چیستایثربی کانال رسمی
6.47K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#یکروز

شاید
#بزودی

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

اگر اعتقاد دارید ذره ای دعایم کنید یا انرژی بفرستید
متشکرم از لطف تک تک شما❤️❤️❤️

کماکان بتوانم ؛ استوری میگذارم
مگر دیگر نتوانم گوشی را در دست بگیرم

دوستتان دارم
شما هموطن منید
و #ایران عزیز ؛ مادرم

فقط خدا میداند در چه جهنمی هستم
و چه می کِشم
خدا هیچکس را بی یاور و تنها نکند.

#چیستا
.
https://www.instagram.com/p/C1tyK-Ct4Ea/?igsh=NTM1NmNjNWFlNw==
در حال پرورش روح

چه جوری بخورمش ؟!

این سوالی نیست که از اساتید
یا جناب عطار و سهروردی بپرسم.....
دُمِ ماهی رو کندم...داره میگه چرا کندی؟!

میگه :ضمنا باید از بالا بخوری بیای پایین ؛
نه از پایین بری بالا‌‌‌‌ !

والله من از این خبرها نداشتم!
از،این کارها نکرده بودم....

سر این سن ؛ اولین بارم بود بخدا....
خجالت کشیدم!

خوردن ماهی به آن بزرگی ؛ فلسفه ای میخواهد که هنوز نمیدانم.....
باید پیدایش کنم !

واجب تر از انبوه نمایشهایی است که به من #صحنه نمیدهند اجرایشان کنم

و کمی زندگی به زیبایی زندگی کوچک خود و مردمم بیاورم

و اصلا علاقه ای هم ندارم برای کاری به کسانی که خود را خدا میبینند ؛ خواهش و التماس کنم....

خدا خودش جوابشان را میدهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...
و او بهترین وکیل و رفیق است.
صحنه مال من است
آنها فقط چند صباحی پشت میز مینشینند
و به همان ادمهای تکراری همه ی دورانها ؛ اجازه ی کار میدهند.

صحنه ؛ مال من است
ماهی ؛ مال هر کس.....

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#طنز_تلخ

#موسیقی
#زاز

.
.
https://www.instagram.com/p/C14DBfgrFh-/?igsh=NTM1NmNjNWFlNw==
جملاتی از رمان
#جنایت_و_مکافات

#فیودور_داستایوفسکی
#داستایفسکی

#رمان
#کتاب
#کتابخوانی

قهرمان داستایفسکی ؛ راسکلنیکوف ؛ با دیدن این همه تیرگی و تباهی در کشورش ؛ تصمیم به قتل پیرزن رباخوار میگیرد ؛ به این امید که با پول او ؛ به قول خودش با پول این " حشره ی خونخوار " چند نفری را از فقر و تباهی نجات دهد‌.

اما در میابد که وقتی سیستم فاسد و معیوب است ؛ کشتن یک نفر؛ دردی را دوا نمیکند و بعد از قتل پیرزن و قتل ناخواسته ی خواهر او که ناگهان در خانه ظاهر میشود ؛ عذاب وجدان شدیدی را تجربه میکند که با آشنایی با سونیا؛ دختر مظلومی که بخاطر خوراک خواهران و مادر ناتنی و بیمارش؛ بدنش را میفروشد ، این حس عذاب وجدان بیشتر میشود و در نهایت به اعتراف او نزد پلیس میانجامد.
جنایتی که عواقب آن؛حبس طولانی و کار اجباری در سیبری است و سونیا نیز بخاطر او به سیبری میرود‌.

روزهایی که داستایفسکی این رمان را به شکل پاورقی منتشر میکرد،بدحال و مقروض بود.
جامعه ی تزاری؛ در دو قطبی ترین شکل؛ جامعه را به دو قسمت کاخ نشین و کوخ نشین بدل کرده بود.
جوانان هیچ چشم اندازی برای زندگی نداشتند.
انگار خاک مرده بر روسیه پاشیده بودند.
فقر و فساد سیتماتیک و عصیان طبقه ی فرودست بیدار میکرد.

داستایفسکی جایی میگوید :
" هر یک کلمه را که مینوشتم دلم میخواست بمیرم!
اما بخاطر رستگاری راسکلنیکوف؛ قهرمان رمان؛ باید آن را تمام میکردم."

#فروید ؛ این کتاب را پدر روانکاوی میداند و میگوید : شخصیت پردازی درست داستایفسکی از آدمهایش؛در هیچ مطب روان درمانی دیده نشده است.
بالاخره کتاب تمام و جاودانه میشود.

