چیستایثربی کانال رسمی
6.42K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
@chista_yasrebi
از صفحه ی دیگران
سپاس گلروی عزیز و رفیق
#چیستایثربی
توجه فرمایید

دوستانی که سانس 5 دیروز به تاتر من تشریف آوردند و عکس انداختند ؛ لطفا عکسهایشان را برای من بفرستند.. و دوستی که هدیه اش درسانس 5 ؛ در نایلون سفید بود ؛ با پیوی من تماس بگیرد ....ممنونم

باسپاس
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مانکها و لباسها برای ابد از پلاسکو رفتند....
@chista_yasrebiمصاحبه تاتر فستیوال با چیستایثربی درباره
#شب
@chista_yasrebi

به شب عید فکر میکردم.به لباسهای عیدو ذوق مردم.... و این ماشین تانکر یاهر چی که هست ؛ اومده بقایای لباسها رو ببره!
امید !...چیزی که همه بهش نیاز داریم! امیدواریم اونو نبره...
#چیستا
من ؛ سیاوش و آتش....



یه چیزی خیلی برای ما خنده دار شده....جشنواره ی تاتر فجر با کلی نمایش طنز داره از دیروز برگزار میشه....


فکر میکردم امسال به احترام این ماجرا ؛ یا برگزار نمیشه یا یکروز عقبش میندازن.....اما اشتباه فکر میکردم. باید مسولان خودمو میشناختم. بهشون پیشنهاد دادم در تجلیل از آتش نشانان ؛ نمایش کوتاهی با دو تن از دانشجویان خوبم آماده کرده ا م که حاضریم
#رایگان و بی چشمداشت مالی ؛ حتی در لابی سالن اصلی تاتر شهر اجرا کنیم ؛ نه تنها پولی نمیخواهیم...بلکه حاضریم عواید فروش آن به مالباختگان برسد.


....گفتم کنار خنده های جشنواره ی تاتر فجر ؛ این کار ؛ کمترین کاریه که میتونیم احتراممونو به این دلیران از دست رفته نشون بدیم....

□□■■□□□■■■■■■





داستان به نوعی برگرفته از
#داستان_سیاوش و گذشتن وی از وسط آتش بود.

منتهی مدرن و به روز شده.. .درباره ی قهرمانان جامعه ی مدرن...... و به مسایل امروز جامعه ی خودمان ؛ اشاره میکرد که هر جوان آتش نشانی ؛ میتواند #سیاوشی باشد....

تنها کاری بود که از دستم برای این عزیزان سلحشور بر می آمد...اول جواب ندادند ؛ بعد گفتند مذاکره کنیم....جواب میدهیم...


بعد گفتند : متن را اول بفرستید بخوانیم....مذاکره کنیم....!!!!!


آقایان بمب اتم که نیست ! نمایش است ! مرا هم که میشناسید و قبول دارید.... بارها داورتان بوده ام و اکنون هم داور دو جشنواره ی تاترم.....این همه مراحل اداری.... چرا؟!


فجر تمام میشود و ما ادای دین نکرده ایم!...

جواب دادم : آقایان ! اکنون وقت خواندن متن و ممیزی دیگر نیست!.... جشنواره تمام میشود ! ... من که پولی نمیخواهم و زمانه به شما اثبات کرده که متن ضعیف هم نمینویسم !


شما روز اول جشنواره ؛ یعنی جمعه ؛ چند کار طنز خیابانی و صحنه ای روی صحنه بردید ؛

آنقدر به کارگردان و نویسنده ی روانشناس خود اعتماد ندارید که میداند چگونه دل زخمی مردمانش را در جریان
#تراما یا صدمات روحی ناشی از
#بحران ؛ التیام بخشد؟


فقط
#باز_بینی کنید و اگر راضی نبودید ؛ بگویید
#نه !

باز جواب ندادند....
شاتها را دارم .....
جواب ندادن یعنی :
#نه ! نمیخواهیم !....

چون تو جزء گروه ما نیستی...اگر کسی از گروه خودشان پیشنهاد داده بود ؛ با سر میپدیرفتند ؛ چون من ؛ مثل
#پروین_اعتصامی در نمایشم اهل
#جنجال نیستم ؛ اهل هیچ
#ایسمی نیستم.
#سیاستمدار نیستم.
انسان مدارم....


نام نمایش بود :
#من_سیاوش_و_آتش...

متاسقانه شما را از دیدن آن محروم کردند و خانواده ی قربانیان را از کمی التیام کوچک....چون به قول ارسطو ؛ وقتی فاجعه و مصیبت ؛ خارج از حد تحمل است ؛ مگر با زبان هنر بتوان کمی به مردم ؛ آرامش بخشید...
کاری که
#فردوسی در نقل داستان
#رستم_و_سهراب کرد...

خب آقایان نمیخواهند !....

همان تاترهای منتخب قبلی و گاهی خنده دارشان را میخواهند ؛ غافل از اینکه اتفاق جدیدی افتاده است...در چند قدمی تاتر شهر ؛ دو خیابان آنطرفتر ؛ مصیبتی رخ داده است !...

شمع سیاه روشن کردن ؛ دل سوخته ی مردمان را التیام نمیبخشد...رسالت هنرمند ؛ کار مهم تری را میطلبد...ممکن است بنای بعدی که طعمه ی حریق شود ؛ خود
#تاترشهر باشد! ... باز هم چنین بیصدا و بیتفاوت ؟!!! تنها شمع مشکی؟!!!!

