@chista_yasrebi شهریاری نبود که در پایان هزارو یک شب قصه ؛ دستم را بگیرد_مثل رفتن آسان است__قصه ها را یادگاری میگذاری ؛دور میشوی_میان آن همه ابر؛صورتی ترینش تویی! اما کسی نمیداند.بدرود دخترک.بدرود

@chista_yasrebi یادداشت خوانندگان_دلنوشته ای از محمد جواد سرخه.درباره ی
#پستچی
#نشر_قطره
88973351

@Chista_Yasrebi
اولين روز هايى بود كه با رمان پست چىِ(چيستا)آشنا شده بودم،راستش زياد اَهل مطالعه نبودم اما اين حس گم شده در حرف هاى اين نوشته دنياى من رو تغيير داد،هر شب قبل از خواب ميخواندم و دوباره ميخواندم و فكر ميكردم،چشم هاى قهوه اى رنگم را به سقف آبىِ اتاقم ميدوختم و خيال بافى ميكردم،شروع كردم به خواندن كتاب ها و عاشقانه ها،براى خودم گاهى مينوشتم حرف هاى قلبم را،قلبى كه براى خودش ميتپيد،و منتظر نبود،باز حرف هاى تكراريم به گوشى ختم شد،شنيده بودم دنيايى به دنيايمان اضافه شده اما من كنجكاو نبودم و براى معرفى همان حرف دل نوشته ها خودم رو به دنيايى بنام مجازى دعوت كردم،حس كردم اينجا آدم ها آدم تر به نظر ميان بدون اينكه فكر قضاوت باشن حرف ميزدن و با كَسايى كه نميشناختن درد خودشون رو ميگفتن و همدردى ميكردمد با هم، تبريك ميگفتن تولدها رو ...خلاصه براى من بوى تازگى داشت و من هم ادامه ميدادم،راستش اين رو هيچوقت نگفتم كه خيلى ناراحتم و هميشه عاشق اين احساسم هستم،تو تلوزيون اتفاقى شنيدم كه اين يه نوع مريضيه اما هر چى هست بد نيست،كم كم به قول اينا دلنوشته هام بهتر شدن،راهِ و چاه كار رو بلد شدم و نظراتى داده ميشد و گل و قلب هايى بود كه عادى بودن،اما هميشه از همون اول يكى بود،كه حس ميكردم خيلى شبيه منه،انگار به من فكر ميكنه و من گاهى حدس زدنم درست بود،وقتى ميومد و ميگفت كه چقدر زيباست،ياد حرف پست چى ميفتادم(چقدر نامه داريد،خوش بحالتان)هميشه منتظرش بودم هر چند روز يك بار ميومد و چند ثانيه وقتش رو به من ميداد،گُل كه ميفرستاد،جان ميگرفت با بوى دستاى اون انگار كه تمام دنيا مال من ميشد
تو گرماى تابستون حس ميكردم زير بارون زمستون باهاش زير چتر قدم ميزنم و ميگذشت،بعد ها همين رابطه ى ساده عميق تر شدو من بهش گفتم عاشقش شدم
نميتونستم تحمل كنم
فكر نميكردم
فقط دوست داشتم بگم،فرياد بزنم،به بودنت عادت كردم
و اين حرف ها شد
اتمامى براى داستان عشق مجازى من
اون رفت و منِ رو دست از پا دراز تر تنها گذاشت،بايد ميفهميدم كه همون دنيايى كه ازش اومدم زيادى بود،و نبايد اشتباهى به بزرگى شاعربودن ميكردم....
#محمد_جواد_سرخه
.
پ.ن:اين نوشته هميشه تو ذهنم بود،بايد بگم كه من عاشق نوشته هاى#چيستا_يثربى_عزيز هستم
و نوشته هاى من در مقابل ايشون هيچى نيستن اين فقط يه متنِ ساده بود..
نوشته ى پست چى رو هر شب بايد بخونم،و چقدر دلم ميسوزد براى دخترك چهارده ساله ى داستان
#خانوم_دكتر_چيستا_يثربى_❤️