اما درد داستایفسکی همچنان در جهان جاری است.

افتخار داشتم تمام ۱۸ شخصیت اصلی را فقط با دو بازیگر توانایم در مسکو ؛در جشنواره ی کلاسیکهای روس اجرا کنم.#مهسا_مهجور به خاطر تعدد و تعمق شخصیتهایی که بازی کرده بود ؛ برنده ی بهترین بازیگر زن جشنواره ی روسیه شد‌.حسین کشفی اصل هم در نقش راسکلنیکف و نقشهای دیگرش ؛ نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد بود.اقتباس دو نفره ی مرا هم،دوست داشتند؛ ولی نمیتوانستند همه ی جوایز را از کل نمایشهای جهان به گروه ما بدهند!
اجرای این #تاتر؛ در مسکو و تهران؛ اثری که از کودکی عاشقانه دوستش داشتم؛مدیون عذابی بود که چون داستایفسکی میکشیدم و میکشم.

این همه جوان
این همه انرژی
جایی برای ظهور ندارند!
و نسل سنین میانسال؛ عملا به خاطره ؛ تبدیل شده است.
چراغهای رابطه خاموشند.
آیا در پایان زمان ما،رستگاری خواهد بود؟
آنگونه که برای روح راسکلنیکف رستگاری پدید آمد؟
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/C191CM-L1mb/?igsh=Y3VkODh1MGRmMnZl
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
Forwarded from چیستا_دو (Chista Yasrebi official)
❤️💗یک #داستان کوتاه

#دختر

درست نمیدانم از کجا شروع شد!
یادم میآید در رختخوابم خوابیده بودم
روی زمین
روی تشکم
سالهاست نمیتوانم روی تخت بخوابم

نوری مرا بیدار کرد
نور سرخ رنگی بود از اتاق روبرو...

من هرگز چراغ خواب قرمز نداشتم!

باید بلند میشدم
باید میدیدم آن نور چیست!

صدای وزوزی داخل خانه پبچیده بود.
من سالها بود به آن اتاق روبرو نرفته بودم.
گمانم از زمان طلاقم به بعد.
هزاران سال پیش!

هر جور خاک و خاشاک و موجود مزاحمی میتوانست در آن اتاق باشد !

بخصوص خاطرات خطرناک...
ولی باید می رفتم.

صدای وزوز ؛ مثل پازازیت رادیو در خانه پیچیده بود
و مرا یاد فیلمهای جنگی دهه شصت انداخت.

نور سرخ قطع نمیشد.
نوری کوچک؛
مثل یک شعله ی کبریت‌ یا یک زخم.

در اتاق نیمه باز بود.
بازش کردم.

یک بی سیم کودکانه جلوی در اتاق افتاده بود ؛

با نور سرخ چراغش و صدای وزوز و پازایت از آن میامد.

این بی‌سیم اسباب بازی را در پنج سالگی دخترم برایش خریده بودم.

بیست و دو سال پیش...
عمری بود!

اصلا شهری که دخترم الان در آن است نمیدانم کجاست...

بی سیم را در کودکی اش گم کرده بودیم

اماحالا اینجا بود و باطری داشت !

بعد از ۲۲ سال!
آن را برداشتم.

گفتم : الو....دخترم تویی؟

صدای کودکانه ای گفت :
من یه دختر شش ساله ام‌ ایرانی ام‌‌‌‌‌‌‌...
اما شناسنامه ندارم.


گفتم : اسمت چیه ؟
گفت : اسمم دختره....همین!
و ادامه داد :

من میدونم تو مریض شدی.
شاید حرفت رو باور نکنن.

ولی بهشون حرفهامو بگو
تو کارِت نوشتنه
اینا رو بنویس‌...

بگو من میخوام سال بعد برم مدرسه.
دوست دارم درس بخونم
خدا بهم زندگی داده
میخوام زنده بمونم

من روی خط مرزی زندگی میکنم
بگو انقدر منو نکشن!

هر روز من و خواهر برادرامو میکشن...
و فرداش با درد ؛ دوباره زنده میشیم

آماده ی یه جور مرگ دیگه !

بگو منم آدمم.

یه دختر بلوچ که فقط میخواد زندگی کنه ؛
درس بخونه ، شاد باشه

نه اینکه هر روز بمیره.

اینها رو به تو گفتم ؛

چون میدونم هر چقدر مریض باشی ؛ نویسنده ای؛
دل خودت هم شکسته و حرفام رو مینویسی.

