چیستایثربی کانال رسمی
6.47K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
ببخشید به دلیل مشکل شخصی نتوانستم قصه را دیشب بگذارم.خیلی دیر رسیدم.2.5.بعد نیمه شب و پست هدر میرفت
باران تنه لش شده است ؛
خودش را به در و دیوارها میکوبد ؛
گل روی سرت میریزد ؛
پنجره ات را میشکند...
وای از روزگاری ؛
که باران دیاری ؛
تنه لش شود ؛.....

عاشقانش چه کنند ؟
قصه هایش؟
قصه گویانش؟...
جوانانش ؛
که برای عاشق شدن ؛
باران میخواهند؟
کجا قدم بزنند ؛ کجا عاشقی کنند ؟
اگر باران نباشد ؛
یا باشد و وحشی باشد؟

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این خبر واقعی نیست!
نمیتواند باشد....

مصنوعیست !
جراحی اش کرده اند ؛

مثل چهره ی تو !...

ما در دنیای خبرهای پروتزی زندگی میکنیم....


باور نکن !

#چیستایثربی

@chista_yasrebi
دل به تو باختن ؛
دل باختن به پرنده ای است ،
که فصل کوچ ؛
یادش رفت...


سرما می زند ؛
می میرد.....

تو سرش را گرم کردی ؛
تو برایش قصه گفتی ؛
فصل کوچ ؛ یادش رفت.....

سرما میزند
می میرد....


#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
از صفحه ی دیگران
از صفحه ی کتابخوانها

کتاب مورد علاقه ی خودم هم هست :
کوتاه کردن موی مرده
#نشر_قطره
#چیستایثربی
دیگر سیاوشی نمانده



#اصغر_الهی ؛
#نویسنده_معاصر در داستان
#دیگر_سیاوشی_نمانده ؛ از دنیای وحشت زای بیرون به درون پناه میبرد ؛ هر کس با دیگری در ذهن خود ؛ حرف میزند.
سرداری که در تیمارستان بستری شده ؛ عقده گشایی میکند ؛ زمینش را از چنگش در آورده اند ؛ دخترش در شهر بدکاره شده ؛ زنش سر زا رفته است ؛ او در مقابل این مصایب ؛ به رویای سرکردگی اجنه دل خوش داشته است ؛ اما وقتی از تیمارستان مرخص میشود ؛ هیچ ندارد ؛ نه زمینی ؛ نه امیدی ؛ تنها و بی تکیه گاه ؛ حتی نیروی جنون و توان پناه بردن به رویا را هم از دست داده است.گاهی در جامعه ای بیرحم ؛ جنون نعمتی است که آن را هم ؛ از دست میدهد.


#اصغر_الهی
#داستان_نویس

نگاه
#حسن_میر_عابدینی

#چیستایثربی

@chista_yasrebi

کتاب بخوانیم ؛ دنیای تنگمان ؛ فراخ میشود
@chista_yasrebi
خوشگله؟؟؟؟؟
چشمان تو آن سوی هر چه باشد ؛ این سو زیباست...
#چیستایثربی
Chista Yasrebi:
اگر درست فهميده باشم شما از چيزي حرف مي زنيد که پيش از اين در «کارنامه بندار بيدخش» اتفاق افتاده. دو روايت موازي که دو مکان و دو زمان مختلف دارند و هر يک هم با روايت خود. گاهي مکالمه يي هم بين اين دو روايت هست. در اين نمايشنامه هم همين اتفاق مي افتد. يعني آن روايت خودش را مي گويد و ديگري هم روايت خود؛ ولي به طور ناخواسته بين اين دو روايت- نه حتي بين دو شخصيت- مکالمه يي شکل مي گيرد. من در اين اشکالي نمي بينم، در متن هم همينطور.

#بهرام_بیضایی
در مورد
نمایش
#افرا

این چند خط را که میخواندم یاد پنج شخصیت
#موازی ورژن دوم نمایش
#شب ؛ کار اخیر خودم افتادم....

سرنوشت شیخ اشراق ؛ غزاله علیزاده ؛ ساعدی ؛ پروین اعتصامی ؛ اکبر رادی و استاد ؛ همه به طور موازی ؛ پیش میرفت ولی درهم تنیده میشد......


در ابتدا ناخواسته بود ؛ چون یک بازیگر همه ی نقشها را ؛ بازی میکرد ؛ فکر میکردم این موازات ؛ سرنوشتها تصادفیست .کم کم فکر شده و آگاهانه شد....

من ژوکر نیستم ؛ حتی روی صحنه ی تاتر باید اندیشمند و خردورز باشم....و چه خردی بالاتر از کشف مشابهت های سرنوشت اساتیدی که ناگهان از قله به حضیض میافتند و یا نیست و نابود میشوند....

همانگونه که استاد دختر ؛ناگهان در پایان نمایش ؛ مفقود الاثر شد...


مکالمه و ارتباطی صامت ؛ بین این چند شخصیت ؛ در جریان بود که تماشاگر آگاه ؛ خودش جاهای خالی را پر میکرد...

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi

شب آخر اجرا
رورانس
داشتم میگفتم: اگر دلگرمیهای دستیار هوشمندم؛ سندس یگانه نبود؛ خودم را در این اجرای تک نفره محک نمیزدم!خدا را شکر نتیجه؛ دلخواهم بودو حالا خیز به سمت سبک و سیاق همیشه
با زهرا و محمد عزیز ؛ از دوستان و اعضای موسسه ی خیریه ی باران.اول صبح ؛ استقبال از محوطه ی فرودگاه

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
زهرا_محمد_علی.....

دوستان موسسه ی خیریه ی باران
سفری در زمان ؛ به زمانی دیگر


فضایی دیگر
حالی دیگر
شوری دیگر

#چیستایثربی


@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
#گنبد_جبلیه
یک بنای تاریخی زیبا ؛ نماد
#کرمان
زنی که با سبزه ها ؛ سخن میگوید
#چیستایثربی
@chista_yasrebi

#بم
#من به همراه زهرای عزیز
#چیستایثربی
شهر صبور