چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
@chista_yasrebi_official

با گروهم در کلاس مجازی
#نوشتن_خلاق دوست دارم به دیدن این مکانها برویم.هر کس میتواند.
مسول ثبت نام
خانم یگانه
@yeganehadmin



@chista_yasrebi_official
کمی صبر کنید ....
کمی بامن راه بیایید !


من هم مثل هر کسی ؛ مشکلاتی دارم ؛.و بعضیهایش در عین سادگی ؛ بغرنجند ....

کمی صبوری
کمی تامل
کمی دعا
کمی صدا ؛ یا کمی نگاه.....


تمام ابرهای گمشده ی جهان در دلم ؛ پناه گرفته اند...

هرگز نمیخواستم معشوق ابرها باشم !


#چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
تمام ابرهای گمشده ی جهان؛
در دلم پناه گرفته اند...
تو دیگر نه !
هرگز نمیخواستم معشوق ابرها باشم ؛

تو همان کوه بمان...

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_یکم
#چیستایثربی

گفتم : عاشق ؟
مگه بیکارم ؟!
عاشق کی اصلا ؟!

گفت : می دونی پشتت چی میگن ؟ ...
گفتم : برام مهم نیست.

کلید را ؛ در قفل چرخاندم.

داد زد :
پشتت میگن ؛ حتما گذشته ش خیلی وحشتناکه ؛ که عاشق این پسره ست ؛ ولی تن به ازدواج باهاش نمیده ! محسنو می گم !

گفتم : آره وحشتناکه ؛ لزومی نداره آدم گذشته شو برای دیگران تعریف کنه !
شما هم نکردی ؛ خداحافظ !

گفت : من می دونم !

از بالای پله ها ؛ به او نگاه کردم و گفتم :
شما هیچی نمی دونی ؛ آقا حامد ! برای شما خیلی احترام قائلم. اما شما همون چیزایی رو می دونی که دیگران هم می دونن !

کی مرده یا کی مریضه !
چیز بیشتری نمی دونی !

گفت : من می دونم و نمی گم ؛ این یه راز بین ماست.

وقتی من به تو می گم مراقب مریم باش ؛ برای اینه که تو از اون عاقل تری.

دفعه ی پیش که اون اتفاق برات افتاد ؛ عاقلانه رفتار کردی.

گفتم : درباره ی چی حرف می زنید ؟!
گفت : خودت می دونی !

آدم می تونه فراموش کنه ؛ آدم

می تونه داغ ترین عشق ها یا بدترین اتفاقات زندگیش رو ، موقت از یاد ببره ، ولی تا ابد نمیشه فراموش کرد !

یه روز یادت میاد ؛ و اون روز ؛ برات فاجعه ست.
می دونی تو !

گفتم : میشه با من حرف نزنید ؟!
میشه هیچ کس با من حرف نزنه ؟

در خانه را محکم بستم ؛ به اتاقم رفتم ؛ در اتاق را هم بستم.

می دانستم تا چند دقیقه ی دیگر ؛ آن خانه چقدر شلوغ می شود !.....

شادی مینا را در ذهنم تجسم می کردم و جیغهایش را...

و دلم می خواست فرار کنم.


حامد چه چیز را فهمیده بود !
اصلا ازکجا فهمیده بود ؟


من فقط یک حدس می زدم ؛ یک حدس !
و با خودم می گفتم خدا نکند آن حدس ؛ درست باشد.

بله ؛ در گذشته ی من راز وحشتناکی وجود داشت که دلم نمی خواست حتی خدا هم بداند !

اما خدا می دانست ؛ و حامد حالا داشت به من کنایه می پراند که می داند !

دلم می خواست از همان پنجره ؛ فرار کنم اما ؛ طبقه ی چهارم بودم !

دیدمشان... داشتند میامدند .

محسن سرحال بود و داشت برای بقیه ؛ با هیجان حرف می زد.

با خودم گفتم :
پسر ؛ تو با عشق و علاقه ت برنده شدی ؛ من با رنجهام.

