.
"سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی؟!
گفت تا آن زمان که زنده ام.
گفتند: این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود.
سهروردی خندید و گفت:
شما عشق ندانید چیست. دوباره او را گرفته و به سیاه چال بردند.
شبها از درون روزن سیاه چال زندان، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی وعده های غذایش را قطع نمودند ولی اوباز اشعارش را میخواند
...
زندانبانان گوشهایشان رامیگرفتند؛
ولی #سهروردی ادامه میداد...
تا حکم قتلش آمد...
خندید؛
فقط لبخندی زد و گفت :
عشق با تیغ شما ؛ نمیمیرد.
و نه با نفرت شما از این دیار و مردمش...
این نفرت ؛ خود ؛ شما را خواهد کشت.🤚
#اشراقیون
#مکتب_اشراق
#شیخ_اشراق
#یحیی_سهروردی
#کلیپ
#ساخت
#چیستا_یثربی
#چیستا_یثربی
به زودی فیلم #مستند کامل آن
#موسیقی
#ترانه
#لوند از
#بیژن_مرتضوی
#هنر
#صحنه
#رقص
#پاتیناژ
#آیین
#رقص_آیینی
فیگر اسکیتینگ
رقص روی یخ
مریم امینی از
شیراز
#نمایش
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#performance
#shortfilm
#showmustgoon
#dance
#writer
#director
https://www.instagram.com/p/CWH1rV2K5G_/?utm_medium=share_sheet
"سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی؟!
گفت تا آن زمان که زنده ام.
گفتند: این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود.
سهروردی خندید و گفت:
شما عشق ندانید چیست. دوباره او را گرفته و به سیاه چال بردند.
شبها از درون روزن سیاه چال زندان، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی وعده های غذایش را قطع نمودند ولی اوباز اشعارش را میخواند
...
زندانبانان گوشهایشان رامیگرفتند؛
ولی #سهروردی ادامه میداد...
تا حکم قتلش آمد...
خندید؛
فقط لبخندی زد و گفت :
عشق با تیغ شما ؛ نمیمیرد.
و نه با نفرت شما از این دیار و مردمش...
این نفرت ؛ خود ؛ شما را خواهد کشت.🤚
#اشراقیون
#مکتب_اشراق
#شیخ_اشراق
#یحیی_سهروردی
#کلیپ
#ساخت
#چیستا_یثربی
#چیستا_یثربی
به زودی فیلم #مستند کامل آن
#موسیقی
#ترانه
#لوند از
#بیژن_مرتضوی
#هنر
#صحنه
#رقص
#پاتیناژ
#آیین
#رقص_آیینی
فیگر اسکیتینگ
رقص روی یخ
مریم امینی از
شیراز
#نمایش
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#performance
#shortfilm
#showmustgoon
#dance
#writer
#director
https://www.instagram.com/p/CWH1rV2K5G_/?utm_medium=share_sheet
مطلب من درباره ی سپیده ؛ فقط یکهشدار بود،برای یه عده که حس مرا درباره ی این ماجرای تلخ ؛ بدونن؛ درباره ی آنچه بر ای #رشنو رخ داد.
من اتئیست نیستم
سپیده نوشته : "هست"
من ، نه
وحدانی ام.شاگرد کوچک #سهروردی
ولی از کتک زدن زن؛ بخصوص وقتی معروف، پولدار و شناخته شده،نباشد وحامی و لابی نداشته باشد،متنفرم...
چنان احساس بیزاری که حس نفرت و خشونتم را باید جایی تخلیه کنم
هم زده بودنش،
همکلی، آرام بخش به خوردش داده بودن
که معمولی به نظر برسد!
آنجا،با کمال میل#قرص_اعصاب میدن.
از خیلی ها شنیدم.
از همان قرصها که آزاده نامداری ؛ عسل بدیعی و زهره فکور صبور را تمام کرد.
دیدید #سپیده،کلمات رو به سختی ادا میکرد.
حس میکردم اینجانیست!
یه جای دوره.
یه جا در خلاء ، بی وزنی و صدای سکوت.
اگهجای رشنو ؛ مثلا خدای ناکرده! یکی از سلبریتهای
" #می_تو " را میگرفتن، شایداول قهوه و بیسکویت هم، بهش میدادن!
ابدا نمیزدنش!
#ترانه_علیدوستی.#هانیه_توسلی
#نیکی_کریمی و...
شاید اول،با آنها عکس یادگاری هم میانداختند!
مثل آقای ح،وزیر ارشاد دوره #احمدی_نژاد که سروش نوجوان را از #قیصر_امین_پور گرفت.
و با تلخی؛ او و شاگردانش را از ساختمان سروش تاراند ،
وبعد روز جایزه ی پروین اعتصامی،جایزه بهترین ترجمه ی یک نفرِ#دیگر را به ترانه علیدوستی داد!وچپ و راست بااو عکس یادگاریانداخت؛ با دهانهای گشاده از هیچ!
من آنجابودم و از آن صحنه ها بااشمئزاز عکسمیانداختم؛ برای خودم؛ برای ثبت در تاریخ!
