چیستایثربی کانال رسمی
6.63K subscribers
6.03K photos
1.27K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
ترانه یِ داستان پاورقی اینستاگرامی
" شیدا و صوفی "
---------------------------------------------------
فقط میتونم تو رو باور کنم
توویی که شکل بقیه نیستی
تو با منی هرچی خطر میکنم
پای من دیوونه وامیستی

لحن توو آروم میکنه دردمُ
زخمی که یادگاری از حالمِ
نفس نفس میزنم این قصه رو
حس میکنم یه سایه دنبالمِ

دست منو نمیگیری میونِ
حادثه هایی که قدم میزنیم
پشت سرم میای تمام شهرو
آخرِ بازی رو رقم میزنیم

تووی تمام قصه ها یکی هست
که اون میدونه واقعیت چیه
آخرشو داد بزن توو گوشم
خودت بهم بگو حقیقت چیه

گوشمو میگیرم دروغ نشنوم
باید به نشنیدنم عادت کنم
وقتی کسی راست بهم نمیگه
بهم کمک کن تا قضاوت کنم

دلم یه آرامش ثابت میخواد
به جای اینکه حادثه بشمرم
نقاب آدمارو برمیداری
من از تصورای غمگین پرم

منو از این دلهره دورم بکن
منی که دلواپسه اتفاقم
وقتی میخوان خط بزنن اسممو
توو بهترین موقع میای سراغم

منو نجاتم بده از مخصمه
صدای دلشکستنم همینه
من واسه قلب تو خطر ندارم
من ته شیدا شدنم همینه

روو میشه دست ِ همه ی آدما
تمام دنیارو خبر میکنم
نبودی من صدفعه مرده بودم
تو با منی هرچی خطر میکنم
---
علی رادی - آذر ۱۳۹۴

#شیداوصوفی
#ترانه
#داستان_دنباله_دار
#چیستایثربی
#اینستاگرام
#کانال تلگرام
#شاعر:
#علی_رادی

@chista_yasrebi
@chista_yasrebiچیستایثربی
اختصاصي #پشت پرده

🔘 عشقم به علی از روی هوا و هوس نبود/ همزمان با زایمان پدرم را از دست دادم و درست در همان زمان فهمیدم که سهم ارث مرا برده اند !/ الان عشق واقعی و پاک وجود ندارد/ می گویند، براي حضور در بعضي از جلسات پول مي گيرم؛ مگر شما وقتی به دندانپزشکی مراجعه می کنید، دکتر از شما هزینه نمی گیرد؟

