چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃


هر وقت، خیلی دلم میگیرد یا باید از یکی از آثار و نمایشنامه های
#دکتر_غلامحسین_ساعدی، نویسنده، نمایشنامه نویس و روانپزشک برجسته را بخوانم ،
یا یکی از فیلمهایی که
#فیلمنامه اش را نوشته ، ببینم .


گرچه زندانی بودن مدام در رژیم گذشته ، شکنجه های شدید جسمی، و سپس تبعید در رژیم فعلی ، از کشورش و غربیانه زیستن در #فرانسه ، هرگز اجازه نداد که بیش از سه فیلمنامه ی او فیلم شود !...

اما همان سه فیلم ، فخر سینمای ایران است و بارها جایزه گرفته اند.


#گاو ،
اثر
#داریوش_مهرجویی


#دایره_مینا ،
اثر
#داریوش_مهرجویی و

#آرامش_در_حضور_دیگران ،
اثر
#ناصر_تقوایی



دکتر ساعدی باقلم جادوییش ، همیشه غریب بودو غریب زیست .

در وطن ، مدتی مثل سایر روشنفکران مخالف رژیم ، وابسته به حزب توده شد
و چون آذربایجانی بود ، میگفتند :

اول درست، فارسی حرف بزن !

ودر فرانسه ، دیگر حتی درکش هم ، نمیکردند...فرانسه را با لهجه ی ایرانی حرف میزد... و آنجا وطنش نبود. چه باید مینوشت؟ او که عاشق مردمش بود !

در 49 سالگی، پس از یک دوره اندوه مدام ، ناگهان ، خونریزی داخلی کرد ، و تمام ...

مزار او در قبرستان
#پرلاشز پاریس ، کنار مزار صادق هدایت است. دو نوبسنده ی تنهای ایرانی در آنجا ... که هرگز درک نشدند و ارجشان به جا نیامد.

فیلم
#دایره_مینا در دوره خودش ، طوفانی به پا کرد .مساله ی فرار جوانان از روستا و خرید خون معتادان ، به قیمت ناچیز ، توسط سرمایه داران بیمارستانها و بالا دستیها ، فقر و اختلاف طبقاتی شدید و فساد درونی سیستم ؛
تمثیل جامعه ای بود که خون مردم را در کیسه میکرد....
فیلم مدتها #توقیف بود.


تا سال 57 ، چند ماه قبل از انقلاب ، بالاخره اجازه ی اکران گرفت.

لیستی از بهنرین بازیگران وقت ، در آن حضور داشتند و کار در داخل و خارج از کشور، خوش درخشید. همان سال انقلاب بود.

اساتیدی چون :

عزت الله انتظامی
علی نصیریان

و بازیهای درخشان فروزان
و سعید کنگرانی تازه نفس


بارها در پیچ
#اینستاگرام خود ، درباره ی این فیلم پست گذاشته ام ، در دوران اکرانش ، هر وقت خیلی گریه میکردم و غمگین بودم ، از پدر مادرم ، تمنا میکردم مرا به دیدن این فیلم ببرند و از همه ی اقوام و دوستان ....

کتابهای ساعدی را نمیخواندم ، می نوشیدم ، چون خنکای آب زلال ...


دکتر ساعدی عزیز و تنها ، روانپزشک و
نویسنده ی مردمی و دلسوز ، از یادت نمیبریم و یادمان میماند ، خیلی چیزها را....مطمین باش ! ...


حتی اگر صدها سال بگذرد ، غصه نخور که تو در پاریس و غربت آرمیده ای.......تو در وطنت ، جاودانه ای !...و میدانیم چرا ! آگاهی رسانی کار تو بود..با حربه ی ادبیات..


وقتی همه در حال خوشی و کاباره بازی و محافل
#قهوه_خوری در کافه های روشنفکری بودند ، تو به خاطر کلماتت زیر شکنجه بودی ، و وقتی همه ، درگیر جشن انقلاب بودند ، تو با تک چمدانت، عازم اجباری غربت... نپرسید چرا ؟! .

...دیگر هیچ چیز نمیگویم !
در داستانی خواهم نوشت .

باهم سکانسهایی از "دایره مینا " را میبینیم ....

#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی

#دایره_مینا
#داریوش_مهرجویی

#فیلم_سینمایی
سال ساخت :1353
اکران عمومی ایران.فروردین 1357

@chista_yasrebii
یادداشتی از
#داریوش_مهرجویی،درکوچ به #فرانسه
همراه دکتر ساعدی؛

دوست صمیمی و فیلمنامه نویسش ؛
این پست؛ نوری بر روح هر دو💭

داریوشمهرجویی :

آن روزها، دکتر ساعدی اغلب در خانه بود و دوستان و هوادارانش به او می‌رسیدند،
ولی با این حال افسرده و دل‌شکسته بود.

شکست کارهای سینمایی‌مان که دکتر ؛ روی آن‌ها زیاد حساب می‌کرد، روحیه‌اش را ضعیف و شکننده کرده بود.

