در حال سخنرانی
#پایان_نمایش
روی صحنه ؛ در کنار بازیگران
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#پایان_نمایش
روی صحنه ؛ در کنار بازیگران
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@chista_yasrebi در حال سخنرانی پایان نمایش
#پزشک_نارنین.
کاری از
#حسین_رحیمی
هنردرمانی برای بهبود جامعه
امشب.آخرین اجرا_جمعه.7 آبان 95
سالن مشایخی
#پزشک_نارنین.
کاری از
#حسین_رحیمی
هنردرمانی برای بهبود جامعه
امشب.آخرین اجرا_جمعه.7 آبان 95
سالن مشایخی
@chista_yasrebi افراد کاریزماتیک چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند
#چیستایثربی
#روانشناس
#روانشناسی_سلامت
عکس:کیت بلانشت
#چیستایثربی
#روانشناس
#روانشناسی_سلامت
عکس:کیت بلانشت
#کاریزماتیک چیست؟ و افراد #کاریزماتیک چگونه افرادی هستند؟
واژه کاریزما برگرفته از خاریسمای یونانی به معنای #جاذبه_ذاتی است که خود از خاریتاس به معنای #متانت، #جذابیت، #برکت، و #موهبت میآمد. خاریسما در دوره باستان و پیش از سده بیستم کاربرد محدودی داشت و در دو معنا بکار میرفت: در معنای اول به جاذبههای ظاهری یک نفر اطلاق میشد که خصلتی دنیوی داشت، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت میکرد و امری اساطیری یا #الاهیاتی بود. این کاربرد در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نزدیک به فر ایزدی یا #شکوه_آسمانی است.
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
واژه کاریزما برگرفته از خاریسمای یونانی به معنای #جاذبه_ذاتی است که خود از خاریتاس به معنای #متانت، #جذابیت، #برکت، و #موهبت میآمد. خاریسما در دوره باستان و پیش از سده بیستم کاربرد محدودی داشت و در دو معنا بکار میرفت: در معنای اول به جاذبههای ظاهری یک نفر اطلاق میشد که خصلتی دنیوی داشت، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت میکرد و امری اساطیری یا #الاهیاتی بود. این کاربرد در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نزدیک به فر ایزدی یا #شکوه_آسمانی است.
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
چگونه فرد #کاریزماتیک را بشناسیم؟
اگر در آن لحظه ای که وارد یک اتاق می شوید، دیگران بلافاصله متوجه تان شوند، مایل به شنیدن حرف های شما، و مشتاق گرفتن تأییدتان باشند. این یک سبک زندگی افراد کاریزماتیک است. کاریزما باعث می شود #دیگران_دوستتان_داشته_باشند، به شما اعتماد کنند، و بخواهند که تحت رهبری تان کار کنند. همین ویژگی است که تعیین می کند: شما یک رهبر هستید یا یک دنباله رو. ایده هاتان فراگیر می شوند یا خیر. و اینکه پروژه های شما به خوبی اجرا خواهند شد یا نه.
چه شما خوش تان بیاید یا نیاید، این کاریزما است که می تواند #دنیا را به #جلو ببرد!
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
اگر در آن لحظه ای که وارد یک اتاق می شوید، دیگران بلافاصله متوجه تان شوند، مایل به شنیدن حرف های شما، و مشتاق گرفتن تأییدتان باشند. این یک سبک زندگی افراد کاریزماتیک است. کاریزما باعث می شود #دیگران_دوستتان_داشته_باشند، به شما اعتماد کنند، و بخواهند که تحت رهبری تان کار کنند. همین ویژگی است که تعیین می کند: شما یک رهبر هستید یا یک دنباله رو. ایده هاتان فراگیر می شوند یا خیر. و اینکه پروژه های شما به خوبی اجرا خواهند شد یا نه.
چه شما خوش تان بیاید یا نیاید، این کاریزما است که می تواند #دنیا را به #جلو ببرد!