مشروح گفتگوي چيستا يثربي با پشت پرده را در زير مي خوانيد👇
چیستا یثربی در خصوص «پستچی» به کانال #پشت_پرده گفت: وقتی داستان در فضای مجازی منتشر شد، شاید به جرات بتوانم بگویم که یک میلیون بازدیدکننده داشتم که در نوع خود بی نظیر بود. وی در مورد وجه تمایز این داستان افزود: من داستان عاشقانه زیاد نوشته ام ولی موردی که این داستان را جذاب تر از بقیه می کرد، فرم ساده بیان و روایت شاعرانه از زبان یک دختر 14 ساله بود که به سنین بالاتر پا می گذاشت. در هر سن، نوع بیان همان سن را دنبال می کرد. فرم ساده، بیان و لحن عاشقانه باعث جذابیت بیشتر داستان شد. چون الان عشق واقعی و پاک وجود ندارد و بیشتر تبدیل به یک نوستالژی شده است.
نویسنده داستان پستچی به #پشت_پرده گفت: پنج شنبه قسمت اول داستان را نوشتم و جمعه که بیدار شدم دخترم گفت چه کردی؟؟ تلفن خانه قطع نمی شود . نویسنده های بزرگ تماس می گرفتند و می گفتند این داستان خارق العاده است. به استناد آمارها و کامنت ها، بیشترین تعداد بازدیدکننده و کامنت را در ساعت داشت. یثربی در مورد عشقش به «حاج علی» تصریح کرد: عشقم به علی از روی هوا و هوس نبود. من برای این عشق دلیل داشتم. عشق به علی باعث شد عشق به دخترم را کشف کنم و همینطور عشق به پدرم را و عشق به همه مردم را. من دوران سختی را در زمان زایمان دخترم گذراندم. همزمان با زایمان پدرم را از دست دادم و درست در همان زمان فهمیدم که ارثم را برده اند. من مانده بودم و یک فرزند و یک زندگی. حتی در خاکسپاری پدرم نتوانستم شرکت کنم چون فرزند شیرخواره داشتم و از گرسنگی می مرد. این نویسنده در پاسخ به این سئوال که جواب تان به پیشنهاد ازدواج علی چه بود، گفت: علی در آن زمان ایران نبود و نمی توانست موقعیت ثابت داشته باشد. من در اوج کار و بزرگ کردن دخترم بودم. نمی توانستم تحمل کنم او مرد دیگری را در خانه ببیند. این عقیده را هم نوشتم که ازدواج سن که نه، بلکه زمان خود را دارد. یثربی در پاسخ به برخی شایعات در خصوص دریافت پول برای شرکت در همایش ها خاطرنشان کرد: وقتی دانشجویان مختلفی برای ورک شاپ دعوتم می کنند، من حرف پول را نمی زنم. حتی وقتی ندارند، هزینه راه را خودم می دهم و به یک هدیه یادگاری از شهرشان قانعم. اما همایش های دولتی و خصوصی بزرگ که با پول کلان و تبلیغ نام ما برپا می شوند و کلی برای مراسم شان هزینه کرده اند، چرا مبلغ ناچیزی به عنوان مهمان برنامه نمی دهند که به او و وقتش احترام گذاشته باشند؟ مگر شما به دکتر می روید، پولی نمی دهید؟ دکتر مجانی شما را معاینه می کند؟ من خدماتی برای سخنرانی ها و جلسات نقد انجام می دهم و آنها هم ملزم هستند که حق مرا رعایت کنند و معمولا هم نمی کنند. پس من جایی پول می گیرم که همه می گیرند! ولی معمولا خودشان باید بفهمند نه من به روی شان بیاورم. وی در قالب گلایه ای به #پشت_پرده می گوید: در زندگی خصوصی من انواع تفحص ها انجام شد که آیا مردی پیش از ازدواج من وجود داشته است یا نه؟ این نکته گاهی اوقات آزاردهنده می شود. برخی در مورد زمان این داستان از من می پرسند. خب من گاهی اوقات مجبور بودم که تاریخ را عقب تر یا جلوتر بگویم. بنا به دلایلی که گاهی اوقات در خصوص «علی» امنیتی به حساب می آمد و من نمی توانستم زمان دقیق را بیاورم. به همین خاطر ناچار شدم زمان را گاهی ؛ اندکی تغییر دهم. مثلا در حد یکسال.....یا کمتر....قصه ایجاب میکرد که حریم شخصی افراد حفظ بماند.....


#فرهنگ
#اختصاصی
لطفا انتشار فقط با ذکر منبع #پشت_پرده

💼 دوستان خود را به "پشت پرده" دعوت کنید.
عضویت 👇

https://telegram.me/joinchat/BCi0IzvprC_vyPCQza9rtg

@chista_yasrebi
@chista_yasrebiشعرزیبایی از شاعر و دوست خوب؛ بهرام حمیدیان/شعری درباره پستچی و به نام پستچی/شاعر خوب ، سپاس از شعر دلنشینت/چیستایثربی
پستچى
.
من عاشقم
از كوچه ى انتظار
به آدرسى كه ندارم
نامه اى نوشته ام
گيرنده ، پستچى
تاريخ ، نمى خواهد
جاى تمبر خاطره چسبانده ام
از معجزه ى روزهاى دور
به آشناى هنوز
******
سلام
اى تمام آرزو
واژه به واژه تو را نوشته ام
قهر با تو
سنّت شعر من نيست
تنها دلخوشىِ دفترم
برگرد
.
بهرام حميديان
#بهرام_حمیدیان
#شاعر
#پستچی
@chista_yasrebi