آخرش گفت :

بهشون بگو خدای همه ی ما یکیست.
خدا جان داده....
چرا جان ما را میگیرید؟!

چرا هر روز ما را میکشید؟!

صدا قطع شد
و آن نور سرخ‌‌‌‌‌...

بی‌سیم کودکی دخترم را روی میز گذاشتم .
و تا این را ننوشتم ؛ میدانستم خوابم نخواهد رفت.

ماجرای امشب به همین سادگی بود...

آیا " دختر " فردا هم میمیرد؟

آیا هر صبح باید بمیرد؟
آیا نجات نزدیک نیست ؟!

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#داستانک
#داستان_کوتاه

#بلوچ
#بلوچستان
https://www.instagram.com/p/C2QyHgECZ8s/?igsh=d2s1ZXAyejNheTYz
قسمت هشتم #رمان
#وقت_عاشقی
در کانال خصوصی اش منتشر شد

ادمین کانال این#داستان
@ccch999

اثر جدید
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
لطفا کلیک کنید تاببینید
انکار یک #نام ؛ تاکید روی آن نام است

و تاریخ قاضی عادلیست
و مردم....

شما قادر به حذف تاریخی نویسنده ی مردمی نیستید

و خدا به تنهایی کافیست..

خوشحالم هشت قسمت رمان #وقت_عاشقی
منتشر شده است آن را تمام میکنم.....
تا بفهمیم
داستان من از کجا شروع شد و به کجا رسید!

و نوشتن رمان #پستچی و اول شدن آن در جشن کتاب سال ۹۴ و ترجمه ی آن به چندین زبان ؛

چرا همکاران تاتری مرا چنین ترساند که هنوز پس از ده سال ؛ از بردن نام جوایز و حتی نام خودم ؛ حناق میگیرند ؛ واهمه دارند و چنین الکن
می شوند که حقیقت اول شدن مرا بخاطر دو کتابم در جشنهای خانه تاتر انکار میکنند....

حذف یک‌ نفر در نام ؛ حذف او از حافظه ی مردم نیست!
و نه حذف از حافظه ی تاریخ ادبی ایران....

کاش این را میفهمیدید.

دو کتاب من برنده ی #جشن_نمایشنامه_نویسان خانه هنرمندان شده است که حتی نامی از آن و نویسنده اش برده نشد!

آخرین پری کوچک دریایی_ نشر قطره
عاشقانه تا هشت بشمار_ انتشارات نمایش

زیاد نترسید !
من همه چیز را در رمان #وقت_عاشقی
درباره ی شما میگویم !

و التماسهای کسی که میگفت:

مرا به انجن #نمایشنامه_نویسان
وارد کن !

و از روی رفاقت ؛ با وجود اینکه نمایشی ننوشته بود ؛ این کار را کردم.

قاضی عادل ؛ تاریخ است
و مردم ؛
که عاشق رمان #پستچی هستند

و ادامه ی نهایی آن در رمان #وقت_عاشقی
رقم میخورد‌

هر چند کتاب " پستچی " از دید برخی از شما سفارش نویسها ؛ حکم اعدام من شد!

و برای من حکم " رستگاری " ....

به قولِ جمله ی معروف فیلم #پاپیون:

" من هنوز زنده ام.... لعنتیها "

و #علی و سایه دو شخصیت مهم در رمان " وقت عاشقی " ؛

دست همه تان را رو میکنند‌‌‌‌‌‌...

ماجراهای مجله ی هفتگی سروش ؛ و پدیده های ننگ آوری که فقط جایش در رمان است ؛ نه بیان دردآور مستقیم.

در پایان ؛ به قول #اکبر_رادی عزیز ؛ همه ی مامیمیریم.

آنچه میماند ؛ کلام ماست
و صداقتمان به وقتِ بیان آن کلام.



#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

نویسنده ی چهل و هفت
نمایشنامه ی چاپ شده
و تحسین شده توسط مردم و داوران

#یک_شب_دیگر_هم_بمان_سیلویا
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_چیستا

رتبه‌ی اول جشنواره ی معتبر داخلی و خارجی

#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
#رمان_نویس
#مترجم

این #کتاب
#ناشر
#نشر_قطره

#عاشق_کشی
#عشق_کشی

#بایکوت و #تحریم یک #نویسنده و مدرس دانشگاه

.
https://www.instagram.com/p/C2i3M-rJ6Up/?igsh=bHNmcWd6dGlqdDU5