چیستایثربی کانال رسمی
6.47K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
کسانی که توانمندند؛ لزوما عزیز نیستند!...مرگ بیشتر نوابغ و هنرمندان در عزلت ؛ تیمارستان یا تنهایی مطلق ؛ بوده است....البته اگر زودتر خودکشی
نکرده باشند! خلاقیت و توانمندی ؛ شاید جذاب باشد ؛ ولی ابدا , دلیل عزیز بودن انسان نمیشود....

#جوزف_فرگاس
روانشناس_معاصر

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi/دلت ؛ لطف سپید برف/نزدیکتر شوم ؛ رد پایم میماند..../از دور هم ؛ عاشقت بودن زیباست/چیستایثربی
@chista_yasrebi





نامه ی زنی از
#قزوین ؛ خطاب به
#مجلس :

این همه ملت؛ در جنوب آذربایجان کشته شدند؛ پس غیرت شما کو؟! تا کی دست روی دست میگذارید؟ شرفتان کجاست؟! بچه ها گرسنه اند...زنان در خیابانها به درماندگی افتاده اند....فقط بلدید مدارس دخترانه را ببندید؟ حتی نمیتوانید از مردم خودتان دفاع کنید ؟ اکنون که انتطار چندانی از مردان نمیرود ؛ میخواهید ما زنان ؛ اداره ی امور را به دست بگیریم ؛ شاید کمی ؛ آیین مملکت داری و مردمداری یاد گرفتید؟!

زنان باید به شوهران خود اخطار کنند تا زمانی که دست به اقدامی اساسی در جهت رفع اندوه از اطفال یتیم و زنان بیوه ی آذری نزده اند ؛ ایشان را به خانه راه نخواهند داد !

ما زنان آماده اییم تا جان خود را به خاطر ملت و تحکیم مشروطیت فدا کنیم! چرا شما مردان ؛ به یاری ما نمیشتابید؟



نامه ی این زن خانه دار قزوینی؛ غوغایی در مجلس به پا کرد که کمتر سابقه داشت... قرار شد عده ای برای کمک به آذربایجان گسیل شوند....و مانع قتل عام عمومی مردم آن دیار ؛ و همچنین یاری به بازماندگان ؛ شوند....


گاهی حتی نوشتن چند کلمه ؛ چه کمک بزرگیست! آفرین بر تو ای شیر زن قزوینی......بنویسیم ! حتی اگر عده ای را خوش نیاید !.....#چیستا_یثربی

#چیستایثربی

از کتاب
انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه

#ژانت_آفاری
ترجمه
#دکتر_جواد_یوسفیان
#نشر_بانو
#درباره#او_یکزن
مسابقه قسمت 27
#او_یکزن

دلیل پیشنهاد ناگهانی ازدواج دایم نیکان به نلی، چیست؟

یک-او از همان برخورد اول ؛ عاشق نلی و متفاوت بودنش با دختران دیگر شده است.

دو-نلی او را یاد شبنم میاندازد.خواهرش یا زنی که دوست میداشته...مهم نیست شبنم کیست! مهم این است که به خاطر شبنم با نلی عروسی میکند.

سه_این پیشنهاد ازدواج ؛ ابدا از روی عشق نیست و یک دام است....که هنوز دلیل آن را نمیدانیم!

چهار_هیچکدام....

لطفا پاسخ گزینه ی صحیح را فقط زیر پست قصه ؛ قسمت 27 ؛ در پیج رسمی اینستاگرام #یثربی_چیستا بنویسید.با سپاس فراوان از هوداران داستان

#او_یکزن
#چیستایثربی
@chista_yasrebiاین یک پست ویژه است ؛برای بچه های نمایش "فقط به خاطر من "که زندگی ام را مقابلم بازی کردند.مرسی بچه ها.اول شدنتان در آرای مردمی مبارک
#او_یکزن
#قسمت_بیست_وهشتم
#چیستا_یثربی

نیکان گفت:من دوستت دارم ؛ دیوونه!..گفتم: چرا ؟ چون شکل شبنمم؟ گفت: چون نلی هستی! نلی خل خودم! حالا بریم غذا درست کنیم؛ جوابت هرچی باشه عصبی نمیشم. منم باید چیزی رو بت بگم.یه چیز خیلی مهم.