#محمد_جواد_سرخه

#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi


. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ

چیستای عزیز ، چیستای آگاهی و جسارت
107 شب از آسایش و راحتی ات کاستی تا گویی نغمه ی خوشی را به گوش ما بخوانی تا به جانمان نشیند . نغمه ی تحمل و تعمق نسبت به تفاوتها . شاید نویسندگانی با قلم برتر از شما در ایران باشند اما به عنوان یک خواننده میتوانم با اطمینان بگویم ، نویسنده ای با چنین جسارت و دلسوزی شما نسبت به مخاطبش، وجود ندارد . جسارت بیان اینکه جریان انقلاب را بسیاری از مردم دوشادوش یکدیگر و با احترام به همه ی تفاوتهای دیدگاه سیاسی ، مذهبی و طبقه اجتماعی بدوش کشیدند اما متاسفانه فقط یک گروه خاص به نسلهای بعد از انقلاب به عنوان قهرمان معرفی شدند در حالیکه بسیاری از قهرمانان بی مدال هنوز در کنج خانه هایشان در حال مبارزه و انقلاب علیه ستم هستند .برای اینکه جسارت بیان وجود ارزشمند آنها را به نسل ناآگاه تر ما که نسل دهه 60 و 70 هستیم داشتید ، متشکرم . به پاس این جسارت بی مثالتان باید ایستاده تعظیم کرد .
به پاس بیان حقیقی و به دور از تعصب شما نسبت تفاوتهای اشخاصی با اختلال هویت جنسی و یا حتی سایر اختلال روانی که در داستان او یک زن به آنها اشاره شده بود ، سرانگشتان خسته ات را باید بوسید .
من نیز همچون بسیاری از زنان ایران زمین که داستان را دنبال کردند به زن بودنم ، قدرت مقاومت و جنگجویی نهفته در وجودم ، به عاشق شدنم ، به مادر بودنم و حتی به رنج ها و ظلم هایی که بر من روا رفته و خواهد رفت افتخار کردم . امیدوارم قلمت همیشه سبز و لبت خندان و دلت پر امید باشد نویسنده ی گرانقدرم .
متشکرم که حوصله کردید و متن را مطالعه کردید . 🙏🌻❤️

#محیا
#فالورهای_عزیز
#چیستا_وان


#چیستایثربی



@chista_1

@chista_yasrebi هر لحظه که با تو هستم ؛ میتوانم نفس بکشم....نفس تنگی یعنی بدون تو بودن ! ... شفایی ندارد
#چیستایثربی

@chista_yasrebi گفتی زندگی زیباست_ولی اگر فقط زیبا نشان بدهد ؛ چی؟ زندگی دارد مثل علفهای هرزه باغ ؛ مارا خفه میکند.ما باید کار کنیم! علت اینکه احساس ملال میکنیم این است که تلاش نمیکنیم.
سه خواهر_ چخوف

دوستان عزیزم ؛

اگر از چیزهایی بدتان می آید ؛ در کامنتها و دایرکت من بنویسید.

از برخی از آنها پستهایی در کانال تلگرام درست میکنم...
#سپاس

#چیستایثربی
#بد_آمدن
#نهضت_بد_آمدن
@Chista_Yasrebi


. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ

@chista_yasrebi چه کردی با خودت عاشق ؛ فقط پاییز میدونه......

امشب#اخرین پارت قسمت 107
#چیستایثربی
#او_یکزن

من و بازیگر و دوست خوب ؛ مهناز غمخوار

@chista_yasrebi لطف همیشگی دوستان در به اشتراک گذاری پستهای اینستاگرام و تلگرام من __البته در کامنتها ؛ معمولا ؛ توضیح من
#چیستایثربی

دوستان گلم :

که روی برخی صحنه های واقعی زندگی حساسیت دارند ؛ اگر ترجیح میدهند ؛ فرزندانشان امشب ؛ قسمت اخر را نخوانند...گرچه مطمینم باز امشب دو پارت خواهیم داشت و تمام....
چون ادیتهای کانال را روی اینستاگرام انجام میدهم در این
#قسمت_آخر

بااحترام
#چیستایثربی
#او_یکزن

دوستان الان دروغی شنیدم تا دروغگو و دروغشو رسوا نکنم
#چیستایثربی نیستم.بچه های زنجان.....لطفا پرایوت من

خانم یثربی عزیزم

حرف زنجان شد.شنیدم عده ای شما را سخت رنجانده اند و درباره به هم خوردن ورکشاپ.سنا دروغ گفته اند.البته حدس میزدم این اتفاق بیقتد...

من که چهره ی ناراحت شما و اون بی برنامگی که تو زنجان پیش اومد رو از یادم نمیره ...حتی جا برای نشستن درست و حسابی در نظر نگرفته بودن ...بعدشم که ورکشاپو بهم زدن...
عجیبه ..من و همه ی هوادارانتون خشکمون زد..خوب شد که روز قبل توی نمایشگاه دیدیمتون.
ولی من که خودم دانشجوی زنجانم واقعا خجالت زده بودم از طرز برخوردها ...
واقعا اونجا از شما صبر رو یاد گرفتم....