مساوی هستیم ؛ اگه تو عاشق منی ؛ رنجای من به قدر عشق تو بزرگه !

اما حامد از کجا می دانست ؟!
حامد از کجا می دانست که من چه کشیده ام ؟

منظورم خودکشی برادر ؛ یا اتفاقات خانوادگی نبود ؛ منظور حامد را خیلی خوب فهمیدم ؛...


چیزی که همیشه دلم می خواست فراموش کنم ؛ حامد همه را زنده کرد !

زمین را نگاه کردم و گفتم :

خدایا به من قدرت بده ؛ بتونم حداقل محسن رو نگاه کنم !

من دیگه فکر نمی کنم بتونم حتی تو چشماش نگاه کنم !
من؛ همه چیز رو بهش نگفتم !

اون پسر ؛ عاشق منه ؛ ولی خیلی چیزا رو نمی دونه ؛ و من چی ؟!

من هم دوسش دارم ؟...
نمی دانستم !

اما بعد از مسابقه ؛ چیزی در قلبم تکان خورده بود ! انقدر زیاد ؛ که فرار کردم و به خانه گریختم...حتی یک لحظه ی دیگر نمیتوانستم کنار محسن بایستم ...

فقط یک چیز را می دانستم ؛ من رازی در سینه داشتم که به هیچ کس نمی شد گفت !

شاید ؛ همه رازی داشته باشند ؛ ولی راز من ؛ باید دفن می شد ؛ وگرنه زندگی ممکن نبود !

حامد از کجا فهمیده بود ؟
مگر اینکه... نه !
ممکن نبود !

#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_یکم
#چیستا_یثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر
#نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2

کانال رسمی

@chista_yasrebi_official

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
ادامه ......
انشا..شب
#عزیزم_سوزی
به یاد موسیقی نمایش
#اتاق_تاریک

#پری_زنگنه
در اجرای ما"شهره سلطانی "بازیگر خوبم ؛ این تصنیف را بازخوانی کرد

دلم آتش است....
#اتش....

در اتاق فرمان صحنه ی ترور
#میرزاده_عشقی

دلم خون است.....

عزیزم سوزی
شیرینم سوزی

دست به دستمالم نده
دلم میلرزه....


#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
چیستایثربی کانال رسمی
@chista_yasrebi_official با گروهم در کلاس مجازی #نوشتن_خلاق دوست دارم به دیدن این مکانها برویم.هر کس میتواند. مسول ثبت نام خانم یگانه @yeganehadmin @chista_yasrebi_official
دوستان ؛ من این سفر را به عنوان رویاهایی که دوست دارم.مثال زدم.چون سن افراد ؛ مشاغل و شهرهایشان فرق دارد ؛ فعلا چنین سفرهایی ممکن نیست..و مجوز و هماهنگی میخواهد! که بماند فعلا...درسمان را ؛ یاد بگیریم...

فقط #مثال بود

#چیستایثربی

#کانال_اصلی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
#هیهات
#حامد_همایون
جانی و جهانی و چنینی و چنانی

ای نورتر از نورتر از نورتر از نور....


#چیستایثربی

#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
انتوان دو سنت

#اگزوپری
خالق #شازده_کوچولو
در نامه ای به
#مادرش


باور کنید تمام اعمال همیشگی اند. این رویاهای تفریحی و تجربی را بگذارید برای میلیاردرها...وقتی آدم به هندوچین میرود ؛ همانجا میماند ؛ حتی اگر از شدت ناامیدی در آنجا هلاک شود و این مساله ؛ روزی روزگاری ؛ با گذراندن تعطیلاتی در فرانسه ؛ رفع نمیشود....
تعطیلات که تمام شد ؛ برمیگردد.این بدترین وضعیتی است که ایجاد میشود.
تازه آدم ؛ به سوی چیز چندان خوشایندی که حسرتش را بخورد ؛ برنمیگردد ؛ بلکه به سوی جاذبه ی شدید ساعتهایی کشیده میشود ؛ که اغلب تلخ هستند.