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@Chista_Yasrebi
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
#قیصر_امین_پور
#دکتر_قیصر_امین_پور
#همیشه_استاد
#چیستایثربی
#استاد_همیشه_زنده
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
#قیصر_امین_پور
#دکتر_قیصر_امین_پور
#همیشه_استاد
#چیستایثربی
#استاد_همیشه_زنده
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@Chista_Yasrebi
یک خاطره ی کوچک
#یاد_استاد
#دکتر_قیصر_امین_پور
در دستشویی؛ به دیوار تکیه داده بودم.... گریه میکردم..تحملم تمام شده بود.....
به دستشویی رفته بودم ؛ تا کسی اشکم را نبیند.
من مجله ی #سروش_هفتگی ؛ معاون دبیر هنری بودم؛ تازه هجده سالم شده بود!
در واقع ؛ چهارده صفحه در هفته ؛ مطالب ادبی و هنری را شخصا و بدون کمک فرد دیگری ؛ باید پیدا ؛ ویرایش و چاپ میکردم....
باز معاون بیکار و بهانه گیر مجله به من گیر داد و از ویرایشم غلط گرفت ؛ و لحنش بسیار توهین آمیز بود !....مثل همیشه! ....
در حالی که اصلا ویرایش بلد نبود!
چشم دیدن مرا نداشت!
با #دمپایی در اداره راه میرفت ! یک دختر هجده ساله ؛ معاون دبیر بخش ادب و هنر !
چه غلطها از دید او !.....
و چون خود دبیر بخش من ؛ شغل ثابت دیگری در بنیاد فارابی داشت ؛ بیشتر کارها به عهده ی من بود...
از دستشویی بیرون آمدم...داشتم با دستمال چشمهای خیسم را پاک میکردم. ناگهان استادم را دیدم!
#قیصر عزیز که سردبیر #سروش_نوجوان بود و من کارمند آنها نبودم....و حتی طبقه ی ما در اداره ؛ متفاوت بود!
همیشه؛ همه چیز را حس میکرد !
هیچ چیز نپرسید : فقط گفت : بعضی آدمها فقط میخواهند حرفی زده باشند ؛ کم ارزشتر از آنند که بخاطرشان روزت راخراب کنی!...اما یک خواهش دارم....
گفتم : بله استاد؟
گفت : تو در دانشگاه ؛ خیلی ساده و متین میایی ؛ میتوانم خواهش کنم اینجا رژ پر رنگ نزنی ؟!
اینها ؛ این کارهای ساده ی تو را بهانه میکنند!...بهانه دستشان نده ! نگذار با این بهانه ها ؛ جلوی خلاقیتت را بگیرند !
گفتم : استاد ؛ برای لجبازی با اینها ؛ رژ میزنم !
گفت : لجبازی ات را در آثارت بریز ؛ جایی بریز که حاصلی برایت داشته باشد ؛ نه بدتر اعصابت را خرد کند!...
همان شب ؛ شعر #چند_اتفاق_ساده را نوشتم شعری که خیلی سر و صدا به پا کرد و چندین جا تقدیر شد ؛ و برای خواندنش از من در مراسم ؛ دعوت میکردند....
پدرم هم تعجب کرده بود ؛ گفت : اینو چه جوری نوشتی؟! خیلی خوبه!....
ولی یادت نره ؛ اول درس...#روانشناسی!...
منبع الهامم در آن شعر #استادم بود !
دیگر هرگز در ادارات دولتی ؛ رژ پر رنگ نزدم! هر بار از چیزی ؛ عصبانی شدم ؛ به جایش #شعر_گفتم....یا #قصه نوشتم....
#مرسی_استاد
تو جاودانی و ما از یاد میرویم....
#چیستا_یثربی
روز رهاییت از زندان تن مبارک ! حالا تو نفس جهانی...
#چیستایثربی
#شعر_معاصر_ایران
#خاطرات
#قیصر_امین_پور
#چند_اتفاق_ساده
از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستا_یثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
یک خاطره ی کوچک
#یاد_استاد
#دکتر_قیصر_امین_پور
در دستشویی؛ به دیوار تکیه داده بودم.... گریه میکردم..تحملم تمام شده بود.....
به دستشویی رفته بودم ؛ تا کسی اشکم را نبیند.