#دوستدار_زنجانی_شما
#برای_ورکشاپ_شما
#بهاره_عابدی

می دونید خانم یثربی.هیچکس مهم نیست.جز عشق ما و شما... بگذارید هر چه میخواهند بگویند.

واقعا متوجه شدم عشق بین ما و شما نذاشت که همونجا خیلی چیزا رو بگید ...و بعدا هم توی پیجتون و کانالاتون با کمال محبت و از خود گذشتی فقط تشکر کردید و چیزی از این بی برنامگی ها و اتفاقات زنجان نگفتید
حالا اگه چیزی جز این هرجایی گفته بشه ...من که جلوش می ایستم ..و میگردم تک تک کسانی که اونجا بودن از هوادارانتون و شاهد اون وضعیت بودن رو جمع میکنم تا ثابت کنم که شما تمام محبت و صبر و عشقتونو اونو خرج کردید


#دوستدار_زنجانی_شما و بخشی از دوستان کارگاه شما
#بهاره_عابدی

#زنجان و
#سکوت_نجیبانه_ی
#چیستایثربی



من ؛ یعنی زهرا و خیلی های دیگه روز دوم نمایشگاه برای دیدن خانم یثربی رفتیم و گفتن برنامه ایشون کنسل شده، بدون هیچ توضیحی، در حالی که تو ویژه نامه ای که دست ما داده بودن ساعت حضور ایشون هم نوشته شده بود و همون ساعت هم خانم یثربی گفتن که آماده هستن و منتظر ماشینی که بیاد و به محل نمایشگاه بیاره ایشون رو، بگذریم که روز افتتاحیه هم ما از ساعتی قبل به عشق دیدن ایشون اونجا بودیم اما بین حضار ندیدیمشون و وقتی مجری مراسم چندبار اسامی مهمان ها رو اعلام کرد و از تشرف فرمایی اونها تشکر کرد، فکر کردیم خانوم یثربی هنوز نیومدن، غافل از اینکه ایشون بین جمعیت سر پا ایستادن و حتی صندلی برای نشستن ایشون نیست😔😔😔
ما شرمنده شدیم بجای کسانی که مجری برنامه بودن و روز بعد هم ؛ ورکشاپ ایشان بی دلیل تعطیل شد؛ در حالی که ایشان آماده بود!
#زهرا
#داوطلبان_ورکشاپ_چیستایثربی

#زنجان

#اهدایی از طرف دوستداران #چیستایثربی در زنجان
که از ورکشاپ محرومشان کردند.

#دوستداران
#طرفداران
#چیستایثربی
#زنجان

من ؛ زهرا ؛ از لحظه ای که خانم یثربی اومدن زنجان پیگیر برنامه هاشون بودم، ایشون در صفحه اینستاگرام طرفدارانشون را از برنامه ای که در پیش داشتن مطلع میکردن، به همین خاطر وقتی گفتن بهشون گفته شده ورکشاپ دارید و ایشون هم آماده برگزاری ورکشاپ هستن ما خیلی خوشحال شدیم و قاعدتا رفتیم که در ورکشاپ شرکت کنیم، حتی خانم یثربی گفتن مطالبی که قرار بود ارائه بدن آماده کردن، اما برنامه بصورت یکطرفه و از سمت برخی از مسئولان کنسل شد و شنیدیم که ایشون مجبور به تحویل سریع اتاقشان در هتل شدن و زودتر از موعد زنجان رو ترک کردن، بجای ورکشاپ ایشون مراسمی در محل مورد نظر در حال اجرا بود که اصلا در لیست از پیش تعیین شده نمایشگاه اعلام نشده بود!!

#زهرا
#علاقه_مندان_ورکشاپ_چیستایثربی

#دروغ_بزرگ
#مسولان زنجان ورکشاپ را به هم زدند.ارشاد تهران میداند....من اصلا #مهمان تهران بودم نه زنجان ! و به دعوت ارشاد تهران به زنجان رفتم !


آبرو داری بس است...به چه حق همه جا دروغ میگویید؟ مگر به نمازتان مومن نیستید؟

حتما نیستید!
این عشق فالورها را پیش بینی نمیکردی خانم گرامی.!!!!...امشب.....در قصه...چشم در برابر چشم
.فاشت میکنم...