یادم نمیرود سرخوشی و نشاط ترانه را، کنار وزیر ارشاد ۸۸
برای چند سکه و جایزه ترجمه ؛ کنارکاسه لیسانِ وزارت وقت ارشاد احمدی نژاد در دوره ی دوم!
اما اگر من جای رشنو بودم؛
حتما مرا هم میزدن!
چون هیچ کس را ندارم و نداشتم.
#سپیده_رشنو یک تمثیل دردناک تنهاکُشی شد!
تبعیضی تهوع آور!
هنوز یادِ دست دادن کلانتری شاپور ،
با نجفی میافتم و مو برتنم میایستد!
وقتی میدانم چند نفر راآنجا،شکنجه های شنیع دادن،
اما این #نجفی بود!
بایدچای هم بهش میدادن!
که آمده اعتراف به قتل زنش کرده!
بهرحال موضوع تمام شده است.
فقط میخواستم بگم از ضعیف کشی بیزارم!
از موقعیت ظالم و مظلوم تهوع میگیرم!
اونم تو هوای مُحرم؟
باچه رویی؟
باچه رویی حرف ازعباس#حسین و#زینب میزنند؟
شرممیکنم!
آیا کسی گوشواره را بهگوش زینب، پاره
کرد؟خیر!
از #مظلوم_کشی خشمگینم!
چون عمری درگیرش بودم.
و زورم به جایی نرسید
راستی اهالی #می_تو ی ایران،چطورن؟
نگاه خالی رشنو را دیدن؟
خانمهای می_تو،من،داستان شما راخوب میدانم!
شما اما داستان من و رشنوها را هرگز!
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/CgvOc2yqp9J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
من اتئیست نیستم
سپیده نوشته : "هست"
من ، نه
وحدانی ام.شاگرد کوچک #سهروردی
ولی از کتک زدن زن؛ بخصوص وقتی معروف، پولدار و شناخته شده،نباشد وحامی و لابی نداشته باشد،متنفرم...
چنان احساس بیزاری که حس نفرت و خشونتم را باید جایی تخلیه کنم
هم زده بودنش،
همکلی، آرام بخش به خوردش داده بودن
که معمولی به نظر برسد!
آنجا،با کمال میل#قرص_اعصاب میدن.
از خیلی ها شنیدم.
از همان قرصها که آزاده نامداری ؛ عسل بدیعی و زهره فکور صبور را تمام کرد.
دیدید #سپیده،کلمات رو به سختی ادا میکرد.
حس میکردم اینجانیست!
یه جای دوره.
یه جا در خلاء ، بی وزنی و صدای سکوت.
اگهجای رشنو ؛ مثلا خدای ناکرده! یکی از سلبریتهای
" #می_تو " را میگرفتن، شایداول قهوه و بیسکویت هم، بهش میدادن!
ابدا نمیزدنش!
#ترانه_علیدوستی.#هانیه_توسلی
#نیکی_کریمی و...
شاید اول،با آنها عکس یادگاری هم میانداختند!
مثل آقای ح،وزیر ارشاد دوره #احمدی_نژاد که سروش نوجوان را از #قیصر_امین_پور گرفت.
و با تلخی؛ او و شاگردانش را از ساختمان سروش تاراند ،
وبعد روز جایزه ی پروین اعتصامی،جایزه بهترین ترجمه ی یک نفرِ#دیگر را به ترانه علیدوستی داد!وچپ و راست بااو عکس یادگاریانداخت؛ با دهانهای گشاده از هیچ!
من آنجابودم و از آن صحنه ها بااشمئزاز عکسمیانداختم؛ برای خودم؛ برای ثبت در تاریخ!
یادم نمیرود سرخوشی و نشاط ترانه را، کنار وزیر ارشاد ۸۸
برای چند سکه و جایزه ترجمه ؛ کنارکاسه لیسانِ وزارت وقت ارشاد احمدی نژاد در دوره ی دوم!
اما اگر من جای رشنو بودم؛
حتما مرا هم میزدن!
چون هیچ کس را ندارم و نداشتم.
#سپیده_رشنو یک تمثیل دردناک تنهاکُشی شد!
تبعیضی تهوع آور!
هنوز یادِ دست دادن کلانتری شاپور ،
با نجفی میافتم و مو برتنم میایستد!
وقتی میدانم چند نفر راآنجا،شکنجه های شنیع دادن،
اما این #نجفی بود!
بایدچای هم بهش میدادن!
که آمده اعتراف به قتل زنش کرده!
بهرحال موضوع تمام شده است.
فقط میخواستم بگم از ضعیف کشی بیزارم!
از موقعیت ظالم و مظلوم تهوع میگیرم!
اونم تو هوای مُحرم؟
باچه رویی؟
باچه رویی حرف ازعباس#حسین و#زینب میزنند؟
شرممیکنم!
آیا کسی گوشواره را بهگوش زینب، پاره
کرد؟خیر!
از #مظلوم_کشی خشمگینم!
چون عمری درگیرش بودم.
و زورم به جایی نرسید
راستی اهالی #می_تو ی ایران،چطورن؟
نگاه خالی رشنو را دیدن؟
خانمهای می_تو،من،داستان شما راخوب میدانم!
شما اما داستان من و رشنوها را هرگز!
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/CgvOc2yqp9J/?igshid=MDJmNzVkMjY=