با زبان هنر ؛ حرفها باید زد ....


اگر #شهرداری از ما حمایت کند و مسولیت اجرا رابپذیرد ؛ در فضای باز مثل
#پارک_لاله که مکان فضای باز اجرای تاتر دارد و کنار #آتش نشانیست یا
#بوستان_گفتگو اجرایش میکنیم !

#رایگان!

بلیت ؛ متعلق به خود شهرداری که به خانواده ی قربانیان هدیه کند...


اگر ذره ای برای شهرداری هم #مهم باشد....
وای بر ما که فقط ادعا......

کمی
#مسول باشیم !.....اکنون وقت خنده و شادمانی و زیبایی شناسی صرف در سالنها نیست !




#فجر امسال ؛ متفاوت است ؛ چون اتفاق بدی افتاده است....


آقایان گرام تاتر کشور !


#احترام_بگذاریم....


بااحترام
نویسنده و کارگردان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
سلام خانم یثربی مطلب من سیاوش آتش بسیار درک درست شما از شرایط زمانه ست درست مثل کاری ست که سوزان سانتاگ در سارایوو انجام داد و در شرایط بحرانی سارایوو در انتظار گودو بکت رو در بارش یکریز خمپاره به صحنه برد برای التیام درد...درود بر تو
#کلیدر

قطعا این چند جمله مربوط به
#همه_آدمها نیست!

#دولت_آبادی در این چند خط درباره ی قشر خاصی از آدمها صحبت میکند؛ آنها که کلیدر را خوانده اند ؛ میدانند...برای آنها نوشته ام که #نخوانده_اند ! و نمیدانند.... نوشتم تا کنجکاو شوند و بروند بخوانند.درست نیست از آثار بزرگ نویسندگان وطنی مان ؛ بیخبر ؛ از این جهان برویم !....
#چیستایثربی



#محمود_دولت_آبادی
#ادبیات_معاصر_ایران
#رمان_کلیدر

#چیستا_یثربی
#نویسنده
#قصه_گو



به هیچ وجه قصد نداشتم دیگر پاورقی در فضای مجازی بنویسم؛ یا داستان
#خواب_گل_سرخ را ادامه دهم ؛ بیمهری جهان امروز ؛ به بهترین شکل ؛ خودش را در فضای مجازی نشان میدهد... بعد فکر کردم من مادرم ؛ انسانم و نویسنده ام ؛ گاهی هم کار هنر میکنم ؛ کار دیگری بلد نیستم ؛ من نمیتوانم آتش نشان باشم ؛ در بیمارستان کار کنم ؛ امور خیریه راه بیندازم ؛ یا حتی قورمه سبزی خوبی بپزم... تنها چیزی که از کودکی ؛ مرا به مردمم نزدیک میکرد ؛ شاید
#قصه_گفتن بود....
#دخترک_قصه_گو..... راه دیگری ؛ جایگزین آن هنوز نیافته ام که به اندازه ی
#قصه_گویی ؛ آرامم کند و مرا به شما برساند ؛ یا طلسم شب رابشکند...

شاید مثل
#شهرزاد_قصه_گو محکوم به ادامه ی این راهم....با این تفاوت که فرصت من ؛ #هزارویکشب نیست...نمیخواهم فکر کنم چقدر است !...شاید تا ابدیت ؛ باید قصه بگویم....اما فقط برای اهلش....


#خواب_گل_سرخ ؛ از امشب ادامه مییابد.خواهش میکنم قسمتهای قبل را از کانال قصه که همه پشت سر هم آمده است بخوانید که قصه یادتان بیاید...درود بر شما

صفحه ؛ موقع قصه ؛ بسته خواهد شد.این قصه ها فقط برای فالورهای نازنینم است....



آدرس کانال قصه :
@chista_2
@chista_yasrebi
تو پرنده باش و من گل سرخ
خواب دیده ام که جایمان عوض شده است...
من بال در آورده ام ؛ اما نمیدانم
کدام آسمان ؛ پناه من است !
#چیستایثربی
#خواب_گل_سرخ
از امشب
فعلا
#اینستاگرام
#دین_مارتین
برای همیشه دوستم داشته باش تا رویایم تعبیر شود
@chista_yasrebi
ندانستم....
ندانستن ؛ راهنمایم شد
#چیستایثربی

#تهران
#تجریش
سلام داستان او یک زن شما گرامی را که آدم می خواند غوطه ور می شود به خرده -جهان جنون...آدم دلش می خواهد برگردد برود همین آخر هفته به بهشت زهرا و داستان او یک زن را بعد فاتحه ای برای مادرش بالای مزار او بخواند تا مادر زنده شود بعد بر گردد به هفت سالگی و بعد برود سرش را بگذارد روی بالش به آرامی و مهربان رحم مادر و بعد مرگ را در رحم مادرش جا بگذارد تا در بیست و هفت سالگی درخت شود به خدا راست یا دروغ گفته اند- مادر که می میرد دیگر نمی میرد' و این شعبده و رویا نیست این جادو و حقیقت داستان او یک زن چیستا یثربی ست درود به این نویسنده ی توانمند سرزمین ام.......

#مهدی_جعفری_فارسانی