در اتاق سکوت بود.همان سوت آشنا را میزد؛ چقدر خنگ بودم! این سوت ؛ صدای زنگ تلفن خانه ی چیستا بود! برای چه آن را میزد؟ هنوز باورش نداشتم.نه خودش؛ نه خواستگاریش را. فقط حس میکردم دوست دارم کنارش بایستم و با هم غذا درست کنیم. ریسمانی نامریی ما را به هم مربوط میکرد.از خونسردی و بی تفاوتی اش به همه چیز ؛ حتی از شکستن دستش ؛ از بین رفتن پروژه ی فیلمش ؛ و حتی بی حسی اش به ریزش کوه و آوار خوشم میآمد. از اعتماد به نفس و جذابیت سرد و زمستانی نگاهش خوشم میامد و از این که میدانستم رازهای زیادی را در دلش مخفی کرده؛ خوشم میامد.همین!... آدم دیگر چقدر میتواند دلیل برای دوست داشتن یک نفر داشته باشد؟! آن هم در هجده سالگی!
از او خوشم میامد.از موهای عسلی اش که روی گردنش تاب خورده بود؛ خوشم میاد؛ از اینکه با درد دستش ؛ فقط بادست چپ سعی میکرد پیاز پوست بکند؛ خوشم میامد؛ اشک از چشمهایش راه افتاده بود.گفتم دستتو میبری! با یه دست که نمیشه پیاز پوست کند.بده ش به من! گفت؛ من عاشق کارایی ام که نمیشه انجامش داد.مثل فتح تو! یه دختر معمولی نیستی...بخاطرت آدم باید لباس جنگ بپوشه و قید همه چیزو بزنه! مثل فیلم آخرین سامورایی!... پیاز را از دستش گرفتم.فاصله مان یکقدم بود ؛ بوی موهایش را حس میکردم ؛ بوی برف بود روی شاخه های سرو! گفت: کجا میری؟گفتم : میشینم پیازو پوست میکنم؛ تو هم برو صورتتو بشور؛ رفت.سریع به سمت موبایلش رفتم؛دیدم که آن را روی کابیت جا گذاشت.از بس چشمانش اشکی بود.شماره چیستا را گرفتم. خدایا الان میاد بیرون!.... بردار..بردار دیگه! زنگ پنجم چیستا ؛گوشی را برداشت. گفتم:سلام ؛ منم نلی. زیاد وقت ندارم؛ ببین ما اینجا گیر افتادیم! آوار اومده...کوه ریخته....گوشی منم شکسته؛ به من پیشنهاد ازدواج داد.....نیکان! عقد دایم! چی باید بش بگم؟ چیستا هل کرده بود.از بس با صدای آهسته؛ ولی ریتم تند حرف زده بودم.گفت: پدرت یکیو فرستاده برای مراقبت...گفتم: اون الان بیمارستانه؛ داستانش مفصله؛ میخواد من زنش بشم؛ زن رسمی! آدمی به این معروفی! چرا من؟حس کردم چیستا تنفسش دچار مشکل شده.گفتم:خوبی؟ گفت: خودت میخوای؟ گفتم:ازش خوشم میاد؛ اما یه بار؛ تو ازدواج سرم به سنگ خورده؛ راحت نمیتونم اعتماد کنم ؛ چیستا گفت:بش بگو تا جاده باز نشه؛ نمیتونی؛شرط بذار؛زمان بخواه! گفتم: گیریم جاده فردا باز شه؛ اونوقت چی؟چیستا گفت:خدایا منو ببخش! بش بگو: هفت! هفت روز مهلت! عدد هفت! گفتم: چرا هفت؟! چیستاگفت: منو ببخش خدایا....فقط بش بگو هفت!....هفت روز.....