همیشه هوای ایران در سر داشت
و دیگر دل و دماغی برایش باقی نمانده بود که بتواند مثل سابق به نوشتن داستان و نمایشنامه بپردازد.

وضعیت خود من و خانواده هم آنچنان چنگی به دل نمی‌زد.

در کمال خریت، پیشنهاد فیلم‌های کوتاه را،که بالاخره از نظر مالی وضعمان را تثبیت می‌کرد، رد کرده بودم و کلاً ساخت هیچ فیلمی‌ هم به سرانجام نرسیده بود و کارگزارم را مأیوس کرده بودم.

در واقع آن روزها ما همه به نوعی #گیجی و ندانم کاری دچار شده بودیم؛

تا قبل از انقلاب وضع همه‌ی ما روشن بود؛ مبارزه با رژیم شاه، برای همه‌ی روشنفکران و هنرمندانِ متعهد چه در قالب اگزیستانسیالیسم سارتری و چه در قالب چپ،

چنین مبارزه‌ای نه تنها الزامی‌که مقدس بود و خب دوره دوره‌ی تعهد هنر و استیلای اندیشه‌های سارتر و برشت و هنر متعهد بود.

و همه این‌ها به اندیشه و گزینش سوژه و فیلمنامه و فیلم‌های ما جهت و شکل می‌داد.
اما اینجا در #فرانسه چطور؟!

هنر متعهد میان این فرانسوی‌ها که خودشان مدام در حال اعتراض و اعتصاب و حق‌طلبی بودند،
آن هم از ناحیه‌ی یک جهان سومی‌ متواری چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟

این بود که برای فرار از این شرایط در نهایت تصمیم ما بر این شد تا ابتدا من به تنهایی سری به تهران بزنم و اگر دیدم شرایط مساعد بود، مهی و مینا هم برگردند.

وقتی این موضوع را به ساعدی گفتم، گریه اش گرفت.
مرا بغل کرد و گفت:

خوش به حالت، ولی کاش من را تنها نمی‌گذاشتی...
من به امید تو اینجا آمدم.

اشکم درآمد،
گفتم : من فعلاً موقتاً می‌روم تهران تا ترتیب فیلمم را بدهم، گفت: «می‌دونم که دیگه برنمی‌گردی…
من بی تو اینجا دق می‌کنم"

گریه می‌کرد و من را بغل کرده بود و نمی‌گذاشت که بروم…

ساعدی بیچاره! چه قدر احساس غربت و تنهایی می‌کرد
ونمی‌توانست مثل سابق به کار نویسندگی اش بپردازد.

البته چندی خودش را مشغول کار انتشار مجله ادبی کرد،به همان سبک و سیاق مجله‌ای که در تهران بیرون می‌داد،

ولی معلوم بود که این کار زیاد او را راضی نمی‌کرد.
آن روزها تا دلت بخواهد، مجله و روزنامه بیرون می‌آمد،
ولی خواننده‌ی زیادی نداشت که بشود روی فروش و درآمد آن حساب کرد.

#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/CyZwXI_rjnJ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
از ترجمه #داریوش_مهرجویی :

برخی از تجربه گرایان حالات نزدیک به مرگ ؛
گزارش میدهند که حتی مجبور نبوده اند پرسش کنند، تا به مخزن عظیم و بینهایت اطلاعات دستور یابند؛
ناگهان میدیده اند که همه چیز را میدانند!

.

#مایکل_تالبوت
#کتاب
#جهان_هولوگرافیک

#مترجم
#داریوش_مهرجویی

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

_.______.__________.___________________.....
https://www.instagram.com/p/CyzBLcexNxy/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🤍🤍🤍🤍 قهرمان من ؛ #مونا_مهرجویی است.
قهرمان من یک دختر هفده ساله است.

سن و سال ؛ بی معنیست‌..‌..

هر روز دارم از منش و رفتارهای او ؛ بیشتر یاد میگیرم
و تحمل باوقار و زیبای دردش‌‌..‌.

دردی که میدانم خواب را از او گرفته است‌ ؛
و به رویش نمی آورد‌...

قهرمان من از این پس #مونا_مهرجویی است.
باید در کتابهای درسی از او نوشت‌‌.....

رمان #وقت_عاشقی را به او تقدیم میکنم

مگر میشود چنین معصومانه رفت ؟
مگر میشود چنین باوقار و استوار ؛ تحمل کرد؟

#قهرمان_من
#استاد_من
" مونا مهرجویی "

دخترِ عزیزان ما

#داریوش_مهرجویی
#وحیده_محمدی_فر

مونا جان ؛ فکر نکن نمیدانیم!

بدبختی این است که به هزار دلیل ؛ خودمان را به ندانستن زدیم.....

یکروز آفتاب حقیقت خواهد تابید و
زمانه ؛ قاضی عادلیست

و
تو

سربلندی بانوی جوان
و باعث افتخار پدر و مادرت
که ما ؛ همه دوستشان داشتیم و خواهیم داشت....

قهرمان من💥🙏🏾🙏🏾🙏🏾🙏🏾

.

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
https://www.instagram.com/p/C0J2U8cubTN/?igshid=MTRhZmU1ODE2NA==