#اگزوپری
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
#کویر
هنوز از نظر شعر و موسیقی و تنظیم ؛
یکی از بهترینها...


#شعر
#اردلان_سرفراز
موسیقی :
#حسن_شماعی_زاده

این اجرا
#خواننده
#گوگوش



اگه بارون بباره...
یک آرزوی دسته جمعیست...
آنهم جمعه ها...

@chista_yasrebi_official
حرف زدن راجع به آینده ؛ خنده دار است..
مثل حلزون ؛ همه ی هستی ات بر دوش ؛ اینجا باش !....

نه در گذشته ؛ نه در آینده....

جایی که اکنون شادی یا درد میکشی..
حالا.... و اینجا.... کنار من...

به خدا آینده و گذشته ؛ فقط توهم ذهن است..اگر به آنها فکر کنی ؛ وجود دارند ؛ اگر نه ؛ میروند....

#چیستایثربی
از
#رمان
#خواب_گل_سرخ

@chista_yasrebi_official
گاهی خیره شدن به این معنا نیست که حرفی برای گفتن نداری !

خیره شدن و سکوت کردن ؛ گاهی یعنی :
میدانی چقدر دوستت دارم ؟ !

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
به دلیل تقاضای دوستان پیج
قسمت 42 و 43 رمان
#خواب_گل_سرخ ؛ پشت هم خواهند آمد.


دیشب قسمت 42 در
#اینستاگرام من ؛ منتشر شد.تا ساعاتی بعد 43 منتشر میشود و سپس هر دو روی کانال می آید .

بااحترام به مخاطبان رمان
#خواب_گل_سرخ
و
#ارادت_پا_برجا به دوستان ثابت

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
من لجبازم !
تو رو خدا منو سر لج نندازین !....


دیروز از ناراحتی داشتم فریاد میزدم ؛ نشستم کف پیاده رو....دوستم اون عکسو ازم انداخت که پست شعر دیشبه....

من فقط ؛ جلوی دوربین سعی کردم لبخند بزنم ؛ مثل یه بازیگر !....دلم خون بود اتفاقا.....

شما که نمیدونید ...

اون عکسو عمدی گذاشتم تو پیج که یادم بمونه....

میشه یه نویسنده کارگردان ؛ یا مدرس ؛ گریه کنه ؛ داد بزنه ؛ تحقیر شه ؛ نه بشنوه ؛ حتی خانواده ش فراموشش کنن ؛ زمینو از درد چنگ بزنه ؛ مردی که دوسش داره ؛ حتی حالشو نپرسه ؛ مثل یه بمب ؛ توی خودش منفجر شه..... ولی یادش نره مسوله....مسول اونایی که اهلیشون کرده...و بتونه دوباره لبخند بزنه و بگه :

#یکی_هست
یکی هست که همیشه بوده و خواهد بود... ؛ و به خاطر اون
#یکی من بلند میشم....



هی میگین این عکسو بردار !....عمدی گذاشتم...

ببینین!

اینستاگرام ؛ گاهی مثل یه موزه عمل میکنه....چیزها را در موزه میگذارن که یادمون نره...

میخواستم دیروز رو یادم نره و هرگز یادم نمیره... اما زندگی هر لحظه از نو ؛ شروع میشه....

این میشه روزی هزار بار مردن و زنده شدن....این میشه :

#چیستا

اگه ادامه بدین ؛ عکس بدتر میبینین !
گفته باشم ؛ من لجبازم....

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
نسرین دوست خوبی بودی جانا!
اشپزیتم فوق العاده!
چقدر باهم میخندیدیم
چقدر اصفهان خوش گذشت
چرا گمت کردم نمیدونم
یادته بهت چی گفتم
من حافظه م روز به روزه
اما تو دخترمو دوست داشتی و این یعنی همه چیزنسرین!
بابا بلند شو برو دنبال کارت....چرابست نشستی پشت در خونه ی مردم؟ بانو؟

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official