#او_یکزن
#قسمت_بیست_و_هشتم
#چیستایثربی
#داستان
#داستان_بلند
#پاورقی_اینستاگرامی

برگرفته از پیج رسمی اینستاگرام
#یثربی_چیستا /با حروف انگلیسی
#ادبیات

دوستان عریز؛ اشتراک گذاری این قصه با ذکر نام و لینک تلگرام.نویسنده بلا مانع است.کتاب شابک دارد و حقوق نویسندگان مثل سایر اصناف قابل احترام است.ممنون که رعایت میفرمایید.


آدرس کانال رسمی
#چیستایثربی

@chista_yasrebi

آدرس کانال قصه
#او_یکزن
@chista_2

برای کسانی که میخواهند؛ قصه را از کانال خودش دنبال کنند و همه ی قسمتها را پشت هم ؛ داشته باشند.....

درود
#تقاطع
#تیتراژ_فیلم
#موسیقی
#کارگردان : #ابوالحسن_داودی
#فیلمنامه : #فرید_مصطفوی
#آهنگساز : #محمدرضا_علیقلی


گاهی آدم دوست دارد زمان به عقب برگردد...
#هشتاد_و_چهار ؛ هنوز همه چیز خوب بود....هنوز....
#نمایش
#سیلویا_پلات من ؛ تازه با موفقیت و استقبال شدید ؛ روی صحنه رفته بود.سلام خانم جنیفر لوپز درآمده بود....و من دست دختر کوچکم را میگرفتم و هر روز سینما میرفتیم...فیلم #تقاطع ؛ کار

#ابوالحسن_داودی و بازی جمعی از بهترینهای سینمای ایران

بیژن امکانیان ؛ فاطمه معتمد آریا؛ آفرین ؛بهرام رادان؛ باران کوثری ؛ السافیروز آذر ؛ خاطره اسدی و.........شاید بالای بیست بار.....بی اغراق...هر روز سینما افریقا......

و دخترم میگفت: این همون فیلمیه که سر صحنه هاش میرفتی؟ و من جوابش را نمیدادم و میگفتم :

#نگاه_کن!

و میخواست چیز دیگری هم بگوید ؛ و من میگفتم :

#هیس_فقط_نگاه_کن!

و حالا او بزرگ شده و وقت نگاه کردن من رسیده است!.....

گاهی روزی بیست بار ؛ به این موسیقی گوش میدهم. زمان به عقب برمی گردد....

دخترم کودک است ؛ من هنوز.....در سال 84 مانده ام.....



#چیستا_یثربی

@chista_yasrebi
@chista_yasrebi/گاهی زمان به عقب باز میگردد ؛جلو نمیرود؛ حتی اگر نخواهی.....تقاطع...ابولحسن داودی...یکی از بهترین آثار سینمای ایران
@chista_yasrebi
#فروشنده
#اصغر_فرهادی

بچه ها موفق باشید!!

گروه فیلم
#فروشنده بر اساس "مرگ فروشنده"
#آرتور_میلر

گروه روی فرش قرمز کن.
اصغر فرهادی.شهاب حسینی و ترانه علیدوستی عزیز.....

#فرش_قرمز
#کن

#چیستایثربی
@chista_yasrebi/ترانه علیدوستی و شهاب حسینی کاندید دریافت بهترین بازیگر اول زن و مرد شدند...تبریک! باید دید نتیجه چه میشود! آیا هر دو برنده میشوند؟ /فروشنده/اصغر فرهادی/کن
@chista_yasrebiحال هر دو تای ما بد است/کاش یکی؛ حال دیگری را میپرسید/ حال هر دو تای ما ؛ خوب میشد/چیستایثربی
@chista_yasrebiلعنت