من مجله ی #سروش_هفتگی ؛ معاون دبیر هنری بودم؛ تازه هجده سالم شده بود!
در واقع ؛ چهارده صفحه در هفته ؛ مطالب ادبی و هنری را شخصا و بدون کمک فرد دیگری ؛ باید پیدا ؛ ویرایش و چاپ میکردم....
باز معاون بیکار و بهانه گیر مجله به من گیر داد و از ویرایشم غلط گرفت ؛ و لحنش بسیار توهین آمیز بود !....مثل همیشه! ....
در حالی که اصلا ویرایش بلد نبود!
چشم دیدن مرا نداشت!
با #دمپایی در اداره راه میرفت ! یک دختر هجده ساله ؛ معاون دبیر بخش ادب و هنر !
چه غلطها از دید او !.....
و چون خود دبیر بخش من ؛ شغل ثابت دیگری در بنیاد فارابی داشت ؛ بیشتر کارها به عهده ی من بود...
از دستشویی بیرون آمدم...داشتم با دستمال چشمهای خیسم را پاک میکردم. ناگهان استادم را دیدم!
#قیصر عزیز که سردبیر #سروش_نوجوان بود و من کارمند آنها نبودم....و حتی طبقه ی ما در اداره ؛ متفاوت بود!
همیشه؛ همه چیز را حس میکرد !
هیچ چیز نپرسید : فقط گفت : بعضی آدمها فقط میخواهند حرفی زده باشند ؛ کم ارزشتر از آنند که بخاطرشان روزت راخراب کنی!...اما یک خواهش دارم....
گفتم : بله استاد؟
گفت : تو در دانشگاه ؛ خیلی ساده و متین میایی ؛ میتوانم خواهش کنم اینجا رژ پر رنگ نزنی ؟!
اینها ؛ این کارهای ساده ی تو را بهانه میکنند!...بهانه دستشان نده ! نگذار با این بهانه ها ؛ جلوی خلاقیتت را بگیرند !
گفتم : استاد ؛ برای لجبازی با اینها ؛ رژ میزنم !
گفت : لجبازی ات را در آثارت بریز ؛ جایی بریز که حاصلی برایت داشته باشد ؛ نه بدتر اعصابت را خرد کند!...
همان شب ؛ شعر #چند_اتفاق_ساده را نوشتم شعری که خیلی سر و صدا به پا کرد و چندین جا تقدیر شد ؛ و برای خواندنش از من در مراسم ؛ دعوت میکردند....
پدرم هم تعجب کرده بود ؛ گفت : اینو چه جوری نوشتی؟! خیلی خوبه!....
ولی یادت نره ؛ اول درس...#روانشناسی!...
منبع الهامم در آن شعر #استادم بود !
دیگر هرگز در ادارات دولتی ؛ رژ پر رنگ نزدم! هر بار از چیزی ؛ عصبانی شدم ؛ به جایش #شعر_گفتم....یا #قصه نوشتم....
#مرسی_استاد
تو جاودانی و ما از یاد میرویم....
#چیستا_یثربی
روز رهاییت از زندان تن مبارک ! حالا تو نفس جهانی...
#چیستایثربی
#شعر_معاصر_ایران
#خاطرات
#قیصر_امین_پور
#چند_اتفاق_ساده
از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستا_یثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@chista_yasrebi فرهنگسرای نیاوران_هشتم آبان نودوپنج_
#شب_قیصر
قبل از شروع مراسم
با خبرنگاران رادیو و تلویزیون
#چیستایثربی
#شب_قیصر
قبل از شروع مراسم
با خبرنگاران رادیو و تلویزیون
#چیستایثربی
@chista_yasrebi با سارا سلیمی عزیز ؛ خبرنگار ؛ چند دقیقه قبل از شروع مراسم
#شب_قیصر
#چیستایثربی
مصاحبه :کتابی که درباره ی استادم دارم مینویسم و البته در حد یک جمله ؛ روی صحنه به آن کتاب اشاره شد.
#شب_قیصر
#چیستایثربی
مصاحبه :کتابی که درباره ی استادم دارم مینویسم و البته در حد یک جمله ؛ روی صحنه به آن کتاب اشاره شد.