم
#آخرین_سامورایی
#تام_کروز
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مثل دریا ،
به قلبم میریزی ،
مثل ساحل ،
همیشه منتظرم .... .
دریا ، همیشه شیطنت دارد ،
ساحل اما ، هیچ .....
فقط آغوش دارد و صبر ....
#مینیمال
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
به قلبم میریزی ،
مثل ساحل ،
همیشه منتظرم .... .
دریا ، همیشه شیطنت دارد ،
ساحل اما ، هیچ .....
فقط آغوش دارد و صبر ....
#مینیمال
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
ما اهل رحم کردن نیستیم
حتی به خودمان...
از نشانه های یک جامعه ی بالنده ،
ایجاد حساسیت ، نسبت به سرنوشت خود و دیگران است.
آیا ما حاضریم بدون احساس زرنگی ،
به دیگران هم بها دهیم ؟
بدون حس کندن ؟
بدون حس استفاده و رفتن ؟!
به خودمان چطور ؟
به خودمان ، مجالی برای رشد میدهیم ؟
امکان رشد بیشتر خود را فراهم میکنیم ؟
کمی فکر کنیم
از آخرین تفکر جدی شما
از آخرین کتابی که خواندید
از آخرین بحث منطقی شما
چقدر میگذرد؟
چقدر این ایام به معلومات واقعی شما اضافه شده ؟
چقدر تکامل یافته اید ؟
چقدررررر واقعا ؟
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
حتی به خودمان...
از نشانه های یک جامعه ی بالنده ،
ایجاد حساسیت ، نسبت به سرنوشت خود و دیگران است.
آیا ما حاضریم بدون احساس زرنگی ،
به دیگران هم بها دهیم ؟
بدون حس کندن ؟
بدون حس استفاده و رفتن ؟!
به خودمان چطور ؟
به خودمان ، مجالی برای رشد میدهیم ؟
امکان رشد بیشتر خود را فراهم میکنیم ؟
کمی فکر کنیم
از آخرین تفکر جدی شما
از آخرین کتابی که خواندید
از آخرین بحث منطقی شما
چقدر میگذرد؟
چقدر این ایام به معلومات واقعی شما اضافه شده ؟
چقدر تکامل یافته اید ؟
چقدررررر واقعا ؟
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#داستان#چند_قسمتی
#داشت_یادم_میامد#چیستایثربی#قصه#قسمت_اول #چیستا_یثربی
از آینه ی ماشین دیدم که پدرم اشکهایش را پاک میکند، دستمال را یواشکی طرف صورتش میاورد،ماشین تاریک بود.پدر فکر کرد نمیبینم، ولی دیدم.گفتم :پدر جان،خب چرا نمیبریش پیش متخصص؟یه شب در میون، اورژانس فایده نداره !
پدرم گفت :میخوای همه ی فامیل حاج آقا سید، بفهمن که وارثم غشیه!
تنها وارثم ؟... از کلمه ی تنها وارث حالم بهم میخورد،اصلا از کلمه"وارث" حالم بهم میخورد....انگار آدم برای مرگ،زندگی کرده باشد، ولی پدر، بااین کلمات خو گرفته بود،از بچگی در گوشش،فقط این را تکرار کرده بودند..وارث،وارث!گفتم :مامان چی؟گفت:
اونم نمیتونم دستاشو ببندم، بستریش کنم که! زنمه،مادر بچه هامه! دوسش دارم،تازه اگه به دکتر، از اون حرفابزنه!گفتم:دکترا میفهمن توهم و هذیانه!گفت:خب نمیخوام بفهمن اینجورحالش بده! همه جا،تو فامیل تعریف اونه، همه جا گفتم زن از فامیل نگرفتم، چون این زن فرشته ست، فرق داره! هم خانه داره، هم زیبا...روشنفکره، مینویسه،کتاب میخونه!
حالا اگه بفهمن تو ذهنش صداهایی میشنوه که اون چیزارومیگه... تاگردنش سرخ شد.لازم نبود ادامه دهد، خودم صد بارشنیده بودم، گفتم:آب، همه ی روز قطع بود،برقم یکساعت اومد، دوباره قطع شد!نه میتونه بره حموم، نه کاری داره که آروم بشه،در اتاقو رو خودش بسته، هیچی نمیخوره،میترسم براش..ازطرفی بزورم برم تو، جیغ میزنه، ممکنه منم بزنه!پدر گفت:درو که نمیتونیم بشکنیم! ببین رسیدیم بیمارستان میگیم از پله افتاده،باشه؟
میگیم تاریک بوده،جوون زیر پاشو ندیده!گفتم :هی بیمارستان عوض میکنی که شک نکنن!هر شب یه قصه تازه!
تو باید هزارو یکشب که چه عرض کنم! همه زندگیت، شهرزاد قصه گو میشدی،از بس مجبوری به مردم دروغ بگی که آبروت نره... خب غش کرده! سرش خورده به وان!
حقیقتو بگو... پدر گفت: نه...من اونو وکیلم کردم،برای یه سری کارای اداری! حکم وکالت داره،نباید مریض باشه!گفتم:کیه هی خونه زنگ میزنه؟من برمیدارم، قطع میکنه!
پدر گفت:دوستمه ، سیروس...میخواد باهم بریم نعیما یا آژینه، مجسمه بخریم!
از صبح چند بار زنگ زده،ولی هفته پیش میدونست داداشت مسابقه فوتبال داره، میدونست من تنها نمیرم جاهای شلوغ، حالم بد میشه!تو رو هم که ورزشگاه راه نمیدن،نرفتم..یه کلمه تعارف نکرد باهم بریم مسابقه شو ببینیم!داداشت برای همین دلخور شد!همه، پدراشون ، اومده بودن...شبش به من گفت :تو به موفقیت من حسادت میکنی!
چون خودت تو والیبال باز نشسته شدی، نمیتونی فوتبال بازی کردن منو ببینی؟...اون اصلا یادش رفته بود که من جای شلوغ،گیج میشم !#ادامه_دارد
https://www.instagram.com/p/BmtjLsjnZgjHZO1uxiSNVFcauAwSIKwJZaO1bw0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=j6p73pn6lvl2
#داشت_یادم_میامد#چیستایثربی#قصه#قسمت_اول #چیستا_یثربی
از آینه ی ماشین دیدم که پدرم اشکهایش را پاک میکند، دستمال را یواشکی طرف صورتش میاورد،ماشین تاریک بود.پدر فکر کرد نمیبینم، ولی دیدم.گفتم :پدر جان،خب چرا نمیبریش پیش متخصص؟یه شب در میون، اورژانس فایده نداره !
پدرم گفت :میخوای همه ی فامیل حاج آقا سید، بفهمن که وارثم غشیه!
تنها وارثم ؟... از کلمه ی تنها وارث حالم بهم میخورد،اصلا از کلمه"وارث" حالم بهم میخورد....انگار آدم برای مرگ،زندگی کرده باشد، ولی پدر، بااین کلمات خو گرفته بود،از بچگی در گوشش،فقط این را تکرار کرده بودند..وارث،وارث!گفتم :مامان چی؟گفت:
اونم نمیتونم دستاشو ببندم، بستریش کنم که! زنمه،مادر بچه هامه! دوسش دارم،تازه اگه به دکتر، از اون حرفابزنه!گفتم:دکترا میفهمن توهم و هذیانه!گفت:خب نمیخوام بفهمن اینجورحالش بده! همه جا،تو فامیل تعریف اونه، همه جا گفتم زن از فامیل نگرفتم، چون این زن فرشته ست، فرق داره! هم خانه داره، هم زیبا...روشنفکره، مینویسه،کتاب میخونه!
حالا اگه بفهمن تو ذهنش صداهایی میشنوه که اون چیزارومیگه... تاگردنش سرخ شد.لازم نبود ادامه دهد، خودم صد بارشنیده بودم، گفتم:آب، همه ی روز قطع بود،برقم یکساعت اومد، دوباره قطع شد!نه میتونه بره حموم، نه کاری داره که آروم بشه،در اتاقو رو خودش بسته، هیچی نمیخوره،میترسم براش..ازطرفی بزورم برم تو، جیغ میزنه، ممکنه منم بزنه!پدر گفت:درو که نمیتونیم بشکنیم! ببین رسیدیم بیمارستان میگیم از پله افتاده،باشه؟
میگیم تاریک بوده،جوون زیر پاشو ندیده!گفتم :هی بیمارستان عوض میکنی که شک نکنن!هر شب یه قصه تازه!
تو باید هزارو یکشب که چه عرض کنم! همه زندگیت، شهرزاد قصه گو میشدی،از بس مجبوری به مردم دروغ بگی که آبروت نره... خب غش کرده! سرش خورده به وان!
حقیقتو بگو... پدر گفت: نه...من اونو وکیلم کردم،برای یه سری کارای اداری! حکم وکالت داره،نباید مریض باشه!گفتم:کیه هی خونه زنگ میزنه؟من برمیدارم، قطع میکنه!
پدر گفت:دوستمه ، سیروس...میخواد باهم بریم نعیما یا آژینه، مجسمه بخریم!
از صبح چند بار زنگ زده،ولی هفته پیش میدونست داداشت مسابقه فوتبال داره، میدونست من تنها نمیرم جاهای شلوغ، حالم بد میشه!تو رو هم که ورزشگاه راه نمیدن،نرفتم..یه کلمه تعارف نکرد باهم بریم مسابقه شو ببینیم!داداشت برای همین دلخور شد!همه، پدراشون ، اومده بودن...شبش به من گفت :تو به موفقیت من حسادت میکنی!
چون خودت تو والیبال باز نشسته شدی، نمیتونی فوتبال بازی کردن منو ببینی؟...اون اصلا یادش رفته بود که من جای شلوغ،گیج میشم !#ادامه_دارد
https://www.instagram.com/p/BmtjLsjnZgjHZO1uxiSNVFcauAwSIKwJZaO1bw0/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=j6p73pn6lvl2
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
#داستان#چند_قسمتی #داشت_یادم_میامد#چیستایثربی#قصه#قسمت_اول #چیستا_یثربی از آینه ی ماشین دیدم که پدرم اشکهایش را پاک میکند، دستمال را یواشکی طرف صورتش میاورد،ماشین تاریک بود.پدر فکر کرد نمیبینم، ولی دیدم.گفتم :پدر جان،خب چرا نمیبریش پیش متخصص؟یه شب در میون،…